#پرتوـ1000ـحکایت
🔴 قيمت زندگي
🔹فرزندي از پدرش قيمت زندگي را پرسيد. پدرسنگى زيبا به او داد و گفت بردار و ببر بازار، ببين مردم چقدر مي خرند؛ اگر قيمت را پرسيدند، هيچ نگو، فقط دو انگشتت را ببر بالا.
كودك سنگ را به بازار برد. سنگ را ديدند و قيمت پرسيدند. كودك دو انگشتش را بالا آورد؛ گفتند دو هزار تومان!
نزد پدرش بازگشت و ماجرا را گفت؛ پدر به او گفت اين بار برو در بازار عتيقهفروشان، آنجا وقتي كودك دو انگشتش را بالا برد عتيقه فروش گفت: دويست هزار تومان!
اين بار هم كودك نزد پدر بازگشت و ماجرا را تعريف كرد. پدر به او گفت: اين بار به بازار جواهرفروشان و نزد فلان گوهرشناس برو. وقتي دو انگشتش را بالا برد، آن گوهرشناس گفت دو ميليون تومان!
آن كودك باز ماجرا را براي پدر تعريف كرد. پدر گفت: فرزندم! حالا فهميدي كه قيمت زندگي چند است؟ مهم اين است كه گوهر وجودت را كجا و به چه كسي بفروشي.
@partosokhan_ir