eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
21.5هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
شاهزاده ای در خدمت #قسمت بیست و نهم🎬: فاطمه و علی وارد خانهٔ پیامبر شدند و باز عطر دل انگیزی که گو
شاهزاده ای در خدمت سی ام🎬 : میمونه از اینهمه تواضع رسول الله تعجب کرده بود ، و براستی ایشان به فاطمه که همگان میدانستند ،دخترش را از جانش بیشتر دوست می دارد ، خدمتکاری عنایت نفرمود و در عوض آن ، ذکری به او آموخت که نیرویش را بیافزاید... یک شبانه روز از آن حادثه گذشت ، پیامبر با حالتی خندان از مسجد آمدو تا نگاهش به میمونه افتاد ، جواب سلام او را داد و با حالتی به او نگریست که میمونه دانست ،اتفاقی در راه است. میمونه به اتاقش پناه برد و همانطور که به درگاه خداوند دستانش را بالا می برد با خدایش گفت: خدایا ، به دلم افتاده که پیامبر می خواهد مرا به کسی ببخشد یا بفروشد و پولش را صرف امور مسلمین نماید ،خداوندا تو‌خود می دانی که رنج اسارت را تحمل کردم تا به پیامبرت برسم و حالا طعم شیرین خدمت در دستگاه پیامبرت ، بر جانم افتاده ، به جان رسولت مرا از این خانواده جدا مفرما، میمونه دعا می کرد و راز و نیاز می نمود و غافل از این بود که پیامبر امر فرمودند که کسی به دنبال علی و زهرا برود و ایشان را به اینجا بیاورند. همهمه ای از بیرون اتاق به گوش میمونه رسید ، او که قبلا با هر صدایی به حیاط خانه کشیده می شد ، اینک اما ناراحت از چیزی که فکر می کرد قرار است رخ دهد ، زانوی غم به بغل گرفته بود و همانطور که هق هق می کرد با خدا گفت :چرا...چرا دیروز که بهترین بندگانت به اینجا آمدند و خدمتکاری طلب کردند ، به دل پیامبرت ننداختی که مرا برای خدمتکاری آنها برگزیند...خدایا...من امیدم به توست همانا که امید نا امیدان و دادرس درماندگانی... میمونه غرق شیرین زبانی با خدایش بود که کسی درب اتاقش را زد و پشت سرش درب باز شد و کلهٔ یکی از زنان اهل خانه از بین دو لنگ درب داخل شد و با لحنی شاد گفت : آهای دخترک سیم نشان که به گفتهٔ پیامبر مانند نقره میدرخشی...پیامبر تو را به اتاقش می خواند...فضه جان از جا برخیز و ببین رسول الله چه برایت به ارمغان آورده است.. میمونه اشک چشمانش را با پشت دستش پاک کرد و زیر لب تکرار کرد فضه....چه اسم زیبایی پیامبر روی او نهاده.‌‌.. با شتاب از جا برخواست و به سمت درب اتاق حرکت کرد... ادامه دارد... 🖍به قلم :ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
پروانه های وصال
شاهزاده ای در خدمت #قسمت سی ام🎬 : میمونه از اینهمه تواضع رسول الله تعجب کرده بود ، و براستی ایشان
شاهزاده ای در خدمت سی و یکم🎬: میمونه درب اتاق را گشود ، می خواست دمپایی های حصیری را به پا کند ، اما به یکباره چیزی حس کرد ، هوای اطراف را با تمام قوا به داخل سینه اش کشید ... درست است ، بوی زهرا می آمد...بوی علی در فضا پراکنده بود و بوی فاطمی و علوی با عطر محمدی گره خورده بود. ذوقی شدید بر وجودش عارض شد ، بدون اینکه چیزی به پای خود بپوشد ، با شتاب زیاد و پای برهنه، به سمت اتاق پیامبر که بوی بهشت را می داد ، روان شد. آنقدر شتاب زده بود که چند بار دامن بلندش ، زیر پاهایش گیر کرد و می خواست بر زمین سرنگون شود و تلو تلو خوران خود را به درب اتاق رسانید.. همانطور که نفس نفس میزد درب را گشود ، خود را به داخل اتاق انداخت و با دیدن رخسار ملکوتی بهشتیان روی زمین ، آرامشی بر قلب پر از تپشش حاکم شد. زنی که او را به اتاق خوانده بود ، پشت سرش وارد شد و‌گفت : نمی دانم این دخترک را چه شده؟ انگار مجنون شده؟ تا به او گفتم که رسول خدا کارتان دارد ،مانند دیوانه ها ،سراسیمه خود را به اینجا رسانید.. میمونه، نگاهی شرمگین به چهره پیامبر انداخت و سپس چشم به زمین دوخت و از شدت هیجان شروع به جوییدن لبهایش نمود و پیش خود می گفت : براستی که این زن راست می گوید ، من مجنونم ...من دیوانهٔ محمدم....من عاشق فاطمه ام ...من مجنون علی ام... حضرت رسول نگاه پر از مهرش را به میمونه انداخت و سپس رو به علی و زهرا، فرمود : دیروز که آمدید و خدمتکار می خواستید و من از دادن آن امتناع کردم تا دخترم همرده فقیران جامعه زندگی کند و هیچ‌برتری بر آنها نداشته باشد، خداوند به خاطر این عمل، مرا ستود و پس از نزول آیه «فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورًا» امر فرمود تا خدمتکاری به دخترم فاطمه ، عطا کنم و سپس با اشاره به میمونه ادامه داد : یا زهرا ، این دختر که نجاشی برای ما فرستاده و‌گویا بزرگی از بزرگان سرزمینش است و نجاشی نام میمونه بر او نهاده ، برای کمک در کار خانه، بهترین گزینه ایست که می توانم به خانه ات بفرستم...این دختر که اعمالش به سفیدی نقره است را فضه می نامم... دخترم با او به عدالت برخورد کن ، کارهای خانه را تقسیم کن ،به طوریکه که نه خودت خسته شوی و نه فضه... فضه که با شنیدن این سخن ،مرغ روحش انگار در آسمان اوج گرفته بود ،اشک ریزان خود را به دامان زهرا انداخت و همانطور که عطر بهشتی این خانم آسمانی را به عمق جان می کشید ، سر بر آستانش می سایید. زهرا مانند مادری مهربان ، دست به زیر شانه های این دخترک که بیش از ده سال نداشت ،برد ،او را بلند کرد و به آغوش کشید و فرمود: به زندگی زهرا خوش آمدی فضه جان.... ادامه دارد .... 🖍به قلم :ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
شاهزاده ای در خدمت #قسمت سی و یکم🎬: میمونه درب اتاق را گشود ، می خواست دمپایی های حصیری را به پا کن
شاهزاده ای در خدمت سی و دوم🎬: فضه همرا با بالا آمدن دستان مبارک زهرا ، از جا برخواست و همانطور که از شدت شوق ،اشک از چشمانش جاری بود ،نگاهی به فاطمه که حسن و حسین دو طرفش را گرفته بودند انداخت و از چهرهٔ آسمانی او ،نگاهش به رخسار ملکوتی علی کشیده شد و دستانش را بلند کرد و با لحنی پر از هیجان گفت : خدایا...خدای خوبم...تمام عمر را سپاسگزار این نعمت خواهم بود ، ممنونم که تقدیرمرا با تقدیر بهترین بندگانت گره زدی ... در این هنگام ، همان زن قاصد که به دنبال او به درب اتاقش آمده بود با لحنی که از شوخی حکایت می کرد رو به او‌گفت : آهای دخترک قند و عسل که اینچنین خودت را در دل همه جا می کنی، از کجا متوجه شدی که همنشین بهترین بندگان خدا شده ای ؟ تو‌که تازه چند هفته است به مدینه النبی آمدی و در منزل رسول بودی و این مدت کافی نیست برای شناختنی چنین عمقی... فضه نگاهی پر از مهر به جمع پیش رویش انداخت و گفت : برای رسیدن به حقیقت و دانستن این موضوع ، یک لحظه هم در محضر ایشان باشی کفایت می کند ، من ندیده بودم رویشان و درک نکرده بودم محضرشان را اما ندای فطری و‌حقیقت جوی جانم ، از فرسنگها فاصله ،مرا با ایشان پیوند داد و اما در این مدتی که اینجا بودم ، چیزهایی را دیدم که خود بر این موضوع دلالت داشت : براستی که روزی کنار دست ام ایمن مشغول تدارک مرغ بریان بودیم، ام ایمن از علاقهٔ وافری که به رسول داشت ، می خواست این غذای لذیذ را برای دوست داشتنی ترین موجود قلبش هدیه کند. مرغ بریان آماده شد و آن را به محضر پیامبر آوردیم... رسول خدا فرمودند : این را برای چه کسی آوردی؟ ام ایمن عرض کرد: آن را برای شما فراهم کرده ام. در این هنگام رسول خدا فرمود : بارالها! محبوب ترین خلق تو ،نزد خودت و نزد من را برسان تا از این مرغ بریان نوش جان کند. من کاملا آگاه بودم که پیامبر هر حرکتش در پی مصلحتی و هر دعایش برای اندرزی ست ، دانستم که او می خواهد با این دعا که بی شک در کمتر آنی به اجابت می رسید ، محبوب ترین خلق را نزدخداوند به امتش بشناساند ، پس خوب دقت کردم ،ببینم چه کسی شریک غذای پیامبر می شود. در این لحظه درب خانه را زدند...قلبم به تپش افتاد ، می خواستم خود از جا برخیزم و درب را بگشایم که پیامبر به انس بن مالک که آنهم در آنجا خدمتکار بود ،فرمودند درب را بازکند . انس از جا بلند شد و درحالیکه زیر لب زمزمه می کرد : کاش زنندهٔ درب از انصار باشد تا ارجحیت انصار بر همگان برملا شود. تا این را شنیدم فی الفور پشت سر انس راه افتادم ، چون می دانستم اگر زننده درب کسی از مهاجرین باشد ، انس شاید حیله ای بکار برد و از ورودش به خانه و شریک شدنش در غذای پیامبر ،ممانعت کند‌ انس درب را گشود و من که پنهانی او را می پاییدم ، دیدم.... ادامه دارد... 🖍 به قلم :ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
شاهزاده ای در خدمت #قسمت سی و دوم🎬: فضه همرا با بالا آمدن دستان مبارک زهرا ، از جا برخواست و همانطو
شاهزاده ای در خدمت سی و سوم🎬: فضه به اینجای حرفش که رسید نگاهی پر از مهر و‌ محبت به علی انداخت و ادامه داد: من از بین دو لنگه درب، قامت مردانهٔ مولایم علی را دیدم، اما اَنس با مشاهده علی ، انگار که به مذاقش خوش نیامد عنوان بهترین خلق از آنِ او باشد ، به علی گفت: پیامبر مشغول کاری ست و از ملاقات شما معذور است. این را گفت و درب را بست و دوباره به خدمت رسول خدا آمد. رسول خدا هنوز دست به طعام نبرده بود که بار دیگر درب را زدند و انس شتابان خود را به درب رساند و باز هم زیر لب از خدا می خواست که مردی از انصار پشت درب باشد و باز هم زننده درب کسی جز علی نبود . انس دوباره عذری تراشید و درب را بست و داخل اتاق ، نزد رسول خدا آمد و برای بار سوم درب را کوفتند. در این هنگام رسول خدا رو به انس فرمودند: هرکس بود اورا داخل کن، تو‌نخستین کسی نیستی که به قوم من علاقمند است، این بهترین خلق خدا ،از انصار نیست ، درب را بگشا و او را داخل کن.. در این زمان بود که انس با حالتی شرمگین درب را گشود، باز هم علی بود و داخل شد، بر سر سفره نشست و همراه رسول خدا مشغول تناول آن مرغ بریان شد. آری به خدا قسم ؛که من با پوست و گوشت و خونم به این ایمان رسیدم که محبوب ترین خلق خدا، علی ست و برگزیده ترین خانواده بر روی زمین ، خانواده اوست . فضه باز هم دستانش را به آسمان بلند کرد و باز از خداوند بابت این موهبتی که نصیبش نموده بود ،سپاسگزاری کرد. در این هنگام رسول خدا دوباره سفارش فضه را به زهرا نمود ،آخر او هم بزرگ زاده ای بود که مقدر شده بود در خدمت سرور زنان عالم باشد و خوشا به سعادتش که خدمت زهرا نمود ... در تقدیر فضه مقدر شده بود که شاگرد مکتب عدالت فاطمی و زاهد مجلس علوی باشد و چه خوب او از این فرصت استفاده نمود و در تاریخ اسلام ماندگار شد. فضه ، با شور و شوقی فراوان ، همانطور که دست حسن را در یک دست و دست حسین را در دست دیگرش داشت ، پشت سر علی و زهرا از منزل رسول خدا بیرون آمد تا به سرایی تازه که لانهٔ عشق علی و زهرا بود و عطر بهشت را می داد قدم بگذارد. به محض بیرون آمدن از خانه ، فضه احساس کرد که کسی تعقیبشان می کند، آرام سرش را برگردانید و در کمال تعجب ،همان جوان حبشی را که در کاروان از حبشه تا مدینه ،همسفرش بود را دید... او براستی نمی دانست که آن جوان ، محض خاطر او به دنبالش روان شده یا عشق بهترین بندگان خدا ،او را به دنبال این خانواده آسمانی می کشاند. فضه سرشار از احساسات لطیف دخترانه بود ، حس می کرد نه برای خدمت می رود ،بلکه به آغوش پر مهر خانواده ای دوست داشتنی پناهنده شده ، او تصوری از خانه و زندگی دختر پیامبر نداشت، درست است که روزهایی را در خانهٔ پیامبر بسر برده بود و سادگی آن خانه را درک کرده بود ، اما گمان می کرد ، خانهٔ زهرا با آن منزل ساده، توفیر داشته باشد. آخر زهرا دختر یکی یکدانه رسول الله بود و همسر سردار سپاه پیامبر...حتما خانه و زندگی زهرا ، اندکی پر زرق و برق تر از پدرش خواهد بود. به درب خانه رسیدند و... ادامه دارد... 🖍به قلم :ط_حسینی 🌨💦🌨💦🌨💦🌨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ✨چرا این همه اهمیت دارد؟ 👈به دلیل اینکه بیش از سایر نمازها دارای اخلاص است اثرات معنوی بسیاری برای اقامه کننده آن دارد. 🌸 خداوند در قرآن می فرماید: وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ یعنی ای بندگان من در دل شب بیدار شده و طلب استغفار کنید. 👈 باید ما بندگان رابطه فراوانی با خدا داشته باشیم و هیچگاه خدا را فراموش نکنیم که یاد خدا در همه حال و هر زمان نیکوست. 👈 هرگاه انسان پس از خواب بیدار شد باید خدا را شکر کند زیرا نعمت حیات مجددا به او اعطا شده است.  هیچ وقتی را نداریم که آدم بخواهد از خدا دور باشد. 