eitaa logo
انتشارات پژوهشگران پارسه
1.4هزار دنبال‌کننده
189 عکس
20 ویدیو
1.5هزار فایل
انتشارات پژوهشگران پارسه یک کتابخانه آنلاین دارای جزوات،کتابهای الکترونیکی ونمونه سئوالات کنکور دکتری و کارشناسی ارشد سفارش پروژه ها و پایان نامه ها-چاپ و نشر کتاب با کمترین هزینه و بیشترین تخفیفات - شماره پروانه نشر 18525
مشاهده در ایتا
دانلود
درود بر پژوهشگران عزیز امروز دی به مهر روز از اردیبهشت ماه سال 3762 مزدیسنی برابر سال 1403 می باشد
دی به مهر ایزد روز از ماه اردیبهشت ماه روز آفرینش آسمان: پانزدهم اردیبهشت/ دی به مهر روز: جشن میانه فصل بهار و زمان گاهَنباری بنام «میدیو‌زَرِم» در اوستایی «مَـئیذیوئی‌زَرِمَـیه» به معنای «میانه بهار/ میانه فصل سبز». البته میانه بهار با شانزدهم اردیبهشت برابر است؛ اما در گذشته و حتی امروزه، عملاً پانزدهمین روزِ ماهِ دوم هر فصل به عنوان میانه هر فصل شناخته می‌شود. جشن‌های گاهَـنْـباری (پاره‌های سال/ موسم‌های سالیانه)، ادامه و بازمانده‌ای از نوعی تقویم کهن در ایران‌باستان است که طول سال خورشیدی را نه به دوازده ماه خورشیدی، بلکه به چهار فصل و چهار نیم‌فصل تقسیم می‌کرده‌اند و هر یک از این بازه‌های زمانی، نام و جشنی ویژه به همراه داشته است.
طبق روایت‌ها، دقیقا در روز میانه بهار، زرتشت پیامبر در کرانه رود دائیتی برای گسترش دین‌داری به‌عنوان پیامبر خداوند مبعوث شد. از همین رو، مردم در آن دوره، میانه بهار مصادف با پانزدهم اردیبهشت هر سال که به‌عنوان جشن بهاربد شناخته می‌شود را جشن می‌گرفتند. علاوه بر این، این روز با گاهنبار اول تقویم‌های باستانی یعنی جشن میانه بهار و شروع زراعت و کشت‌وکار مصادف شده است؛ از همین رو، مردم آغاز شکوفایی کشاورزی و دامداری را نیز نکو می‌داشتند. در حقیقت، جشن میانه بهار و جشن بهاربد که دو جشن جدا هستند،‌ به‌دلیل قرار گرفتن در یک روز، در گذر زمان به‌عنوان یک جشن واحد شناخته شدند. در گذشته‌های بسیار دور،‌ جشن دیگری نیز در میانه‌های بهار برگزار می‌شد؛ این جشن به نام بهاربد شناخته می‌شد؛ بنابر گفته‌ها، زرتشت پیامبر در نیمه بهار به پیامبری منسوب شده است؛ از همین رو، زرتشتیان این روز را به‌عنوان جشن بهاربد جشن می‌گرفتند. با این حال، اطلاعات زیادی از جشن بهاربد در دست نیست. هم‌زمانی جشن بهاربد با جشن میانه بهار، سبب شده است تا این دو جشن با یکدیگر اشتباه گرفته شوند؛ در حقیقت، امروزه جشن میانه بهار و بهاربد را به‌عنوان دو نام متفاوت یک جشن می‌شناسند. امروزه، در نواحی مختلفی از ایران، جشن‌هایی به‌عنوان جشن میانه بهار یا بهاربد همچنان پابرجا هستند؛ اما در کل، آیین‌ و رسوم مربوط به بزرگداشت این جشن کهن، سال‌ها است که به فراموشی سپرده شده‌ است. با این حال، در دوران باستان، جشن میانه بهار همانند دیگر جشن‌های گاهنباری جشن گرفته می‌شد؛ مردم در این جشن، علاوه بر شادی و پایکوبی،‌ به نیازمندان نیز رسیدگی می‌کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر سال 15 اردیبهشت بنا بر تصویب شورای شهر شیراز و تایید مجلس شورای اسلامی به نام روز شیراز گرامی داشته می شود. شیراز ، یکی از معروف ترین مناطق کشور و شهری زیبا و تاریخی در ایران است که دارای طبیعت زیبا و جاذبه های گردشگری فراوان است. شیراز یکی از پایتخت های فرهنگی ایران است که مانند تکه ای از بهشت در استان فارس و در جنوب کشور قرار گرفته است. بنا بر تصویب شورای شهر شیراز و تایید مجلس شورای اسلامی