eitaa logo
پرتو اشراق
807 دنبال‌کننده
28هزار عکس
17.1هزار ویدیو
74 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹نصیحتی ﺟﺎﻟﺐ ﻭ خواندنی ﺍﺯ جناب ﺍﺑﻮﺫﺭ 🔮 بسیاری از رفتارها و اعمالی که ما انجام می دهیم آثاری دارند که این آثار، در ابتدا مخفی است؛ ولی مخفی بودن اثر، نشانه بی تأثیر بودن آن گناه نیست؛ مثل بعضی از سرطان ها که هیچ دردی ندارند و فرد وقتی متوجه مرض خود می شود که در نزدیکی مرگ قرار دارد. 🔥 یادمان نرود گناهان آثار مخربی دارند؛ که در همان لحظه اول، ظاهر نمی شوند؛ به فرموده قرآن کریم: 🔅«هر مصیبتی که بر شما وارد می شود، به خاطر اعمالی است که انجام می دهید و خداوند خیلی از خطاهای شما را می بخشد». 📖 شوری، آیه ٣٠. 🌹نصیحتی از جناب ابوذر: 📜 ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻏﻔﺎﺭﯼ نامه ای ﻧﻮﺷﺖ و تقاضای توصیه ای نمود. 🌹ابوذر جواب داد: ﺍﮔﺮ میتواﻧﯽ ﺑﻪ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ، ﺑﺪﯼ نکن! 📜 اﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﮕﺮ شخصی به ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺪﯼ هم ﻣﯽ ﮐﻨﺪ؟ 🌹ﺍﺑﻮﺫﺭ ﮔﻔﺖ: بله، ﺗﻮ خودت ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺮﺩﯼ، ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩت ﺑﺪﯼ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﯼ (ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﻫﻢ ﺿﺮﺭ ﺩﻧﻴﻮﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﻢ آﺧﺮﺗﯽ). 📘 داستان های اصول کافی، ۵۴١. ⚜ چنانکه در بیانی امام صادق علیه السّلام می فرماید: 🔅«فردی گناه می کند و در نتیجه از نماز شب محروم می شود و عمل بد، اثرش در صاحبش، از اثر چاقو بر گوشت بیشتر است». 📗 محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، مکتب الاعلام الاسلامی، ج ٣، ص ۴۶۵. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🕥💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ⛔ جوان از گناه بگذر... 👌وقتی گناه نکنی همه کارات درست میشه... 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
4_5969789745830560690.mp3
زمان: حجم: 5.06M
🕥💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ⛔ جوان از گناه بگذر... 👌وقتی گناه نکنی همه کارات درست میشه... 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq 📡
🕑 💠🌹💠 (ره): 🎙ملتفت باشید! حیاتِ فرنگی‌ ها با جاسوس است، تا به حال بر سر ما، هر چیزی آورده‌اند، از جاسوس‌ها آورده‌اند. ملتفت باشید!... 🌐 @partoweshraq
