فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موچی
مواد خمیر :
آرد گلوتینوس ۲ پ
نشاسته ذرت ۲/۳ پ
پودر قند ۲/۳ پ
شیر ۲۵۰ میلی
رنگ خوراکی زرد
کره ۳۵ گرم کره
فیلینگ :
خامه ۲۵۰ میلی لیتر
شیر ۲ ق غ
پوره انبه ۲ ق چ
پودینگ وانیلی ۱ ق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسر شکلاتی کره ای فوق العاده راحت ❥
مواد لازم برای تهیه دسر شکلاتی :
◗ ۴ لیوان شیر کاکائو
◗ نصف لیوان شکر
◗ نصف لیوان پودر کاکائو
◗ نصف قاشق چایخوری وانیل
◗ ۳ قاشق پودر ژلاتین
◗ ۵۰ گرم شکلات تلخ یا شیرین
◗ ۱۰۰ گرم خامه
🔴#یحیی_سریع: نیروی دریایی ارتش یمن با استعانت از خداوند متعال در یک عملیات نظامی کیفی، کشتی آمریکایی «تورم ثور» را در خلیج عدن با تعدادی موشک مناسب هدف قرار دادند.
همچنین نیروهای مسلح #یمن چندین ناو نظامی #آمریکا را هدف حملات پهپادی خود قرار دادند.
ما تأکید میکنیم که بادقت به تمامی اهداف متخاصم در دریای سرخ حمله میکنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استاد رائفی پور در برنامه صندلی سبز: اصولگرایان مردم را نمی فهمند و اصلاح طلبان به بهانه مردم خط قرمز هارا زیر پا می گذارند.#انتخابات #مشارکت_حداکثری #انتخاب_مردم
🔷یاالله یا زهرا سلام الله علیها🔷👆
🔆بخـــــوان 🍀#فراز ۲۶ #جوشن_کبیر 🍀
به نیت رفع موانع ظهور مولا #امام_زمان
🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️🎥 پاسخ به یه سوال اساسی
جمهوری اسلامی یه دیکتاتور واقعیه
که مردم رو به زور میاره پای صندوق؟
درست و غلط بودنش رو تو کلیپ ببینید!
انتشار حداکثری با شما ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شرطی که امام زمان (عج) مشکل ما را حل کند.| انقطاع حقیقی از غیر او...
🎙 آیتالله حاجآقا مرتضی تهرانی ره
انتشار حداکثری با شما ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥تربیت پسر با دختر فرق داره👌
💥سعیدعزیزی
انتشار حداکثری با شما ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️ هشدار!!! این کلیپ ممکن است حتی دل یک یهودی را هم به رحم آورد...😭
انتشار حداکثری با شما ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌پیش بینی آخرالزمانی آیت الله محمد دشتی،یه زیر خاکی عالی برای این روزها
✖️حتما ببینید و نشر بدید بترکونید
انتشار حداکثری با شما ✅
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 317 در روایت میفرماید: اَکْرِه نَفسَکَ عَلی الفَضائلْ فاِنَّکَ مطبوعُ بِالرَّذائل ✅ خو
#کنترل_ذهن 318
یکی از آثار قرآن خوندن هم همینه که در روایت میفرماید:
فَاذا مَرّوا بِه آیةٍ فیها تَشویقٌ رَکَنوا علیها طَمَعا
وقتی بنده مومن قرآن میخونه و به آیات تشویقی میرسه، میگه خدایا اگه اینجوری بشه چقدر عالی میشه😍
هی قرآن میخونه و هی فکرای خوب به ذهن آدم میرسه!😊
چقدر خوبه قرآن خوندن... جاااانم....💕
✔️ اونوقت همه اینا رو خدا بها میده بهش... تک تک فکرای خوبی که به ذهنت میرسه برای خدا خیییلی ارزشمنده...
اصلا شما قرآن بخون برای اینکه حرفای خوب به ذهنت برسه👌
✅ تازه قبل قرآن خوندن هم گفتن که بگو :
أعوذُ بِاللّه مِنَ الشّیطانِ الرّجیم
✔️ به خدا پناه ببر از افکار بد.
اونوقت هر چی قرآن میخونی فکرای قشنگ تری به ذهنت میرسه.
🔵 یا مثلا برو یه امامزاده یا مسجد بشین فکر کن! هی فکرای خوب به ذهنت میرسه. حتی توی کارای اقتصادی و پول درآوردن فکرای خوب بهت میرسه!
قرآن یه چیز دیگه س...
❁🌹
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 318 یکی از آثار قرآن خوندن هم همینه که در روایت میفرماید: فَاذا مَرّوا بِه آیةٍ فیها
#کنترل_ذهن 319
🌺 علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه چقدر مرد با صفا و عالِم نورانی و وارستهای بود
ایشون میفرمودند:
من در یک روز ۱۰ بار از یک قسمتی از قرآن رو بخونم (تکراری میشه دیگه)، میفرمودن هر ۱۰ بار معانی تازهای به ذهنم میرسه..
یه نکته میگم همیشه یادتون باشه
💥 بخش بزرگی از سیر و سلوک در #ذهن انسان انجام خواهد شد...
اگه خواستید میتونید جمله بالا رو بزنید به دیوار اتاقتون و گاهی وقتا بهش نگاه کنید👌
بخش عمده ای از عبادت در اندیشه انسان هست...
✅ ذهنمون رو مهم و مقدس بدونیم....
🌹
پروانه های وصال
*🦋ای در دام عنکبوت #قسمت۱۲۹ 🎬 من وعلی,سریع لباس پوشیدیم وقرارشد علی,باماشین خودمون که تازه خریده ب
*🦋ای در دام عنکبوت
#قسمت ۱۳۰ 🎬
انوار:چیزی که میخوام ببینی یک معجزه هست از من,هیچ دست کمی از آفریده های خدا نداره، تازه خیلی پیشرفته تر هم هست واین اذعان میکند که ماهمکار خوبی برای خدا هستیم(دراعتقاد یهودیان صهیون اینه که بنده ها با خدا جهان را پیش میبرند )
پیش خودم گفتم:خدای من ,این انور خبیث داره باحرفهاش ادعای خدایی میکند که با ادامه ی حرفهای انور به خباثت این یهودیان بیشتر پی بردم.
انوار:همانطور که در کتابهای پزشکی خوندی,قلب یک انسان معمولی قبل ازتولد بین هفته های پنج وشش شکل میگیره وما کشف کردیم ادمهای نخبه وباهوش مغزشان زودتر ازقلبشان شکل میگیره یعنی اگر برای یک زن باردار درپنج هفتگی سنو بنویسیم ونتیجه سنوگرافی بگه که هنوز قلب جنین تشکیل نشده,این یعنی اون جنین یک نابغه میشه که مغزش زودتر از قلبش تشکیل شده وما با دانستن این موضوع وچو انداختن درجامعه های جهان سومی وصدالبته جامعه های اسلامی مبنی براینکه جنینی که در پنج هفتگی قلب نداره یک جنین معلول وعقب مانده است وباید سقط شود,سالانه هزاران هزار نابغه را درکل جهان ازبین میبریم واون زن بیچاره ای که قراره مادر یک نابغه شود ,طبق دستور پزشک بی اطلاعش که البته مابه خوردش دادیم ,طبق مصوبه های بهداشت جهانی، که کاردرست ازبین بردن جنین است,فرزند نخبه وباهوش خودش را با دست خودش نابود میکند واز بین میبرد.
باشنیدن این موضوع مو برتنم راست شد وبغضی سنگین گلوم را میفشرد ,اخه چراااا؟؟
انور:حالا بیا شاهکار من راببین,بنیامین عزیزم راببین واشاره کرد به طرف اتاقی که وقت ورود من، از انجا بیرون امده بود ,تاباهم بریم.
عه این چی داشت میگفت؟؟همه میدونن که اسحاق انور هرگز ازدواج نکرده ,پس این بنیامین چی چی هست وکی کی هست؟
راه افتادم طرف اتاق....
#ادامه دارد....
💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
*🦋ای در دام عنکبوت #قسمت ۱۳۰ 🎬 انوار:چیزی که میخوام ببینی یک معجزه هست از من,هیچ دست کمی از آفریده
🦋ای در دام عنکبوت
#قسمت۱۳۱ 🎬
انوار:چیزی که میخوام ببینی یک معجزه هست از من,هیچ دست کمی از آفریده های خدا نداره، تازه خیلی پیشرفته تر هم هست واین اذعان میکند که ماهمکار خوبی برای خدا هستیم(دراعتقاد یهودیان صهیون اینه که بنده ها با خدا جهان را پیش میبرند )
پیش خودم گفتم:خدای من ,این انور خبیث داره باحرفهاش ادعای خدایی میکند که با ادامه ی حرفهای انور به خباثت این یهودیان بیشتر پی بردم.
انوار:همانطور که در کتابهای پزشکی خوندی,قلب یک انسان معمولی قبل ازتولد بین هفته های پنج وشش شکل میگیره وما کشف کردیم ادمهای نخبه وباهوش مغزشان زودتر ازقلبشان شکل میگیره یعنی اگر برای یک زن باردار درپنج هفتگی سنو بنویسیم ونتیجه سنوگرافی بگه که هنوز قلب جنین تشکیل نشده,این یعنی اون جنین یک نابغه میشه که مغزش زودتر از قلبش تشکیل شده وما با دانستن این موضوع وچو انداختن درجامعه های جهان سومی وصدالبته جامعه های اسلامی مبنی براینکه جنینی که در پنج هفتگی قلب نداره یک جنین معلول وعقب مانده است وباید سقط شود,سالانه هزاران هزار نابغه را درکل جهان ازبین میبریم واون زن بیچاره ای که قراره مادر یک نابغه شود ,طبق دستور پزشک بی اطلاعش که البته مابه خوردش دادیم ,طبق مصوبه های بهداشت جهانی، که کاردرست ازبین بردن جنین است,فرزند نخبه وباهوش خودش را با دست خودش نابود میکند واز بین میبرد.
باشنیدن این موضوع مو برتنم راست شد وبغضی سنگین گلوم را میفشرد ,اخه چراااا؟؟
انور:حالا بیا شاهکار من راببین,بنیامین عزیزم راببین واشاره کرد به طرف اتاقی که وقت ورود من، از انجا بیرون امده بود ,تاباهم بریم.
عه این چی داشت میگفت؟؟همه میدونن که اسحاق انور هرگز ازدواج نکرده ,پس این بنیامین چی چی هست وکی کی هست؟
راه افتادم طرف اتاق....
#ادامه دارد....
💦🌧💦🌧💦🌧
#نویسنده_طاهره_سادادت_حسینی
پروانه های وصال
🦋ای در دام عنکبوت #قسمت۱۳۱ 🎬 انوار:چیزی که میخوام ببینی یک معجزه هست از من,هیچ دست کمی از آفریده ه
🦋ای در دام عنکبوت
#قسمت ۱۳۲ 🎬
وارد اتاق شدیم ,وای از انچه که میدیدم چندشم شد,یک موجود نحیفی که چهاردست وپاش نشان میداداز گونه ی آدمیان است,باسری تاس وچشمهایی درشت وگردنی باریک ,ودستگاه های مختلف تنفسی که بهش وصل بود برای راحت تر کردن تنفسش ،خیره به ما بود.
تا چشم بنیامین به انور افتاد,مثل یک پسر واقعی دستهاش رابه طرفش دراز کرد وگفت:بابااا
انوار مملو از احساسات مهربانانه که تابه حال ازش ندیده بودم به سمتش رفت وبغلش کرد وبوسیدش
وگفت:جان بابا....وروکرد به من وگفت:این معجزه ی من است,بنیامین مغزش زودتر از قلبش ایجاد شد,شش ماهه بود که از دستگاه ساخت خودم بیرون امد ,یعنی به دنیا اوردمش والان که تمام حرکاتش مثل کودک هفت ساله هست,کمتراز دوماه از سنش میگذرد واین یعنی اعجاز،اعجاز اسحاق انور،
کافیست مشکل بنیامین را باهم حل کنیم ,طی چندماه اینده,یک سرباز اماده به خدمت ونابغه تحویل جامعه اسراییل میدهیم واین میدونی یعنی چه!؟؟
با گیجی ومنگیی که از دیدن وشنیدن این حرفا داشتم ,سرم رابه نشانه ی نفی تکان دادم.
اسحاق انور:این یعنی ما طی یک سال میتوانیم لشکری از این نابغه ها بوجود بیاوریم برای فتح کل دنیا .....برای خدمت به عزازیل بزررگ....
خدای من ,دقیقا با زبان خودش به شیطان پرست بودن صهیون اشاره کرد.
انور به من اشاره کرد تا کنار تخت بنیامین بایستم وگفت:بنیامین,پسرم,این مادرت است وبعد باخشونت برگشت طرف من وگفت:یه بچه باید مادر داشته باشه مگه نه؟؟
ومن که مبهوت مبهوت بودم حرفی نزدم ناگاه فریاد زد:باید مادر داشته باشه مگه نه؟؟؟؟
باترس سرم را تکان دادم.
انور:پس چرا پسرت را نمیبوسی؟؟
اروم دست نحیف پسرک را تودستام گرفتم ,از گرمای دستش که حاکی از تب شدید بود وپوست لزجش,مورمورم شد...
نمیدانستم هدف اسحاق انور چی هست؟؟؟که انور اشاره کرد طرف در,مثل اینکه حال طبیعیش راپیدا کرده بود .
باهم رفتیم داخل هال وانور شروع کرد به گفتن:خانم هانیه الکمال,خوشحالم که بنیامین را پذیرفتی اما برای زنده ماندنش باید یک کار کوچک اما مهم ,انجام دهیم.
بنیامین تا دوهفته پیش خوب خوب بودورشد بدنش را کامل میکرد
اما کم کم متوجه شدم درتنفس مشکل دارد وبافت ریه هاش ساخته نمیشه وتکامل پیدا نمیکنه هیچ ,داره با مرور زمان از بین میره,برای نجات جانش ,شبانه روز هرکاری کردم,اما هیچ کدام از تجویزهایم جواب نداد,تنها راه حل موجود,پیوند ریه است ,اونهم هر ریه ای نه,باید گروه خونی ویک سری پیوندهای بافتی طرف اهدا کننده به بنیامین بخوره واین کار من را سخت تر کرده...تااینکه...
#ادامه دارد....
💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
🦋ای در دام عنکبوت #قسمت ۱۳۲ 🎬 وارد اتاق شدیم ,وای از انچه که میدیدم چندشم شد,یک موجود نحیفی که چه
🦋ای در دام عنکبوت
#قسمت ۱۳۳ 🎬
با خودم فک کردم نکنه اسحاق انوار میخواد ریه های من را به بنیامین پیوند بزنه ،که با شنیدن حرفهای انور متوجه شدم اشتباه کردم.
انور:وقتی متوجه شدم که پیوند لازمه,شروع کردم به ازمایش گرفتن ,البته طرف من فقط بچه های بین پنج تا هفت ساله هستند ,پس هرچه که بچه هدیه ی دواعش وسعودیها و...از عراق ویمن وفلسطین بود را ازمایش کردم ,حتی بافت ریه هم ازشان گرفتم ,اما ریه ی هیچکدام از انها قابل پیوند نبود,ولی من از پاننشستم وبه بهانه ی ازمایش غربالگری بیماریهای ژنتیک و...درقالب بهداشت جهانی,کل تل اویو واورشلیم وحیفا و...را زیر پا گذاشتم تا بالاخره یه مورد پیدا کردم,یک پسربچه ی هفت ساله به اسم عماد که از فلسطینیهای اورشلیم است,هم گروه خونش وهم بافت ریویش به بنیامین من میخوره,پسره الان تودبستان است ومن وتو بایک امبولانس,فوق پیشرفته ویک مأمور امنیتی راهی اورشلیم میشیم ,توباید پسره رااز مدرسه بکشی بیرون وبیاری داخل امبولانس,اول پسره رابیهوش میکنیم تا درد نکشه و سروصدا راه نندازه وبعدش یک سری داروهایی هست که من باید داخل امبولانس ,خیلی ملایم به پسره تزریق کنم تا بدنش برای پیوندی موفق اماده بشه,ریه های اهدایی باید درشرایطی خاص باشند تاعمل پیوند باموفقیت انجام بشه واین داروهای تزریقی اون شرایط را فراهم میکنند.
تا اسم عماد را اورد یاد عماد خودم افتادم ,بغض دوباره گلوگیرم شد وتصمیم گرفتم که هرطور شده عماد را ازچنگ این شیطان خونخوار که یک موجود کج ومعوج را میخوادنجات دهد,فراریش بدهم.
همینجور که توافکار خودم غرق بودم با صدای انور به خود امدم.
انور:توباید دستیار من باشی تواین عمل،میدوتی همین الانم خیلی دیرشده من میبایست این عمل را حداقل یک هفته پیش انجام بدهم که متاسفانه اونموقع هنوز عماد را پیدا نکرده بودم،بنابراین تا پسره را داخل امبولانس اوردیم باید کارمان راشروع کنیم تا وقتی که به تل اویو میرسیم ,کارهای اولیه انجام شده باشند ویک سره بریم سراغ پیوندواگر موفقیت امیز بود,تو مادر بنیامین میشی واهسته زیرلبش ,طوری که من نشنوم تکرار کرد ,همونطور که مادر اسحاق هستی....,حاضری؟
من:بله,بله...چرا که نه...
اسحاق انور بعداز اینکه یک ارامبخش به بنیامین تزریق کرد واین انسان زشت وکریه به خواب رفت,بوسیدش وگفت:طاقت بیار ,نهایتش تا یک ساعت دیگه پیشتم ونجاتت میدم...وزنگ زد تا امبولانس بیاد وباهم به سمت شهری به نام اورشلیم راه افتادیم....
#ادامه دارد...
💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
🦋ای در دام عنکبوت #قسمت ۱۳۳ 🎬 با خودم فک کردم نکنه اسحاق انوار میخواد ریه های من را به بنیامین پیو
🦋 ای در دام عنکبوت
#قسمت۱۳۴ 🎬
با اسحاق انور حرکت کردیم ,من وانور عقب امبولانس نشستیم وجلو هم یه مامور امنیتی که لباس نیروهای بهداشت جهانی را داشت,بودند.
عقب امبولانس خیلی مجهز بود ,درست مثل یک اتاق عمل، تجهیزشده بود .
انوار برام توضیح دادکه به چه بهانه ای عماد راازمدرسه بیرون بیاورم ,درضمن ماموره هم همراهم میامد ومن چاره ای جز ربودن عماد نداشتم ,توکل کردم تا ان شاالله خدا نظری کند وعلی ودوستاش هم مددی برسانند.
خیلی زود به اورشلیم رسیدیم انگار فاصله ی تل اویو واورشلیم زیاد نبود.از پشت شیشه های امبولانس اصلا به بیرون دید نداشتم,روی بدنه ی امبولانس هم آرم سازمان بهداشت جهانی بود.
باتوقف کامل امبولانس متوجه شدم به مقصد رسیدیم.
با ماموره به طرف مدرسه ای که روبرو بود حرکت کردیم,خدای من اینجا چقد فقیر نشین بود,ساختمانهاش اکثرا مخروبه و از کار افتاده,
با مدیر مدرسه که یک خانم محجبه بود صحبت کردم وگفتم برای ازمایشات تکمیلی امده ایم,مدیر مدرسه اذعان داشت که هفته پیش برای ازمایش از دانش اموزانش اینجا امده اند ووقتی که فهمید،خون عماد, یه مشکل داشته وباید ازمایش تکمیلی بدهد,خیلی ناراحت شد,اخه میگفت عماد از مستعدترین وباهوش ترین بچه های مدرسه اش است.
وقتی مدیر مدرسه دست دردست عماد داخل دفتر شد,دلم لرزید,یه بچه مثل فرشته زیبا ومعصوم ,این فرشته ی زیبا قرار بود قربانی اون بچه شیطان اسحاق انور شود...خیلی ظلم بزرگی بود,ناخوداگاه باخودم تکرار کردم,عجب صبری خدا دارد....
با عماد داخل امبولانس شدیم,
دکتر انور دستی به سرعماد کشید ونشاندش کنارش وگفت:خوبی پسرم؟
عماد بازبان شیرین بچگی گفت:من خوبم اقا,اصلنم مریض نیستم ,چرا باید سوارامبولانس بشم؟
انور: چیزی نیست پسرم یه ازمایش ساده است ودستمال حاوی مواد بیهوش کننده را گرفت جلوی دهان عماد,امبولانس هم حرکت کرده بود اما به توصیه ی انور خیلی ارام میراند تا انور بتواند مواد تزریقی رابا ارامش وکم کم وارد بدن پسرک کند,میدانستم که این مواد فوق العاده خطرناکند,کاش میتوانستم کاری کنم که تزریق نکند.
بچه همان لحظه بیهوش شد ,عماد را آرام خواباندم روی تخت امبولانس وانور مواد تزریقی را دراورد وداخل یک سرنگ بزرگ ,شروع به کشیدنشان کرد.
ناگهان بایک حرکت تند وصدای بلند برخورد امبولانس باچیزی,انور پرت شد کف امبولانس ومنم افتادم روی عماد وسرنگ از دست انور افتاده بود گوشه ای,انور خیلی خیلی عصبانی شده بود,حرفهای رکیکی میزد وازفرط عصبانیت در امبولانس راباز کرد و....
#ادامه دارد....
💦🌧💦🌧💦🌧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ياعلىُّ ياعلىُّ ياعلىّ
🌺💫إنَّاغَيرُ مُهمِلِينَ لِمُراعاتِكُم و لا ناسينَ لِذِكرِكُم و لو لا ذلك لَنَزَلَ بكم
الَّأواءُ و اصطلمكم الأعداء.
🌺ما در رعايت حال شما هيچ کوتاهی
نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم
و گرنه محنت و دشواریها شما را از بُن
و ريشه قلع و قمع مى ساختند
📓 : بحار : ج ۵۴ ، ص ۷۲