فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖇 صحبتهای کارشناس شبکه الجزیره در مورد انتخابات ایران!!!
...#انتخابات در ایران، آرزوی خیلی از کشورها است. #ایران_قوی #مشارکت_حداکثری
#ژله_ویترینی 🍭 😋
🔸اول سیب را به صورت چیپس برش زدم با یه لیوان آب و شکر و چند قطره رنگ خوراكى گذاشتم بجوشه در حدی که سیب نرم بشه و به راحتی خم بشه و نشکنه ،بعد سیبا رو روی هم و از یک طرف شروع به پیچیدن کردم تا به شکل گل در بیاد با خلال دندان ثابتش کردم و کنار گذاشتم یه کم از ژله آلوورا که ازقبل طبق دستورش آماده کرده بودم داخل قالب ریختم و به صورت کج داخل یخچال گذاشتم تا ببنده ولى خيلى سفت هم نشه
🔸بعداز اینکه بست رُزهایی که با سیب درست کرده بودم گذاشتم روی ژله آلوورا خلال دندانها رو از سیب ها جدا کردم و یه کم دیگه ژله ریختم تا رُزها ثابت بِشَن، برای برگ از نعنا استفاده کردم بعد بقیه ژله آلوورا روبا شیر مخلوط كردم روى ژلهى قبلى ريختم تا ويترينش مشخص بشه و لایه ی بعدی ژله تمشک استفاده کردم ،برای درست کردن ویترین میتونید از میوه هایی مثل توت فرنگی ،شاه توت ، ژله رولی و... در استفاده کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم پلو شوشتری ☝️
پیشنهاد من به شما... 👇👇
حتما واسه ی بار تست کنید 👌👌👌😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 (گراتن سبزی جات )
۲عدد سیب زمینی
۲عدد پیازچه
۲عدد گوجه
۲عدد فلفل سبز
۴عدد تخم مرغ
۱ق چ خ نمک
۱۵۰ میلی گرم شیر (سه چهارم لیوان)
۱۰۰ میلی گرم روغن( نصف لیوان)
۱۰۰ گرم پنیر فتا
۴۰۰گرم آرد ( دو لیوان و ۱۰ ق س خ)
۲۰گرم بکینگ پودر (یه ق غ خ)
پنیر پیتزا (به مقدار لازم)
سیب زمینی و پیازچه و گوجه و فلفل سبز رو نگینی خرد کنید... تخم مرغ ها رو هم بزنید و بهش نمک شیر و روغن و پنیر فتا و آرد و بکینگ پودر رو بریزد توش و خوب هم بزنید بعد سبزیجات خرد شده رو اضافه کنید و مخلوط کنید...
ظرف رو با کره چرب کنید ...
بریزید تو ظرف سرو و روش پنیر پیتزا بریزید و بگذارید تو فر با دمای ۱۸۰ درجه به مدت ۳۵ دقیقه تا بپزه و برای این که روش برشته و طلایی بشه گریل رو روشن کنید در ضمن می تونید تو تابه هم بپزید فقط روش برشته و طلایی نمیشه💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه میدونستے طعم کوکوے عدس چقد معرکه و خوشمزه س یه ثانیه هم برا پختش معطل نمیکردی😍
۲ لیوان عدس خیس شده
۱ عدد سیب زمینے متوسط
۱ عدد پیاز کوچک
نمڪ،فلفل،زردچوبههر کدام نصف قاشق چایخوری
و در آخر ۳ لیوان آب بریزید،
زمانبدید تا روے حرارت بپزه
وقتے آبش کامل کشیده شد بریزید داخل کاسه و مواد رو حسابے بکوبید.
مقداریجعفرے روے مواد خرد کنید
۱ عدد تخم مرغ
۲ قاشق غذاخورے کنجد
نصف قاشق چایخورے فلفل قرمز
اضافه و باهم مخلوط کنید
در نهایت ۳ قاشق غذاخورے نشاسته ذرت
و ۱ قاشق غذاخورے آرد سفید
بریزید و مواد رو یکدست کنید.
وقتیمواد به شکل دلخواه فرم دادید ،داخلروغن سرخ کنید.
بعد ازینکه سرخ شد
مطمئنم کوکوے خوشمزمون با طعم متفاتے که داره بدجورے تورو مجذوب خودش میکنه
نوش جان😋
╭✵🍝🍔🍝✵╮
🎬 «زندگی پس از زندگی» بعد از افطار میآید
🔹 فصل پنجم برنامه «زندگی پس از زندگی» با اجرای عباس موزون در روزهای ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ روانه آنتن میشود. بر خلاف سالهای پیش که این برنامه پیش از افطار پخش میشد، امسال زمان پخش آن به بعد از افطار منتقل شده و ساعت ۲۱ روی آنتن میرود.
🔹دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ قسمت اول برنامه زندگی پس از زندگی یک روز پیش از آغاز ماه مبارک رمضان پخش خواهد شد.
33.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجری پاورقی میگه شبکههای ماهوارهای مخاطب نداره اما لوکیشن پشت سرش یه تصویر از تهرانه که تا چشم کار میکنه دیش ماهواره هست!!!!🤔
📌 شنبه تا چهارشنبه
🕗 ساعت ۱۹:۴۵
📺 شبکه دو سیما
🔴 پاورقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کی مخالف آزادیه؟
کی فکرش پوسیدهس؟
کی جوونهارو درک نمیکنه؟
لعنت به این همه رنگ عوض کردن، قربون آفتابپرست برید!
آیت الله خامنه اي را هیچ کسی به خوبی نشناخت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتشار تصویر امیر تتلو در دادگاه در برنامه سلام صبح بخیر
پارت 1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتشار تصویر امیر تتلو در دادگاه در برنامه سلام صبح بخیر
پارت 2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتشار تصویر امیر تتلو در دادگاه در برنامه سلام صبح بخیر
پارت 3
🔴 هر چی میگردم نه علی دایی رو پیدا میکنم، نه علی کریمی رو!
#سیستان_بلوچستان
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ مراسم تشیع جنازه یکی از آشنایان در یک روز سرد پاییزی در گورستان بودم.
نوه متوفی اصلا گریه نمیکرد و محزون هم نبود.
سالها این موضوع برای من جای سوال بود با اینکه او سنگدل هم نبود.
بعدها از او علت را جویا شدم، گفت: پدر بزرگ من هر چند انسان بدی نبود ولی روزی یاد دارم، عید نوروز بود و به نوههای خود عیدی میداد و ما کودک بودیم، ما نوه دختری او بودیم و او به نوه های پسریاش 1000 تومنی عیدی داد ولی به ما 200 تومنی داد و در پیش آنها گفت: پدربزرگ اصلی شما فلانی است و بروید و از او شما 1000 تومنی عیدی بگیرید.
این حرکت او برای همیشه یاد من ماند و من تا زندهام او را پدربزرگ و خودم را نوه او هرگز نمیدانم.
برای نفوذ در دلها شاید صد کار نیک کم باشد ولی برای ایجاد نفرت ابدی، یک حرکت احمقانه کافی است. و بدانیم کودکان هرچند در مقابل محبت ما توان تشکر ندارند و خجالت میکشند و در برابر تندی و بیاحترامی ما، از ترس ما توان عکسالعمل ندارند و سکوت میکنند، ولی آنها تمام رفتار ما را میفهمند و محبتها و بدیهای ما را میبینند و میدانند و برای همیشه در ذهن خود حفظ میکنند و زمانی که بزرگ شدند، تلافی میکنند.
💦❄️⛄️💦❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ماجرای جالب ازدواج دخترهای حاج آقای قرائتی...
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 340 🔸گفت: روش فکر میکنم، بذار برم از آقام بپرسم.🤔 باز باریکلا رفت از آقاش بپرسه! اومد
#کنترل_ذهن 341
🌹ببخشید امشب یه مقدار دلتون رو تکون میدم ولی بذار یه دعا بکنم اشکای قشنگت نم نم روی گونه هات سر بخوره...
🌷الهی هیچ وقت حسین رو ازت نگیرن....
🍃🌷 الهی هیچ وقت خدمت به آقا ازت گرفته نشه..
الهی هر سال کربلایی بشی...
شما که توی مجلس روضه امام حسین علیه السلام میری اگه روضه ارباب رو ازت بگیرن هلاک میشی...
اگه یه روز کار واجب تر پیش بیاد و نتونی بری جلسه روضه، هلاک میشی.. هی میگی آقا... خوشت نیومد از گریه هام؟ منو فرستادی برم...؟😭
اینایی که میرن تو روضه ها همیشه چایی میریزن یا مثلا یکی کفش جفت میکنه و... یه تعصبی دارن.
🌷یه روز بیاد ببینه که یکی دیگه توی آشپزخونه ایستاده و داره بجاش چایی درست میکنه هلاک میشه.... یه بغضی توی گلوش میمونه..
🌷
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 341 🌹ببخشید امشب یه مقدار دلتون رو تکون میدم ولی بذار یه دعا بکنم اشکای قشنگت نم نم روی
#کنترل_ذهن 342
لا اله الا الله...
ببخشید این قسمت رو میگم... اما...
امان از دل رباب...
🌷غروب روز عاشورا توی یه روز یه دفعه ای رباب بیکار شد...
نه علی اصغرش رو داره که بزرگ کنه... نه حسینش رو داره که دورش بگرده...
همه هستیشو ازش گرفتن...😭
میدونید دیگه
🌷 اولین کسی که بعد از کربلا دق کرد و از دنیا رفت رباب بود...
نتونست داغ حسینش رو تحمل کنه...
🌹 رباب یه زن عارفه بوده... یکی از زنان بزرگ صدر اسلام...
امام حسین علیه السلام میفرمود: خانه ای که در اون رباب هست رو من دوست دارم... 💕
🌺 شما فکر کردید خیلی ساده هر مادری به اینجا میرسه که یه قربانی شش ماهه در راه حسین بده...؟
🌷
پروانه های وصال
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۱۶🎬: هرچه که صف جلوتر میرفت,زانوهای من شل تر میشد.....تااینکه من وبچه هایم
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت ۱۷🎬:
یک اقا باظاهری مذهبی وسربه زیرامد نزدیک من وبچه ها وگفت:ببخشیدشما ایرانی هستید؟
ومن با لهجه ی عربی اما زبان فارسی گفتم:خیر,مال ایران نیستیم.
اون اقا اشاره به درخروجی کرد وگفت:من از خدام مزار سردارهستم,ما کرمانیها میهمان نوازیم,بفرمایید جلوی درخروجی گلزار سوارماشین بشوید...
من:ممنون ,امشب ساعت یک, پرواز داریم,ماندنی نیستیم..
اقاهه:هنوز تا وقت پروازتان خیلی مانده,شما میهمان حاج قاسم هستید,بفرمایید....
نمیدانستم چی بگم اما دوست نداشتم باهاش بروم,اخه باید احتیاط میکردم...
اون اقاهه انگار فکر من راخوانده باشد گفت:منزل شخصی نمیبرمتان,همانطورکه گفتم ,میهمان سردار هستید,الان ایام شهادت حضرت زهراست ,حاج قاسم همیشه ,این ایام درکرمان ومنزلشان اقامت میکردواقامه عزا برای مادرشان فاطمه زهراس مینمود,منزلشان تبدیل به بیت الزهراشده وامشب هم مراسم عزاداری برای حضرت زهراست,همانطور که سرش پایین بود,اشک چشمانش راپاک کردوادامه داد:اما امسال سعادت حضورسردار رانداریم,امسال اولین سال است که بدون حضورش,فاطمیه برپا کردیم....
یازهرا.....یازهرا....چه دل نشین...خانه ی حاج قاسم....روضه ی زهرا...
بااون اقا به منزل سردار یاهمون بیت الزهرا رفتیم,واون اقا که خودش را اقای حسن پور معرفی کرد,شماره اش را داد,تا هروقت مراسم تمام شد وخواستیم بریم فرودگاه,بهش زنگ بزنم.
با بچه ها داخل بیت الزهرا شدیم،خدای من چه جمعیتی....اما چهره تک تک افراد را غمی بزرگ پوشانیده بود.
وقتی رسیدیم که نمازجماعت بود,نمازمان را همراه جمعیت خواندیم.
گوشه ی خانه ضریح سبز کوچکی بود که بررویش حک شده بود شهدای گمنام,دست بچه ها راگرفتم وکنار ضریح شهدا نشستیم,معنویت شدیدی برفضا حکم فرما بود,گویی اینجا گوشه ای از بهشت آسمانیست,گویی اینجا جای قدمهای ملکوتیان است...
هنوز روضه ومصیبت نخوانده بودند,اما هرکس گوشه ای نشسته بود واشک میریخت,انگار بعداز گذشتن چندهفته از عروج سردار,زخم نبودنش هنوز التیام نیافته بود,هنوز هیچ کس رفتنش راباور نداشت.
شماره ای راکه اقای حسن پور روی کاغذ به من داده بود را بیرون اوردم تا داخل گوشی ذخیره اش کنم..
صفحه گوشی که روشن شد ...اوه خدای من بیست تماس بی پاسخ...همه هم از علی...چندپیام...وای کلا فراموش کردم براش پیامک بزارم یازنگ بزنم.
شماره علی راگرفتم...
#ادامه دارد....
🖊به قلم……ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت ۱۷🎬: یک اقا باظاهری مذهبی وسربه زیرامد نزدیک من وبچه ها وگفت:ببخشیدشما ایر
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۱۸🎬:
اولین بوق را که خورد صدای وحشت زده علی توگوشی پیچید:الو....
من:سلام علی ببخ...
نگذاشت ادامه بدهم وبا تندی وتغییری بی سابقه به پروپایم پیچید,کجا بودی؟چرا خبری ندادی؟چرا پیامهام راجواب نمیدی؟چرا گوشیت راجواب نمیدی؟داشتم از غصه دق میکردم ,ای زن بی فکر چرا فکر من بیچاره رانکردی...
علی اصلا مهلتی به من نمیداد حرف بزنم,منم گذاشتم خوب عقده هاش راریخت و..
علی:حالاچرا جواب نمیدی؟الان کدام گوری هستی هاا؟؟
خیلی ارام بهش گفتم:علی اقا ازشما بعیده,حالمان خوبه,الان هم کرمان, درمنزل سردارسلیمانی میهمانیم،ساعت یک شب پرواز داریم....
تااین حرف را زدم ,انگار تمام بادعلی خوابید خیلی اروم وبابغض گفت:خوشابه سعادتتان,التماس دعا وقطع کرد...
چه حال وهوایی داشت...از پهلوی شکسته ی زهراس شروع شدوبه پیکر اربن اربای حاج قاسم عزیز رسید وانگار غریبی وغربت مهرحک شده ایست برجبین شیعه واین مهر تاظهور حجت حق باقیست....
شیعه یعنی پیرو اهل ولا
شیعه یعنی جان،فدای مرتضی
شیعه یعنی خوردن خون جگر
شیعه یعنی اتش ومسمار در
شیعه یعنی ,تسلیت سیلی شود
شیعه یعنی صورتی نیلی شود
شیعه یعنی غنچه ای، همسنگر مادرشود
شیعه یعنی,شش ماهه گلی، پرپرشود
شیعه یعنی,کوثر ناز رسول
شیعه یعنی,صدیقه,زهرای بتول
شیعه یعنی, حاج قاسم,سرداردلم
پاسبان این حرم ,یا ان حرم
شیعه یعنی از برای مظلومی باشی سپر
شیعه یعنی پاگذاری درمیدان پرخطر....
#ادامه دارد...
🖊به قلم.....ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۱۸🎬: اولین بوق را که خورد صدای وحشت زده علی توگوشی پیچید:الو.... من:سلام عل
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۱۹🎬:
الانم هم که به اون سفرکوتاهم فکرمیکنم,باز مملواز مهروسرشاراز ارادت به محضرحاج قاسم میشوم.
قبل از اذان صبح به منزلمان رسیدیم.
هنوز صبح نزده علی با شور وشوقی وصف ناپذیر زنگ زد وگفت:سلماا رسیدین؟
من:اره عزیزم,سفر پر باری بود
علی:معلومه که پربار بوده,خدای من ,سردار معجزه میکنه,الان از عراق زنگ زدن,نت را وصل کن ,یه پیام مجازی داری,خودت گوش کن...
ازلحن علی فهمیدم که اتفاق خارق العاده ای افتاده,دیگه از بقیه ی حرفهای علی چیزی نفهمیدم فقط میخواستم زود قطع کند.
نت راوصل کردم,یک ویس خیلی کوتاه برام اومده بود...
قلبم درتلاطم بود ,نمیدانستم چی قراره بشنوم اما میدونستم هرچی که هست عنایت سردار هست.
دانلودشد:ان اوهن البیوت ,لبیت العنکبوت...خدای من صدای عباس بود,به خدا خودش بود پسرک شیرین زبان وباهوشم,درسته, داره به من میگه بردنش اسراییل ,چون همیشه من از اسراییل به نام عنکبوت یاد میکردم....
ناخوداگاه گوشی را غرق بوسه کردم...حالا میدونستم عباسم زنده است....میدونستم کجاست...پس امیدی هست که پیداش کنیم..
از,صدای شوق وگریه من بچه ها پریدند,به سمتشان دویدم ویکی یکی غرق بوسه شان کردم....بچه ها...عباس زنده است.....گوش کنید براتون پیام داده وصدای زیبای عباس را براشون گذاشتم.
بچه ها باهیاهوبه بالاوپایین میپریدندوزهرا گفت:میدونستم,عمو پیداش میکنه
حالم خیلی خوش بود,اما هرچه که میگذشت ,نگرانیم بیشتر میشد,وای من ,عباس پیش کیه؟اگه بکشنش...اگه مثل هزاران بچه دیگه بااعضای بدنش تجارت کنند چه....وای خداااا...
شب قراربود علی بیاد...حالم دم به دم خرابتر میشد ,گاهی قران میخوندم....خسته که میشدم سرخودم را باظرف ولباس وجارو گرم میکردم,اما نه....ارام نمیشدم....خدا....
وضوگرفتم دورکعت نماز هدیه به روح سردار خوندم وناله کردم...ضجه زدم....به حق ابوالفضل قسمش دادم که اتش درونم را خاموش کند ونام عباس ع...کارخودش راکرد و...
#ادامه دارد...
🖊به قلم………ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