🌷 #شهیدانه
🔻 به روایت از مادر شهید:
🎙چهار دختر و سه پسر داشتم... اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشتم.
🍵 دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم، همان شب خواب دیدم بیرون خانه هم همه و شلوغ است، درب خانه هم زده می شد!!
در را باز کردم، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد.
🌹نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت: این بچه را قبول می کنی؟
✋🏻 گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!!
🌹آن آقای نورانی فرمود: حتی اگر علی اصغر امام حسین (ع) باشد؟!
🦋 بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخواند و رفت...
❓گفتم: اقا شما کی هستید؟
🌹گفت: علی ابن الحسین امام سجاد(ع)!
🛏 هراسان از خواب پریدم، رفتم سراغ ظرف دارو، دیدم ظرف دارو خالی است!
🌄 صبح رفتم خدمت شهید آیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم.
☝️🏻آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است، آن را نگه دار!
🌷#شهید_علی_اصغر_اتحادی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq