شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
🌷✨🌷✨🌷✨🌷
🔻شهید #حسین_خرازی:
"شما هیچ لازم نیست اگر کاری رو برای خدا می کنید اون کارو بیاید بگید...
یعنی اگر ما یه جایی رفتیم که ماموریت لشکر نبود و دیدیم که باید بجنگیم و برای رضای خدا رفتیم و جنگیدیم... اینو نیایم بگیم...
خدا که دیده ما کردیم... چه دلیلی داره بیایم بگیم...
💥اگر کار برای خداست پس گفتن برای چه؟"
#درس_اخلاق
#یاد_شهدا_باصلوات
#شبیه_شھـــــدا_رفتار_ڪنیم
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🔰در زمان غیبت #امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
چشـم و گوشتـان بہ
" #ولی_فقیه "
باشد، تا ببینید از ڪانون فرماندهے چــہ دســتورے صــادر میشـود.
شهیدحاج #حسین_خرازی
🌷هدیه کنیم صلواتی نثارارواح مطهرشهدا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
حق با من بود. هر وقت فکرش را میکردم، میدیدم حق با من بوده. ولی چیزی نگفتم. بالاخره فرمانده بود. یکی دو ماه هم بزرگتر بود. فکر کردم: بگذار از عملیات برگردیم، با دلیل ثابت میکنم براش. از عملیات برگشتیم. حسش نبود. فکر کردم: ولش کن. مهم نیست. بی خیال. پشت بیسیم صدایش میلرزید. مکث کرد. گفتم: بگو حاجی. چی میخواستی بگی؟ گفت: فلانی! دو سال پیش یادته؟ توی بدر؟ حق با تو بود. حالا که فکر میکنم، میبینم حق با تو بوده. من معذرت میخوام ازت.
شهید#حسین_خرازی🕊🌹
@parastohae_ashegh313
💠شهیدِ مداح، پشت بیسیم
چه خواند که حاج #حسین_خرازی
از هوش رفت⁉️
🔰شهید به #حضرت_زهرا_سلام_الله علیه علاقهی وافری داشتند و در غالب مداحیهایشان از مصائب ایشان میخواندند.
همچنین وصیت نمود که بروی سنگ قبرش بنویسند:
یا_زهرا ...
🔰 او به نماز اول وقت اهمیت فراوانی میداد و قران کریم را بسیار تلاوت مینمودند.
همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند.
🌷خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی مجروح شده بودند.
حاجی بی قرار بود، اما به رو نمی آورد! خیلی ها داشتند باور می کردند اینجا آخرشه!
یه وضعی شده بود عجیب!
تو این گیر و دار حاجی اومد بیسیم چی را صدا زد، حاجی گفت:
هرجور شده
با بیسیم ، تورجی زاده را پیدا کن!
🌷( شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا) مداح بااخلاص و از بچه های لشکر بود.
خلاصه محمدرضا رو پیدا کردند، حاجی بیسیم را گرفت با حالت بغض و گریه😢 از پشت بیسیم گفت:
محمدرضا چند خط روضه_حضرت_زهرا برام بخون.
🌷محمدرضا فقط یک_بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت!
خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگند خط را گرفته_بودند و عراقیها را تارومار کردند...
محمدرضاتورجی زاده اینجور خوانده بود:
🔸در بین آن دیوار و در
🔸زهرا صدا می زد پدر
🔹دنبال حیدر می دوید
🔹از پهلویش خون می چکید
🔰جراحتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت_زهرا بود:
جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش هایی مانند تازیانه بر کمر ایشان اصابت کرد .
@parastohae_ashegh313