eitaa logo
حمید پارسانیا
4.2هزار دنبال‌کننده
408 عکس
144 ویدیو
86 فایل
کانال رسمی اطلاع رسانی دروس و جلسات حجت‌الاسلام دکتر حمید پارسانیا @admin_parsania :ادمین👤 🔳 «وبگاه» parsania.net 🔳 «ویراستی» virasty.com/parsania_net 🔳 «تلگرام» t.me/parsania_net
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دوستانِ کتاب
. 💫 نکته ای راهبردی درباره فرهنگ 📔 نوشته پشت جلد کتاب «روش شناسی انتقادی حکمت صدرایی» اثر استاد حمید پارسانیا ✍️ تا هنگامی که متفکرین مسلمان، براساس علم مدرن و از زاویه نگاه این دانش به فرهنگ و دین خود می‌نگرند، به جای بازخوانی و رجوع مکرر به فرهنگ و دین خود، ناگزیر به بازسازی و تغییرات ساختارشکنانه در دین و فرهنگ خود روی خواهند آورد و نتیجه این گونه تحولات، شکل‌گیری فرهنگی سکولاری و دنیوی و ارائه تفسیر جدیدی از دیانت است که در ذیل این فرهنگ، ابعاد متعالی، قدسی و آسمانی خود را از دست داده و به صورت دینی سکولار در آمده باشد. 💢 دین سکولار به جای آنکه نیازهای عصر و محیط خود را با روش اجتهادی از طریق بنیان‌ها و اصول خود پاسخ دهد و در جهت دینی کردن عصر خود گام بردارد؛ ذخیره‌های فرهنگی امت اسلامی را در خدمت عرف دنیوی بشر امروز قرار می‌‎دهد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📚@dostaneketab
🌀 لازمه تحقق اجتماعی یک نظام فکری 📌با توجه به ضرورت استفاده از مبانی اسلام ناب در حرکت به سمت علوم اجتماعی، لوازم شکل‌گیری و تحقق یک مکتب علوم اجتماعی چیست؟ ✴️ یک اندیشه برای اینکه بتواند یک مکتب اجتماعی را ارائه دهد و به اصطلاح اندیشه مکتب‌ساز باشد، اولا باید محور و نقطه کانونی و معنایی داشته باشد تا بتواند از جهت معرفتی و هم جهات دیگر به قلمرو اندیشه‌های اجتماعی تسری یابد. این ظرفیت در هر اندیشه‌ای وجود ندارد بلکه برخی از اندیشه‌ها قادر خواهند بود که چندین حوزه فکری را با همدیگر مرتبط کنند. 🔶در واقع، محور و نقطه کانونی باید به صورتی تئوریزه شود که یک نگاه کلانی را ایجاد نماید. این محور وقتی می‌خواهد به صورت کلان دربیاید، از سنخ رویکردهای فلسفی می‌شود و نگاه کلانی نسبت عالم و آدم تعریف می‌کند و هر موضوع و مساله‌ای ذیل این نگاه کلان تعین پیدا می‌کند. 🔸مقصود از آن نگاه کلان «نظام فکری» است. در هر نظام فکری قاعدتا اصولی وجود دارد که در هسته‌ سخت آن جای گرفته و بقیه فروع در حاشیه‌ آن شکل می‌گیرند. وقتی به مکتب‌های علوم اجتماعی می‌نگریم، در عقبه‌ آنها همان هسته‌های سخت قرار دارد که به صورت یک رویکرد فلسفی شناخته می‌شود و این‌ها هرگز به مطالعات جزئی و ریز تجربی که در حاشیه به آنها پرداخته می‌شود، قابل تقلیل نیستند و سرنوشت این هسته‌ها آنجا تعیین نمی‌شود. 📌نظام فکری چگونه به تحقق اجتماعی می‌رسد؟ ✴️ برای ساخت یافتن هسته‌های سخت و کلان، زبان فلسفی نیاز است ولی فرهنگ عمومی مردم جامعه را فیلسوفان نمی‌سازند بلکه فرهنگ را مجموعه تعاملات انسان‌هاست که می‌سازد. این شبکه رفتاری وقتی که می‌خواهد به صورت تجریدی‌تر از خودش دفاع بکند یا بخواهد خودش را توضیح دهد، یک زبان فلسفی پیدا می‌کند. این زبان فلسفی را فرهنگ عمومی و رفتار عمومی مردم باید حمایت کند. 🔶به عبارت دیگر، سطح عمومی مردم، باید آن چیزی را که متفکر طراحی می‌کند، بپذیرد و از آن استقبال کند یا یک تطبیقی با یکدیگر داشته باشد. در این حالت، یک فرهنگ اصیل از یک نقطه تفکری جوشیده و شکل می‌گیرد اما اگر آن تفکر نتواند با سطح عمومی مردم و لایه‌های بعدی خود ارتباط بگیرد و این استقبال نسبت به آن رویکرد وجود نداشته باشد، آن تفکر منزوی می‌شود. 🔸غیر از این حالت، فرهنگ غرب به نحو دیگری رخ داده است؛ به این صورت که ابتدا رنسانس در سطح هنر، در سطح زندگی عمومی مردم، در سطح سیاستمداران و در رقابت بورژواها با فئودال‌ها و با کلیسا شکل گرفت و این مجموعه رقابت‌های سه‌گانه منجر به این شد که یک سبکی از زندگی غالب بشود. این سبک زندگی، نوعی از تفسیر را نیاز داشت تا با مبنای فلسفی صورت‌بندی شوند و وجاهتی پیدا کنند. ✍️ استاد حمید پارسانیا 💠 @parsania_net
📌وضعیت انسان و اجتماع در دوران انقلاب اسلامی چگونه است؟ ✴️ ما در دوران معاصر با هجمه یک فرهنگ دیگری به دوپارگی سبک زیست و زندگی مواجه هستیم و این سبک زندگی که از یک جهان دیگری الهام می‌گیرد که در سطح نظام دانایی و معرفتی و علمی ما در حال پمپاژ شدن است. 💢 در هجوم دنیای غرب، در ابتدا فلسفه‌شان منتقل نمی‌شود، بلکه لایه‌های میانی‌تر علوم‌شان مثل علوم سیاسی، علوم اجتماعی منتقل می‌شود. این علوم نه‌تنها ضد وحی بلکه ضد عقل هم هستند؛ زیرا فرهنگ مدرن آشکارا منکر عقل است و عقل را به افق عقلانیت و دست‌ساخت انسان تنزل داده است. اتفاقی که در هیچ فرهنگی سراغ نداریم. 🔸در غرب ما عقل نداریم بلکه عقلانیت داریم که آن هم یک برساخت و یک پدیده فرهنگی است. علم به یک قلمرو ابزاری تقلیل داده شده که در ابتدا یک هویت مستقل از فرهنگ برای خود قائل بود اما بعد معلوم شد که این معنای از علم بخشی از معنای فرهنگ است و علم نتوانست، معنای مستقل خودش را داشته باشد. این ویژگی جهان حاضر است. ❇️ مرحوم علامه، میراث ادبیات تاریخی فرهنگ اسلامی را به صورت همه‌جانبه در خود هضم کرده بود. همان‌طور که حضرت امام(ره) این ویژگی را داشت؛ و ما در آن فرهنگ زیست داشتیم. اگر فیلسوفان این فرهنگ نبودند یا نظریه‌پردازان رابطه وحی خاتم را با زیست و زندگی جامعه تفسیر نمی‌کردند، این باعث می‌شد که در سلسله‌مراتب علمی، فقه جایگاهی نداشته باشد. 🌀فقه بخش وسیع حکمت علمی است. چه کسی می‌تواند بگوید فقه امتداد جریان فلسفی ما نیست؟ فلذا جریان علمی بین فلسفه و فرهنگ باید دائما برقرار باشد تا مسائل اجتماعی با ابتناء بر فلسفه حل شوند. 🔹در دوران معاصر ما این جریان باز هم حضور داشته است. به‌طور خاص، ایران به دلیل عقبه شیعی خود و حوزه تعامل بین نقل و عقل و شهود که فیلسوفان دائما آن را تئوریزه می‌کردند و در مرحوم علامه طباطبایی، بحث قرآن و برهان و عرفان برجسته‌تر از همه سابقه تاریخی‌اش به فعلیت رسیده است، ایشان حکمت را امتداد داده و با آن زندگی کرده و همین امتداد موجب شده که ما در قرن بیستم، دو انقلاب را بتوانیم محقق کنیم و ایران به انقلابی‌ترین کشور جهان تبدیل بشود. ✳️ به واسطه امتداد فلسفه به عرصه اجتماع است که انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی محقق شده است؛ از همین جهت است که اگر فقه را از عرصه زیست و زندگی مردم برداریم، نه انقلاب مشروطه داریم و نه انقلاب اسلامی. فقهی که منجر به این دو انقلاب شده، امتداد فلسفه بوده است. ✍️ استاد حمید پارسانیا 💠 @parsania_net
📌بیان دقیق‌تر و تفصیلی‌تری از جایگاه فقه با دستگاه فلسفی می‌توان داشت؟ 🔸اگر فیلسوفان این فرهنگ برداشته شوند و فیلسوفان مدرن به جای آنها بنشینند، شما دیگر فقه‌تان بی‌پناه می‌شود، یعنی اگر شما در حوزه‌های علمیه به جای بدایه‌الحکمه و نهایه‌الحکمه و این کلامی که دارید، کانت و نیچه را تدریس کنید، کاملا چیز دیگری در می‌آید. در امتداد آن مساله در علوم انسانی هم یک چیز دیگری می‌شود. حتی علوم اسلامی مانند اصول فقه، به یک روش هرمنوتیک مفسرمحور تبدیل می‌شود. ♦️به همین منوال، حتی دریافت نبوی هم یک تجربه صرفا بشری و برساخت تاریخی می‌شود. اگر توجه نداشته باشیم که علوم غربی اصلا بر مبنای فلسفی دیگری مستقر هستند و صرفا بین آنها جمع کنیم، گرفتار مغالطات بسیار شدیدی می‌شویم. 🔹غافل از اینکه اساسا فقه ما نمی‌تواند از اصول تاریخی و شیوه تفسیری خودش جدا شود. البته در گذشته دور، چون تجربه زیست فقه با متن اجتماع موافقت بیشتری داشته، بعضا یک سری پرسش‌ها اساسا مطرح نبوده و نیاز نبوده است که فضای فقه ناظر به آنها باز‌اندیشی شود. ✍️ استاد حمید پارسانیا 💠 @parsania_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 کشف حقیقت یا ابزار سلطه...؟! ✅ استاد پارسانیا در مورد ماهیت علم می‌گویند... 🆔 @didebane_andisheh 💠 @parsania_net
🔺تفاوت مدرنیته در ایران و غرب ✴️ مدرنيته، شاخص‏‌ها و ابعاد مختلفی دارد. يكی از شاخص‏‌های مهم آن، مسأله‌ منورالفكری است. واژه‌ «اینلایتنمنت، enlightenment» را در صدر مشروطه به منورالفكري ترجمه می‌كردند و اين يكي از ويژگی‌هایی است كه در تحولات سيصد، چهارصد سال، سايه‏‌اش سنگينی می‌كرده؛ وقتي منورالفكری افول می‌كند، گویی كه مدرنيته دارد غروب می‌كند. 🔶 منورالفكری در سده‏‌های نخستين، بيش‏تر با «راسیونالیسم یا رَشنالیزم rationalism» و نوعی عقل‏گرايی همراه هست؛ بعدها بُعد نظری اين عقل‏گرايی، در نزد كانت فرو می‌ريزد و سعی می‌شود بُعد عملی‌اش حفظ گردد. در ادامه هم در نزد نوكانتی‌ها، بُعد عملی آن اعتبار خود را از دست می‌دهد و بيش‏تر در قرن 19، نوعی «آمپریسم یا ایمپریسیزم Empiricism» و حس‏گرايی است كه مسلط می‌شود؛ اما همان داعيه‏‌های منورالفكری را دارد. 🔸مسايل و مشكلاتی در درون دنيای غرب در قرن 18 و 19 رخ می‌دهد كه جريان‏‌های فكری برای حل آن بسيج می‌شود؛ مسأله «انتلکتوالیته یا اینتلکچوالیتی intellectuality» و روشن‏فكری با بار چپ، باز در دامن خود، همين منورالفكری را شكل می‌دهد. بعد هم كه جريان «ساينتيسم» و علم‏گرایی، با توجه به مباحثی كه در طول قرن 20 در حوزه‌ فلسفه‌ علم مطرح می‌شود، به بحران بزرگي گرفتار می‌گردد و بحث‏‌های پُست مدرن به وجود می‌آيد. در اين‏جا مثل اين‏كه روشن‏فكری به افول می‌رسد. 🔻حال اگر بخواهيم مدرنيته در ايران را بررسی كنيم، به نظر می‌رسد شيوه‌ مقايسه‏‌ای، شيوه‌ مناسبی باشد؛ يعنی ببينيم مدرنيته در غرب، چه ويژگی‌هايی داشت و در جامعه‌ ايران چه ويژگی‌هايی داشته است؟ ✍️ استاد حمید پارسانیا 💠 @parsania_net
📌با ورود سبک زندگی غربی به فرهنگ، اکنون در حال حرکت به سمت فلسفه غربی هستیم؟ ✴️ به نظر می‌رسد که ما ابتدا مقهور اقتدار و تکنولوژی آنها شدیم و علوم ناظر به این سطح از قدرت و تکنولوژی را وارد کردیم ولی این ظاهر قضیه است؛ زیرا واردات در همین سطح باقی نمانده و عمق گرفته است؛ یعنی آن لایه‌های عمیق و تئوریک خودش را طلب کرده و به همراه خودش آورده است. در یک مقطعی که پوزیتیویسم می‌آید و اظهار ضدفلسفی بودن می‌کند و فلسفه را معنای جدیدی می‌کند؛ این تعریف با معنای تاریخی ما از فلسفه متفاوت است؛ چراکه یک ذهنیتی است که برای آنان شکل گرفته است. ❇️ مرحوم علامه(ره) در کتاب علی(ع) و فلسفه الهی که حدود 60 سال پیش آن را نوشته‌اند، ابتدا معنای فلسفه را در جهان اسلام بیان کردند و سپس معنای فلسفه در جهان مدرن، یعنی حرف کانت و کنت را بیان کرده‌اند و خیلی خوب و دقیق هم گفته‌اند. ♦️ البته در آن زمان تعابیری که الان در فلسفه غرب با عنوان ابژکتیو، سوبژکتیو یا اینترسوبژکتیو هست، آن زمان مطرح نبوده است لکن ایشان دقیقا همان معانی را در فلسفه غرب توضیح داده‌اند. اگر در اولین مواجهات فرهنگ غرب با فرهنگ ما، فلسفه اسلامی با یک سرعت جدی‌تری به آن پاسخ می‌داد و با آن تقابل می‌کرد، شاید قدرت و قوت فلسفه اسلامی مانع از این بود که فلسفه غرب به این سرعت وارد فرهنگ ما شود. ✨مواجهه با فرهنگ غرب در چندین لایه‌ مختلف، از لایه‌های رویی تا لایه‌های میانی و عمیق ممکن است. برخی افراد مانند مرحوم علامه طباطبایی(ره) عالی‌ترین افق که شهود حقایق هستی است را در خود محقق کرده‌اند. 🔹ایشان لایه‌هایی از عالم و هستی را مشاهده می‌کند که جهان مدرن به‌شدت به آن پشت کرده است. کسی که ذکر آسمان و زمین را می‌شوند و جریان حیات را می‌بیند، وقتی با فلسفه‌ای مواجه می‌شود که می‌گوید: «واقعیت در حس، منحصر است و مابقی هر چه هست، صرفا مربوط به ذهن است.» او به چنین فلسفه‌ای می‌خندد! چراکه او در حال مشاهده‌ واقعیتی عمیق است. اما آن جریان رقیب، فرهنگ عمومی را می‌روبد. 📌در مقابله با این جریان، آیا اندیشمندان ما در گفت‌وگو با فلاسفه غربی وارد می‌شوند؟ ✅ ما فیلسوفانی داریم که حکمت سینوی یا اشراق یا صدرایی را به خوبی می‌خوانند اما یک کلمه و جمله با جریان رقیب خود درگیر نمی‌شوند! و اصلا خود را کاملا کنار می‌کشند! ما فیلسوفان بزرگی در حال حاضر داریم، اما چه کسی است که مانند علامه طباطبایی(ره) برود با آنها درگیر شود؟ کیست که اصول فلسفه بنویسد؟ 🔻کیست که وقتی مارکسیسم آمده، پاسخ آن را بدهد؟ یا کیست که در المیزان در جابه‌جای آن به هجمه‌ رویکردهای مدرن پاسخ دهد؟ شما المیزان را با المنار مقایسه کنید و ببینید این مقاومتی که علامه طباطبایی(ره) در برابر فرهنگ غرب کرده، قابل مقایسه است؟ این‌ها خصوصیات علامه(ره) است. 💢اینکه فرهنگ غرب، یک هژمونی عظیم راه انداخته و فضای علمی جهان را تسخیر کرده و برایش تعیین‌تکلیف کرده، یک نوعی اغواء است. اغواء که فقط به مغالطه لفظی نیست؛ اینکه چشم و گوش جهان را از آنچه خود می‌خواهد، پر می‌کند، اغواء است. 🔸در مقابله با این فرهنگ، اگر در انقلاب اسلامی، مرحوم امام(ره) توانست در شکست عرصه عملی و سیاسی موفق عمل کند، اما در مقابله با تنیده‌ها و رشته‌های نظری فرهنگ غرب، آن کسی که قد علم کرد، مرحوم علامه طباطبایی(ره) بود. البته خیلی‌های دیگر هم بودند که سعی داشتند، با فرهنگ غرب مواجه شوند و به آنان پاسخ دهند لکن بعضا وارد چهارچوب مفاهیم و نظام علمی آنان شده‌اند و به نحوی شکست خوردند. ✍️ استاد حمید پارسانیا 💠 @parsania_net
هدایت شده از دوستانِ کتاب
💢 فلسفه و روش علوم اجتماعی ▫️اثر استاد حمید 🔻 این اثر مشتمل بر ده گفتار و مقاله است که به بخشی از عقبه های علم مدرن که اولا بیشتر هستی شناختی و معرفت شناختی است و ثانیا تاثیر مباشر و قریب در هویت علم دارند، اشاره کرده و تطورات این عقبه هارا در تعامل با تحولات علم پیگیری کرده است. 🔸 همچنین به موازات آن عقبه‌های متناظر با آنها را در فرهنگ اسلامی و خصوصا ایرانی دنبال کرده و ظرفیت‌های منطقی آنها را برای تعامل و تدوین دانش‌ها و نظریه‌های مورد نیاز جامعه اسلامی به بحث و گفت‌وگو گذاشته است. 🔹 مهمترین مفاهیمی که در این اثر از دو بعد هستی شناختی و معرفت شناختی موضوع بحث بوده‌اند این موارد است: عقل، وحی، نقل، شهود، روش و علم تجربی، تجریدی و نیز علم سکولار و علم دینی. 📚@dostaneketab
پذیرش دوره تابستانه با موضوع حکمت ادبی و فرهنگ عمومی موسسه آوای توحید حضوری در شهر قم و مجازی آنلاین 👥با حضور اساتید برجسته حوزه جهت ثبت نام به آیدی زیر مراجعه کنید @ava1234 💠 @parsania_net
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با همکاری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و انجمن جمعیت شناسی ایران برگزار می‌کنند: *💡جمعیت، توسعه و تغییرات فرهنگی در ایران؛ * (الزامات و بایسته‌های سیاست‌گذاری جمعیتی) با حضور : ▫️دکتر حمید پارسانیا ▫️دکتر غلامرضا جمشیدی‌ها ▫️دکتر محمد میرزایی ▫️دکتر حسین محمودیان (دبیر نشست) ▫️دکتر مجید کوششی ▫️دکتر حجیه بی‌بی رازقی نصرآباد ▫️دکتر حمیدرضا حاجی هاشمی 🗓 یکشنبه ۳۱ اردیبهشت؛ ساعت ۱۵ 📍تالار گفت‌و‌گوی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران پخش زنده : https://www.skyroom.online/ch/ricac/research @ricac_ac_ir 💠 @parsania_net
در هجوم دنیای غرب، ابتدا فلسفه‌شان منتقل نمی‌شود، بلکه لایه‌های میانی‌تر علوم‌شان مثل علوم سیاسی، علوم اجتماعی منتقل می‌شود. این علوم نه‌تنها ضد وحی بلکه ضد عقل هم هستند؛ زیرا فرهنگ مدرن، آشکارا منکر عقل است و عقل را به افق عقلانیت و دست‌ساخت انسان تنزل داده است. اتفاقی که در هیچ فرهنگی سراغ نداریم. 💠@parsania_net
متن فوق که نظر به برخی از مباحث جلسه۴۴۷ و ۴۴۸ است شرح فص لقمانی است که نتیجه تنظیم دروس _۶ درس_ حضرت استاد آیت الله جوادی آملی است که جهت چاپ آماده شده است و البته این متن هنوز ویرایش ادبی نشده و حضرت استاد هم نظر نهایی به آن نکرده اند. متن فوق برای کسانی است که جلسات مزبور را دنبال می‌کنند.
15_2490.pdf
767.9K
💠 امتداد فلسفه ملاصدرا در عرصه اجتماع باعث تحقق انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی شد. 💢 نام مکتب فلسفی خود را نهاد. از نظر او تمایز اساسی حکمت متعالیه نسبت به سایر مکاتب فلسفی در رویکرد عرفانی آن است. خواجه نصیر در شرح اشارات، حکمت متعالیه را حکمتی می‌خواند که میان بحث و نظر از یکسو و کشف و ذوق از سوی دیگر جمع می‌کند. درمقابل این نوع حکمت، حکمت مشاء، یعنی حکمت عقلی و استدلالی صرف است. ❇️ صدرا، ملاک متعالی بودن حکمت را اتصال به عالم امر و دریافت افاضه و رحمت الهی می‌داند. ✴️ سازگاری عقل و وحی از مشخصه‌های حکمت متعالیه است. دریافتهای عقل بشری بر اثر اتصال به عالم امر تعارضی با وحی و دین پیدا نمی‌کند. آثار ملاصدرا از این جهت پر از استشهاد به آیات قرآن است. 📚 صدرا مبانی حکمت متعالیه را در آثار گوناگون خود تبیین کرده است. مهمترین و جامع‌ترین آن اسفار است. 🎙استاد حمید پارسانیا @hparsania