eitaa logo
پرتو اشراق
815 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
17.4هزار ویدیو
74 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🕕 💠🌷💠 🎂 وی متولد ۲۹ تیر سال ۱۳۶۰ بود و پس از فارغ‌التحصیل شدن از دبیرستان در سن ۱۹ سالگی به خدمت سپاه پاسداران درآمد. او در سال ۸۶ وارد کمیته تخریب شد و شروع به کسب تجربه و موفقیت‌های بسیاری در این مسیر کرد تا در نهایت به استاد نمونه تخریب و انفجارات تبدیل شد. 🥋استاد به تمام معنا در رشته‌های جودو، تکواندو، دفاع شخصی، انواع سلاح‌های سرد و گرم، غواصی، صخره‌نوردی، یخ‌نوردی، کوه‌نوردی، برف‌نوردی بود و در طب سنتی تبحر خاصی داشت. 💚 به دلیل علاقه فراوانش به شهید عماد مغنیه و شال سبز رنگی که همیشه همراه ایشان بود نام جهادی «سید عماد» را بر او نهادند. 💥 وی در سومین اعزام خود برای حضور در جبهه مقاومت حین انجام عملیات مستشاری در تاریخ ۲۲ آبان سال ۹۵ به آرزوی دیرین خود رسید و ردای شهادت را بر تن کرد. 🎙همسر شهید درباره نحوه شهادت او گفته بود: 🚙 «ساعت یک بعد از ظهر شهید بشیری به همراه دوستانش برای پاک‌‌سازی منطقه به یک روستا رفتند که در ابتدا یکی از دوستان شهید بشیری به علت انفجار مین هوشمند به شهادت رسید، شهید بشیری به دنبال او می‌رود و همراه دوستش در حال خنثی‌‌سازی مین بودند که با انفجار مین هر دو به شهادت رسیدند... شهید بشیری در ابتدا مجروح شده بود و دقایقی بعد در حالی که زیارت عاشورا را زیر لب زمزمه می‌کرد به شهادت رسید!» 🌷 🕯 (۱۳۹۵/۰۸/۲۲) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
💞 💝 روایتی کوتاه از ٢۶ روز زندگی عاشقانه 🌷 شهید مدافع حرمی که هم در سوریه دفن است هم در ایران 🌠 من ۴ روز قبل از شهادتش خواب دیدم روی گوشی خودش که دست من بود و همیشه به این شماره تماس میگرفت پیام اومد. 📱پیام از یه شماره نا آشنا بود که به اسم ذخیره نشده بود پیام رو باز کردم داخل صفحه فقط یه خط نوشته بود: «شهادتت مبارک!» 📲 دو روز بعد از این خواب با من تماس گرفت. خیلی خوشحال بودم که خوابم رؤیای صادقه نبوده و ایمان سالم هست. داخل تماس آخر با رمز بهم گفت که تا هفته دیگه خونه هست. 💐 من گل خریده بودم؛ شکلات برای استقبالش؛ بعد از قطع تلفن با وجودی که صدایش را شنیده بودم دلم میخواست دوباره بهم زنگ بزند. 🛌 از اون شب تا زمانی که خبر شهادتش را شنیدم هم هر شب چندین بار از خواب میپریدم بدون اینکه خواب ببینم. آیت الکرسی میخواندم و می خوابیدم. 📲 آخرین تماسش دو روز قبل از شهادتش بود هر موقع زنگ میزد به من و من با نگرانی بهش میگفتم مواظب خودت باش شهید آوردند، می گفت: الهه من امید دارم زندگی کنم میخوام برگردم، تو اصلاً نگران نباش؛ ما اینجا هیچ کاری نمیکنیم، چهار تا مرغ داریم هر روز میریم به اینا سر میزنیم؛ جامون امن هستش!! 🩸بعد از شهادتش بهم گفتن که ایمان با قبضه ۲۳ جلوی نیروهای پیاده بدون سنگر بوده و خیلی جای خطرناکی داشته فقط با من که حرف میزد طوری صحبت میکرد که نگران نباشم. جای خطرناک بود ولی همیشه به من میگفت که نگران نباش من جام خیلی خوبه. میخواست خوشی های اول زندگیمون خراب نشه. وقتی داشتیم خداحافظی میکردیم از دلتنگیم بهش گفتم؛ گفت الهه خدا کریمه، همه چی درست میشه. 🎤 در سوریه ایمان به دوستانی که مداحی میکردند میگه برایم روضه حضرت ابوالفضل بخونید و بهشون میگه برایم دعا کنید؛ اگر قرار هست شهید بشم یا به روش آقا ابوالفضل یا به روش سرورمون آقا امام حسین یا به روش خانم فاطمه زهرا. ایمان به سه روش شهید شد: 🩸دستی که عبارت یا رقیه روی اش نوشته شده بود مثل آقا ابوالفضل، 🩸 قسمتی از گردنش مثل سرورمون آقا امام حسین 🩸 و قسمت اصلی جراحت ایمان پهلو و شکم بود؛ مثل خانم فاطمه زهرا، که بعد از برگرداندن پیکر مطهرش متوجه میشوند یک قسمت از بدنش جا مانده که آن را همان جا در سوریه تپه العیس دفن میکنند؛ یعنی یک قسمت از وجود من در خاک سوریه جا ماند. 🎙راوی همسر شهید 🌷 🕯 (۱۳۹۴/۰۸/۲۳) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌷 🇮🇷 شهید جعفری از مستشاران نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه بود که سرانجام یکم آذر ۱۴۰۱ توسط ایادی رژیم صهیونیستی با انفجار بمب کنار جاده‌ای در حوالی دمشق به شهادت رسید. 🕌 پیکر پاکش در حرم مطهر شاهچراغ (ع) (در جوار شهدای حادثه تروریستی) به خاک سپرده شد. 🎖داوود جعفری از جمله پاسدارانی بود که در زمستان سال ۱۳۹۴ به همراه جمعی از همکارانش و سردار فدوی فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه به دیدار رهبر انقلاب رفتند، رهبری از آن‌ها قدردانی کرد و به سردار فدوی و چهار تن از آن‌ها نشان فتح داد. 🚤 دلیل آن قدردانی، دستگیری ملوانان آمریکایی در خلیج فارس بود که تصویرش در رسانه‌ها و فضای مجازی به‌صورت گسترده منتشر شد. 🎧 شهید «داوود جعفری» در صوتی چنین می‌گوید: 🎙«هدف اصلی ما نابودی رژیم صهیونیستی است به برکت خون شهدایی که استارت کار را زدند، ان‌شاالله که خونشان پر ثمر باشد و...» 🌷 🕯 (۱۴۰۱/۰۹/۰۱) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | 🦋 بی قراری شهید فخری زاده برای سفر کربلا... ⁉️ می‌دونستید دانشمند شهید محسن فخری زاده، کربلا نرفته بود؟! ▪️ایشان خیلی دوست داشتند کربلا بروند، ولی بخاطر محدودیت‌های امنیتی که وجود داشت نمی‌تونست از کشور خارج بشوند و کربلا و مکه نرفته بودند. ▪️یک بار به حاج قاسم گفته بودند امکانش هست، اینقدر تو عراق نفوذ داری، من تا حالا حرم امام حسین(ع) نرفتم یه بار برم و بیام؟؟ ▪️حاج قاسم بهش گفته بود: محال نیست، اما من موافق نیستم. چون اگر من شهيد بشم جایگزین دارم، ولی تو معادل نداری، هیچ کسی نیست که جای تو رو پر کنه!!! 🌷 ⚛ دانشمند هسته ای و دفاعی 🕯 (۱۳۹۹/۰۹/۰۷) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
12.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | 🤲🏻 حل کردن مسئله ای با کمک نماز 🎙ماجرای حل مسئله فیزیک توسط شهید شهریاری که رهبر انقلاب نقل کردند 🌷 🕯 (۱۳۸۹/۰۹/۰۸) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🌹 : 🎙خدا امام خمینی را فرستاد تا ما را آدم کند. زندگی ما در لجن بود، اما خدا دست ما را گرفت. 🔅گذشته من اینقدر خراب بود که روز‌های اول، در کمیته برای من مامور گذاشته بودند، فکر می‌کردند که من نفوذی ساواکی‌ها هستم... 🩸شهید شاهرخ صرغام ملقب به ، یکی از فرماندهان فدائیان اسلام، در ۱۷ آذر ۱۳۵۹، در عملیات پاک‌سازی جادهٔ آبادان - ماهشهر گلولهٔ به سینه‌اش اصابت کرد و به شهادت رسید و پیکرش هنوز مفقود است... 📙 شاهرخ، اثر گروه شهید هادی 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🌹 ماجرای شهیدی که کیسه ای در کفن خود گذاشته بود! 🎙همسر شهید: هنگامی که خلعتی (کفن) ایشان را بیرون آوردم، در میان پارچه‌‌های کفن، کیسه‌‌ای دوخته شده از پارچه سفید یافتم، متحیر شدم این دیگر برای چیست؟ آن را کنار گذاشتم و بقیه تکه‌‌ها و پارچه‌‌ها را دادم. 🗓 یک هفته گذشت، اربعین حسینی (هفتم شهدای جمعه خونین شیراز) بود، قضیه خواب‌هایی که شب پیش از روز هفتم شهادتشان دیده شده بود که پاره‌های بدن آقا هنوز لای دیوارها و پشت بام‌‌ها و بر سر  درخت‌‌های خانه‌‌های مجاور باقیمانده است. وقتی معلوم شد این خواب‌‌ها درست است هیاهویی در شهر افتاد. گوشت‌ها را جمع آوری نمودند و از من کیسه‌‌ای جهت جا دادن آن خواستند. 💭 فورا به یاد آن کیسه همراه خلعتی افتادم، رفتم و آن را آوردم و به بعضی از بستگان دادم و جریان را گفتم؛ که آقا از پیش این کیسه را جز کفنی خود به حساب آورده و از قبل تهیه کرده است. گویا به ایشان الهام شده بود که برای تکه پاره‌‌های باقیمانده بدنشان کیسه مخصوص لازم است. 🌌 شب هنگام (شب جمعه بعد از ) با حضور دسته‌های عزاداری، پایین قبر را شکافتند و کیسه مزبور را دفن کردند. 💥 این شهید سعید‌، در حال رفتن به نماز جمعه و ایراد خطبه ها بر سر کوچه منزل خود به دست منافقین کور دل به شهادت رسید و بیشتر بدن مطهر ایشان تکه تکه گشت... 🌷 🗓 (۱۳۶۰/۰۹/۲۰)
پرتو اشراق
🕕 💠🌷💠 🌹 «سید رضی» حبیب مقاومت بود 🔺 سردار سید رضی موسوی از مستشاران نیروی قدس سپاه و یار و همراه حاج قاسم سلیمانی که در حوزه پشتیبانی از محور مقاومت در سوریه فعالیت داشت، چهارم دی ماه در جریان حمله رژیم صهیونیستی به منطقه زینبیه دمشق به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 💕 سردار شهید سلیمانی و سیدرضی موسوی دوستی بسیار نزدیکی با هم داشتند. ۲ یاری که در مسیر کمک به جبهه مقاومت دور از وطن بسیار از دل و جان مایه گذاشتند تا جان به معبود سپردند. 🇮🇷 شهید سردار موسوی چاشمی بسیار اخلاق‌مدار و باایمان بود و از دوره جوانی برای دفاع از وطن وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. 🌷 شهید عضو سپاه پاسداران زنجان بود و در هشت سال جنگ تحمیلی نقش آفرینی کرد. سپس همراه شهید احمد متوسلیان راهی لبنان شد و بعد از آن به واسطه توانایی‌هایی که داشت، در سپاه‌ قدس به عنوان مستشار به سوریه اعزام شد. 🌇 ۲ سال پیش که به خانه شهید سردار سید رضی موسوی چاشمی به مهمانی رفته بودم، در گفت و گوی دوستانه و محرمانه، مواردی مطرح کرد که آن زمان اجازه نداشتم بگویم، او گفت «طی فهرستی که از موساد به دست آورده، نامش جزو افراد ترور بود» و من به ایشان گفتم خیلی مراقب باشید که در جواب گفت: ✋🏻 «دعا کنید... شهادت آرزویم شود!!» 📞 پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی با شهید سیدرضی موسوی چاشمی صحبت کردم، او نیم ساعت پشت تلفن فقط گریه کرد و ادامه داد «شب قبل از شهادت نیم‌ساعت با هم گپ و گفت داشتیم و رفتیم و وقتی دوباره به اتاق سردار حاج قاسم سلیمانی آمدیم دیدیم سردار نیست و یک یادداشت معروف روی میز گذاشته که خدایا مرا پاکیزه بپذیر!» بعدها شهید سردار موسوی چاشمی این دست‌نوشته را به من هدیه داد. 💚 شهید سردار سید رضی موسوی در کارش جدی و مورد وثوق و مقتدر و در عین حال چهره‌ای مهربان بین همکارانش بود. ✈️ روزی به همراه شهید سردار سیدرضی موسوی چاشمی عازم سوریه شدم که در فرودگاه دمشق به منظور انجام برخی امور برای دقایقی از هم فاصله گرفتیم. در این بین، از یکی از نیروهای مقاومت که آنجا بود درباره میزان رضایتش از سیدرضی سئوال کردم که می‌گفت: ☝️🏻«سید عشق ماست. سید حبیب و در قلب ماست.» 📱موبایلش را آورد و جست و جو کرد و نشان داد که نام شهید سردار سید رضی موسوی چاشمی را «یا مهدی» ذخیره کرده و می‌گفت او یار حضرت مهدی (عج) است و همه عاشق ایشان هستیم او خستگی‌ناپذیر است. 🍛🍲 سالها پیش سفره شامی در خانه سیدرضی موسوی چاشمی پهن شد که همان زمان ذکر و خیر سردار سلیمانی بود، گفتم پسرخاله دوست دارم سردار سلیمانی را ببینم. گفت «این انگشتر سردار سلیمانی را فعلا یادگاری بگیر تا ببینیم روزی چه می‌شود». 🎙راوی: آزاده جنگ تحمیلی، سید رضی نبوی چاشمی پسرخاله شهید سردار سید رضی موسوی چاشمی 🌷 🕯 (۱۴۰۲/۱۰/۰۴) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
12.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕕 💠🌷💠 🎥 🎤 اولین نوحه صادق آهنگران در حضور امام به درخواست شهید علم‌الهدی 🌷 روایت اخلاص شهید علم‌الهدی در جماران از زبان صادق آهنگران: 🎙یک روز حسین به من گفت: در هویزه مدت‌هاست عملیات نشده و بچه‌ها روحیه‌شان کسل شده بیا و توسلی بخوان، تا بچه‌ها روحیه بگیرند. 🚪برای اولین بار، آن نوحه را، در اتاق شهید علم‌الهدی خواندم که شاید ۱۲ متر بیشتر مساحت نداشت و ۲۰ - ۳۰ نفری رزمنده در آن جمع بودند. از تمام آن گروهی که آن شب در آن اتاق در هویزه بودند، فقط دو نفرشان زنده هستند و همه به شهادت رسیده‌اند. 🚌 علم الهدی از من خواست که فردا همراه عشایر به جماران بروم و آن نوحه را در آنجا هم بخوانم. 🎤 در جماران همین که شروع به خواندن کردم، دیگر حسین را ندیدم. ✋🏻 بعد‌ها مادرش گفت: از حسین گله کردم، که چرا این همه آدم را به تهران بردی، ولی خودت جلوی دوربین نرفتی تا تو را در تلویزیون ببینیم؟ 👌🏻او گفته بود: یک لحظه احساس کردم تمام آن زحماتی را که کشیدم دارم به باد می‌دهم. خیلی دوست داشتم در تلویزیون مرا نشان بدهند؛ به همین دلیل از آن‌جا فرار کردم، تا در عملم ریا راه پیدا نکند. 🌷 🕯 (۱۳۵۹/۱۰/۱۶) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🤼 توصیه به جوانان: 🥉 برای آن دسته از جوانانی که کوچکترین شکست یأس و ناامیدی در رگ و ریشه خود جایگزین می سازند موضوعی را در میان می گذارم. 🤦🏻‍♂ در برابر مصائب زندگی استقامت کنید و از وسوسه های بیجا و خانمان برانداز دور باشید بیایید این افکاری که در خود جمع کرده اید مثل یاس و ناامیدی و ترس از شکست را دور بریزید، 🥇 فقط تلاش کنید تا مفید به حال خویش و جامعه ی خود باشید. من اگر در کار خودم استقامت نشان نمیدادم بدون تردید امروز نمی توانستم به مقام قهرمانی برسم. تنها در عالم ورزش چنین قانونی حاکم نیست در همه ی امور زندگانی چنین است. ✋🏻 برای مردم: ❤️ جهان پهلوان همه کارهایش درس داشت. سعی می کرد از مردم جدا نشود. مردم هم او را از صمیم قلب دوست داشتند. یک بار غلام رضا از کنار خیابانی رد می شد. آن زمان مثل امروز فروشگاه وجود نداشت. بیشتر مردم از طریق دستفروشی امرار معاش می کردند. یک دستفروش در کنار خیابان نشسته و خربزه را قاچ کرده و کنار هم چیده بود. اما کسی از او چیزی نمیخرید. هوا هم گرم بود و خربزه‌ها روی دست مرد مانده تختی از کنار این مرد رد شد، اما برگشت و نگاهی به خربزه ها کرد. بعد یکی از آنها را خرید و با ولع شروع به خوردن کرد. اطرافیان هم ترغیب شدند و جلو آمدند. در اندک زمانی همه‌ی خربزه ها فروش رفت. ⚽️ همان ایام برخی ورزشکاران که او را در حال خوردن خربزه در کنار خیابان دیده بودند او را مسخره کردند که ما در بهترین رستورانهای تجریش می رویم اما تختی کارش به کجا رسیده! 📔 غلامرضا، خاطرات جهان پهلوان تختی 🌷 🕯 (۱۳۴۶/۱۰/۱۷)
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 و نشر دهید | 🎙 خاطره جالب از نحوه شهادت حاج احمد کاظمی 🌷 سردار سرلشکر 🕯 (۱۹ دی ماه ١٣٨۴) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
✊🏻 امير كبير، مسلمانى استقلال طلب و ضد استعمار 🌷 به مناسبت 👑 عصر سلطنت ناصرالدين شاه قاجار بود، گرچه سراسر سلطنت او به يك دستگاه طاغوتى و استبدادى مبدل شده بود، ولى گاهى جرقه اى در غروب پيدا مى شود، ميرزا محمّد تقى خان كه يك مسلمان غيور و متعبّد بود، در اين دستگاه راه يافت، وى در اوائل سلطنت ناصرالدين شاه با زنی به نام عزّت الدوله ازدواج كرد. 🇬🇧🇷🇺اصلاحات بزرگى به دست اين وزير لايق شروع شده بود، او به خاطر اينكه در راستاى استقلال اقتصادى و سياسى ايران، قدم بر مى داشت دشمنان بسيارى از داخل و خارج پيدا كرد، و كشورهاى استعمارى مانند انگلستان و روسيّه تزارى آن روز، دشمن سرسخت او شدند، كار بجائى رسيد كه درباريان استعمارزده ناصرى، شاه را واداشتند كه وى را عزل كند، او در ۲۰ محرم سال ۱۲۶۸ ه‍ ق از مقام نخست وزيرى عزل، و در ۲۵ محرّم همان سال از ساير مشاغل، عزل شد و به كاشان تبعيد گرديد و در ۱۹ دى ۱۲۳۰ شمسى در ۶۴ سالگى بدست حاجى على خان مراغه اى، اعتمادالسلطنه فراشباشى، در حمّام باغ فين به قتل رسيد. 📚 از داستانهایی که در مورد اين مرد استقلال طلب نقل شده اينكه: 🇷🇺 سفير روس (يعنى روسيّه تزارى كه در آن عصر سلطه عجيبى بر جهان داشت) مدت يك ماه، نامه هاى متعدد در موضوعات مختلف براى اميركبير نوشت، ولى جواب آنها را دريافت نمى كرد!! 🕰 از اين رو بسيار عصبانى بود، تا اينكه از امير كبير، اجازه ملاقات گرفت، امير به او گفت: 🚪 من هر روز چند ساعت در محل كارم آماده پذيرائى هستم، هر وقت مايل هستيد بيائيد!! 👨🏻‍🦰 سفير روس از اينكه امير به او وقت خصوصى نداده، عصبانى تر شد، سرانجام با امير ملاقات كرد، وقتى كه وارد اطاق امير شد ديد امير نشسته و مشغول نوشتن است...!! 🪑 دستور داد: براى جناب سفير صندلى بياورند (با توجه به اينكه تا آنگاه در مجالس ايرانيان در آن تاريخ صندلى نبوده) سفير به انتظار صندلى ايستاد، و اميركبير نشسته بود، خشم، سراپا سفير روس را فرا گرفته بود، تا اينكه صندلى آوردند، سفير نشست و پس از تعارفات معمولى، به امير اعتراض كرد كه چرا صدراعظم، جواب نامه هاى سفارت را نمى دهد، و از اين راه باعث تيره شدن روابط دو كشور مى شود؟ ☝️🏻امير اين پاسخ قاطع را به او داد: از يك سياستمدار مطّلع تعجب دارم كه مرا باعث تيرگى روابط معرّفى مى كند و به من نسبت چنين ناروائى مى دهد؟! 👨🏻‍🦰 سفير گفت: پس چرا جواب نامه هاى سفارت داده نمى شود؟ و مسئول آن كيست؟ 👈🏻 امير جواب داد: شخص سفير بايد از رسوم و قوانين مكاتبات رسمى مطلع باشد، كشور ما وزارت خارجه دارد، شما بايد در تمام كارها به وزارت خارجه رجوع كنيد...!! 👨🏻‍🦰 سفير از اين پاسخ محكم و استوار، شرمنده و محكوم شد!! 📨 آنگاه امير صندوق نامه ها را خواست، شانزده نامه اى كه سفير در آن يك ماه به او نوشته بود و هنوز سر آنها بسته بود بيرون آورد و به وزير امور خارجه داد و گفت: اينها را جواب بدهيد. 🌹به اين ترتيب امير كبير، عزّت اسلامى و ايرانى خود را در برابر سفير قلدر روسيّه، حفظ كرد و نظم و قانون كشور را به هوسهاى سفير نفروخت. 📗 داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq