eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌿•🌿•🌿• آنان که در راه او کشته می‌شوند به کوی او می‌رسند آنان که به خیال خود زنده مانند در راه می‌مانند... 💠 صبـحـتـون شـهـدایـے 💠 @parastohae_ashegh313
🌹 امام خامنه ای : چقدر خوب است که در محافل هیئت ها ، به مسئله‌‌ قرآن - قرآن‌‌خوانی و معارف قرآنی - اهتمام ورزیده بشود ؛ چقدر خوب است که در این نوحه‌‌ خوانی‌ ها مضامین اسلامی ، مضامین انقلابی ، مضامین قرآنی گنجانده بشود ؛ @parastohae_ashegh313
🕊 اضطراب‌ و نگرانی‌ از آینده‌ ، تأثر و افسوس‌ بر گذشته‌ ، از جمله‌ موانعی‌ هستند که‌ اگر در روح‌ کسی‌ نفوذ نماید عزم‌ و تصمیمش‌ را در هم‌ می‌شکند و او را خود باخته‌ و مرعوب‌ می‌سازد. دنیا این‌ نیست‌ که‌ با چشم‌ می‌بینیم‌ ، بلکه‌ باید بیشتر بیدار باشیم‌ و بیشتر دقت‌ کنیم‌ تا با تفکر دقیق ‌بتوانیم‌ جهان‌ را بشناسیم‌ و مسائل‌ آن‌ را درک‌ کنیم‌ و متوجه‌ شویم‌🥀 ┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄
|🌱♥️🌱| ده سالش بود.بهش گفتم : رضا زمستونه هوا سرده برو دریچه کولر رو ببند❄️ گفت:چشم ..و از پله ها به سرعت به سمت پشت بوم رفت! تو حیاط ایستاده بودم ..یکهو دیدم لب پشت بوم ایستاده و لبخند می زنه ...اول ترسیدم که نکنه بخواد بلایی سر خودش بیاره!🍃 گفتم :رضا چرا نمیری ؟پس برو دیگه گفت:بابا من نمیرم ..یعنی نمیشه رفت.. گفتم:پشت بوم صافه صافه چرا نمیشه رفت؟..برو زود باش... بازم گفت :نمیرم گفتم :چرا؟ گفت :حیاطِ خونه ی همسایه پیداست..می ترسم زنی بیاد تو حیاط و اون وقته که گناهش با منه...♥️ گفتم :یه یا الله بگو و برو ..✌🏻 گفت : بابا ببخشید که نمی تونم برم! 👤به روایت پدر شهید.... 🥀| ♡  (\(\      („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━━━┓ @parastohae_ashegh313
تَصَدُقِتان! گرفتاری ما خودمان هستیم و گرفتاری شما ، چون مایی ! @parastohae_ashegh313
🌱♥️🌱 پیوستہ دعاے حضرت علے علیہ السلام را بر لب زمزمہ میڪرد : "اِلهے قَلبے مَحبوبْ وَ نَفسے مَعیوبْ" 🍃"شہیده نسریݧ افضل"🍃 @parastohae_ashegh313💠
و تو... همان اکسیر زمینی🌍 که سالهاست، آنرا بر مدارش، آرام نگه داشته ای! میدانی؛ زمین شیفته نگاه توست😍 که هر صبح و شام، دور سرت💫 می گردد! شب بخیر آقای من❤️ @parastohae_ashegh313🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°|🌿 واجبِ‌شرعیِ‌عشقَست‌سلامِ‌سرِ‌صبح السَلام‌اۍ‌همہ‌ی‌عشق‌ُ‌مسلمانیِ‌من(:❤️ @parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
•°|🌿 واجبِ‌شرعیِ‌عشقَست‌سلامِ‌سرِ‌صبح السَلام‌اۍ‌همہ‌ی‌عشق‌ُ‌مسلمانیِ‌من(:❤️ @parastohae_ashegh313
[☀️] 🙂✋🏼 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن ...♥️🍃 @parastohae_ashegh313
و تـو آنـجـا هـسـتـے ...... دچار مشكل بزرگي شده بودم به هر كسي كه فكر مي كردم ، مراجعه كردم . اما فايده اي نداشت😔 ديگر داشتم از پاي درمي آمدم تا اين كه يك روز عصر كه براي اقامه نماز به مسجد رفته بودم 🚶‍♂ به ياد روزهاي جنگ افتادم و به ياد طمراس چگيني فرمانده ي خوبمان☺️ شب هنگام در خواب ، جنگلي تيره و خزان زده ديدم 🏞 در تاريكي پيش مي رفتم كه صداي عجيبي را از پشت سرم شنيدم 😰 هنگامي كه رويم رابرگرداندم ، گرگ بزرگي را ديدم كه دندان هاي تيزش برق مي زد و به همراه تعداد زيادي گرگ كوچكتر به طرف من حمله ور شدند😱🚶‍♂ هرچه مي دويدم 🏃‍♂ گويي گرگ ها فاصله شان با من كمتر مي شد . در يك لحظه فرياد كشيدم : طمراس ! طمراس كمكم كن ! 💔 و چشمانم را بستم وقتي دوباره آن ها را گشودم ، گرگ ها با ترس به سمت سياهي جنگل فرار مي كردند😳 آسمان پرستاره بود ، و ماه در قلب آن مي درخشيد . دستي به شانه ام خورد برگشتم و طمراس را ديدم ❤️ گريه ام گرفت گفتم بالاخره آمدي... و او بي آن كه چيزي بگويد ، به جايي اشاره كرد ؛ از جا برخاستم و به آن سمت رفتم🌿 چند روز بعد از آن خواب قشنگ «زيبا» مشكل كارم بر طرف شد و من آرام و خشنود از طمراس بسيار تشكر كردم 🙏☺️ @parastohae_ashegh313💠
•••💠••• من خدا را انتخاب کرده‌ام و راه او را . اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنم ☝️ هرگز نمی‌خواستم نظامی شوم ، هرگز از مدرج شدن خوشم نمی‌آمد 😬 من کلمه‌ی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید بر می‌خاست بر هر منصبی ترجیح می‌دهم 😇😁 :)🌿 @parastohae_ashegh313
🌿 حاج عبدالله ضابط تعریف کردن : خیلی دلم می‌خواست سید مرتضی آوینی را ببینم☺️ یڪ روز به رفقایش گفتم ، جور کنید تا ما سید مرتضی را ببینیم ، خلاصه نشد😔 بالاخره آقا سید مرتضی آوینی توی فکه روی مین رفت و به آسمون‌ها پر کشید💔 تا اینکه یک وقتی آمدیم در منطقه جنگی با کاروان‌ های راهیان نور ..... شب در آنجا ماندیم . در خواب ، شهید آوینی را دیدم و درد و دل‌هایم را با او کردم 🌱 گفتم آقا سید، خیلی دلم می‌خواست تا وقتی زنده هستی بیایم و ببینمت، اما توفیق نشد😔 سید به من گفت "ناراحت نباش فردا ساعت ۸ صبح بیا سر پل کرخه منتظرت هستم!😇 صبح از خواب بیدار شدم. منِ بیچاره که هنوز زنده بودن شهید را شک داشتم ، گفتم: این چه خوابی بود🤷‍♂او که خیلی وقت است شهید شده است.گفتم حالا بروم ببینم چه می‌شه 🙂 بلند شدم و سر قراری رفتم که با من گذاشته بود ، اما با نیم ساعت تأخیر ، ساعت ۸:۳۰. دیدم خبری از آوینی نیست🙄 داشتم مطمئن می‌شدم که خواب و خیال است. سربازی که آن نزدیکی‌ها در حال نگهبانی بود ، نزدیک آمد و گفت : آقا شما منتظر کسی هستید ؟ گفتم : بله ، با یکی از رفقا قرار داشتیم 🍀 گفت: چه شکلی بود ؟ برایش توصیف کردم گفتم:موهایش جو گندمی است🧔🏽محاسنش هم این‌جوری است. گفت: رفیقت آمد اینجا تا ساعت ۸ هم منتظرت شد نیامدی ، بعد که خواست بره به من گفت : کسی با این اسم و قیافه می‌آید اینجا ، به او بگو آقا مرتضی آمد و خیلی منتظرت شد،نیامدی🙄کار داشت رفت اما روی پل برایت با انگشت چیزی نوشته ، برو بخوان !🙃 رفتم و دیدم خود آقا مرتضی نوشته: آمدیم نبودید ، وعدۀ ما بهشت !😇✌️ 🌿 ♡  (\(\      („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━━━┓ @parastohae_ashegh313
¦ سال تحویلِ مهدوی🍃¦ . . ما به یادِ تو ، و به انتظارِ تو🌱 همچنان می گِرییم🌙 . لحظه‌تحویل‌سال ^^قرائت‌دعای‌فرج^^ { }• -اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج♥️- @parastohae_ashegh313
🌱♥️🌱 قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (53 زمر) از طرفم بگو: آی بندگان من که با بی‌دینی و آلودگی به گناهان به خودتان جفا کرده‌اید، از لطف خدا ناامید نشوید: خدا همۀ گناهان را با توبه می‌آمرزد. آخر، فقط اوست آمرزندۀ مهربان.... دقت کردی خدا چجوری خطاب میکنه ؟ نمیگه ای گناهکارا...ای جهنمی ها ؟ برگردید ... بلکه میگه : ای بنده های من که با گناه به خودتون بدی کردید..برگردید.... بعدش ممکنه بگی خب من که خیلی گناه کردم... بعدش خدا میگه نگران نباش...من همه رو میبخشم.تو فقط بیا سمتم...با بقیه چیزا کاری نداشته باش... جالب اینجاست... ما بدی کردیم...اما خدا داره میگه برگردین... یکم تو فاز این آیه بری میفهمی منظورمو... مثلا تو با کارات منو ناراحت میکنی...بعد من بهت پیام میدم میگم برگرد اشکالی نداره...در صورتی که تو باید بیای ازم معذرت خواهی کنی...نه من بگم بیا سمتم... خیلی آیه عجیبیه... 😌 💠@parastohae_ashegh313💠
♥️ســاعــت هشــت عــاشــقــے بــه افــق مــشــهد مــقــدس♥️ ✨ السلام علیڪ یا شاه خراساڹ ✨ 🌺بسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم 🌺 اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک @parastohae_ashegh313
فرش‌هاےحرم ࢪازداࢪترێن‌هآھستڹد...! تمام‌درددل‌هارا سجده‌هارا دعاهارا حࢪف‌هارآ شنیدھ‌اند...! آنهامحرم‌زائرینند...🌿• 💔(:" @parastohae_ashegh313
🌱 امام خمینی (ره) : این دعای شعبان ، مناجات شعبان ، مناجات همه ائمه است و در این ، مسائل بسیار هست ، معارف بسیار هست و ادب اینکه انسان چه جور باید با خدای تبارک و تعالی مناجات کند. @parastohae_ashegh313🌹
[💌🌿]•• . . خاطراتِ امید پدر را می کشد؛ امید خاطره ساز لحظه هاے زندگے پدر و مادرم بود؛🍃 و حتے یکبار هم نشد که پدر و مادرم از او گلایه اے داشته باشند. و در طے سال هاے زندگے با همسرش هم🖐🏻 هیچ آزردگےخاطرے براے او به وجود نیاورد.♥️ . . 🧑🏻‍💻برادرِ شهید : @parastohae_ashegh313 . .🌱
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
••• در عملیات بدر ، پس از فتح سیل بند اول وارد سیل بند دوم شدیم . لشڪر عاشورا هنوز پشت سیل بند دوم مانده بود😞 به آقا مهدی گفتم : می خواهید چه ڪار ڪنید ؟ باید فڪری ڪنید و تا ظهر نشده از این سیل بند هم عبور ڪنید🚶‍♂ و هر چه زودتر به دجله برسید🍃 تا این را گفتم ، آقا مهدی بلند شد و روی سیل بند ایستاد و با زبان ترڪی در حالی ڪه فریاد می زد نیرو هایش را تشویق به حرڪت به جلو ڪرد 🙃✌️ من متوجه نمی شدم او چه می گوید اما از یا حسین یا حسین ❣ گفتنش فهمیدم منظورش این است که الآن باید امام حسین (ع) را یاری ڪنید🙂 هرڪس با امام حسین است بلند شود و یا حسین بگوید🌷 این ها را با لهجه زیبای ترڪی اش میگفت بعضی گریه می ڪردند و ندای یا حسین یا حسین سر دادند 💔 و از سیل بند دوم عبور ڪردند و خود را به ساحل دجله رساندند . از آن جا هم آقا مهدی بچه ها را حرڪت داد و از رودخانه عبور ڪردند و آن سوی دجله مستقر شدند🍃 ودر همان جا ماند تا به شهادت رسید🥀 در حقیقت شهید باڪری با یاحسین یا حسین به سوی شهادتش حرڪت کرد 💔🕊 @parastohae_ashegh313
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد، شکست... 😔 «همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم»💔 🤲شادی ارواح طیبه شهدا، خاصه سیدالشهدای مدافعان حرم، امام شهدا و همه درگذشتگان اخیر قرائت فرمایید.💔 ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈ @parastohae_ashegh313 ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈
💠 پـا بـوســ امـامــ رضـا (ع) 💠 شهید محمدرضا عاشور پس از مجروحیت در عملیات والفجر 8 ، به بیمارستانی🏩در اصفهان منتقل گردید . در آن جا رو به خانواده اش که به دیدار او آمده بودند ، گفت : آرزو داشتم که پس از عملیات و الفجر 8 به پابوس امام رضا (ع) بروم💔اما افسوس که دیگر نمی توانم😭 و لحظاتی بعد جام نوشین شهادت را برگرفت و همپای فرشتگان گردید🕊 برادرش پیکر شهید را در تابوت نهاده بر روی پارچه سفید آن نوشت : محمدرضا عاشورا ، اعزامی از گرمسار 🌿 و خود برای مهیا کردن مقدمات تشییع راهی گرمسار شد🚶‍♂ پیکر محمدرضا به تهران رسید و در آن جا به طور اتفاقی ، پارچه روی تابوتش با پارچه شهیدی از مشهد عوض شد🤭 او به مشهد رفت در آن جا غسل داده شد و در حرم مطهر امام رضا (ع) طواف کرد و متبرک شد😇 پس از این که خانواده هر دو شهید متوجه جابجایی آنان شدند ، بلافاصله برای انتقال پیکر ها به شهرهایشان اقدام نمودند و در حالی بود که : شهید "عاشورا" به آرزویش رسیده و به زیارت امام رضا (ع) نایل شده بود♥️✨ 🗣 راوی : حسن بلوچی ازتیپ 21 امام رضا (ع) @parastohae_ashegh313
بعضی نگاه ها چشـــــم دل را رو بسوی خـدا باز مےڪند !! مخصوصاً اگر آن نگاه از قابِ چشم های آسمانے شهید باشد..... 🌿°|شبتون شهدایی|°🌿 @parastohae_ashegh313