در تقویم روزی به عنوان روز شیراز نامیده شده است. با این بخش از فرهنگ و هنر نم نمک همراه شوید تا با تاریخ روز شیراز و علت نامگذاری این روز آشنا شوید. علت نامگذاری روز شیراز تاریخچه شهر شیراز شواهد تاریخی و بررسی هایی که بر روی آثار تاریخی به جای مانده در شیراز صورت گرفته نشان می دهد که این شهر دارای قدمت 6500 ساله است. لوح های تخت جمشید نشان می دهد که شهر شیراز در طول تاریخ چندین بار پایتخت سلسله های موجود در استان فارس بوده است. کاوش ها و بررسی های زیاد بر روی آثار تاریخی به جای مانده در شیراز نشان دهنده عظمت و شکوه این شهر در دوران باستان و در دوره های پیش از اسلام می باشد. شیراز در کتاب ها و اسناد تاریخی ، با نام های مختلفی نظیر : «تیرازیس» ، «شیرازیس» و «شیراز» به ثبت رسیده است. لوح های نوشته شده در ایلام قدیم به شهری به نام تیرازیس اشاره دارد. تیراسیس یا سیراسیس ، این اسم از نام سیراجیس در فارسی قدیم ، گرفته شده است که بر اثر تغییر منظم صداها در زبان فارسی مدرن به شیراز تغییر نام داده است. این شهر زیبا آثار تاریخی زیادی را در خود جای داده است و به همین سبب به یکی از قدیمی ترین شهرها تبدیل شده است و همه روزه میزبان گردشگران زیادی از اقصی نقاط جهان است. تاریخچه شهر زیبا و گردشگری شیراز چرا 15 اردیبهشت روز شیراز است؟ اردیبهشت ماه بسیار زیبایی است که در آن زیبایی و سرسبزی بهار به اوج خود می رسد. این ماه پراز رنگ و شادابی طبیعت است. یکی از جاهایی که در ماه اردیبهشت بسیار دیدنی است ، شیراز است تا جایی که بسیاری از افراد به دلیل سرسبزی شیراز و پیچیدن عطر بهار نارنج در باغ ها و خیابان های این شهر در اردیبهشت ، اردیبهشت را ماه شیراز می دانند و معتقدند اردیبهشت در شیراز معنی می شود. 15 اردیبهشت روز شیراز نامگذاری روز شیراز در آغاز دهه 80 شمسی شورای شهر شیراز ، پیشنهاد نام گذاری روزی را به نام شیراز در تقویم ملی ایران ارائه کرد و با تأیید مجلس شورای اسلامی روز 15 اردیبهشت ماه با نام شیراز ثبت شد. این اولین بار بود که به صورت رسمی یکی از شهرهای ایران برای خود صاحب روز شد. هدف برنامه های روز شیراز در روز شیراز برنامه ها و جشنواره هایی برگزار می شوند که هدف همه آنها ساختن یک روز خوب برای گردشگران و معرفی سنت ها و آداب و رسوم شیراز و جاذبه های تاریخی و فرهنگی این شهر است. در این روز در جاهای مختلف شیراز نمایشگاه های عکس و خوشنویسی و شب شعر و برنامه های تفریحی برپا است. در برخی از نقاط نیز برای آشنایی بیشتر گردشگران با سنت های شهر شیراز نمایش هایی اجرا می شود. امسال با شیوع کرونا برگزاری برنامه های روز شیراز به صورت مجازی انجام می شود. در روز شیراز مکانهای تاریخی و فرهنگی رایگان است سازمان میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی استان فارس به مناسبت بزرگداشت روز شیراز ورود به تمام مکانهای تاریخی تحت پوشش خود را در شهر شیراز برای عموم ، همشهریان و علاقمندان به تاریخ و فرهنگ را رایگان اعلام کرد. در هفته شیراز 9 لغایت 15 اردیبهشت ماه معمولا برنامه هایی مثل جشن بادبادک ها ، رایگان شدن اتوبوس ها و پیاده روی های خانوادگی ، اجرای جنگ های شبانه در مکان های تاریخی ، گردهمایی های شاعرانه با محوریت شیراز ، برگزاری کنسرت ها ، استفاده از تخفیف مراکز اقامتی ، راه اندازی نمایشگاه های عکاسی با عکس های شیراز قدیم یا نمایشگاه های خوشنویسی و اجرای مسابقات شهروند مدار برگزار می شود.
در هفته شیراز برنامه‌های رایگان زیادی در این شهر برگزار می‌شود. تم بیشتر این برنامه‌ها شاد است و بنابراین هم از طرف گردشگران و هم محلی‌ها مورد استقبال قرار می‌گیرد. برخی از این برنامه‌ها به شرح زیر هستند: جشن بزرگ شبانه در باغ عفیف‌آباد برگزاری جشن محلی در برخی مناطق شیراز شب شعر شیراز در باغ جهان‌نما جشنواره ورزشی میدانی در کنار ارگ شیراز بازدید رایگان از باغ جهان‌نما، باغ دلگشا و برخی اماکن زیر نظر میراث فرهنگی جشنواره گل سرخ برگزاری انواع کنسرت‌ها پیاده‌روی‌های خانوادگی تخفیف مراکز اقامتی و برگزاری کنسرت‌ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در تقویم ایران باستان، هفدهمین روز از هر ماه را روز سروش نام نهاده‌اند و هفدهم فروردین که نخستین روز سروش در هر سال است، "جشن سروشگان" را برگزار می‌کردند که جشن ایزد پیام‌آور خداوند و نگاهبان بیداری بوده است و ایرانیان در این روز به نیایش پروردگار پرداخته و به نیایشگاه می‌رفتند. در متون کهن، سروشگان، یکی از ایزدان بزرگی است که مامور بر نظم جهان و نگهبان پیمان‌ها است. او زمزمه کردن و نیایش را به مردم آموخت و پیش از طلوع آفتاب، مردم را برای نیایش پروردگار فرا می‌خواند. "یشت یازدهم" از ایزد سروش می گوید. او نخستین کسی است که به ستایش خداوند و نیایش امشاسپندان پرداخت. اولین کسی بود که آیین‌های مذهبی به جا آورد و پنج گات‌های زرتشت را بسرود. ایرانیان بر این باور بودند که ایزد سروش، نیروهای اهریمنی همچون خشم، خواب و تنبلی و دروغ را از جهان برداشته و همراه با دو ایزد باستانی مهر و رشن، رفتار و کردار انسان‌ها را سنجیده و به نیکوکاران پاداش و به بدکاران کیفر می‌دهد. ابوریحان بیرونی در کتاب" آثار الباقیه عن القرون الخالیه"، نوشته که «روز هفدهم، سروش روز است و سروش اوّلین کسی است که در این روز به‏ زمزمه امر کرد که اشاره کردن به وسیله‏ آواز آهسته است نه به صورت کلام‏ قابل فهم و این، روز مبارکی در هر ماه است». برخی متون نوشته‏ اند که سروش همان، جبرئیل است و شب که مردم در خواب هستند، سه مرتبه با جن می جنگد و ساحران را عذاب می ‏دهد و شب برای طلوع و پیدایش او روشن و آب‏ها گوارا می شود و هر صبحگاه خروس‌ها برای طلوع او آواز می خوانند. یکی از این سه‏ مرتبه، طلوع فجر است که نباتات در آن هنگام نمو می ‏کنند و به اهتزاز در می ‏آیند و مرغ به آواز می ‏آید و بیمار، روحی تازه می‏ یابد و شخص غمگین رفع غم‏ می ‏کند و مسافر به مأمنی می‏ رسد و زمان، خوش و خرّم می ‏شود. ابوالقاسم فردوسی در خصوص روز سروش می‌گوید: روز سروش است که گوید سروش باده خور و نغمه مطرب نیوش سروش در شاهنامه فردوسی، اولین موجود ماورالطبیعی است که به یاری کیومرث آمده و او را از توطئه اهریمن و خزروان دیو آگاه می‏ کند و پس از کشته‏ شدن سیامک دوباره بر کیومرث ظاهر شده و او را به ترک سوگ یک ساله امر کرده و به جنگ با اهریمن و دیوها دعوت می‏ کند. همچنین زمانی که خسرو پرویز برای فرار از دست بهرام چوبین به کوه پناه برد و از خداوند جهان یاری خواست، سروش شبیه به انسانی سوار بر اسب با لباسی سبز، ظاهر شد و پس از عبور او از میان دشمنان، به او مژده حکومت داد.
روز «سروش»از ماه اردیبهشت روز پرندگان نامیده شد تاریخ ایجاد در 05 مرداد 1387 در اوستا خروس نماد ایزد سروش در زمین بیان شده‌استچندی پیش شهرداری تهران برای حفظ و حمایت از پرندگان و تلاش در برپایی همایشی با نام "همایش پایدار " از انجمن موبدان تهران خواست که دیدگاه خود را پیرامون برگزیدن روزی به نام پرندگان بیان کند. انجمن موبدان تهران در پاسخ به درخواست شهرداری تهران، مبنی بر نامیدن روزی در سال با نام روز پرندگان ،روز سروش از ماه اردیبهشت برابر با 16 اردیبهشت‌ماه را روز پرندگان می نامد.
درود بر پژوهشگران پارسه امروز رشن ایزد روز از ماه اردیبهشت ماه سال 3762 برابر سال 1403 خورشیدی می باشد
هجدهمین روز از هر ماه در گاهشمار ایرانیان باستان به نام رشن پیوند یافته است. رَشن (رَشْنو) ـ ایزد دادگرى و آزمایش ایزدى، ایزد درستی و دادگری كه از ایزدان سرای پسین و از داوران روز جزا هست. یشت رشن، یشتی هست در ستایش رَشن، رَشنو، رشن یشت ، یشت دوازدهم اوستا هست. ایزد عدل و داد در دین مزدیسنى. در اوستا رَشْنو Rašnu و در پهلوى رَشْن Rašn به معناى عادل و دادگر است. رَشْن در اوستا اغلب با صفت رَزْیشْته Razišta (در پهلوى رزیستک Razistak) وبه صورت رَشْنو رزْیشْتَه به معناى راست تر و درست تر آمده است، و در فارسى معمولاً این ایزد با صفتش «رَشْن راست» خوانده مى شود. ابوریحان بیرونى در الآثار الباقیة (ص73) در فهرست روزهاى ایرانى، این ایزد را رَشْن خوانده که در زبان سُغدى رَسْن Rasn و در خوارزمى همان رَشْن خوانده مى شده است. در ادبیات فارسى این واژه به صورت «رش» بدون نون بکار رفته است. فردوسى گوید: چو هور سپهر آورد روز رَش / ترا زندگى باد پدرام و خَوش، خسروى مى گوید: مى سورى بخواه کامد رَش / مطربان پیش دار و باده بکَش.
درود بر پژوهشگران عزیز امروز فروردین ایزد روز از ماه اردیبهشت سال 3762 برابر 1403 خورشیدی می باشد
سرور امشاسپندان شاه ورهرام ایزد است دادخواه دردمندان شاه ورهرام ایزد است آذر و اردیبهشت و آن سروش پاسبان تابش آن نور یزدان شاه ورهرام ایزد است لنگر کشتی و دریا و زورق باد مراد دستگیر مستمندان شاه ورهرام ایزد است کوه دریا و زمین سوراخهای پر شگاف دادرس از چون و چندان شاه ورهرام ایزد است آهن و فولاد و مس را می کند دریای آب کارساز پتک سندان شاه ورهرام ایزد است تیغ و شمشیر و کمند جنگهای بیکران قوت بازوی مردان شاه ورهرام ایزد است رخش و اسب و باره و شبدیز و شبرنگ و سمند روز نیرو روز میدان شاه ورهرام ایزد است گه گلستان گردد و گاهی بسوزد بد کنش رهنمای هوشمندان شاه ورهرام ایزد است آتش سوزنده اش افلاک روشن می کند دشمن اهل دمندان شاه ورهرام ایزد است ببر و شیر و اژدها و دیو و جادو و پلنگ بردن ایشان به زندان شاه ورهرام ایزد است باد و طوفان و نهنگ و موج گرداب غضب آن زمان فریاد مردان شاه ورهرام ایزد است دزد و گرگ و رهزن و رهدار در راه سفر یاور خود را یقین دان شاه ورهرام ایزد است ریشخند کس مکن تا می توانی در جهان قاتل آن ریشخندان شاه ورهرام ایزد است گر به بند دشمنی و اگر به بند اژدها درگشای پای بندان شاه ورهرام ایزد است خاکساری پیشه کن تا همتت گردد بلند تاج چتر سربلندان شاه ورهرام ایزد است باطنت را صاف کن زین دهر گردی ارجمند پادشاه ارجمندان شاه ورهرام ایزد است غم مخور بهرام کی رندانه آمد بخششت پادشاه گل رندان شاه ورهرام ایزد است
ورهرام که پارسی آن بهرام و اصل اوستایی آن ورترغنه veretraghna است ، فرشته فتح و پیروزی می باشد و ورهرام ایزد به معنی پیروزی قابل ستایش است و به سبب جایگاه پر اهمیتش « شاه ورهرام ایزد » نامیده می شود . زرتشتیان امروز ، به مانند نیاکان خود در روز ورهرام ایزد در زیارتگاه شاه ورهرام ایزد گرد هم می آیند و با خواندن اوستا برای خود ، خانواده و همه مردم هفت کشور زمین آرزوی پیروزی و سربلندی می کنند . در باور ایرانیان ، پیروزی همواره با ارزش و قابل ستایش بوده است به همین دلیل در اوستا سرودهای زیبایی در ستایش پیروزی آمده است . ایرانیان باستان پیش از آغاز هر کار گروهی ، در نیایشگاه ویژه ای جمع می شدند و سرودهای ستایش پیروزی را با هم می خواندند و با روانی نیرومند و اراده ای استوار ، برای پیروزی ، پای به میدان مبارزه زندگی می گذاشتند . ایزد ورهرام مورد ستایش و احترام پادشاهان ساسانی بوده است و در جنگ هایی که با رومیان و سایر ملل داشتند ، از او طلب یاری می کردند تا آنها را بر دشمنان و بدخواهان میهن چیره گرداند . در آغاز وَرَهرام یشت می خوانیم : زرتشت از اهورامزدا پرسید... ای اهورامزدای پاکترین مینو ، از میان ستودگان مینوی کدام نیرومندتر است و اهورامزدا پاسخ گفت : ای زرتشت اسپنتمان پیروزی خداداده از همه نیرومندتر است . اوستای وَرَهرام یشت ، چهاردهمین یشت اوستا و دارای 22 کرده و 64 بند می باشد . بند 1 تا بند 27 درباره ظاهر شدن بهرام به ده کالبد مختلف است ، بند 28 تا بند 33 درباره بهره مندی اشوزرتشت از لطف ایزد پیروزی است و بند 34 تا بند 64 هم در شمار بخش های قدیمی یشت ، درباره هوم و قدرت نیروی بهرام در جنگ ها است . ایزد بهرام که در دلاوری دلاورترین ، در پیروزی پیروزمندترین ، در شکوهمندی شکوهمندترین ، در بخشندگی بخشنده ترین ، در سودرسانی سودرسان ترین و در درمان بخشی درمان بخش ترین آفریدگان می باشد همه دشمنان آسیب رسان و همه مردمان کژاندیش و جادویان و پتیارگان را در هم می شکند . گفتیم که ایزد بهرام به ده شکل مختلف جلوه گر می شود : برای نخستین بار به پیکر باد تندتاز ، بار دوم به پیکر گاو نر زیبا با گوشها و شاخهای زرین ، بار سوم به پیکر اسب سفید زیبا با گوشهای زرین ، بار چهارم به پیکر شتر نیرومند ، پنجمین بار در پیکر گراز نر زیبا ، برای بار ششم در پیکر جوان پانزده ساله با چشمانی روشن و پاشنه زیبا ، برای بار هفتم در پیکر مرغ شاهین نیرومند و تندرو ، هشتمین بار به پیکر قوچ زیبای پیچیده شاخ ، بار نهم در پیکر گوزن جنگی زیبا با شاخهای تیز و برای بار دهم در پیکر پهلوان دلیر و زیبا نمایان می شود . ایزد ورهرام نگهبان اشا در برابر دروغگویان و پشتیبان راستی در برابر کژی و کاستی می باشد و تقریبا هم مرتبه ایزد سروش است . در ادامه به فلسفه زیارتگاه شاه ورهرام ایزد و آیین ورهرام یشت می پردازیم . زیارتگاه شاه ورهرام ایزد در قديم معروف به پير سنگی بوده و درب كوچكی از سنگ هم داشته است . گذشته از زرتشتيان ، مسلمانان نيز به اين محل باور دارند و با نيتی پاک ، نيازهای خود را از اين محل می‌خواهند . چنين معروف است كه هنگام هجوم افغان ‌ها به كرمان ، شب را در كنار خندقی كه نزديك شاه ورهرام ‌ايزد بود استراحت كرده تا فردای آن ‌روز ، اين حدود را غارت كنند . شبانه پرچم سبزی در اين محل ظاهر گشت و در قلب سپاه آنان افراشته و برپا شد . افغان ‌ها به گمان ‌اينكه دشمن به ايشان حمله ‌ور شده در تاريكی شب به كشتن يكديگر پرداختند و پای‌ به فرار گذاشتند . علت ديگری كه باعث شده به اين محل احترام بگذارند اين است كه محمد اسماعيل خان حاكم كرمان مصمم بود كه مسير دروازه‌ ی ناصريه را از اواسط شاه ورهرام ‌ايزد بگذرانند . هر چند زرتشتيان عجز و التماس كردند تا او را از اين تصميم منصرف كنند مؤثر واقع نشد . شبانه پيرمردی سفيدپوش و نورانی از چاهی كه در اين محل قرار دارد خطاب به او گفت : تو می خواهی خانه مرا خراب کنی ؟ خانه ات را خراب و افراد آن را پریشان خواهم کرد . فردای آن ‌روز محمد اسماعيل ‌خان از تصميم خود دست برداشت و دستور داد روی آن چاه صفه ‌ای بسازند . يكی از زرتشتيان اين عمل را به امر او انجام داد و اين صفه تا امروز وجود دارد و امروزه زرتشتيان در اين قسمت شمع روشن می ‌كنند .
فلسفه آیین ورهرام یشت بدین گونه است که در اوایل دوران اسلامی ، در زمان شاه عباس صفوی تعداد زیادی از زرتشتیان از یزد و کرمان به اصفهان کوچ کردند و به گبرآباد در نزدیکی جلفا رفتند . این گروه از زرتشتیان اصفهان در زمان شاه سلطان حسین صفوی قتل عام شدند که موجب شد تعدادی فرار و به یزد پناهنده شوند . گفته می شود که در همان سالها گروه زیادی از زرتشتیان به خاطر یک فرد که (شاید برای محافظت و پشتیبانی از خانواده خویش بود) فرد مسلمانی را به قتل رسانده ، محکوم به مرگ شدند . در این میان ، کاری از دست زرتشتیان ، این قوم ستم دیده بر نمی آمد تنها دعا به درگاه اهورامزدا و کمک و یاری از امشاسپندان و ایزدان و چنین شد که هزار اوستای ورهرام یشت خوانده شد و از آن ایزد درخواست کمک و یاری نمودند . سرانجام نیایش ها اثر خود را نشان داد و شاه و همراهانش دست از قتل عام زرتشتیان کرمان برداشتند . آیین ورهرام یشت هزاره که سالهاست توسط زرتشتیان با آرمان همازوری ، تندرستی ، پایداری و بهروزی زرتشتیان ایران و جهان و سرافرازی و سربلندی ایران برگزار می شود فلسفه ای کهن و دیرینه در بر دارد .
امروز ورهرام ایزد روز از ماه اردیبهشت خجسته و شادباش باد این روز بر شما پژوهشگران عزیز و گرامی
امروز رام ایزد روز از ماه اردیبهشت سال 3762 مزدیسنی برابر سال 1403 خورشیدی می باشد
درود بر پژوهشگران عزیز امروز باد ایزد روز از ماه اردیبهشت سال 3762 برابر سال 1403 می باشد. «باد»، نام بیست‌و‌دومین روز ماه باد، به چم هوا است. در فرهنگ زرتشتی هوا از چهار آخشیج ستودنی و سپندینه مانند آب و آتش و … است. در فرهنگ ایران پاک نگهداشتن چهار آخشیج خویشکاری هر انسان است. در اوستا ایزد وَیو (باد) همراه و همکار ایزدان آب و آتش و خاک است. ایزد وَیو (ایزد «باد» یا «هوا») همواره با ایزد رام آمده است. در اوستای سی‌روزه آمده: «…یاری باد به همه رزم و کارزار برساد. هر که را باد پشتیبان است پیروزی همیشه با اوست. ایزد وَیو یا ایزد باد همواره با ایزد رام آمده است. نماد این روز در دین زرتشتی گل « بادرنگ بویه» است.'' وای یا وایو ''باد'' چهره‌ای دوگانه دارد، خوب وبد زیرا باد از هر دو جهان نیک وبد می‌گذرد. او نیکوکار است ودر عین‌حال می‌تواند با نیروی ویرانگر خود همه‌چیز و همه ‌کس را نابود سازد. در ادبیات پهلوی دارای دو نیمه‌ی بد و خوب است که در اوستا نیمه‌ی نیک او که دشمن دیوان است ستوده شده. ایزد وایو در یشت پانزدهم اوستا به عنوان ایزدی مهم مورد ستایش قرار گرفته و این ستایش تا دوران اشکانی و ساسانی ادامه داشته‌است. در فرهنگ ایران قدیم ایزد یا الههٔ باد است. این خداوندگار نه تنها برای تمام موجودات زنده روح حیات بوده بلکه روح دنیا و گیتی نیز محسوب می شده است. وایو همچنین هوایی است که در آن تمام موجودات زنده در هنگام مرگ نابود می شوند. ایزد باد در اوستا چنین گزارش شده: جوینده، نیک‌كردار، چیره‌شونده، پس‌رونده، پیش‌رونده، پاینده‌فر، سخت‌ترین، قوی‌ترین، شكست‌دهنده، موج‌ریزنده، زبانه‌كشنده و …. سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش چون باد‌روز، روز نشاط آمد ای نگار شادی فزای هین و بده باده و بیار باده است شادی دل پیوسته باده خور بی‌باده هر چه بینی باد هوا شمار اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم) در بخش (نیایش خواندن سرود و ادعیه) از بر کن و به کار نو مَپیوند اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار: وگر با شدت کار، با داوران / در این روز رو، تا شوی کامران سزد روز (باد) ار درنگی شوی / نپیوندی امروز کار از نوی بادبَرَه یا «باذوَرَه» نام جشنی در روز بیست و دوم بهمن‌ماه(بادروز از بهمن‌ماه) است که در گرامیداشت باد، ایزد نگاهبان باد برگزار می شد. اابوریحان بیرونی می‌گوید که در گومِس(قم) و شهرها و روستاهای نزدیک به آن، «بادروز» با شادی، پایکوبی و راه افتادن کاروان‌های شادی همراه بود. همچنین در بازار ویژه‌ این جشن، ابزار شادمانی در دسترس بود. در اسپادانا(اصفهان)، این روز را «کژین» می‌نامیدند و یک هفته جشن می‌گرفتند. رضا مرادی غیث آبادی در کتاب جشن ها و گردهمایی های ملی ایران باستان می نویسد که در 22 بهمن جشنی بنام بادروزی یا کژین در گرامیداشت «باد» برگزار میشد. این جشن نیز با بازار همگانی همراه بوده است و در آن روز ریسمان هایی از نخ هفت رنگ را به آغوش باد می سپردند. کوشیار گیلانی در «زیج جامع» از این جشن به نام «باذ وره» یاد کرده است. شهمردان بن ابی الخیر در روضه المنجمین از این جشن به نام «بادبزهیاد» کرده است. در فرهنگ معین نوشته دکتر محمد معین استاد دانشگاه تهران این جشن به نام «بادبره» آمده است. در فرهنگ کاتوزیان نوشته مرحوم محمد علی تهرانی این روز به نام «بادبره(ف)» ثبت شده است. در برهان قاطع آمده است که «گویند هفت سال در ایران باد نیامد. در این روز شبانی پیش کسری آمد و گفت: دوش آن مقدار باد آمد که موی بر پشت گوسپندان بجنبید. پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و به این نام شهرت یافت».
آتوسا دختر کوروش بزرگ و همسر پادشاه هخامنشی داریوش یکم و مادرخشایارشا برجسته ترین زن در تاریخ ایران قدیم است.آتوسا یا آتش سا(550 تا 475 پیش از میلاد مسیح) از شهبانوهای ایران بود. آتوسا مادر خشایار شاه آتوسا (فارسی باستان:اوتَئوثَه Utauθa؛ اوستایی:هئوتسه Hutaosā؛ پهلوی:Hudōs؛ عربی:خطوس؛ پارتی:xwdws؛ ایلامی:ú-du-sa؛ حدود 550 پ م – 475 پ م) دختر کوروش بزرگ، ملکه پادشاه هخامنشی داریوش یکم، و مادر خشایارشاه بود. به گواهی مورخین یونانی، او بانفوذترین همسر داریوش بزرگ بود. شخصیت آتوسا، همانند دیگر زنان پارسی نبود. به گفته مورخین یونانی، در عین زنانگی، او خصلت های مردانگی نظیر قدرت طلبی، درایت و اقتدار را نیز داشت. گرچه پسر آتوسا (خشایارشا) پسر ارشد داریوش یکم نبود، ولی به دلیل زیرکی و نسب پدری او (کوروش بزرگ)، توانست که پسرش را جانشین همسرش کند. روایت هرودوت در مورد او، گرچه ممکن است افسانه ای باشد، ولی بازتابی از روایت های پارسی ها در مورد قدرت او است. گرچه در منابع تاریخی، سخنی از مذهب آتوسا نیامده، لیکن نام او، نمودی از نام زرتشتی هتوئسه است که نشان می دهد، بایستی او پیرو آئین زرتشت می بوده است. هرودوت، با روایت داستانی، اولین جنگ بین پارسی ها و یونانی ها را به آتوسا و پزشک محرم او، دموکدس مربوط می سازد.پس از آناهیتا او دومین کسی بود که لقب بانو که یک عنوان مذهبی بود، گرفت. آتوسا خواندن و نوشتن را به خوبی می دانست، و نقش تصمیم گیرنده در آموزش خود و دیگر درباریان داشت.. پس از درگذشت کمبوجیه در راه بازگشت از مصر، داریوش یکم با آتوسا ازدواج می کند. این ازدواج چند دلیل داشته است: ازدواج با آتوسا که از سلاله هخامنشی بود حکومت او را قانونی جلوه می داد. از آنجا که آتوسا باهوش، با فرهنگ، با قدرت و تفکر سیاسی بود در موقع لزوم کمک خوبی برای داریوش شاه به حساب می آمد. آتوسا از قدرت فوق العاده ای برخوردار بود و در دوره جنگ با یونان که به توصیه او انجام شده بود، داریوش یکم همواره از نصیحت های او بهره می جست. او حتی علاقمند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند.آتوسا از صلب داریوش شاه دارای چهار فرزند شد، که بزرگ ترین آن ها خشایارشا بود. اما آتوسا همسر اول داریوش یکم نبود، و داریوش از همسر اولش دارای پسرانی بود که همگی از خشایارشا بزرگ تر بودند. مطابق قانون پادشاهی, پسر بزرگ شاه پس از او به پادشاهی می رسید. اما آتوسا آن قدر بر شوهر خود نفوذ داشت که توانست خشایارشا را پس از داریوش به پادشاهی برساند.در زمان پادشاهی خشایارشا آتوسا به عنوان مادر پادشاه در امور دولت دخالت می کرد. آشیل در نمایشنامه خود همواره از او به عنوان بانوی بانوان یاد می کرده است. می توان گفت که در نمایشنامه آشیلوس پس از خشایار، آتوسا بیشترین نقش را بازی می کند. از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها می دانیم تا زمانی که خشایار از جنگ یونان بر می گردد زنده بوده است. احتمالاً آرامگاه او در کنار آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم قرار دارد.آتوسا همسر برادر خود، کمبوجیه دوم بود که بعد از مرگ کمبوجیه، به طریقی به حرم سرای گئومات (بردیای دروغین) وارد می شود. اما سرانجام، داریوش بزرگ مالکیت حرم سرا را به دست گرفته و با آتوسا ازدواج می کند و او را همسر اصلی خود و ملکهٔ هخامنشیان می کند. داریوش با پیوستن به خانوادهٔ کوروش، به مشروعیت جانشینی تضمینی خاندان هخامنشی دست یافت. بنابر گزارش هرودوت، او داریوش را تشویق می کرد تا با یونان وارد جنگ شود، چرا که می خواست اَتیک، اَرگیو و کورینثیان را خراج گذار کند. به علاوه، آتوسا از همسرش، کنیزهایی از سرزمین لکونی، اَرگیو، اَتیک و کورنیثیان طلب کرد. بر عقیده احمدی، این گزارش هرودوت ناشی از آن است که هرودوت، جهت مشروعیت دادن به اندیشه یونانیان در مورد زنان هخامنشی (که این افراد، دسیسه گر و فتنه گر بودند) این گزارش را نوشته است، در حالی که داریوش، به منظور تلافی مداخله آتن در تاراج سارد و به آتش کشیدن معبد ایزدبانوی بومی سیبله، به یونان لشگر کشیده بود. به روایت هرودوت، دِمُکدِس، پزشک یونانی که پس از معالجهٔ داریوش، به سمت پزشک خصوصی او منصوب شده بود، می توانست از شاه تقاضای هر چیزی به جز بازگشت به وطن داشته باشد. کمی بعد، غده ای بدخیم در سینهٔ آتوسا پدیدار می شود. او بیماری خود را با دمکدس در میان می گذارد، و دمکدس که شوق دیدار میهن را داشت، محرمانه از او می خواهد تا در صورت موفقیت در معالجه، تقاضای او را به شرطی که زیانی برایش نداشته باشد، بپذیرد.
آتوسا می پذیرد و درمان می شود. دمکدس از او می خواهد که شاه را با این یادآوری که جوان، ثروتمند و نیرومند است، برای حمله به یونان ترغیب کند. آتوسا به داریوش می گوید جنگ با یونان از یک سو بر آوازه و قدرت او نزد پارسی ها می افزاید و از سوی دیگر، چون آنان را سرگرم می سازد، از فرصت ایجاد مزاحمت می کاهد. داریوش جواب می دهد که قصد جنگ با سکاها را دارد، اما آتوسا جواب می دهد که چیره شدن بر سکاها هر لحظه ممکن است ولی او آرزوی تصرف یونان را در سر دارد. به ویژه که راه آشنایی مثل دمکدس در دسترس است. داریوش می پذیرد و دموکدس را به همراه جاسوسان پارسی برای به دست آوردن اطلاعات به سواحل یونان می فرستد. پارسی ها وظیفه داشتند که از فرار پزشک یونانی جلوگیری کنند. بر اثر تحریک او، لشکر پارسی ها سواحل یونان را شناسایی کردند و نیروی دریایی یونان را هم بررسی کردند و با راهنمایی های دموکدس کروتونی، پزشک خصوصی او و داریوش هدایت شدند. گرچه لشکرکشی موفقیت آمیز بود، دموکدس موفق شد فرار کند. رجبی گرچه در صحت کل روایت هرودوت شک دارد، اما جزئی از روایت را می پذیرد، چرا که آن را حامل برداشت معاصرین هرودوت از دربار ایران، اعتبار ملکه و علت یکی از بزرگترین جنگ ها میان پارس و یونان می داند. تندیس خشایارشا، شاهزاده هخامنشی به همراه ملازمش. در زمان یورش مقدونی ها یا در دوره های بعدی، به صورت خشایارشا آسیب وارد کردند. آتوسا چهار پسر از داریوش داشت:خشایارشای یکم، ویشتاسپ، ماسیشته و هخامنش. خشایارشا بزرگترین فرزند بود؛ ویشتاسپ، فرماندار نیروهای خشایارشا در باختر و سکاها بود؛ ماسیشته، یکی از فرماندهان خشایارشا بود، و هخامنش، دریاسالار ناوگان مصر بود. آتوسا به خاطر تبار و زیرکی خود، تأثیر زیادی بر شوهرش و دربار هخامنشی داشت. در سال 487 پ. م در دعوای حرم سرا، او حمایت داریوش را با جانشینی خشایارشا به دست آورد. خشایارشا اولین پسرش بود ولی اولین فرزند داریوش نبود. داریوش سه پسر دیگر از اولین زنش، دختر گوبریاس داشت. انتصاب خشایارشا به عنوان فرماندهٔ کل ارتش پارسی به او قدرتی برای جانشینی در آینده داد. جابه جایی قدرت بعد از داریوش به خشایارشا، باید به سبب اقتدار بزرگ آتوسا باشد. آتوسا در مدت حکومت پسرش، او جایگاه والای ملکه مادر را به دست آورد. هنگام درگیری میان آرتوبازان (Artobazane؛ پسر همسر داریوش بزرگ) و خشایارشا، به سبب اینکه خشایارشا در هنگام پادشاهی پدرش به دنیا آمده بود، تخت پادشاهی را از آن خود کرد. هرودوت اظهار می دارد که حتی بدون این دلیل هم، پادشاهی از آن خشایارشا بود، چرا که «تمام قدرت در دست های آتوسا بود». اما احمدی، جانشینی خشایارشا را تصمیم قاطعانه داریوش می داند، چرا که با سپردن ولی عهدی به دیگر پسرانش (از همسرانی غیر از تبار هخامنش)، زمینه جاه طلبی و باج گیری آنها را میسر می کرد. دومین سند احمدی، گزارش هرودوت است که روایت می کند در آستانه لشکرکشی داریوش به مصر، پسرانش بر سر جانشینی به کشمکش پرداختند که با مداخله آتوسا، به نفع خشایارشا پایان پذیرفت، اما حقیقت آن است که در در برجسته نگاری های داریوش و خشایارشای جوان، بر روی چهارچوب های دروازۀ جنوبی تالار اصلی تَچَر و نبشتۀ سه زبانۀ روی برجسته نگاری چهارچوب شرقی آن (XPk)، خشایارشا بر خلاف سنت دیرینه شاهان هخامنشی، خود را به صراحت شاه نخوانده است. این کتیبه نماینگر این است که خشایارشا، در زمانی بسیار زودتر (از گزارش هرودوت) و به صراحت، به جانشینی پدرش برگزیده و معرفی شده بود. مذهب: فیلیپ کیپر مدت ها پیش اظهار داشت که نام های هیشتاسپ (پدر و همچنین نوادگان داریوش بزرگ)، آتوسا (هوتَوسا، دختر ارشد کوروش بزرگ و شاهدخت های متعدد پارسی)، پیسَوتنس (Pišišyaoθana، شاهزاده پارسی، پسر ویشتاسب)، داماسپ (فرم فارسی باستان جاماسب، شاهزاده هخامنشی) و سپنددات (Spəntōδāta، نام شاهزاده پارسی که کتسیاس، بر بردیای دروغین گذاشته بود) نشان می دهند که هخامنشیان به دین زرتشت آشنایی داشته و سنت زرتشت را گرامی می داشتند. با کشف کتیبه های ایلامی در تخت جمشید، و دیدن نام های چندگانهٔ اوستایی، این فرضیه برای پژوهشگران مستند شد.آیسخولوس (آشیل) در نمایشنامهٔ ایرانیان حکایت کرده که زمانی که خشایارشا به یونان تاخت، آتوسا هنوز زنده بود. در حقیقت نام هم در لوح های استحکامات پرسپولیس دیده نشده است، ولی ثابت نمی کند (آنگونه هینتس ادعا می کند) که در آن موقع مرده است.[1]
از پایان عمر آتوسا اطلاعی در دست نیست. ژوستین می گوید خشایارشا در حال خشم او را به قتل رسانده است. ظاهراً تابوت او و خواهرش، آرتستونا در آرامگاه داریوش و در کنار تابوت خود داریوش قرار گرفته بود. احتمالاً بنایی که امروزه کعبه زرتشت خوانده می شود، به دستور آتوسا که می خواسته همانند مادرش آرامگاهی باشکوه داشته باشد ساخته شده است، اما چون بعداً داریوش آرامگاه خود را به وسعتی ساخت که همهٔ بلندپایگان خانواده اش در آن جای گیرند، کعبه زرتشت به ملکه های کهتر و شاهزادگان اختصاص یافت.