فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت تجربه گر مدافع حرم از میزبانی ۲۱ شهید در آسمان از او
💠 زندگی پس از زندگی
🔸 این قسمت: آقای سید حجت امیرواقفی
فراز آن بیابان
✅ هرروز ساعت ۱۷
بازپخش 1 بامداد از شبکه چهار و 8:30روز بعد از شبکه قرآن
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 آن سوی نور
روایت تجربهگر از دیدن زیبایی های غیر قابل تفسیر
✅ هرروز ساعت 17
بازپخش 1 بامداد از شبکه چهار و
8:30 روز بعد از شبکه قرآن
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
44.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ قابل توجه روزه داران لطفا بچه هاتونو نکشین، بله تو همین شهر خیلی ها هستن بچه شونو می کشند!
سقط جنین می کنن😰
ببینیم تو قرآن خدا چی میگه...
5⃣1⃣ قسمت پانزدهم کلاس تفسیر مولا امیرالمومنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگه دخترم ضعیفه نمی خوام روزه بگیره😐
🚕 تاکسی پرسی 🚕
😁ویژه برنامه طنز احکام رمضان
هم احکام یادبگیر هم بخند😄
داستان پنجم:
حکم روزه دختری که ضعیف، 😅ولی باشگاه میره
🌠☫﷽☫🌠
✅ چگونه میشود به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) نزديک شد؟
🔹 خشنودی امام زمان عج در گرو خشنودی خداوند است؛ و خشنودی خداوند در تبعيت از اوامر الهی و انجام واجبات و ترک محرمات است.
🔅 در روايتی از حضرت امام محمد باقر عليهالسلام همين معنا را میيابيم: "خدا سه چيز را در سه چيز ديگر پوشانده:
▫️خشنودیاش را در طاعتش قرار داده، پس هيچ طاعتی را كم مشمار، شايد رضايت خدا در آن طاعت باشد.
▫️دوم: خشمش را در معصيت پوشانده، پس معصيتی را ناچيز مشمار، شايد خشم او در آن معصيت باشد.
▫️سوم: اوليائش را در مردمان پنهان كرده، پس كسی را تحقير مكن! شايد همو ولی خدا باشد."
🔅 در روايتی امام باقر عليه السلام وظايف شيعيان را در زمان غيبت بيان کردهاند که عمل به اين وظايف قطعاً زمينهساز خشنودی حضرت ولیعصر را فراهم میکند. حضرت میفرمايند:
اصبروا علي اداء الفرائض و صابروا عدوكم و رابطوا امامكم المنتظر.
بر انجام واجبات صبر كنيد و در برابر دشمنان مقاومت نماييد و پيوندتان را با امام منتظران مستحكم نماييد.
🔅 حضرت امام صادق عليهالسلام در روايت میفرمايد:
هر شخصی دوست دارد از دوستان و ياوران حضرت قائم عليهالسلام باشد بايد كه منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكاری و اخلاق نيكو رفتار نمايد.
💢 برای نزديک شدن به حضرت رعايت اين نکات توصيه میشود:
✓پيدا کردن شناخت کامل از امام زمان عج:
قدم اول در ايجاد ارتباط با امام زمان عج شناخت صحيح ايشان است. پيدا کردن محبت عميق نسبت به ايشان. پس از شناخت کمالات حضرت نسبت به ايشان احساس محبت پيدا میکنيم.
✓ترک گناه
محبت يک رابطهی دوسويه است. بنابراين با ترک گناه بايد محبت #امام_زمان را به خودمان جلب کنيم.
✓همانندی و همراهی با امام در اعمال نيک.
تا آنجا که میتوانيم بايد خودمان را به ايشان شبيه کنيم. مثلاً سعی کنيم نمازمان را اول وقت بخوانيم تا با نماز حضرت مورد قبول قرار گيرد.#ماه_رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
ماجرای منبری که پیامبر در شب معراج دیدند...
♨️ تدبیر جالب رهبری برای سرخم نكردن جلوی قذافی!
🔸 #یک_آیه_از_جزء
🔸 سحر پانزدهم
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی در پخش زنده #ماه_مبارک_رمضانِ سال گذشته، که امسال در برنامه سرسحر از شبکه خراسان پخش میشود
🌠☫﷽☫🌠
❌امام خامنه ای:هر روز قرآن بخوانید حتی نیمصفحه! تلاوت روزانه را فراموش نکنید ولو یک صفحه، ولو نیمصفحه..
✖️قرآن را هر روز بخوانید با قرآن
ارتباطتان را برقرار کنین. #ماه_رمضان
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 376 ✔️ دائما مراقب باش هر فکر بیجایی اومد بیرونش کن. 💪 این کار عضلات ذهن شما رو قوی میک
#کنترل_ذهن 377
- آفرین! خودت گفتی! بله فقط در خونه خدا میتونی به گناهانت اعتراف کنی. چون این کار باعث صیقل روح تو میشه و خدا برات جبران میکنه.
💢 اما تو حق نداری توی خلوت خودت توی تنهایی بری و هی گذشته رو مرور کنی! این یاس میاره برات....
💢 و مومن حق نداره در هیچ صورتی مایوس بشه...
🔵 بچه رو دیدی؟ مثلا کسی زدتش یا خودش دستش رو زخم کرده، نگه می داره، نگه می داره، نگه می داره... بعد میاد پیش مامانش یهو گریه می کنه.
- عزیزم توی راه چرا گریه نمی کردی؟! 😊
میگه مامان چون اون موقع نبودی که! 😢
اینجا گریه فایده داره! مگه من بدبختم، مگه من بیچاره ام، مگه من مامان و بابا ندارم که توی راه بشینم گریه کنم؟🙃
من میام توی بغل تو گریه می کنم، من تو رو می بینم اشک می ریزیم
🌷 عزیز دلم... پیش خدا از گذشته خودت صحبت کن...
خب به لطف خدا بحث کنترل ذهن دیگه تموم شد
امیدوارم که از این بحث لذت برده باشید و استفاده کرده باشید
برای بحث بعدی هم میتونید پیشنهاد خودتون رو بدید😊🌹
پروانه های وصال
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۷۶ 🎬 بعداز مدتها ,داخل حرم مولا علی ع یک دلی صفا دادیم,چند بار هی اومدم بپر
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۷۷ 🎬:
یک هفته از عید غدیر میگذشت,حال من خوب خوب شده بود وهرروز چند دقیقه ای با بچه ها صحبت میکردم,علی مدام در رفت وامد بود,یک دقیقه هم ارام وقرار نداشت,الان هم دوباره رفته بود به محل لشکر...خبرهایی بود که عنقریب درتعقیب سفیانی راهی اسراییل میشویم.
همینجور که در عالم خودم سیر میکردم,گوشی موبایلم زنگ زد...
علی با صدایی که مشخص بود از هیجان لبریز است,بدون سلام وعلیکی گفت:سلما....تلویزیون را روشن کن,الان...برنامه پخش مستقیم شبکه های عربی ماهواره ای حتی فارسی راببین...
همینطور که گوشی دستم بود به شتاب به سمت تلویزیون رفتم,روشنش کردم,خدای من..
حرم امن الهی...کعبه...مسجدالحرام را نشان میداد...یک جوانی با رویی زیبا با لباس سفید عربی ,بین رکن ومقام ایستاده بود و مردم را به سمت خود میخواند....
هنوز گوشی تودستم بود....زدم زیر گریه...باورم نمیشد...مهدی زهراس؟؟قایم ال محمدص؟؟
من:علی...مولامونه؟؟اقا اومده؟؟
علی درحالیکه از بغض وشوق صدایش میلرزید گفت:نمیدانم...خدا کند...از چهره اش وشواهد برمیاد اقامون حضرت بقیه الله باشد
گوشی راقطع کردم..چسپیده به تلویزیون نشستم...صدایش را تااخرین درجه بلند کردم,بااین کار میخواستم همه ,هرکس که از کوچه ی ما میگذرد در,شادی من سهیم باشد وحرفهای این سیدواقای بزرگوار را که فکر میکردم امام زمان عج است را بشنوند.
علاجی نداشتم ,تلویزیون را بغلم فشار بدم...
ناگاه ذهنم رفت به چندین سال پیش وزندگی در تل اویوو...خدای من تک تیر اندازهای اطراف کعبه....
میدانستم که داخل حریم کعبه چون حرم امن است بردن هر گونه وسیله ای که باعث خونریزی بشود ممنوع وحرام است,خدا کند سربازان گمنام امام ,حواسشان به تک تیر اندازهای اسراییلی ویهودی که سالها منتظر این لحظه بودند ،درون اسمان خراشهای اطراف کعبه باشد وخدای ناکرده ,گزندی,به وجود نازنین امام نرسد..
درهمین افکار بودم که ان مرد اسمانی به سخن درامد:
....
#ادامه دارد...
🖊به قلم………ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۷۷ 🎬: یک هفته از عید غدیر میگذشت,حال من خوب خوب شده بود وهرروز چند دقیقه ای
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۷۸ 🎬:
ان مرد اینچین شروع کرد:ای اهل مکه!من فرستاده ی مهدی موعود,منجی زمین هستم.او خطاب به شما می گوید:ما اهل بیت رحمت ومعدن رسالت وخلافت هستیم وما فرزندان محمد صل الله وعلیه واله وسلم وسلاله ی پیامبرانیم وبه راستی که مورد ظلم وستم قرار گرفتیم واز زمانی که پیامبرص از دنیا رفت،تا امروز،حق ما گرفته نشده است. پس اکنون ما شما را به یاری میخوانیم؛ما را یاری کنید...
چون این کلام از دهانش خارج شد ,ناگهان گلوله ای که مشخص بود از فاصله ای دورتر شلیک شده,برسینه اش نشست ونگذاشت تا کلامش را تمام وکمال بگوید...
ان جوان پاک,در دم جان سپرد,تصویر تلویزیون قطع شد ومن درحالی که خیره به صفحه تلویزیون بودم ,فریاد میزدم:کشتند,کشتند سفیر مولایمان را کشتند.....بی شک یهودیان صهیونیست که مترصد ظهور مولا بودند,قلب سفیر مهدی غریبمان را نشانه گرفتند...اری که این رویداد دربسیاری از منابع وروایات معصومین امده است وازاین سفیر,به نام (نفس زکیه)نام برده است....
خدای من دیگر راهی تا ظهور نمانده....بااین پیغام یعنی مولایم همین امروز وفردا امدنی ست...اشک از چهار گوشه ی چشمانم جاری بود,ساعتها برجای خود نشستم وگریستم...وقت وزمان برایم مفهومی نداشت,تا اینکه با صدای علی به خود امدم....
#ادامه دارد...
🖊به قلم……ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۷۸ 🎬: ان مرد اینچین شروع کرد:ای اهل مکه!من فرستاده ی مهدی موعود,منجی زمین ه
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۷۹ 🎬:
علی که از قرمزی چشمانش مشخص بود گریه کرده به طرفم امد ,انگار که میدانست ساعتهاست برجایم نشستم,دست مرا گرفت وبا یک یاعلی بلندم کرد....
عقده دلم بر سر علی ترکید وگفتم:دیدی دیدی,سفیر امام را کشتند...انگار تاریخ دارد تکرار میشود,زمانی در ذی الحجه در شهر کوفه, مسلم,سفیر امام حسین ع را کشتند وحالا در مکه در ماه ذی الحجه,سفیر نواده ی امام حسین ع ,مهدی زهراس را کشتند....
باحالتی مستاصل رو به علی کردم یقه اش را در دست گرفتم وفریاد زدم:میترسم علی...میترسم....به خدا میترسم از اینکه ان واقعه تکرار شود....
میترسم با ظهور مولایمان عاشورایی دیگر تکرار شود,میترسم سری بالای نی رود...حال خودم را نمیفهمیدم وبلندتر گفتم:ما ما امام را با عجز ولابه دعوت کردیم...نکند مثل کوفیان هزار وچهارصد سال پیش,بی وفایی کنیم....علی.....امام میاید ایا درامان است؟؟....خداااا
علی به سمت اشپزخانه رفت,لیوانی اب اورد وبه لبم نزدیک کردگفت:نترس سلما...اینقدربه خودت استرس نده,امام اخرین ذخیره الهی ست ,خود خدا میداند ومیخواهد که حفظ شود که سلامت بماند تا جهان را سروسامان دهد...خدا هزارواندی سال صبر نکرده تا ذخیره اش را به کشتن دهد,خدا هزاران بار مارا امتحان کرده تا ابدیده شویم,انهایی که پای ارادتشان لنگ میزده,غربال شده اند ,دانه درشتها مانده اند,حبیبها مانده اند ,عباسها برایش اماده ی جانبازی شده...به خدا یارانش چونان نگینی انگشتر,دربرش میگیرند واجازه نمیدهند کوچکترین چشم زخمی به وجود نازنینش وارد شود.
حالا برو مثل یه دختر خوب دست وروت رابشور تا یه خبر خوش بهت بدم....
آه آه ای علی چه خبری خوش تر از امدن مولایمان....
علی: برو برو...این خبر راکه خودت میدونستی...یه خبر دیگه...
#ادامه دارد...
🖊به قلم……ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۷۹ 🎬: علی که از قرمزی چشمانش مشخص بود گریه کرده به طرفم امد ,انگار که میدان
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۸۰ 🎬:
سریع به سمت روشویی رفتم وابی به سروصورتم زدم وامدم کنارعلی که رومبل نشسته بود,قرارگرفتم وگفتم:چیه علی؟چی شده؟؟
علی:قرار بود خودمون در تعقیب سفیانی به طرف اسراییل بریم ,اما با وجود اتفاق امروز وامدن علنی,سفیر امام,سفیانی خودش به سمت اسراییل گریخته ولشکری را به رهبری خزیمه به سمت عربستان ومکه روانه کرده تا به حساب خودش ,امام را پیدا کنند وبکشند.
حالا سربازای شعیب درتعقیب سفیانی به طرف فلسطین اشغالی میرن وما دوتا راه پیش رومون داریم,یکی اینکه همراه لشکر شعیب بریم ویکی هم اینکه به سمت عربستان,درتعقیب خزیمه ...چی میگی سلما؟؟
کلا گیج شده بودم نمیدونستم چکار کنم ,گذاشتم به عهده ی خود علی...
من :علی واقعا نمیدونم ,توخودت بگو راه درست تر کدومه؟؟
علی:سلما,به دلت مراجعه کن,دلت چی میگه؟؟
چشمام رابستم وباخودم یه لحظه فکر کردم,دیدم تمام وجودم,تمام فکرم شده مهدی زهراس...
من:علی,درسته عباس وزینب جگرگوشه هامونند اما هزاران هزار عباس وزینب فدای یک تار موی مهدی زهراس...
علی اشکی را که از گوشه ی چشمش به پایین میغلتید با دست گرفت وگفت:به والله سرباز واقعی مولا تویی...اگه همه همینطور بودند الان سالها بود که مولا قدم رنجه فرموده بود...منتظر واقعی همینه,باید از داشته ها ونداشته هاش در راه محبوب بگذره,باید مصلحت مولا را به مصلحت ومنفعت خودش ترجیح بده...
ایا واقعا تمام اونایی که ادعای انتظار و عشق مولا را میکنند اینجور هستند؟؟
#ادامه دارد....
🖊به قلم……ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
مراقباتِ لیلهالقدر.mp3
10.31M
#پادکست_روز
تقدیری که شب قدر رقم میخورد برای شما را؛
خود شما مینویسید!
فرمولهای جذب تقدیرات عالی را در این پادکست بشنوید.
#استاد_شجاعی
| #استاد_عالی
🌹بسمالله الرّحمن الرّحیم🌹
❌مراقب اعمال وگفتارمان باشیم ❌
👈یک انبار شیر را، یک فضله ی موش نجس می کند ...
مقدس اردبیلی آخر شب از کنار حمامی رد می شد دید این حمام دار، آتش و هیزم را داغ کرده و نشسته با خدا دارد مناجات و درد دل می کند.
و میگوید :
خدایا تو را شکر می کنم که سلطان نشدم اگر سلطان می شدم می دانم مسئولیتم زیاد می شد و ظلم می کردم.
خدایا تو را شکر که ریاست به من ندادی.
خدایا تو را شکر که ثروتمند نشدم.
چون من گول می خوردم و مال مردم را می خوردم.
خدایا شکر که من وزیر نشدم
خدایا تو را شکر که من استاندار نشدم.
خدایا شکر که مقدس اردبیلی نشدم!.
مقدس اردبیلی تا این را شنید تکان خورد.
👈👈(راه یافتن شرک به دل انسان از راه رفتن مورچه سیاهی بر روی یک سنگ سیاه در دل یک شب تاریک، پنهان تر است.)👉👉
مقدس اردبیلی داخل می رود و سلام می کند و گرم می گیرد او هم نمی شناخت که این مقدس اردبیلی است.
مقدس می گوید از چند دقیقه ی قبل اینجا بودم صدای مناجات شما را می شنیدم که دعای می کردی خدایا شکر که سلطان و وزیر و این ها نشدم ...
خب آقا این دعاهایت خوب بود چون شاه و وزیر هر دو ظلم میکنند و خداروشکر کردی که در آن جایگاه نبودی.
اما یکی هم گفتی خدا را شکر که مقدس اردبیلی نشدم.!
می خواهم ببینم که مقدس اردبیلی چه جنایتی انجام داده که شما گفتی الحمدالله که مقدس اردبیلی نشدم.؟
حمامچی گفت: مقدس اردبیلی هم کارش درست نیست
او هم بالاخره اخلاص نداره .!
مقدس گفت: چطور؟
گفت: این هم یک چیزی قاطی دارد شرک و ریا دارد.
حمام چی گفت:
در حالات مقدس اردبیلی رحمة الله علیه نقل کرده اند که مقدس اردبیلی یک شب سحر بلند شد دلو را داخل چاه می اندازد و بالا می کشد می بیند پر از طلا است.
خداوند می خواست او را امتحان بکند. مقدس طلاها را داخل چاه برمی گرداند و رو به آسمان می کند و میگوید:
خدایا احمد از تو آب می خواهد نه طلا. من آب می خواهم که وضو بگیرم و با تو راز و نیاز بکنم.
دوباره سطل را بالا می کشد می بیند طلاست. می گوید خدایا من طلا نمی خواهم، من آب می خواهم.
و بار چهارم آب در می آید وضو می گیرد و برای مناجات می رود.
چون برای او طلا قیمت نداشت.
این طور چیزی می گویند درست است؟
مقدس گفت: بله درست است.
👈(حمام چی نمی دانست این خود مقدس است.)
گفت: آن وقتی که این جریان برای او پیش آمد تنها بود یا کسی هم با او بود؟ مقدس گفت: تنها بود.
حمام چی گفت : اونجا ، نصفه شب ، کسی بوده با مقدس؟
مقدس گفت : نه نبوده
گفت: پس اگر تنها بود چرا فردای آن روز این داستان در نجف پخش شد؟؟!!!
حتما نشسته یک جا خودش تعریف کرده است..
پس معلوم میشود خالص خالص نیست
👈حکایت جامعه کنونی است کارهای بظاهر خیر افراد باید بوسیله تریبونهای رسمی و شبکه های اجتماعی رسانه ای بشود گویا حلاوت اعمال در دانستن خلق الله است!!
👈👈👈یک حمامچی، مچ مقدس اردبیلی را می گیرد.
حواسمان جمع باشد 👈ریا اینقدر ریز است...
سعی کن آنی باشیم که خدا میخواهد نه آنی باشیم که خود میخواهیم..!!!
و مغرور نشیم
که شنا گران را هم آب میبرد!!!
🌸🌸🌸
ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ
ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ!
ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ!
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ..?
ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ!
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ.. ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﯿﻢ!
ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﺳﺖ
ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭘُﻠﻮی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ، ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺏ...!
🌸🌸🌸