eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
41 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @khomool2 🌹بیسیم چی: نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸شهید توسلی در نگاه حاج‌قاسم... متن خاطره : در یک عملیات چند گردان بطور مشترک شرکت کرده؛ و همه‌ی گردان‌ها بجز گردان فاطمیون شکست خورده بودند. از حاج قاسم سلیمانی سوال کردند که: نبرد را ادامه بدهیم یا عقب نشینی کنیم؟ حاج قاسم گفت: آقای توسلی در عملیات هستند؟ گفتیم: بله! حاج قاسم گفت: پس ادامه دهید که إن شاء الله پیروزید... 📚 منبع: مجموعه ایثارنامه؛ جلد۵۷؛ صفحه۴۳ مدافع حرم ‌‌ یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @parastohae_ashegh313
🖼عکس نوشته 🍃شهید حمید قبادی نیا سالروز شهادت (شهید مستجاب الدعوه) یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @parastohae_ashegh313
سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت 📚 به نقل از کتاب: به مجنون گفتم زنده بمان! یادشهداباصلوات اللهم_عجل_لولیك_الفرج @parastohae_ashegh313
«"گفت‌وگوی ناتمام"» روایت گفت‌وگوی خبرنگاران رسانه‌های آمریکایی و اروپایی با خلبانِ شهید «شیرودی» درباره‌‌ی دلیل موفقیت او در پروازهای پرخطر است. 🔰 شهید شیرودی در پاسخ به پرسش خبرنگاران، موفقیت خود را مدیون 🔅یاریِ خداوند، 🔅 ایمان به خدا و 🔅رهبری امام خمینی (ره) می‌داند. 🕌 وی درحالی‌‌‌که از حملات رژیم بعثی عراق و سکوت غرب، شورای ملل و کنفرانس ژنو در برابر تجاوز رژیم عراق به ایران سخن می‌گوید، صدای اذان را شنیده و برای خواندن نماز اول وقت راهی مسجد می‌شود و خبرنگاران را با پرسش‌‌های بی‌شمارشان تنها می‌گذارد. ✳️ این مجموعه‌‌ی دربردارنده‌‌ی خاطراتِ جنگ تحمیلی است که یکی از آنها «گفت‌وگوی ناتمام» نام دارد. برخی دیگر از خاطرات عبارت‌اند از: در سنگر کمین؛ ردّ پاها؛ احساس تنهایی؛ آخرین مناجات؛ در حال نماز؛ قرار جلسه و جماعت در هواپیما. 《خلبان شهید علی اکبر قربان شیرودی》 اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @parastohae_ashegh313
D1738119T16326377(Web).mp3
زمان: حجم: 11.53M
🎧 📗 گفتگوی ناتمام فصل ❷ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ┄┄┅┅┅❅🌴❅┅┅┅┄┄ فصل 1👇 https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/40975
🕊شهید مدافع حرم ارتش، سروان حسین همتی ❤️ آقا را خیلی دوست داشت... 31 فروردین سالروز شهادت شادی ارواح طیبه شهدا صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَـــرَج @parastohae_ashegh313
⚫️ هر چه شما نفرمایید! 🔘 زمانی که ایشان(شهید حجه الاسلام مهدی شاه آبادی ) را گرفته بودند، با مأموران ساواک خوب مبارزه می‌کرد. به برادرم گفته بودند: «آقا عمامه‌تان را بردارید.» پاسخ داده بود: «عمامه را برنمی‌دارم.» هر چه اصرار می‌کنند که عمامه را بردارید، می‌گوید: «نه، خودتان بیایید و بردارید.» افرادی که در آنجا بودند، جرأت این کار را پیدا نمی‌کنند. ◾️ زمانِ سرلشکر علوی‌مقدم بود. رئیس کمیته آن موقع کشیک بوده و با سرلشکر تماس می‌گیرد. می‌گوید: «فلانی را گرفته‌ایم و می‌خواهیم او را به زندان ببریم، اما عمامه‌شان را بر نمی‌دارند. تکلیف ما چیست؟» علوی مقدم می‌گوید: «مشکلی ندارد، با عمامه داخل زندان بروند.» بلافاصله شهید شاه‌آبادی عمامه را برمی‌دارد و روی زمین می‌گذارد. یعنی برای مبارزه، اگر او اجازه داد من با عمامه بروم، بر خلاف دستورش، عمامه را خودم برمی‌دارم. راوی: برادر شهید( حسن شاه‌آبادی) 🌹سالروز شهادت شادی روح شهدا صلوات اللهم_عجل_لولیك_الفرج @parastohae_ashegh313
