eitaa logo
پرتو اشراق
784 دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
14.5هزار ویدیو
60 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
7⃣6⃣ «چوبکاری نفرمایید!» 💚 اصطلاح «چوبکاری نفرمایید» زمانی به کار می رود که، شخصی مورد محبت و اظهار لطف بی اندازه قرار گیرد تا حدی که موجب شرمساری و خجالت او شود و شخص در مقام احترام به طرف مقابل که به او نیکی و محبت کرده است، این عبارت را می گوید. ❓حال ببینیم این چوبکاری چیست؟ 📏 در گذشته یکی از راه های مجازات گناهکاران این بود که، متهم را با چوب می زدند. اگر حکم فرد اعدام بود با چوبهای ضخیم آنقدر به شکم متهم ضربه می زدند تا در اثر خونریزی داخلی بمیرد، در غیر این صورت متهم بر اساس میزان گناهاش فلک شده و چوب را به کف پاهایش می زدند. 📏💥 معمولا ترکه ی مجازات از چوب آلبالو، انار و... بود، این روش مجازات بسیار محبوب بود، چون چوب به آسانی و در همه جا یافت می شده وتهیه ی آن خرج چندانی نیز نداشت. 👥👤 اما از آنجاییکه متهم معمولاً در انظار عمومی چوب می خورد و اگر شخص آبروداری بود که مثلاً به علت عدم توانایی در پرداخت قرضش این مجازات برایش تعیین شده بود، این نحوه برخورد با او موجب شرمساری و خجالت او می شد. 👌اصطلاح «چوبکاری نفرمایید» در واقع به معنای این بوده که مرا با چوب مجازات نکنید که موجب شرمساری من نشود، در اثر گذر زمان و اینکه دیگر مجازات چوب زدن وجود ندارد، نحوه کاربرد این عبارت عوض شده است. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🗽 از لحظه پالس ترامپ برای مذاکره با ایران، برجام‌گرایان ناکام داخلی ماموریت تسهیل‌کنندگی این پالس رو آغاز و از مذاکره مجدد با آمریکا استقبال کردند یادمان نرفته که #نتیجه_مذاکره با آمریکا، برجامی شد که دلار را ۱۱ هزار تومان، سکه را ۴.۵ میلیون و اقتصاد را بحرانی کرد؛ فریب نخوریم! 🌐 @partoweshraq
😐 خیلی ساده لوحیست تصور کنیم که #احمدی_نژاد و #خاتمی و در کل #اصلاحطلبان و #جریان_انحرافی مقابل هم هستند! 😡 کار به جایی رسیده این دو جریان خطرناک داخلی برای مقابله با نظام با هم بیعت کرده... 👌صدری خبرنگار اصلاح طلب فاش کرد! 🌐 @partoweshraq
بازهم فرافکنی مطهری 1⃣ اولا چه کسی نگذاشت برجام اجرا بشه؟ شما که هیچ‌کدوم از شروط رهبری و مجلس‌رو رعایت نکردید. 2⃣ دوما پرتاب موشک چه ربطی به برجام هسته‌ای داشت؟ 🌐 @partoweshraq #همه_علیه_یک_نفر
🔺پروژه سازش و مذاکره با ترامپ کلید خورد 📡 منتظر خبرهای بیشتر باشید! ⁉ آیا پس از ١٠ سال دوباره سرآغاز فتنه دوباره از بیت رفسنجانی است؟ 🌐 @partoweshraq
🔺سردار غیب پرور:دولت باید آرایش جنگ اقتصادی به خود بگیرد! ⚠ مسئولان دولتی باید باورکنند که دشمن جنگ اقتصادی را شروع کرده و انتظار ملت این است که دولت نیز آرایش جنگ اقتصادی به خود بگیرد. ⚠ درحالی که عده ای محدود با دلالی و اخلال دراقتصاد کشور برمشکلات مردم می افزایند، انتظار ازدستگاه‌های نظارتی آن است که با هماهنگی و هم افزایی دربرخورد با مفسدان اقتصادی تعلل نکنند! 🌐 @partoweshraq
🔺رولز رویس فانتوم ۲۰۱۸ نیم میلیون دلاری در ایران 😐 معلوم نیست با این وضعیت دلار این فانتوم جدید که هنوز هیچ جای دنیا نیومده دقیقا اینجا چیکار میکنه؟
⛔ توقیف یک محموله مهمات نیمه سنگین جنگی توسط وزرات اطلاعات در کرمان ⚠ مردم هوشیار باشند ضدانقلاب با دعوت به تظاهرات بدنبال کشته سازی از مردم و شعله ور کردن جنگ داخلی است! 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌌 در #شب_جمعه، شب زیارتی مخصوص اباعبدالله الحسین (علیه السلام) هفتمین قسمت از مجموعه #حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت تقدیم می شود. 🌹 با ما و این حکایات دلنشین و پندآموز همراه باشید! 🌐 @partoweshraq
🌹 🔥 (حکایت 7⃣) 🌹 حسن عاقبت کسی که قصد کشتن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را داشت!! 👳 شبیة بن عثمان 🗡 شبیه بن عثمان بن ابی طلحه یکی از کسانی است که به قصد کشتن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به سوی ایشان آمد. 💚 اما لحظاتی بعد با قلبی پر از محبت آن حضرت (صلی الله علیه و آله وسلم) مسلمانی واقعی شد. البته او در روز فتح مکه به ظاهر مسلمان شده بود اما در باطن کینه پیامبر را به دل داشت. 👳 او خود می گوید: 🔥من هیچ کس را به اندازه محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) دشمن نمی داشتم، چه آنکه هشت نفر از خاندان من را که هر کدام علمدار لشکر بودند کشته بود. با فتح مکه دیگر از آرزویم یعنی، کشتن پیامبر ناامید شدم. ☪ چون دیدم همه عرب به دین او ایمان آورده اند با خود گفتم: ⁉ پس کی باید انتقام بگیرم؟! ⚔ در جنگ حنین بود که دیدم قبیله هوازن او را محاصره کرده اند، در حالیکه اصحابش از اطراف او پراکنده شده اند و محمد تنها مانده است. 🗡 شمشیرم را کشیدم و پشت سر آن حضرت به راه افتادم (۱)، تا انتقام خویشانم بویژه طلحة بن عثمان و عثمان بن طلحه را (که احتمالاً برادر و فرزند برادرش بودند و در جنگ احد کشته شده بودند) بگیرم. ✨اما خداوند متعال پیامبرش را از نهان دل من آگاه کرد. 🗡 نزدیک بود شمشیرم را فرود آرم که ناگاه چنان هیبتی از او در دلم افتاد که توانم را گرفت، فهمیدم که نباید چنین کنم و در این اثناء، پیامبر روی خود را برگرداندند! 🌹و فرمودند: 🔅ای شبیه نزدیک بیا و بجنگ، و دست خود را بر روی سینه من گذاشتند. 👳 ناگهان احساس کردم که پیامبر محبوبترین مردم نزد من است (۲)، و بنابر نقلی می گوید: 💚 احساس کردم او را از گوش و چشم خود دوست تر دارم. (۳) 👣 جلو رفتم و در کنار آن حضرت چنان می جنگیدم که اگر پدرم هم پیش به پیش می‌آمد، برای یاری پیامبر او را می‌کشتم. ⚔ وقتی که جنگ تمام شد به پیامبر وارد شدیم. 🌹به من فرمودند: 🔅آنچه خدا برای تو خواسته بود بهتر از چیزی بود که تو برای خود خواسته بودی، و پیامبر به همه آنچه در فکر و نیت گذشته ام بود، خبر دادند. 👳 من به پیامبر عرض کردم: ✋ آنچه را که فرمودی غیر از خدا از آن خبر نداشت؛ و سپس شبیه مسلمان (واقعی) شد. (۴) ⁉️ راستی چگونه می شود کسی به قصد کشتن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) آمده باشد، بدون هیچ اختیاری دلش مالامال از محبت او شود. ⁉ چه مایه هایی در درون شبیه وجود داشت که خدای متعال، در لحظه ای تمام وجود او را متحول داشت؟ 📚 پی نوشت ها: ۱. بحارالأنوار، ج ٢١، ص ١۵۴. ۲. بحارالأنوار، همان. ۳. ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، دراسة و تحقیق و تعلیق: الشیخ عادل احمد عبد الموجود - الشیخ علی محمد معوض، (بیروت - لبنان: در الکتب العلمیة، الطبعة الثانیة، ١٣٨١ ش - ١۴٢٣ق)، الجزء الثالث، ص ٣٠. ۴. بحارالأنوار، همان؛ همچنین ر.ک: الاصابة، ج ٣، ص ٢٩٨ - ٣٠٠؛ الراوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، (لبنان - بیروت: موسسة النور للمطبوعات، ١۴١١ - ١٩٩١)، ج ١، ص ١١٧ - ١١٨. ✋خدایا! به حق این شب عظیم حسن عاقبت را برای ما مقدر فرما! 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | جانسوز 📜 یابن الشبیب گریه فقط برای حسین... 🎤 حاج 💚 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 🌐 @partoweshraq
🎧 | جدید و بسیار زیبا 🎼 تمام عالم امکان شود فدای... 🎤 💚 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 🌐 @partoweshraq
4_5983079942307447834.mp3
7.13M
🎧 | جدید و بسیار زیبا 🎼 تمام عالم امکان شود فدای... 🎤 💚 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 🌐 @partoweshraq
🕥💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🌹اهمیت دعای پدر ومادر در زندگی ⚠ تا میتونید پدر و مادرتون رو بخندونید از مشگلات زندگی براشون نگید! 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
4_5983093853706519469.mp3
4.11M
🕥💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🌹اهمیت دعای پدر ومادر در زندگی ⚠ تا میتونید پدر و مادرتون رو بخندونید از مشگلات زندگی براشون نگید! 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
🕑 💠🌹💠 بـہـجٺ خـــوبـان آیت‌ الله بهجت (ره): 🎙انسان گاهی چنان به خود ظلم می‌کند و دست و پای خویش را طوری می‌بندد که هیچ‌کس حتی خودش نمی‌تواند گره‌گشایی کند. 🔅انسان می‌تواند در تمام شرایط و ابتلائات، راه مستقیم و صراط بندگی و عبودیت را بپیماید و در نتیجه قُرب [الهی] حاصل کند. 📚 در محضر بهجت، ج ۲، ص ۳۴۶. 🌐 @partoweshraq
🕓 💠🚻💠 ⚜🚺⚜🚼⚜🚹⚜ 💞 هر دو بدانیم! 🌟 مهارت‌هایی که زندگیتان را متحول می‌کند! 🌹 ادب و توجه داشته باشید: 👌همه‌ی ما تمایل داریم اهمیت ریزرفتارهای مودبانه و توجه را دست کم بگیریم. معمولا یک چرخه‌ی معیوب در روابط شکل می‌گیرد: 💔 یکی از طرفین نشان می‌دهد که رنجیده و ناراحت است، طرف مقابل هم همین کار را می‌کند، و این باعث اختلافات جدی می‌شود. 💐 در چنین مواردی نشان دادن توجه و علاقه مثلا با یک دسته گل، یک شکلات مورد علاقه، یک شام خوشمزه یا حتی یک در آغوش گرفتن ساده می‌تواند کمک کند تندی‌ها و دلخوری‌ها برطرف شده و این چرخه‌ی معیوب بشکند. 💞 البته اگر موضوع دلخوری و ناراحتی چیزی باشد که نتوان آن را دست کم گرفت و به راحتی از آن گذشت، این نوع توجه و علاقه نشان دادن‌ها نمی‌تواند اصل مشکل را برطرف کند اما اگر موضوع خیلی هم بد و جدی نباشد نباید اهمیت این تاکتیک را نادیده بگیرید. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹این دختر خانم رتبه ١ رشته انسانی شده . پدرش جانباز دفاع مقدسه که هم شیمیایی شده هم قسمتی از جمجمه اش مصنوعیه هم تنش پر از ترکشه، عموش هم شهید شده اما بدون هیچ سهمیه ای رتبه ١ کنکور شده پ ن ١: حجاب محدودیت نیست پ ن ٢: تمام درد و بلات بخوره توی سر مسیح علینژاد تا ببینیه ارزش شماها خیلی بیشتر از اونیه که مغز امثال اون بتونه بفهمه 🌐 @partoweshraq
📡عصر امپراطوری شایعه ⚠ گیلان را با شایعه کمبود بنزین ⚠ خوزستان را با شایعه انتقال آب به عراق بهم میریزند! ⚠ سیستان را با شایعه قتل دو کودک توسط مادر از سر فقر درگیر میکنند! 📡این یعنی جنگ تمام عیار رسانه ای 🌐 @partoweshraq
😐 برخورد محکم صدام با اخلال‌گران بازار روایتی از به رگبار بستن اخلالگران بازار ارز عراق توسط صدام! 🌐 @partoweshraq
😐 نه غزه نه لبنان جانم فدای ملک سلمان 🖥 خبرگزاری دانا مدعی شد رضا پهلوی در سفر مخفیانه به ریاض هدیه ۴٠ میلیون دلاری از سعودی ها برای تجمعات تابستانه در ایران گرفته است... ⚠یادتونه سلطنت طلب ها شعار میدادند ما آریایی هستیم عرب نمی پرستیم الان شدند حقوق بگیر سعودی ها شعار شونم اینه: نه غزه نه لبنان جانم فدای ملک سلمان 🌐 @partoweshraq
🔺پشت‌پرده بازار ارز و سکه چه کسانی هستند؟ ❌سکه چند روز قبل در یک‌روز با جهش یک میلیونی به ۴٨۰۰۰۰۰ رسید و سپس با کاهش یک میلیونی به ۳۸۰۰۰۰۰ کاهش یافت گویی شیرفلکه‌ای در اختیار آقایان قرار دارد و هرگاه دلشان بخواهد شیرفلکه را باز و بسته می‌کنند تا بازار را بی‌ثبات متشنج کنند. و اما سوال اینجاست که این شیر فلکه دست چه کسانی است؟ چه کسانی پول میدهند که شیر فلکه بازوبسته شودکیا پول گرفتند.
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت صد و هفتاد و هفتم 🔥سپس چشمانش به هوای هوسی شیطانی به رنگ جهنم در آمد و با لحنی شیطانی‌تر آرزو کرد: 👌به زودی همه این حرم‌ها رو با خاک یکی می‌کنیم تا دیگه هیچ مرکز شرکی روی زمین وجود نداشته باشه! 🚪🛋 سپس از جا بلند شد و همانطور که شال بزرگش را روی سرش مرتب می‌کرد تا حجابش را کامل کند، با قلدری ادامه داد: ☝حالا هِی از مردم پول جمع کنن و این حرم رو بسازن! به زودی دوباره خرابش می‌کنیم! مات و متحیرِ مغز خشک و فکر پوچ این دختر وهابی، تنها نگاهش می‌کردم که حجابش را به دقت رعایت می‌کرد، بی‌ حجابی را گناه می‌دانست و تخریب اماکن مقدس اسلامی را ثواب! 🚪و همانطور که به سمت در می‌رفت، در پیچ و خم عقاید شیطانی‌اش همچنان زبان درازی می‌کرد و من دیگر نفهمیدم چه می‌گوید که دیدم در اتاق باز شده و مجید با همه هیبت غیرتمندانه‌اش، مقابل نوریه قد کشیده است. چهره مردانه‌اش از خشم آتش گرفته و چشمان کشیده و زیبایش از سوز زخم زبان‌های نوریه شعله می‌کشید و می‌دیدم نگاهش زیر بار غیرت به لرزه افتاده که بلاخره زبانش تاب نیاورد و آتشفشانِ گداخته در سینه‌اش، سر بر آورد: ⁉ خونه‌ات خراب شه نامسلمون؟! 🍌🍊🍎پاکت‌های میوه از دستش رها شد و قدمی را که نوریه از وحشت به عقب کشیده بود، او به سمتش برداشت و بر سرش فریاد کشید: در و دیوار جهنم رو سرِت خراب شه! 👤نوریه باور نمی‌کرد از زبان مجید چه می‌شنود که به سمت من برگشت و مثل اینکه عقل از سرش پریده باشد، فقط گیج و گنگ نگاهم می‌کرد و من احساس می‌کردم قلبم از حیرت آنچه می‌بیند و می‌شنود، از حرکت بازمانده و دیگر توان تپیدن ندارد. نه می‌توانستم کاری بکنم، نه می‌شد حرفی بزنم که بدنم حتی رمق سرِ پا ایستادن هم برایش نمانده بود و تنها محو غیرت جوشیده در چشمان مجید نگاهش می‌کردم که آتش چشمانش از آذرخش عشق و احساس درخشید و باز به سمت نوریه خروشید: ☝این حرم رو ما با اشک چشم‌مون ساختیم و دست کسی رو که دوباره بخواد به سمتش دراز شه، قطع می‌کنیم! و شاید نمی‌دید تا چه اندازه رنگ زندگی از صورتم پریده و عزم کرده بود هر چه در این مدت از مسلک شیطانی نوریه بر سینه‌اش سنگینی می‌کرد، بر سرش آوار کند که بی هیچ پروایی نوریه را زیر چکمه کلماتش لگدمال می کرد: بهت آدرس غلط دادن! اونجایی که مغز امثال تو رو شستشو میدن و این مزخرفات رو تو سرتون فرو می‌کنن، باید از بین بره! اون جایی که باید با خاک یکی شه، اسرائیله! اونی که دشمن اسلامه، آمریکاست! اونوقت سرِ تو بچه وهابی رو به این چیزها گرم می‌کنن، تا به جای اینکه با اسرائیل بجنگی، فکر منفجر کردن حرم مسلمونا باشی! و باید باور می‌کردم مجید همه حرف‌های نوریه را شنیده و سرانجام آتش غیرت خوابیده زیر خاکستر صبر و سکوتش زبانه کشیده و این همان لحظه‌ای بود که همیشه از آن می‌ترسیدم و حالا مقابل چشمانم جان گرفته بود که نوریه به سمتم آمد و با صدایی که از پریشانی به رعشه افتاده بود، بازخواستم کرد: 👈 شوهرت شیعه‌اس بدبخت؟!!! و به جای من که دیگر حالی برایم نمانده بود، مجید جوابش را با فریادی جسورانه داد: ⁉ برای تو شیعه و سنی چه فرقی می‌کنه؟!!! تو که غیر از خودت همه رو کافر می‌دونی! 👣 که نوریه روی پاشنه پا به سمتش چرخید و مثل حیوان ناتوانی که در بند شجاعت و جسارت مجید گرفتار شده باشد، زوزه کشید: ⁉ تو شیعه‌ای؟!!! و مجید چقدر دلش می‌خواست این نشان افتخار را که ماه‌ها در سینه پنهان کرده بود، به رخ این وهابی بکشد که با سرمستی عاشقانه‌ای شهادت داد: ⁉ خیلی از شیعه می‌ترسی، نه؟!!! از شنیدن اسم شیعه وحشت می‌کنی؟!!! آره، من شیعه‌ام! و دیگر امیدم برای مخفی نگه داشتن این راز به ناامیدی کشید که قامتم از زانو شکست و ناتوان روی زمین نشستم و تازه به خودم آمدم که قلب کوچک کودکم چطور به تپش افتاده و دیگر به درستی نمی‌فهمیدم نوریه با دهان کف کرده بالای سرم چه داد و قالی به راه انداخته و فقط فریاد آخر مجید را شنیدم: 👈 برو بیرون تا این خونه رو رو سرِت خراب نکردم! 🚪و از میان چشمان نیمه بازم دیدم که نوریه شبیه پاره‌ای از آتش از در بیرون رفت و از مقابل نگاهم ناپدید شد و همچنان صدای جیغ‌های دیوانه‌وارش را می‌شنیدم که به من و مجید ناسزا می‌گفت و برایمان خط و نشان‌های آنچنانی می‌کشید. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq