❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
📚 #داستان شهدا
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_ششم
〰❤️〰❤️〰❤️🌹🕊
خانم محمدے❓❓❓❓
سرمو برگردوندم
ازم فاصلہ داشت دویید طرفم
نفس راحتے کشید.سرشو انداخت پاییـݧ و گفت
سلام خانم محمدے صبتوݧ بخیر
موقعے ک باهام حرف میزد سرش پاییـݧ بود
اصـݧ فک نکنم تاحالا چهره ے منو دیده باشہ پس چطورے اومده خواستگارے الله و اعلم
_سلام صبح شما هم بخیر
〰❤️〰❤️〰❤️🌹🕊
ایـݧ و گفتم و برگشتم ک ب راهم ادامہ بدم
صدام کرد ببخشید خانم محمدے صبر کنید
میخواستم حرف ناتموم دیشب و تموم کنم
راستش...من...
انقد لفتش داد کہ دوستش از راه رسید
(آقای محسنی )پسر پر شرو شور دانشگاه رفیق صمیمیے سجادے بود اما هر چے سجادے آروم و سر بہ زیر بود محسنی شیطون و حاضر جواب اما در کل پسر خوبے بود
رو کرد سمت مـݧ و گفت بہ بہ خانم محمدے روزتون بخیر
سجادے چشم غره اے براش رفت و از مـݧ عذر خواهے کرد و دست محسنے و گرفت و رفت
خلاصہ ک تو دلم کلے ب سجادے بدو بیراه گفتم
اوݧ از مراسم خواستگارے دیشب ک تشیف آورده بود واسہ بازدید از اتاق اینم از الان
〰❤️〰❤️〰❤️🌹🕊
داشتم زیر لب غر میزدم ک دوستم مریم اومد سمتم و گفت بہ بہ عروس خانم چیه چرا باز دارے غر غر میکنے مث پیر زنها❓❓❓
اخمے بهش کردم گفتم علیک سلام بیا بریم بابا کلاسموݧ دیر شد
خندیدو گفت:اوه اوه اینطور ک معلومه دیشب یه اتفاقاتی افتاده.
یارو کچل بود❓زشت بود❓
نکنه چایے رو ریختی رو بنده خدا❓❓بگو مـݧ طاقت شنیدنشو دارم
دستشو گرفتم وگفتم بیا کم حرف بزن تو حالا حالا ها احتیاج داری ب ایـݧ فک.تازه اول جوونیتہ
تو راه کلاس قضیہ دیشب و تعریف کردم اونم مث مـݧ جا خورد
تو کلاس یه نگاه ب من میکرد یہ نگاه ب سجادے بعد میزد زیر خنده.
نفهمیدم کلاس چطورے تموم شد کلا تو فکر دیشب و سجادے و....بودم
خدا بگم چیکارت کنه مارو از درس و زندگے انداختے....
◀️ ادامــــہ دارد.....
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@parastohae_ashegh313
#سالروز_ازدواج_حضرت_محمد
🌱دهم ربیع سالروز ازدواج پیامبر صلی الله و حضرت خدیجه سلام الله علیها
🌸از بهر قیامتت براتی بفرست
🌸یک توشه برای روز آتی بفرست
🌸در شام عروسی نبی، جانانه
🌸از عمق وجودت صلواتی بفرست
🍃آسمان می خندد این اتفاق زیبا را و زمین کِل می کشد این پیوند آسمانی را.
چه طرب انگیز است مهتاب امشب! چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب!
چشم های ملائک، با لهجه ای بارانی شادباش می گویند این وصلت خوش آیند را.
🌹مقدسترین پیوند هستی مبارکباد🌹
@parastohae_ashegh313
💙بنده خوب خدا💙
ساعت به وقت عاشقی
باز شب جمعه و شب زیارتی آقا اباعبدالله (ع)
(۳ مرتبه)
🦋"صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع)"🦋
#زیارتعاشورا💙
#پروازدرآسمانحسینعلیهالسلام💙
@parastohae_ashegh313
🌷 خاطرات همت:
🌿 چند بار #وضو می گرفت و نقشه ها را به دقت وارسی می کرد. یک وقت می دیدی همان جا روی نقشه ها خوابش برده.
🌿 می گفت: من کیلومتری می خوابم. واقعا همین طور بود. فقط وقتی راحت می خوابید که باماشین می رفتیم.
🌿 #عملیات_خیبر، وقتی کار ضروری داشتند، رو دست نگهش می داشتند. تا رهاش می کردند، بی هوش می شد. این قدر بی خوابی کشیده بود.
#شبتونشهدایی
@parastohae_ashegh313
✤ ⃟🍁🕊"
#شهودعشق
#مناجاتشهداباخدا
#شهيدصفرعليخاجوي،
🍁 «اي خدا اگر مرا به جرمم مواخذه ڪني، تو را به عفوت بازخواست ميڪنم و اگر مرا به آتش دوزخ ببري، اهل دوزخ را آگاه خواهم ڪرد ڪه تو را دوست دارم.»
محل شهادت: #شلمچه به سال 1365
#صبحوعاقبتتونشهدایے
#امام_زمان_عج
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبڪبرے
┅═ೋ❅✿🍁✿❅ೋ═┅
@parastohae_ashegh313
┅═ೋ❅✿🍁✿❅ೋ═┅
{•♥️͜͡🕊•}
#الگوۍخودسازی🕊
#شهیدهناهیدفاتحی🌷
ناخن های دست و پایش توسط کومله کردستان کشیده شده بود، 😭 موهای سرش را تراشیده بودن💔و در روستا می چرخاندن، بدنش کبود بود، سرش شکسته بود، وقتی حریفش نشدند تا
به خمینی کبیرتوهین کند درهفده سالگی زنده به گورش کردند!😭
#حجاب
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@parastohae_ashegh313
✍️ و ...
حضرت دلبر خواست؛🦋
تا سیده بَطحا، عروسِ خانهی طهٰ باشد !💚
✦ عروسی که از دامانش، "کوثری" برای عالمیان حلول میکند، که تمام مسیر تاریخ را برای نیل به لحظهی رستگاریاش، تدبیر خواهد نمود.🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
💖در شرحِ عاشقانه هایشان، همین بس که محمّد "ص" فرمود:🦋
💞هیچ کس برای من خدیجه نمیشود💞!
🌟 ویژه سالروز ازدواج
حضرت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و
حضرت خدیجه سلاماللهعلیها
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️
@parastohae_ashegh313
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️
#قسمت104
نماز اول وقت
جمعی از دوستان شهید
او مصداق اين کام نوراني پيامبــر اعظم بود که مي فرمايند: «خداوند وعده فرمــوده؛ مؤذن و فردي که وضو مي گيرد و در نماز جماعت مســجد شرکت مي کند، بدون حساب به بهشت ببرد.» ابراهيم در همان دوران با بيشتر بچه هاي مساجد محل رفيق شده بود. او از دوران جواني يک عبا براي خودش تهيه کرده بود و بيشــتر اوقات با عبا نماز مي خواند. .
٭٭٭
سال ۱۳۵۹ بود. برنامه بسيج تا نيمه شب ادامه يافت. دو ساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد. ابراهيم بچه ها را جمع کرد. از خاطرات كردستان تعريف مي کرد. خاطراتش هم جالب بود هم خنده دار. بچه هــا را تــا اذان بيدار نگه داشــت. بچه ها بعد از نمــاز جماعت صبح به خانه هايشان رفتند. .
.🌸🌸🌸🌸
ابراهيم به مسئول بسيج گفت: اگر اين بچه ها، همان ساعت مي رفتند معلوم نبود براي نماز بيدار مي شدند يا نه، شما يا کار بسيج را زود تمام کنيد يا بچه ها را تا اذان صبح نگهداريدكه نمازشان قضا نشود. ٭٭٭
.
ابراهيم روزها بسيار انسان شوخ و بذله گويي بود. خيلي هم عوامانه صحبت مي کرد. اما شب ها معمولاً قبل از سحر بيدار بود و مشغول نماز شب مي شد. تاش هم مي کــرد اين کار مخفيانه صورت بگيرد. ابراهيم هر چه به اين اواخر نزديک مي شد. بيداري سحرهايش طولاني تر بود. گويي مي دانست در احاديث نشانه شيعه بودن را بيداري سحر و نماز شب معرفي کرده است🕊
@parastohae_ashegh313
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
♡| #شهید_حمیدرضا_مدنی_قمصری |♡
براے درمان بہ انگلیس اعزام شد!
خون لازم داشت؛ گفت خونِ غیرمسلمان نزنید توجہ نڪردند و هرچہ زدند، بدنش نپذیرفت!
خون یڪ مسلمان جواب داد
پزشڪش ڪہ دڪتر ڪلیز نام داشت، بواسطهے آن مسلمان شد و گفت: یڪ معجزہ است!
...............................
کانال ما ⬇
🔷 @parastohae_ashegh313🔷
11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگرےشهدایے 📹
🌹 از سخنان یك زندانی درباره #حاجقاسم تا تاثیر پیڪر #شهدا
🌺 #حجتالاسلام_وڪیلپور از راویان دفاع مقدس به دستاوردهای دفاع مقدس اشاره و بر ضرورت نشر خاطرات شهدا تاڪید ڪرد.
#راوےوڪیلپور🎙
#حجاب
#دفاعمقدس
#امام_زمانعج
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبڪبرے
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
@parastohae_ashegh313
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