《 دوران بزن و در رو تمام شده 》 ✍ همه چیز از آن نیمه شب شوم شروع شد، وقتی دنیا نتوانست دو خورشید را در خود جای دهد و نور پر فروغی از جنس بشریت رو تحمل کند و تاریخ باز هم تکرار شد. تکرار واقعه تلخ ترور، ترور شخصی که یارای مقابله با آن را ندارند. بعد از آن اما به گواه تاریخ، دلهای بیدار و آگاه مهر آن خورشید تابان را چند برابر در دل خود جای می دهند و نفرت از کسانی که بدخواه او بوده اند و جانش را ستاندند را هم چند برابر... اما نظاره گران تاریخ بیکار نمی نشینند و صف خود را از شیاطین انسی جدا می کنند، صف کشی که عيار هر فرد را مشخص می کند. هر سال با نزدیک شدن به آن ایام غمبار، خشم و غضب های فروخورده از نبود سردارمان، سر باز می کند و شوق وصال به محبوب، کوچک و بزرگ را به محل دفن نور می کشاند اما تنگ نظری و قساوت قلب جبهه مقابل، این دلدادگی را هم تاب نمی آورد و فاجعه می آفریند. به خیال اینکه خون، خون را میشورد اما زهی خیال باطل... اینجاست که رهبر و مقتدایمان بر عاملان این فاجعه آفرینی خشم می گیرد و دستور سرکوب را صادر می کند و چشمان منتظر من و شمایی که روز موعود را انتظار می کشیم ... ،چیزی نمی گذرد که انتظار به پایان می‌رسد. نیمه شب موعود فرا می‌رسد، جهان انتقام سختی را نظاره می کند که از آن واهمه داشت، انتقامی دقیق، برنامه ریزی شده،هدفمند، مقتدرانه و اثرگذار از عاملان جنایت کرمان گرفته می شود، درست برعکس انتقام کور از مردم عادی و دختر کاپشن صورتی که خانوادگی کمر به خدمت بسته بودند برای پذیرایی از مهمانان مزار سردار دل های یک ملت... حالا ماییم که مرهمی پیدا می کنیم برای سینه چاک چاک و مملو از غممان که با غمی دگر تازه شده بود و می‌دانیم و افتخار می کنیم به این که شکر خدا ،سربازانی از جنس حاج قاسم برای رهبرمان کم نداریم. و من الله توفیق... تدوین: رسانه پریزاد #دلنوشته #پاسخ_سخت #انتقام_سخت 💡 با ما همراه باشید... 🆔️ @parizadmedia