💠 راههای نرفته جامعه شناسی تشیع
🔸برخی جامعه شناسان دین در ایران در مقام تحلیل «موقعیت جامعه شناسی تشیع در ایران» بر این باورند که امروزه در جامعه ما «جامعه شناسی تشیع» از مرحله طرد و رد به مرحله پذیرش انتقادی رسیده است، پذیرش این گفته، قدری محل تامل است؛ چرا که گرایش جامعه شناسی تشیع در ایران شاید سه دهه بیشتر تاریخ جدی نداشته باشد و بیشتر فعالیتها و مطالعات شیعه شناسی به خارج از ایران مربوط میشود؛ هر چند که بر این باورم این مطالعات با رشد قابل ملاحظه ای در حال گسترش است.
🔸از همان روزی که «جامعه شناسی» وارد ایران شد، با دوگانه ای مواجه بود که این دوگانه در مورد «جامعه شناسی تشیع» و «اسلام» هم موضوعیت دارد؛ به این معنا که اگر اسلام یا تشیع را «ابژه» بگیریم، این سوال مطرح می شود که «سوژه» کیست؟ بنابراین اگر نسبت به این سوژه مقاومتی هم صورت گرفته است، بیشتر از این جهت است.
🔸اتفاقا همان موسساتی که با جامعه شناسی و علوم اجتماعی مخالفت کردند، نخستین مراکزی بودند که این علوم را وارد ایران کردند و در این خصوص آنچنان تقدم و تاخر تاریخی وجود ندارد. البته این مواجهه، مواجهه بدی نیست اگر یک شکل جدی و نظری پیدا کند. ما نیاز داریم که بین «جامعه شناسی» و «مطالعات تشیع» گفت وگو و تعامل بیشتری صورت گیرد؛ خود این موسسات حوزوی «ابژه» شوند و بررسی کنیم که این موسسات چه کاری انجام می دهند؟ چه مساله ای دارند؟ اینها معمولا موسسات پیرا حوزه ای هستند و باید بررسی کرد که در چه نسبتی با حوزه و دانشگاه قرار می گیرند؟ چه ساختارهایی دارند یا باید چه اصلاحات ساختاری بیابند؟
🔸واقعیت این است که «تشیع» به عنوان یک فرهنگ، یک هستی شناسی و مبانی فلسفی و معرفت شناسی خاص دارد و باید بررسی کرد که فرهنگ تشیع در چه نسبتی با اندیشه علمی و اجتماعی قرار می گیرد؟ آیا اساسا با اندیشه علمی اجتماعی تعاملی دارد یا یک «ابژه ساکت» است؟ اگر بخواهد فعال باشد در «سوژه» چه تاثیراتی را خواهد گذاشت؟ اینها مباحث بسیار جدی است که باید به آن در ذیل عنوان «جامعه شناسی تشیع» پرداخته شود.
🔻جامعه شناسی تشیع در ایران هنوز به این سطح از مطالعات نرسیده است تا بتواند پاسخگوی این پرسش ها باشد.
✍️ استاد حمید پارسانیا
🆔@parsania_net
💠 مرکز تحقیقات امام علی (ع) بهمناسبت روز جهانی فلسفه و سالگرد رحلت مرحوم علامه طباطبائی، نشستی با شرح زیر برگزار میکند:
🔸نشست تخصصی بازخوانی رساله امام علی(ع) و فلسفه الهی، تألیف مرحوم علامه طباطبائی(ره)
🔸سخنران: حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا
🔸دبیر علمی نشست: دکتر مالک شجاعی جشوقانی
🔸زمان: یکشنبه، 22 آبان 1401؛ ساعت: 10:30 تا 12
📌پیوند (لینک) ورود رایگان:
https://webinar.ihcs.ac.ir/b/ihc-nad-p2d-y7h
🆔@parsania_net
38.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊#صوت؛ دیدگاه افلاطون و ارسطو درباره شرور
💢 استاد پارسانیا
🆔@parsania_net
💠 اصولی برای همزیستی «فرهنگ» و «دانشگاه»
📌 استحاله دانشگاه در چه شرایطی رخ می دهد؟
✴️ سلوک «نظام دانایی»
1️⃣ برای تبیین رابطه بین «دانشگاه»، «دین» و «فرهنگ» ابتدا باید این سه واژه تئوریک را تعریف کنیم. گاهی این سه واژه را به عنوان یک «واقعیت تاریخی» بررسی می کنیم گاهی از این هم فراتر رفته و از «حقیقت» فرهنگ، دین و دانشگاه حرف می زنیم.
🔸وقتی «حقیقت» امور را مورد تامل قرار می دهیم بر حق و باطل بودن مفاهیم متمرکز می شویم و از فرهنگ باطل و فرهنگ حق، دانشگاه حق و دانشگاه باطل، دین حق و دین باطل پرسش می کنیم، اما وقتی در مقام «واقعیت» حرف می زنیم، این مفاهیم را صرف نظر از اینکه حق یا باطل هستند به تامل می گذاریم.
🔸به منظور تبیین رابطه بین دانشگاه با دین و فرهنگ رویکردهای مختلفی را می توان به خدمت گرفت. برخی رویکردها، بویژه رویکردهای جامعه شناختی، این سه مفهوم را به عنوان حقیقتی مستقل از واقعیت تاب نمی آورند و اساسا آنها را برساختی می دانند که فراسویی ندارند. برخی درباره دین چنین اعتقادی دارند و دین را از سنخ ایدئولوژی می دانند؛ این در حالی است که دین یک حقیقت و یک شیوه برای زیست و زندگی است.
🔸از فرهنگ هم تعاریف بسیار متعددی وجود دارد، فرهنگ برآمده از یک هویت جمعی و بین الاذهانی است به گونه ای که فضای زیست و حیات انسان ها با آن درآمیخته و به آن شکل می دهد، به تعبیری از سنخ معرفت، احساس و گرایش است.
🔸وقتی این معرفت، احساس و گرایش یک «هویت فردی» پیدا می کند، شاید بیشتر از فرهنگ در حوزه اخلاق موضوعیت پیدا کند، اما مادامی که به یک «هویت جمعی» بدل و به یک واقعیت مشترک بین انسان ها تبدل شود، دیگر به حوزه فرهنگ و شیوه زیست، فکر و اندیشه وارد شده است.
🔸دین هم به معنای «عادت استقرار یافته» است، به تعبیری، شیوه ای که انسان ها براساس آن باهم تعامل و زندگی می کنند، دین آنها است. بنابراین، حوزه دین دقیقا حوزه زندگی و زیست است و آن چیزی که اصطلاحا «حق» گفته می شود، متناسب و همبسته با یک شیوه از زندگی است که با یک نوع هستی شناسی دینی و الهی همراه است. وقتی «دین» شیوه زندگی شد، خود نوعی «فرهنگ» می شود.
2️⃣ اما دانش چیست؟ اگر از دانش در مقام ذات خود سخن نگوییم و بخواهیم از آن به عنوان یک «واقعیت تاریخی» حرف بزنیم، در این صورت «دانشگاه» به عنوان دانش تعین یافته در زمان و مکان، خود، یک پدیده فرهنگی است؛ یعنی در یک فرهنگ و در یک جامعه بشری شکل می گیرد و به عنوان یک نهاد تحقق یافته رسمیت پیدا می کند. دانشگاه با مکان و زمان نسبت پیدا می کند و تعینی از دانش را مد نظر دارد و راجع به مطلق دانش سخن می گوید.
🔸فرهنگ لایه ها و سطوح مختلفی دارد. عمیق ترین لایه آن که از قضا هویتش هم در پیرامون آن رقم می خورد، «شناخت و تفسیر از عالم و آدم» است. ممکن است کسی تفسیر غلطی از عالم و آدم داشته باشد اما با این حال، براساس تفسیری که دارد ولو غلط، می توان تبیین کرد که این فرد به چه چیزی دل داده و سمت و سوی زیست او به سمت چه غرایضی است؟
🔸علم هم همچون فرهنگ، سطوح مختلفی دارد البته وقتی واقعیت پیدا می کند، خود بخشی از فرهنگ به معنای عام می شود. فرهنگ وقتی که به صورت جریانی منسجم در جامعه حضور داشته باشد بالطبع، دانش هایی که لایه های پایین تر هستند یا دانشگاه، با فرهنگ تناسب پیدا خواهند کرد.
(ادامه👇)
3️⃣ وقتی فرهنگ در سطح کلان، دانشگاه را حمایت می کند، بیان تئوریک و نظری ارزش ها و آرمان هایی را که با آنها زیست می کند به نوعی در نهاد دانشگاه، بازنمایی می کند.
🔸اگر تفسیر و هستی شناسی دانشگاه از جهان و عالم با آن تفسیری که فرهنگ عمومی با آن زیست می کند، تطابق نداشته باشد، دوام و بقای آن دانشگاه و حتی فراتر از اینها، تکوین آن دانشگاه ممکن نیست، اگر هم دوام آن دانشگاه ممکن شود در این فضا، به چالش کشیده می شود.
🔸اگر دانشگاه از یک اتوریته یا قدرتی بیرون از فرهنگ کمک بگیرد و بتواند یک «نظام دانایی» ایجاد کند، قطعا به عنوان یک کانون بحران و چالش در درون فرهنگ ظاهر شده و به صور مختلف به محل کشمکش بدل می شود که نهایتا یا به استحاله فرهنگ یا به استحاله دانشگاه منجر خواهد شد.
🔸در این وضعیت، یکی از این دو یا هر دو (فرهنگ و دانشگاه) باید در تعاملاتشان تغییراتی را بپذیرند والا بدون تغییر و تحول، همزیستی بین این دو ممکن نخواهد بود.
4️⃣ وقتی از دانش به عنوان یک «واقعیت تاریخی» سخن می گوییم که در درون فرهنگ به وجود آمده باشد و تعاملات بین بخش های مختلف فرهنگ با بخش های مختلف دانشگاه به صورت طبیعی رخ داده باشد.
🔸اگر دانشگاه درون زا باشد و در چهارچوب فرهنگ خودش قرار بگیرد مسیر تولد و رشد دانشگاه در چهارچوب عوامل درونی این فرهنگ قابل تحلیل است، اگر این فرهنگ یک فرهنگی دینی و معنوی باشد و از یک هستی شناسی معنوی نسبت به عالم و آدم برخوردار باشد، قاعدتا دانشگاه هم با این فرهنگ تناسب دارد، اما اگر یک فرهنگ کاملا دنیایی و این جهانی باشد قاعدتا آن سطوحی از دانشگاه هم که می خواهد از امر معنوی و تعالی سخن بگوید، در این فرهنگ طرد شده و حمایت نمی شود.
🔸اگر فرهنگی بتدریج به سوی دنیوی و این جهانی شدن، پیش برود که از قضا، این شیوه از نگرش و زیست، با عقبه علمی و معرفتی اش سازگار نباشد باید تعریف اش از دانشگاه و علم را دگرگون کند.
🔸مساله وقتی جدی تر می شود که ما مواجهات بینافرهنگی داریم، این مواجهه ها آثار و پیامدهایی مربوط به خود دارد که برخی از اینها ممکن است بسیار مفید و برخی بسیار تحول آفرین باشند.
🔸باید ساز و کارهای مربوط به آنها و تاثیراتی را که می گذارند نیز در جای خود مستقل بررسی کرد. بنابراین، آنچه در نسبت میان «دانشگاه» با «دین» و «فرهنگ» بیش از هر چیزی ضروری است، پیوند و تعامل میان آنها است؛ چرا که در غیر اینصورت در جامعه ناهماهنگی های فزاینده ای ایجاد می شود.
🔻منبع: روزنامه «ایران»
🔻اولین همایش «فرهنگ و دانشگاه در ایران»
🆔@parsania_net
🔰 کانال استاد #حمید_پارسانیا
🔸 تحلیل جریانهای فکری معاصر
🔸 پانزده مسأله درباره آموزش #فلسفه
🔸بررسی تاریخ فعال و زنده حکمت اسلامی
🔸 رصدکردن بنیانهای فلسفی متون آموزشی
🔸تحولات حوزههای معرفتی
🔸بررسی نقاط قوت فلسفه اسلامی و فلسفههای مدرن
🔸پخش #زنده دروس استاد
🔻🔻با عضویت در
@parsania_net
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
31.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 أشراط الساعه؛
🔰پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اگر از عمر دنیا یک روز باقی مانده باشد، خداوند آنروز را طولانی میکند تا مردی از فرزندان مرا مبعوث کند که اسم او مانند اسم من است و زمین را پر از عدل و قسط میکند، همانگونه که پر از ظلم شده بود».
(فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 2، ص 261، قم، رضی، چاپ اول، 1375ش)
🆔@parsania_net
حمید پارسانیا
🆔@parsania_net
💠 مدرنیته در ایران
🔸تكنولوژي ظاهر غرب است و باطن غرب، انديشههاي عميقتر، فلسفهي انسانشناسي و هستيشناسي اوست؛ يعني هنوز هم كه صد سال از مشروطه ميگذرد، باطن غرب از نظر كاوشگران اجتماعي و فرهنگي ما دور است و مورد توجه قرار نميگيرد، پس مدرنيته در ايران، درست عكس جرياني است كه در غرب اتفاق افتاده؛ يعني ابتدا لايههاي عميقش ظهور نميكند؛ بلكه لايههاي ظاهريش وارد ميشود و ناخودآگاه در يك حالت خواب آلودگي ماست كه به فضاهاي معرفتي و علميمان نفوذ ميكند، دانشگاههاي اوليهي ايران همچون دارالفنون را ببينيد؛ نگاه ايرانيان به علوم غربي، يك نگاه فنآورانه است؛ حتي اخيراً هم كه نظام علميمان قصد تحرك دارد، احساس ميكند كه مثلاً بايد بحث فنآوري در عنوان آموزش عالي بيايد؛ يعني نگاهش بيشتر به همين بُعد مسأله متمركز است.
🔸به هرحال غرب از چنين زاويهاي به ايران آمد. اگر بخواهيم روشن كنيم كه كدام قسمت از علوم غربي در نظام علمي جديد ما ـ كه با مرجعيت دانش غربي شكل گرفت ـ وارد شده، بايد به اين نكته توجه كنيم كه ريشههاي فلسفي غربي در ميان همان بخشهايي كه مدرنيته را ميخواهد، به صورت عميق نيامده است؛ اكنون ـ به نظر من ـ فعالترين بخش از نظام دانشگاهي ما كه انديشهي فلسفي را توزيع ميكند، دانش سياسي موجود است؛ يعني از افق، انديشهها و روشهاي سياسي عمدتاً شروع ميكنند و در واقع صحنهگردان مسايل فلسفي غرب، كساني هستند كه همينها را در فضاي مطبوعات ما مطرح ميكنند...
🔸هنگامي كه مدرنيته به ايران ميآيد، از ابتدا با دينستيزيِ آشكار شروع ميشود. منورالفكران در ابتدا ميكوشيدند مسيري را بروند كه در غرب طي شده؛ مثلاً ملكم خان نوشتن تاريخ اسلام را شروع كرد يا آخوندزاده به ملكمخان ميگويد كه ميخواهد مثل او، صريح و كفرآميز سخن نگويد؛ اما نتوانستند چنين كنند و رابطهي دين و مدرنيته به سرعت خونين شد.
🔸تحقق نيافتن اين مسأله، به ايران اختصاص دارد و در ديگر كشورهاي عربي اينگونه نيست؛ حضور تفكر معنوي، فلسفي و غناي مسايل اعتقادي تشيع، نقش عمدهاي داشت كه نخبگان فرهنگي ما به سوي نوعي سازش ظاهري بين مدرنيته و اسلام نيامدند، ما در ايران «الميزان» را داريم و اهل سنت «المنار» را؛ مقايسهي بين اين دو كافي است كه نشان دهد چرا تفكر مذهبي در اينجا نتوانست سازش ظاهري را با مدرنيته ايجاد كند؛ اما در ديگر كشورهاي اسلامي تا حدودي موفق بود.
🆔@parsania_net
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمید پارسانیا
🆔@parsania_net
💠از عقل قدسی تا عقل ابزاری
✍️ استاد پارسانیا
🔸در قرآن کریم کمتر واژهای به اندازه عقل و علم آمده است؛ این دو واژه در تعابیر قرآنی با حفظ هویت جهانشناختی، همه مراتب علم و عقل را فرا میگیرد و به عقل و علم ابزاری و تجربی محدود و مقید نمیشود.
🔸برترین مرتبه عقل، عقل قدسی است که در پرتو اشراق و افاضه مستقیم الهی، از روحالقدس بهره برده و وحی و کلام خداوند را به بشر عرضه میکند، و مراتب بعدی آن، عقل مفهومی در دو بعد نظری و عملی است که به تأمل در آغاز و انجام انسان و وظایف و تعهدات او میپردازد.
🔸عقل قدسی و عقل مفهومی، دو حجت و دو پیامآور الهی هستند و یکدیگر را تأیید میکنند.
🔸عقل مفهومی، انسان را به سوی حقایق و معارف برتر راه میبرد و عقل قدسی در مراتب نخستین عقل مفهومی، آدمیان را بارور کرده و در نهایت، افقهای برتر را بر روی او میگشاید.
مدرنیته با انکار مرجعیت وحی و عقل قدسی آغاز میشود و این انکار ظاهرا ریشه در کمتوجهی یا بیمهری پیشین کلیسا به عقل مفهومی دارد.
🔸بیتوجهی کلیسا به عقل مفهومی، زمینه تقابل بین این دو رتبه از عقلانیت را پدید آورد و تا هنگامی که کلیسا در موضع اقتدار بود، این تقابل را به نفع آنچه ایمان مینامید، خاتمه میبخشید.
🔸اما در دنیای مدرن، کفه تقابل به نفع طرف مقابل یعنی عقل مفهومی تغییر کرد و عقل مفهومی با پشت کردن به عقل شهودی و قدسی، ریشههای وجودی خود را قطع کرده و به سرعت خشکاند.
🔸عقلانیت ابزاری و عرفی که خالی از مرجعیت عقل و وحی است، یعنی عرف سکولار، دو لاشه برجای مانده مدرنیته است و این لاشه بیجان را نور عقل است که دیگر بار، حیات و زندگی میبخشد.
🆔@parsania_net
🔰 کانال استاد #حمید_پارسانیا
🔸 تحلیل جریانهای فکری معاصر
🔸 پانزده مسأله درباره آموزش #فلسفه
🔸بررسی تاریخ فعال و زنده حکمت اسلامی
🔸 رصدکردن بنیانهای فلسفی متون آموزشی
🔸تحولات حوزههای معرفتی
🔸بررسی نقاط قوت فلسفه اسلامی و فلسفههای مدرن
🔸پخش #زنده دروس استاد
🔻🔻با عضویت در
@parsania_net
حمید پارسانیا
🔰 کانال استاد #حمید_پارسانیا 🔸 تحلیل جریانهای فکری معاصر 🔸 پانزده مسأله درباره آموزش #فلسفه 🔸بررسی
#اطلاعیه
ضمن عرض سلام و ادب به اطلاع شاگردان استاد پارسانیا و علاقمندان مباحث ایشان میرسد که علاوه بر کانال ایتا، انشاءالله دروس اسفار و اصول کافی از طریق روبیکا به آدرس parsania_net نیز پخش میشود، لذا برای دسترسی به دروس استاد، روبیکا را نصب کرده و به آدرس مذکور مراجعه فرمائید. التماس دعا
#معرفی_کتاب حدیث پیمانه
#استاد_حمید_پارسانیا
🌐 انقلاب اسلامی ایران با توجه به ایجاد دگرگونی بنیادی در ابعاد مختلف جامعه و نیز ویژگی ممتازی که نسبت به سایر انقلاب های بزرگ دنیا دارد، از جنبه های مختلف قابل بررسی است که یکی از آنها شناخت جریان ها و نیروهای اجتماعی و سیاسی، اعم از نیروهای مذهبی، روشنفکران، سازمان ها، احزاب و گروه های مختلفی است که در تحولات انقلاب شرکت داشته اند.
✅ #استاد_حمید_پارسانیا در کتاب حدیث پیمانه علاوه بر توجه به جریانهای صدر اسلام و نیز اصول اعتقادی و حرکت سیاسی تشیع، ویژگی های نیروهای اجتماعی و سیاسی ایران در دوره های مختلف تاریخ معاصر، صفویه، قاجاریه، پهلوی اول و دوم و نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به تفصیل بررسی کرده است.
💯 مطالعه این کتاب به شناختی دقیق از جریانها، احزاب و گروههای قبل و بعد از انقلاب اسلامی منجر می شود. مذهب و عصبیت، غرب و غربزدگی، منورالفکری و استبداد استعماری، روشنفکری در جابجایی قدرت، سنت و تجددطلبی دینی، نیروهای اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران از فصلهای این کتاب هستند.
✳️ حرکت سیاسی تشیع، واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجاریه، جریان شناسی ماسونی ها، نیروهای اجتماعی و مذهبی ایران، ویژگی روشنفکری در ایران، انقلاب اسلامی و استکبار جهانی، انقلاب اسبامی و نیروی روشنفکری و انقلاب اسلامی و نیروهای مذهبی و… از جمله موضوعاتی هستند که نویسنده کتاب به تحلیل و تبیین آنها پرداخته است.
📔 کتاب #حدیث_پیمانه از سوی نشر معارف در ۴۰۸ صفحه منتشر شده است.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمید پارسانیا
درس اسفار؛ جلد ۶؛ صفحه ۳۴۵
🎥 درس در روبیکا هم در حال برگزاری است
#اطلاعیه
ضمن عرض سلام و ادب به اطلاع شاگردان استاد پارسانیا میرسد که انشاءالله دروس اسفار و اصول کافی از طریق روبیکا به آدرس https://rubika.ir/parsania_net پخش میشود و کانال ایتا به عنوان پایگاه اصلی صوت و مقالات استاد در حال فعالیت است، لذا برای دسترسی به پخش زنده دروس استاد، روبیکا را نصب بفرمائید. سپاسگزارم🌺🌺
حمید پارسانیا
اسفارج۶ _ص۳۴۵ مورخ ۲۲ _ آبان۱۴۰۱.mp3
14.69M
🎙درس اسفار _ ج ۶ _استاد پارسانیا _ ۲۲ آبان ۱۴۰۱
#اسفار_ ۲۲ آبان ۱۴۰۱
💠 @parsania_net
حمید پارسانیا
💠 @parsania_net
💠 نقش علامه طباطبایی در امتدادبخشی فرهنگی اجتماعی به فلسفه اسلامی
🔸بحث تأثير فلسفه در فرهنگ و زندگي انساني، که اساساً هيچ زندگي و فرهنگي بدون پيشينه انديشه فلسفي ممکن نيست؛ انديشه فلسفي به معناي عام که ممکن است از روشهاي مختلف به دست آيد، ممکن است مظنونه و مموّهه و يا برهاني باشد، ولي بالاخره در هر زندگي قطعاً فلسفهاي خواهد داشت. اگر هم ابتدائاً فضاي زندگي شکل بگيرد در تداوم خود فلسفهاي ميسازد چون بدون فلسفه نميتواند ادامه دهد.
🔸در فضاي سنّتي ما وقتي فلسفه به معناي فلسفه اولي را امّ العلوم تلقّي ميکنيم، اساساً يک معناي آن اين است که فلسفه در ذات خودش مسأله امتدادبخشي در همه علوم و ساحتها را دارد.
🔸تعامل بين فلسفه و دانشها تعاملي است قبل از دانش، در دانش و پس از دانش و فلسفه ميتواند هر يک از اين انواع تعامل را داشته باشد.
❇️ مباحث فرهنگي و اجتماعي داراي سه لايه است:
✅۱. لايه عينيّت اجتماعي
✅۲. لايه پرسشهاي مربوط به علوم انساني و دانشها
✅۳. لايه عميق که پرسشهاي بنيادين فلسفي است و يک فرهنگ از هر سه ساحت استفاده ميکند.
🔸فلسفه پژوهان، کساني که با فلسفه سروکار دارند، متعلّمين، معلّمين و اساتيدي که در حوزه فلسفه هستند براي اينکه آن پرسشهايي را که در ساحت بنيادين مطرح است پاسخ دهند و بعد وارد امتدادها شوند، ابتدا بايد تحقّق خود فلسفه و تعليم و تعلّم فلسفه جدي گرفته شود، بنيادها بايد محکم پيريزي شود زيرا به راحتي با يک انديشه سطحي فلسفي نميتوان وارد حوزه امتدادها شد.
🔸درگيرشدن علامه با فلسفههاي رقيب نشان ميدهد که اين دو کار به معناي بسيار جدي مدّنظر ايشان بوده است و بعد از آن وارد حوزه امتدادها شدهاند.
🔸از جمله اموري که فلسفهپژوهان و کساني که با فلسفه سروکار دارند که بايد جدي بگيرند و يک مقدار در دوران ما مغفول واقع شد و ما آسيب ديديم مباحث نفس و حکمت عملي است.
🔸موضوعاتي که يک فيلسوف ميتواند در آن بيانديشد تا مسأله امتدادها جدي گرفته شود، بايد شناسايي و به فضاي فلسفي عرضه شود و فيلسوف ناظر به آنها بحث کند.
📌متن تفصیلی در سایت استاد پارسانیا
🆔 @parsania_net