💚 #حـلقـہ_عشـاق {پاے درس بزرگان}
🌺 #مرحوم_دولابی (ره):
🎙هر قدر انسان فهمش بالاتر رود و بفهمد که مقصد چقدر شریف و عزیز است، پیمودن راه براي او آسان تر می شود و موانع و سختی ها و دوری راه به نظرش نمی آید.
🔅وقتی مقصد شریف و بزرگ است، بین راه هر طوري شد، می ارزد و هر چه بدهی، ارزش دارد.
📔 مصباح الهدی، ٢٠١.
🖼 goo.gl/N9SPNT
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
🕓 💠🚻💠 #مشاوره_خانواده
⚜🚺⚜🚼⚜🚹⚜
❓سؤال: سلام من چند وقت پیش با یه دعا نویس آشنا شدم، وسوسه شدم و بهش گفتم یه دعا واسم انجام بده که به پسره دلخواهم برسم و با کسی دیگه ازدواج نکنم، انجام داد ولی الان رابطه بهم خورده و الان هر"خواستگاری میاد واسم تا جلسه دوم که می رسه بهم میخوره!
💭 احساس میکنم بخاطر همون دعا هست، ولی واقعاً الان من پشیمونم چیکار کنم. به دعانویس بگم دعارو باطل کن؟راهنمایی کنید دعانویس گفته این دعاها عمری هستن!
✅ پاسخ: دوست عزیز متاسفانه به دلیل بالا رفتن سطح استرس و هیجان در شرایط کنونی، گاهاً افراد به دلیل استیصال و درماندگی از مسیر عقل و منطق خارج شده و رو به کارهای خرافی از جمله رمالی سحر و جادو و دعانویسی می آورند که:
❌ هیچ اساس علمی و عقلانی نداره و صرفاً وسیله ایست که فرد مسئولیت رو از دوش خودش سلب کنه و به دوش سرنوشت بندازه.
❌ موقتاً به آرامش برسه
و حرف یک مشت افرادی رو که خودشون از حل مشکلات معمولشون عاجزند گوش بده و جیبشون رو پر کنه.
☯ اگه باور ندارید می تونید گذشته یکی از همین افراد رو پیگیری کنید و متوجه خواهید شد که مصداق این ضرب المثل هستند، «کل اگر طبیب بودی به سر خود دوا نمودی!»
💞 هر چند که در شرایط کنونی که ازدواجها سخت شده، سن ازدواج بالا رفته و ترس از ازدواج نکردن وجود داره
این حق رو به شما می دهم که نگران باشید.
👌اما این رو بدونید که این مسئله متاسفانه معضل کنونی جامعه ماست و خیلی از دختر و پسرها درگیر این نگرانیها هستند.
🌟 توصیه می کنم بجای اینکه به دنبال این افراد سودجو باشید:
💞 اول مطمئن شید که اثری از احساس بین شما و اون آقا وجود نداشته باشد که به شدت می تونه برا ازدواجتون گرون تموم شه.
و ثانیا سعی کنید مستقیماً با خدای خودتون خلوت کنید و توکل داشته باشید.
💚 چه بسا دل شما خیلی صافتر از اون دعانویسها هست و مسیر رسیدنتون به خدا خیلی نزدیکتره.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ایشون مدیر معدن یورت هستند که با وجود این که ۴۳ کارگر در معدن کشته شدن هنوز سر کار هست...
❌ ببینید این آدم چه عقاید خطرناکی داره!
⚠ بزرگترین خطر برای جمهوری اسلامی همین مدیران با این طرز تفکر اند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 به وقتِ...!؟
📽 این ویدئو را در یک جای امن ببینید!
🌐 @partoweshraq
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت هفتاد و ششم
🍽 ظرفهای شام را شسته بودم که صدای سلام و احوالپرسی برادرها را از طبقه پایین شنیدم و رو به مجید کردم:
مجید جان! فکر کنم اومدن. بریم؟
📺 تلویزیون را خاموش کرد، از جا بلند شد و با گفتن «بفرمایید!» تعارفم کرد تا پیش از او از در خارج شوم.
چند دقیقه اول به حال و احوال و گزارش من از وضعیت مادر گذشت تا اینکه مجید آغاز کرد:
من امروز صبح با دختر عمهام که پرستاره صحبت میکردم. گفت یه دکتر خیلی خوب و متخصص تو تهران سراغ داره. پیشنهاد داد مامانو ببریم تهران. من گفتم اگه همه موافق باشید، من و الهه مامانو ببریم تهران.
👴 چهره پدر سنگین به زیر افتاد و اولین اعتراض را ابراهیم به زبان آورد:
👤 چه مرضی خرج اضافه کنیم؟ خب مگه همینجا عملش نکردن؟ مگه اینجا شیمی درمانی نمیکنن؟ مثلاً تهران چه کار اضافی میخوان بکنن که تو بندر نمیکنن؟!!!
از طرز صحبت ابراهیم گرچه برایم عادی بود، اما باز هم ناراحت شدم که پدر هم پشتش را گرفت:
👴 پس فردا ماه روزه شروع میشه. چرا میخواید روزههاتونو بیخودی خراب کنین و برین سفر؟
👤 و محمد که به خوبی متوجه بهانهگیری پدر شده بود، با خونسردی جواب داد:
👌گناه که نداره، برمیگردن قضاشو میگیرن.
👤 و عطیه همانطور که یوسف را در آغوش گرفته بود، گفت:
- زن عموی منو که یادتونه؟ تو سرش تومور داشت. رفت تهران، عملش کردن، خوب شد.
مجید با اینکه از برخورد پدر و ابراهیم جا خورده بود، ولی باز هم لبخندی زد و گفت:
☝دختر عمهام می گفت دکتره تو بیمارستان خودشون کار میکنه و کارش خیلی خوبه.
👤 ابراهیم کمی خودش را جابجا کرد و با لحنی مدعیانه، حرف مجید را به تمسخر گرفت:
- همین دیگه، میخواد برا بیمارستان خودشون مشتری جمع کنه!
چشمان صبور مجید سنگین به زیر افتاد، نگاه ناراحت من و عبدالله به هم گره خورد و لعیا نتوانست خودش را کنترل کند که رو به ابراهیم عتاب کرد:
👤 ابراهیم! از بس که خودت فکر کاسبی هستی، همه رو مثل خودت میبینی!!!
👤 و محمد با پوزخندی جوابش را داد:
✋ آخه داداش من! پرستاری که حقوق میگیره، براش چه فرقی میکنه بیمارستان چند تا مشتری داشته باشه؟
که عبدالله با غمی که در چشمانش ته نشین شده بود، التماس کرد:
☝تو رو خدا انقدر بیخودی بحث نکنید! اگه قراره کاری بکنیم، هر چی زودتر بهتر!
👴 پدر با صدایی که در تردید موج میزد، رو به مجید کرد و پرسید:
❓فکر میکنی فایده داره؟
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
🔺 قهرمان این عکس معروف، محمد کریم کیانی فلاورجانی در عملیات خیبر بر روی مین رفت و حالا قطع نخاع است.
⁉ در دنیایی که سلبریتی ها مدام دیده میشوند جای تو میشود کنج خانه...!!
🌐 @partoweshraq
💚 خدايا، پروردگارا، جز تو كه را دارم؟ تا برطرف شدن ناراحتى و نظر لطف در كارم را از او درخواست كنم.
📖 فرازی از دعای کمیل.
🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
🌌 به مناسبت شب جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
🌹 عنایت و توجه سیدالشهدا(علیه السلام) به زائرانش
⚜ امام صادق(علیه السلام) فرمود:
🔅«حسین در نزد پروردگارش. به زائرانش نظر مى کند. او نگاه مى کند که چه کسى براى آن حضرت گریه مى کند، پس براى او طلب آمرزش کرده و پدرانش را مى خواند تا براى آن زائر دعا کرده و طلب آمرزش و مغفرت نمایند.
🌹 سپس امام (حسین) مى فرماید:
👣 اگر زائر من مى دانست که خدا چه چیزى براى او عطا مى فرماید شادى او بیشتر از جزع و بى تابى وى مى گردید». (١)
🌹و امام حسین(علیه السلام) فرمود:
👣 «هر کس مرا در زندگانیش زیارت کند، پس از مرگش بازدیدش خواهم کرد». (٢)
📚 منابع:
١- امالى شیخ طوسى، ص ۵۵.
٢- بحارالأنوار علامه مجلسى، ج ١٠١، ص ١۶.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
▶🆔 iGap.net/partoweshraq