🌹شهید جاویدالاثر امیرکاظم زاده "جزء اولین شهداے مدافع حرم" نحوه شهادت: همراه انفجار مهیب در تانک که چیزی از پیکر مطهر باقی نماند... شهادت: ۱۴خرداد۹۲ 🔸خاطره ای از شهید کارهای بدون ریا 🌱همه کارهاشو دوست داشت بدون اینکه کسی بدونه انجام بده .بدون ریا، مادرشون نقل میکنند بعد از ازدواج شهید و ازدواج خواهران .، با توجه به بیماری و تنهایی مادر یه روز نزدیک عید بود که شهید ساعت 6 صبح از در وارد شد و سریع مشغول نظافت منزل شد . مادر میگفت مگه نمیری سره کار ؟ شهید گفت امروز مرخصی گرفتم فرماندم مادرمه در اختیار اونم ولی باید قسم بخوره به کسی نگی من اومدم کارای خونرو کردم. یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ╔══❖•° 🔅🧡🔅 °•❖══╗ ✤@parastohae_ashegh313✤ ╚══❖•° 🔅💛🔅 °•❖══╝
"🕊" ~•📕 هشت روز مانده بود به اربعین۱۳۹۳ شب ساعت یازده بود که مجید سراسیمه آمد خانه. گفت وسایلم را جمع کن که عازم کربلا هستم. گفتم: زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم. عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. چه رفقایی و چه سفر اربعینی. تا برسند مرز مهران صدای آهنگ شان و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کاروان شادی راه انداخته بودند. مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع)، کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم دیر بر می گشت آن هم با چشم های خون! رفقا مانده بودند که خود مجید است یا نقش جدید..! پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید، پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکر یا حسین یا حسین بود و اشک و ناله. وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: توی این چند روز از امام حسین خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم. او حرّی دیگر شده بود. فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود...🖤 🌱 .╔═•♡🌸♡•════•♡❣♡•═╗ @parastohae_ashegh313 ╚═•♡❣♡•════•♡🌸♡•═╝
🔹مسئولین روزنامه گاردین شنیده بودند که یک دانشجویِ ایرانی توی دانشگاه تورنتویِ کانادا با معدل بالایی رتبه اول رو به دست آورده. اومدند باهاش مصاحبه کردند و مشروح صحبت هاش رو با عکسش توی روزنامه چاپ کردند. 🦋 ازش تقاضای اقامت در کانادا شده بود و بهش پیشنهادِ حقوقِ بالا دادند. اما حسن گفته بود: 🇮🇷 باید به ایران برگردم و به ملتم خدمت کنم، من مدیون آنها هستم... 🏷 خاطره ای از شهید حسن آقاسی زاده 📚منبع: کتاب شهاب، صفحه 60 شادی_روح_شهدا_صلوات اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج @parastohae_ashegh313
❗️گفتم: شما تازه ازدواج کردی یه مدت بمون و نرو جبهه.. 🔺گفت:‌…وظیفه ی شرعی ام اینه که برم جبهه، وبه اسلام و مردم خدمت کنم! (خاطره ای از زندگی مهندس شهید حسن آقاسی زاده) 📚منبع: خدمت ازماست..82 ص 70 شادی_روح_شهدا_صلوات اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج @parastohae_ashegh313