🕓 💠🚻💠 ⚜🚺⚜🚼⚜🚹⚜ ❓بیدار کردن دیگران برای نماز چگونه است؟ آنها را بیدار کنیم یا بگذاریم نمازشان قضا شود؟ ✅ پاسخ: سه حالت ممكن است پيش بيايد: 🌀 اول: آن فرد اهل نماز است: 👌تكليفي بر عهده ما نمي باشد لذا بيدار کردن او جايز نيست. مگر آنكه از ما بخواهد تا بيدارش كنيم يا بدانیم در صورت بيدار نكردنِ وي، ناراحت مي شود. 🌀 دوم: آن فرد با انگيزه ترک نماز خوابيده است: 👌اگر انسان بداند كسي خوابيده به قصد آنكه نماز نخواند از باب نهي از منكر با وجود شرايط آن، بيدار كردن او لازم است. (١) 🌀 سوم: آن فرد فرزند انسان باشد: 👌علاوه بر اینکه جایز است، پسنديده نيز مي باشد مگر آن كه از جهات ديگري موجب اذيت يا موجب ضرر باشد، مثل اينكه مريض باشند. (٢) 🚻 پدر و مادر که مسئول تربيت فرزند هستند، لازم است او را از سن هفت سالگي به تدريج براي نماز بيدار كنند تا قبل از بلوغ به صورت عادت درآيد، البته با آرامش و مهرباني و صداي آرام باشد تا حساسيت بدي نسبت به نماز پيدا نشود و لازم است با دادن اطلاعات ديني درباره اهمیت نماز سعي شود ايمان فرزند را تقويت شود و در او انگيزه بيدار شدن ايجاد شود. 📚 پی نوشت ها: ١- محمد وحيدي، دانستني هاي لازم از نماز، قم، موسسه بوستان كتاب، ص ٢٠۵، به نقل از مجمع المسائل، ج ١، سوال ۴١٠. ٢- محمد وحيدي، دانستني هاي لازم از نماز، ص ١٩٣. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🚨 فرق زیادی هست بین کسی که؛ 💸 منتظره دلار بره بالا تا ماشین ۸۰۰ میلیونیش بشه ۱/۶۰۰ میلیارد، با کسی که دعا میکنه دلار بالا نره تا داروهای بچه‌اش گرون نشه، شاید چند روز بیشتر زنده بمونه! 🌐 @partoweshraq
📊 چهارمحال بختیاری، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، لرستان، البرز و خوزستان در صدر آمار بیکاری در بهار امسال 🔺😐 البته آمار دولت معمولا متفاوت است. 🌐 @partoweshraq
🔺سوت بلبلی زنجیره‌ای‌ها 😐 در حالی که از دیروز وضعیت بازار ارز، طلا و خودرو به شدت ملتهب شده و به نفس نفس افتاده بود، رنجیره‌ای‌ها به جای پرداختن به این وضعیت وخیم بازار، سوت بلبلی زده و به آرامی از کنارش رد شدند و مردم را به مسائل دست چندم دیگر مشغول ساختند تا اذهان را از بی‌کفایتی دولت فخیمه و مافیای ارز و طلا منحرف سازند! 🌐 @partoweshraq
😐 سکوت سرسام آور! سکوت تیم اقتصادی دولت صدای روزنامه دولت را هم درآورد! ❓چرا برخی وزرای کابینه به مطالبه رئیس‌جمهور، مردم و نخبگان برای ارتباط با مردم و سخن گفتن با آنان پاسخ نمی‌دهند؟ 🌐 @partoweshraq
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت صد و هفتاد و پنجم 🚪پرده اتاق خواب را کنار زده و پنجره را گشوده بودم تا نسیم عصرگاهی شنبه سوم اسفند ماه سال ١٣٩٢، با رایحه مطبوع و دلچسبش، فضای خانه را معطر کرده و دلم را به ترانه تنگ غروب پرندگان خوش کند. هر چند امروز هم حال خوبی نداشتم و سر درد و کمر درد، احساس هر روز و شبم شده بود، ولی لذت مادر شدن ارزش بیش از اینها را داشت که هنوز روی ماه حوریه را ندیده، برایش جان می‌دادم. 🚪هنوز ماه پنجم بارداری‌ام به پایان نرسیده، اتاق خواب کوچک و رنگارنگ دخترم تقریباً کامل شده و به جز چند تکه لباس نوزادی و ظرف غذای کودک، همه وسایل اتاقش را سرِ حوصله خریده و با سلیقه مادری، هر یک را در گوشه‌ای از اتاقش چیده بودم. 🛏 پایین پنجره، تخت خوابش را گذاشته و دیوار کنار پنجره را با کمد سفید رنگی پوشانده بودم که پُر از عروسک‌های قد و نیم قد بود. قالیچه‌ای با طرح شخصیت‌های کارتونی کف اتاق کوچکش پهن کرده و حباب صورتی رنگی به جای لامپ قدیمی اتاق از سقف آویزان بود. مجید با وجود اجاره نسبتاً زیاد خانه و ویزیت‌های سنگین دکتر زنان و سونوگرافی‌های مختلف، ولی باز از خرید اسباب نوزادی چیزی کم نمی‌گذاشت و با دست و دلبازی هر چه برای دخترم هوس می‌کردم، می‌خرید که می‌خواست جای خالی مادرم را در این روزهای چیدن سور و سات سیسمونی کمتر احساس کنم. با همه ضعفی که بدنم را گرفته و چشمانم از گرسنگی سیاهی می‌رفت، ولی بخاطر حالت تهوع ممتدی که لحظه‌ای رهایم نمی‌کرد، اشتهایی به خوردن غذا نداشتم و تنها به عشق مجید قلیه ماهی را تدارک می‌دیدم. هر چند در این دوره از بارداری، این همه ناخوشی طبیعی نبود، ولی دکتر می‌گفت ضعف بدن و فشارهای پی در‌پی عصبی و اضطراب جاری در زندگی‌ام، گذراندن این روزها را تا این حد برایم سخت می‌کند، ولی باز هم خدا را شکر می‌کردم و به همه این درد و رنج‌ها راضی بودم که مادر شدن، شیرین‌ترین رؤیای زندگی‌ام بود. 🌅 نماز مغربم را با سنگینی بدن و درد کمرم به پایان بردم و طبق عادت این مدت، قرآن را از مقابل آیینه برداشتم تا برای شادی روح مادر، آیاتی را تلاوت کنم که کسی به در اتاق زد. 👌حدس می‌زدم دوباره نوریه به سراغم آمده تا باز به نحوی مرا به سمت آیین پلید خودش بکشاند و من چقدر از حضورش متنفر بودم که قرآن را دوباره لب آیینه گذاشتم و با اکراه به سمت در رفتم. 🚪در را که باز کردم، به رویم لبخند زد و به حساب خودش می‌خواست صمیمیتی با من ایجاد کند که بو کشید و گفت: 👤چه بوی خوبی میاد!... و من حتی تمایلی به هم صحبتی‌اش نداشتم که به جای هر پاسخی، با بی‌حوصلگی منتظر ماندم تا کارش را بگوید که سرکی به داخل خانه کشید و گفت: ☝اومدم باهات صحبت کنم. آخه عبدالرحمن خونه نیس، حوصله‌ام سر رفته! به کلام سردی تعارفش کردم تا وارد شود و خودم نه برای پذیرایی که برای طفره از هم نشینی‌اش به آشپزخانه رفتم که صدایم کرد: 👤الهه! بیا اینجا کارِت دارم! و دیگر گریزی از این میزبانی اجباری نداشتم که از آشپزخانه بیرون آمدم و مقابلش نشستم که تازه متوجه شدم در دستش چند عدد سی‌دی نگه داشته و باز طمع تبیلغ وهابیت به سرش زده بود که بی‌مقدمه شروع کرد: ❓کتاب‌هایی رو که برات اُورده بودم، خوندی؟ و از سکوت طولانی‌ام جوابش را گرفت که لبخندی مصنوعی نشانم داد و با لحنی فاضلانه توصیه کرد: ☝حتماً بخون، خیلی مفیده!... و بعد مثل اینکه وجود حقیرش دیگر گنجایش نداشته باشد، چشمان باریک و مشکی‌اش از ذوقی پُر زرق و برق پُر شد و با حالتی پیروزمندانه ادامه داد: 👁 عبدالرحمن که حتی نیازی نبود این کتاب‌ها رو بخونه، همین که من باهاش صحبت کردم، توجیه شد و الان چند هفته‌ای میشه که رسماً عقاید وهابیت رو قبول کرده! 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq