🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
💼 همسر شهید مدافع حرم «عبدالمهدی کاظمی» دبیرستانی بود که با شهید علمدار آشنا و به این شهید و زندگیاش علاقه مند میشود.
👌آن قدر که حتی از خداوند، تقاضای همسری میکند که در تقوا و انقلابیگری همچون او باشد.
🛌 خواب دیدم شهید علمدار با جوانی دیگر وارد کوچهی ما شدند. وقتی به من رسیدند دست روی شانهی آن جوان زدند و گفتند:
🌷 این جوان همان کسی است که شما از ما درخواست کردید و متوسل به امام زمان (عج) شدید.
🌷 #شهید_مدافع_حرم_عبدالمهدی_کاظمی
🌷 #شهید_سید_مجتبی_علمدار
🆔 @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
💚 سیّد همیشه یا زهرا(س) می گفت. البته عنایاتی هم نصیب ما می شد. مثلاً دو سه بار اتفاق افتاد که بی پول شدیم. آنچنان توان مالی نداشتیم.
🚖 یکبار می خواستم دانشگاه بروم اما کرایه نداشتم. ۵ تا یک تومانی بیشتر توی جیبم نبود! توی جیب ایشان هم پول نبود.
🚪وقتی به اتاق دیگر رفتم دیدم اسکناسهای هزاری زیر طاقچه مان است.
⁉️ تعجب کردم، گفتم: آقا ما که یک ۵ تومانی هم نداشتیم این هزاریها از کجا آمد؟!
🌷 گفت: این لطف آقا #امام_زمان (عج) است. تا من زنده هستم به کسی نگو!
🎙️راوی: همسر شهید
🌷 #شهید_سید_مجتبی_علمدار
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
🦋 سید مجتبی علمدار تفکرات ویژه و خاصی داشت. آینده را به خوبی درک می کرد.
🏙️ می گفت باید بتوانیم خاکریزهای جبهه را به شهر بکشانیم. یعنی اهل شهر را با معنویت جبهه ها آشنا کنیم و در این راه بسیار موفق بود.
👌🏻کارهایی می کرد که کمتر کسی به فکرش میرسید. تیپ ظاهری جوان پسندی داشت. جوانها را به هیئت جذب میکرد با آنها فوتبال بازی میکرد و با بسیج آشنا می نمود.
🏴🏳️ فعالیت های او باعث شد بسیاری از جوان های محله انقلابی و #بسیجی و هیتی شوند.
📙 برگرفته از کتاب علمدار، زندگینامه و خاطرات #شهید_سید_مجتبی_علمدار
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
💚 اخلاص سید بود که جواب داد...
🏴 رفتم هیئت رهروان امام (ره) تا بلکه... مجلس خیلی با حال و با صفایی بود. اما آنچه میخواستم نشد! بعد از مراسم رفتم جلو و مداح هیئت را پیدا کردم.
👥 میگفتند نامش سید مجتبی علمدار است.
✋🏻 گفتم: «آقا سید من یه سئوال دارم!»
👣جلوتر آمد.
⁉️ گفتم: «من هر هیئتی که میروم، وقتی روضه میخوانند و مداحی میکنند، اصلاً گریه ام نمیگیرد. چه کار کنم؟!»
👁️ سید نگاهی به من کرد و گفت: «در این مراسم هم که من خواندم باز گریه ات نگرفت؟»
‼️گفتم: « نه! اصلاً گریه ام نگرفت!!»
💭 رفت توی فکر. بعد با لحن خاصی گفت:
☝🏻«میدونی چیه!؟ من گناهانم زیاده. من آلودهام. برای همین وقتی میخوانم اشک شما جاری نمیشود. سید این حرف را خیلی جدی گفت و رفت!!»
💭 من تعجب کردم. تا آن لحظه با هر یک از بزرگان که صحبت کرده بودم و همین سئوال را از آنها پرسیدم، به من میگفتند: «شما گناهانت زیاد است. شما آلودهای برو از گناهان توبه کن. آن وقت گریه ات میگیرد!.»
💚 البته من میدانستم مشکل از خودم است، اما شک نداشتم که این کلام آقا سید، اخلاص و درون پاک او را میرساند. از آن وقت مرتب به هیئت رهروان میرفتم، خداوند نیز به من لطف کرد و موقع مداحی سید اشک من جاری بود....
🌷 خاطره ای به یاد فرمانده، جانباز #شهید_سید_مجتبی_علمدار
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq