#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
سال ۵۷تصمیم به عقد رسمی گرفتیم.
مادرم مهر را بالا گرفته بود،
تاحداقل یک چیز از این ازدواج که
از دید انها غیرمعقول بود؛ شبیه بقیه ی مردم شود.🍂☹️
اگرچه هیچکداممان موافق نبودیم ولی اسماعیل گفت :
تا اینجا به حد کافی دل مادرت راشکسته ایم!🎈
برای من چه فرقی دارد.
من چه زیاد چه کمش را ندارم...
راستی!
نکند یکبار مهریه ات را بخواهی وشرمنده ام کنی⚡️😔
من هم که نمیخاستم،بی احترامی به مادرم شده باشد ؛
مهریه پیشنهادی را قبول کردم 🥀
ولی همانجا قبل ازاینکه وارد سند کنند به اسماعیل بخشیدم♥️
#عاشقانہشهـــدا💞
#شهیداسماعیلدقایقی🕊
╭┅───────────┅╮
❣️@parastohae_ashegh313❣
╰┅───────────┅╯
🌿💍
#عاشقانہشهـــدا♥️
#شهیدحمیدسیاهکالی🥀
دست من رو می گرفت مینشاند روی صندلی
میگفت : یا با هم ظرف ها را بشوییم یا شما بنشین من میشورم .
شما دست من امانتی دوست ندارم به خاطر شستن ظرف، دستهای تو خراب بشه.
📚 کتابیادتباشد
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
#عاشقانہشهـــدا
#شهیدحمیدسیاهڪالی🥀
رفته بودیم فروشگاه محصولات فرهنگی امام زاده.
تصمیم گرفتیم برای منزل جدیدمان تابلویی از #امام_خامنهای بگیریم.
موقع حساب کردن، از فروشنده پرسید: «انگشتر دُرّ نجف دارید؟» نداشت.
از فروشگاه که بیرون آمدیم، انگشتانش را تا جلوی صورتم بالا آورد و گفت: «این انگشتر درّ نجف همیشه همراهمه.
شنیده ام هر کسی انشگتر درّ نجف همراهش باشد،
روز قیامت حسرت نمی خورد.
باید بروم این نگین را دو تکه اش کنم تا تو هم داشته باشی.
دوست ندارم روز قیامت حسرت بخوری»
📚 یادت باشد
@Parastohae_ashegh313