eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
20.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"روز چهاردهم" ذکر منِ بی سروپا شده العفو به حق "حسن" و "خون خدا" من که از دوری این فاصله ها خسته شدم می شود در "حرمت" روزیِ من اشک و دعا 📝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا صاحب الزمان ... «روز چهاردهم» آمده آقا برگرد همه ی دلخوشی «ام‌ابیها» برگرد منجی عالم امکان به ستوه آمده‌ام «آیه چهارده» سوره زهرا برگرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷آداب معاشرت قرآنی دریک نگاه 🌷۱.بانام خدا شروع کنید: اقراء باسم ربک الذی خلق.آیه اول سوره علق 🌷۲.بامردم، خوب صحبت کنید.۸۳بقره 🌷۳. بلندصحبت نکنید.۲حجرات 🌷۴.به مومنین سلام کنید:۵۴ انعام 🌷۵.جواب سلام رازیباتربدهید:۸۶نساء 🌷۶.جواب بدی راباخوبی بدهید:۳۴فصلت 🌷۷.به دیگران جابدهیدکه بنشینند:۱۱مجادله 🌷۸.اززندگی خصوصی دیگران سوال نکنید:۱۲حجرات 🌷۹.به نیازمندان کمک کنید:۲۴ معارج 🌷۱۰.باهم مهربان باشید.۲۹فتح 🌷۱۱.به پدر ومادرنیکی کنید.۸۳بقره 🌷۱۲.لباستان رانظافت کنید.۴ مدثر 🌷۱۳.وقتی دعوت شدید،بروید.۵۳ احزاب 🌷۱۴‌.غذاکه خوردیدبرگردید.۵۳ احزاب 🌸💐🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط یکی بهم بگه چرا اسمش بندریه!👀 بندری از اون دسته غذاهاست که هرکس روش پخت خودشو داره و همه هم میگن بندری فقط مال من :)) ⤹༢➥ 🌭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چای قهوه خونه‌ای🥰 دیدی چقدر چای‌های قهوه خونه‌ها خوش طعم و خوش عطرن🌱 ⤹༢➥ 🫖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
براونی، یه کیک فوق العاده خوشمزه که داخلش عین پنبه و روش ترد ترد، با یه اسکوپ بستنی وانیلی مستقیم میبرتت بهشت🫠 مواد لازم : تخم مرغ ۳ تا آرد قنادی نصف لیوان شکر نصف لیوان و ۱/۴ لیوان شکلات تلخ ۱۲۵ گرم وانیل نوک ق چ پودر کاکائو ۱/۴ لیوان کره ۸۰ گرم ⤹༢➥ 🍫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسپرینگ رول مرغ😌 مواد لازم : پیاز سینه مرغ قارچ فلفل دلمه خامه خمیر یوفکا پنیر پیتزا فلفل‌ سیاه زردچوبه پودر سیر ⤹༢➥ 🍗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از طعم مرغ خسته شدی؟!🧐 اینبار به این روش درست کن🫶🏼 مواد لازم : مرغ ۲ تیکه زعفران ۳ ق غ پیاز بزرگ ۱ عدد سس مایونز ۲ ق غ آلو ۱۰ عدد زردچوبه ادویه کاری آب ۱ لیوان ⤹༢➥ 🍗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 370 🔹 آقا دستور دادن که بدن های همه شهدا نزدیک امام حسین علیه السلام دفن بشه ولی فرمودن
371 🔵 حالا قدرتمندی روح انسان از کجا آغاز میشه؟ از "قدرت کنترل ذهن". 👈 از اینجا شروع میشه به یه چیزی که نمیخوای ذهنت سراغش نره فکر نکنی. و روی چیزایی که میخوای تمرکز کنی. ✅ این بزرگ ترین علامت قدرت روحی هست. کسی که میتونه هر تغییری توی خودش بده و به خودش مسلط شده 👌 برای رسیدن به این قدرت روحی اول از همه باید "سبک زندگی" ما یکمی عوض بشه. یکم که چه عرض کنم! خیییلی باید عوض بشه!😌 ✅ باید مراقب باشیم "هرزه گوشی" نکنیم! یعنی هر صدایی رو نشنویم. برای گوش خودمون احترام قائل باشیم. "هرزه چشمی" نکنیم. هر چیزی ارزش نداره من بهش نگاه کنم. کسی که هرزه گوشی و هرزه چشمی کنه خیلی ضعیف میشه.
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 371 🔵 حالا قدرتمندی روح انسان از کجا آغاز میشه؟ از "قدرت کنترل ذهن". 👈 از اینجا شروع م
372 💢 و از همه مهم تری نباید "هرزه فکری" کنیم! ⭕️ عزیزم چرا اجازه میدی در مورد هر چیزی فکر کنی؟ نذار فکرت هی این طرف و اون طرف بره. مخصوصا ذهن رو باید از فکر بد کردن در مورد آینده جلوگیری کرد. چون موجب نگرانی میشه. 💢 از گذشته اندیشی بد هم باید جلوگیری کرد وگرنه تبدیل به حسرت میشه. ذهن ما مثل یه بچه لوس و ننر هست و البته شیطون! تا یه دقیقه حواست بهش نباشه رفته یه گوشه ای خرابکاری کرده!! 👌 آقا کلا یادت باشه که هر موقع رفتی توی فکر بیا بیرون! چرا؟ ⭕️ چون هر موقع میری توی فکر، واقعا تو که فکر نمیکنی! فکرت داره هی تو رو اینطرف و اون طرف میبره! 😒 فکر آدم رو میبره توی لجن زار افکار منفی... 💪✅ قدرت داشته باش که همیشه در زمان حال فکر کنی. این مقدمه ای برای نجات انسان از مشکلات روحی خواهد بود....
پروانه های وصال
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۶۶🎬: با هم وارد ساختمانی شدیم که به نظر میرسید مقرفرماندهیشان باشد,پشت سرخز
🎬: بالاخره مردی با روی بسته که فقط چشمانش مشخص بود ,وارد شد. سرم را که بالا اوردم ونگاهم درنگاهش افتاد ,نمیدانم چرا دلم به تلاطم افتاد,انگار برق نگاهش را سالهاست که میشناسم ونمیدانم شاید من اینطور تلقین کردم ,اما احساس میکردم که اوهم از دیدن من جا خورده.... سفیانی روبه عمر گفت:کجایی عمر...از بیکاری خسته شدی؟واشاره کرد به من وگفت:بیا اینهم کار ,ببین این ضعیفه کیست وچه میگوید وبه چه زبانی سخن میگوید.... عمرنگاهی که هزاران سوال دراو بود به من انداخت وگفت:زیرسایه ی شما بودم,داشتم پیامهایی را که از ایالات امریکا وانگلیس واسراییل امده بودند,ترجمه میکردم تا برایتان حاضرکنم... خدای من,این مرد لحن کلامش مثل برق نگاهش, چقدر اشناست.. دراین هنگام خزیمه نزدیک عمرشدوگفت:چرا روی پوشیدی؟,رویت را باز کن ,اینجا غریبه ای نیست ,مابارها وبارها صورتت را دیده ایم,نمیترسیم وبااین حرف هم خزیمه وهم سفیانی زدند زیر خنده ,انگار عمر را مسخره میکردند.. عمر دست برد وعرق چینش را از صورتش کنار زد...اووووف خدایااااا دارد... 🖊به قلم……ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۶۷🎬: بالاخره مردی با روی بسته که فقط چشمانش مشخص بود ,وارد شد. سرم را که ب
🎬: خدای من، از انچه که میدیدم وحشت زده شدم,مشخص بود صورت عمر صدمه ی شدیدی دیده,نصف لب بالایی ان انگاربریده شده بود وگوشه ی بینی اش پریده بود وردی که اثر زخمی عمیق بود به صورت مورب از چانه تا بالای شقیقه هایش کشیده شده بود اما باز نگاهش برایم اشنا ومهربان بود. سفیانی امر کرد که برروی صندلیهای چرمی بنشینیم. من یک طرف نشستم وخزیمه وعمرهم صندلی روبه رویم. خزیمه به عمرگفت:ببین فارسی نیست عربی هم نیست,به گمانم زبانش عبری باشد,با عبری از اوبپرس کیست واینجا چه میکند,تاکید کن حقیقت را بگوید وگرنه کاری به سرش میدهم که مرغان هوا به حالش گریه کنند... عمر با زبان عبری گفت:تو که هستی ,مگر خانه وبچه نداری که ازجانت سیرشده ای وسراز جهنم این تکفیریها دراوردی... بااین حرفش فهمیدم که واقعا عمر باید جاسوس باشد وگرنه اینجا را جهنم نمیدانست وسفیانی را تکفیری نمیخواند پس بااعتماد به نفس,بیشتری گفتم:من نمیدانم توکی هستی وچی,هستی,فقط,به تومیگویم من زبان اینها را میفهمم ,قبل از امدن تو بحثشان برسر جاسوس بودن توبود ,وسایل استراق سمعی دربیابان پیدا کرده اند که انگشت نگاری شده,تا ساعتی دیگر اگر نتیجه اش این بود تو جاسوس هستی ,حتما حسابت رامیرسند.... عمر که انگاری واقعا من خودم را معرفی کردم ,با طمأنینه سرش را تکان داد وگفت:پس باید فرار کنیم ,توهم اگر اینجا باشی بالاخره کشته خواهی شد,باید با من بیایی ,همین الان... من:نه نه...من از,امدن به اینجا هدفی دارم,دنبال عزیزانی هستم که تا پیدایشان نکنم نمیتوانم برگردم وراه پیدا کردنشان بودن دراین لشکراست... دراین حین خزیمه به میان حرفم پرید ورو به عمر گفت:چقدر طولانی,بگو چه میگوید؟ عمر:این خانم از اسراییل است,گویا چندی پیش شوهرش گم میشود وبعداز جستجوی زیاد میفهمد به این لشکر پیوسته,الان هم به دنبال شوهرش امده,درضمن قبل از این هم به اردوگاه دشمنان نزدیک شده...اجازه بدهید ببینم چه اطلاعاتی دارد... سفیانی سرش راتکان داد وگفت:خوبه ,ادامه بده ببینیم به کجا میرسی... عمر دوباره روبه من کردوگفت:تو باید با من فرارکنی,چون وچرا هم نکن,عزیزانت هم به موقع پیدا میشود,شاید در پی شوهرت امده باشی هاااا,ودروغ من راست از کار دراید... من:نمی توانم بگویم فقط میدانم که همراه شما نمی ایم...شما خودتان رانجات دهید... عمر که انگار از این سرسختی من عصبانی شده بود,مشتش را گره کرد ومثل زمانی که علی عصبانی میشد بر روی زانوش زد وبا تحکم گفت: دارد... 🖊 به قلم………ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۶۸🎬: خدای من، از انچه که میدیدم وحشت زده شدم,مشخص بود صورت عمر صدمه ی شدیدی
🎬: عمر:ببین ,قرار,شد روی کاناپه انتظار بنشینی وفرزندانمان رابنگری. .... خدای من,این چه میگفت؟؟کاناپه انتظار....رمز بین من وعلی....به خدا که اوعلی ست... ناخوداگاه لبخندی صورتم را پوشانید واشکهایم جاری شد.. خزیمه:چی شد؟چرا اشکش را دراوردی؟ علی:هیچی از تجهیزات زیاد دشمن میگفت وناامید بود که بتواند شوهرش را پیدا کند ومن به اواطمینان دادم که داخل لیست کامپیوتری مشخصات شوهرش را,سرچ میکنم وپیدایش میکنم واین ضعیفه هم خوشحال شد... سفیانی که هنوز,سر در گریبان مانیتورش بود ,سرش را بالا اورد وگفت:عمر الحریر این ضعیفه را به اتاق خودت ببر وهرچه از تجهیزات دشمن را دیده موبه مو بنویس وبرای من بیاور,درضمن نام ومشخصات شوهرش را بپرس ببین پیدایش میکنی واشاره کرد به من وادامه داد:اینان شیرزنانی هستند که سربازان اینده مرا باید تربیت کنند .....رو به علی گفت شما بروید وبااشاره به خزیمه ادامه داد تو بیا اینجا راببین وچیزی داخل مانیتور نشان میداد. با خوشحالی زایدالوصفی به دنبال علی,مرد زندگیم که مانند ققنوس خاکستر شد واز,بین خاکستر واتش بابالهایی قوی تر وزیباتر دوباره زنده شده بود وسر براورده واینبار هم فرشته ی نجاتم شد... داخل اتاق علی شدیم...علی در رابست,برگشت طرفم ,انگشتش را روی بینی اش گذاشت... یعنی چیزی نگو...اینجا امن نیست.. دارد... 🖊به قلم……ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷ در شبهای قدر، بالاترین تقـدیرات، از آن کسی خواهد شد که......❗️ 💠برای دریافت بالاترین تقدیر، چه بایـــد کـــرد؟
۸ چندساعتـ⏰ـی بیشتر به آغاز اولین لیله القدر نمونده! این فرمول مهـ✅ـم رو یادت نره؛ مراقب باش چیزهایی که از خدا میخوای؛ دستتو ازدست اهل بیت کوتاه نکنه👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخر عاقبت نمایش خانه امن براندازان هنرمند!!!🙄 🎉 ایام نوروز 📌 هر روز 🕗 ساعت ۱۹:۴۵ 📺 شبکه دو سیما پاورقی
28.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسماء الله با ترجمه فارسی 👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زبانی بخشیده بودم دلی نه! روایت تجربه گر از بخشش زبانی که بی فایده بوده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش جالب مردم به یک سوال جنجالی.. چرا اسم کوچه‌ها رو به اسم شهید میزنن؟ چرا به اسم سلبریتی‌ها نمیزنن؟