🌈🌈🌈
#یا_باب_الحوائج💘
نوروز آن سال با شب ولادت آقا امام رضا(ع)💫 مصادف شده بود.
در سنگر بچه های لشکر 31 عاشورا جشن🎊🎊🎉 گرفته بودند.
آخر مراسم، نوبت من شد که بخوانم🎤
نمی دانم چرا دلم دامن گیر💘 آقا قمر بنی هاشم (ع) شد.
عرض کردم:«ارباب! شما مزه ی شرمندگی رو چشیدید، نگذارید🤲 ما شرمنده ی خانواده شهدا شویم.»
فردا صبح از بچه ها پرسیدم: «رمز امروز به نام کی باشد؟»
فکر می کردم چون روز ولادت امام رضا(ع) بود، همه می گویند «امام رضا(ع)»😍
اما حاج آقا گنجی گفت: ✨یا اباالفضل✨
گفتم: «امروز روز ولادت امام رضا(ع) است».
گفت: «دیشب به آقا اباالفضل(ع) متوسل شدیم. امروز هم به نام ایشان می رویم، عیدی را از دست آقا بگیریم.»🌱
نخستین شهید پس از چند دقیقه پیدا شد🤲🌷
بسیار خوشحال شدیم😍
نام شهید هم روی کارت شناسایی و هم روی وصیت نامه ای که شب عملیات نوشته بود، حک شده بود:
❣«شهید ابوالفضل خدایار، گردان امام محمد باقر، گروهان حبیب، از کاشان.»
بچه ها گفتند: توسل دیشب، رمز حرکت امروز و نام این شهید، با هم یکی شده است🌟
نمی دانم چرا به زبانم جاری شد که اگر نام شهید بعدی هم ابوالفضل بود، اینجا گوشه ای از حرم آقا است✨✨✨
داشتم زمین را می کندم که دیدم حاج آقا گنجی و یکی دیگر از بچه های سرباز، داخل گودال پریدند🌸
از بیل مکانیکی🚜 پیاده شدم.
خیلی عجیب بود🍃
یک دست شهید از مچ قطع شده بود.
آبی زلال هم از حفره ی خاکریز بیرون می ریخت.
گفتم حتماً آب از قمقمه شهید است؛ اما قمقمه ی شهید که کنار پیکرش بود خشک خشک بود.
نفهمیدم آب از کجا بود که با پیدا شدن پیکر، قطع شد.
وقتی پلاک شهید را دیدیم، دیگر دنبال آب نبودیم:
🥀شهید ابوالفضل ابوالفضلی،گردان امام محمد باقر(ع)،گروهان حبیب، از کاشان.....
هر کجا نام تو آید به زبان ها حرم است
✍منبع: کتاب تفحص، صفحه:35
@parastohae_ashegh313
شلاق کُنَد گـریه بر آن تن که به غیر از
زخم و غل زنجیر برایش سپری نیست
#یا_باب_الحوائج🖤
@parastohae_ashegh313