👈 اما بهترین اوقات برای راز و نیاز با خدا بعد از نیمه شب می باشد همچنان که قرآن فرموده است مومنان کسانی هستند که در سحر میانه شب از خواب بیدار می شوند و از خدا طلب استغفار می کنند. یکی از نشانه های مومنان طبق روایات طلب استغفار در دل شب است.   👈👈 فلسفه اهمیت نماز شب این است که ریا و خودنمایی ندارد چرا که ممکن است فردی نمازهای یومیه را برای خودنمایی در برابر دیگران اقامه کند اما نماز شب زمانی اقامه می شود که همه خواب هستند.  👈 وقت نماز شب زمانی است که کمتر کسی متوجه انسان است لذا نماز شب مصداق خالصاً لوجه اللّه و قربت الی الله است. 👈 خصوصیت  این نماز این است که فرد در دل شب در حالی که دیگران خواب هستند بیدار شده، وضو گرفته، خدا را مناجات کرده، گناهان خود را برشمرده و ضمن گریه از خدا طلب توبه و رهایی از آتش جهنم می کند. 👈مشخص شد که اهمیت فلسفه نماز شب در این است که فرد به دور از ریا و خودنمایی و در نهایت اخلاص از خدا طلب استغفار می کند. ـــــــ نمازشب/تلنگرـــــــ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اقا‌این زندگۍ‌همش‌امتحانه! اگه خانومت یهویی‌قشنگ تحویلت گرفت،قش نکنی😅 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شــــــــب ✨انتهای زیباییست 🌸برای امتداد فردایی دیگر 🌸تا زمانی که سلطان دلت ✨خداست 🌸کسی نمی تواند ✨دلخوشیهایت را ویران کند! 🌸با خدا باش و پادشاهی کن 🌸شبتون آرام و خوش ✨در پناه خالق هستی 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺تنها خداست که میداند 💫بهترین در زندگی تو 🌺چگونه معنا می‌شود 💫من آن بهترین را 🌺امشب برایت از خدا میخواهم 💫خدایا... 🌺بهترین ها را نصیب 💫دوستان و عزیزانم بگردان 🌺لحظه هاتون آروم 💫خوابتون شیرین 🌺آسمون دلتون پر ستاره 💫شبتـون بخیـر 🌺فرداتون پراز موفقیت 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 خدایا ✨نـام بـا عظمـت تـو 🌸زبـان قلـم را می‌گشـايد ✨تـو آغـاز هـر كلمـه‌ای 🌸و صبـح‌ كلمـه‌ای اسـت ✨لبـريـز از نـام تـو 🌸صبـح تنهـا ✨بـا نـام تـو زیبا می‌گـردد 🌸 بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو 🌸🍃
سـ🌸ـلام روزتون پر از خیر و برکت 🌸 🗓 امروز  چهار شنبه ☀️  ۵  اردیبهشت   ١۴٠۳   ه. ش   🌙 ١۵   شوال    ١۴۴۵  ه.ق 🌲   ٢۴    آوریل   ٢٠٢۴    ميلادی 🌸🍃
دعای امروز 🌷❤️🌷 الهی ❤️🌹 امروز تمامی بیماران را لباس عافیت بپوشان الهی شفای جسم وروح وفکر، به ماعطاکن🌷 پروردگارا 🙏 دوستان خوبم همیشه شاد ، سلامت و خوشبخت باشند 🌷 آمیـــن یا حَیُّ یا قَیّوم 🙏 ای زنده ، ای پاینده 🙏 🌸🍃
🌷صبح چهارشنبه تون معطر به عطر خوش صلوات 🌷 بر حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ 💖 و خاندان مطهرش 🌷🍃 ❤️اللّهُمَّ 🌼🌷صَلِّ 🌼🌼❤️عَلَی 🌼🌼🌼🌷مُحَمَّد 🌼🌼🌼🌼❤️وَ آلِ 🌼🌼🌼🌼🌼🌷مُحَمَّد 🌼🌼🌼🌼❤️وَ عَجّلْ 🌼🌼🌼🌷فَرجَهُمْ 🌼🌼❤️وَ اَهْلِکْ 🌼🌷اَعْدَائَهُمْ ❤️اجمعین زندگیتون بیمه با ذکر صلوات🌷🍃 ⁩ 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸ســـــلام 🍃🌸یه صبح دیگه از 🍃🌸فصل زیبـای 🍃🌸بـهار آغاز گشت 🍃🌸آرزو می‌کنم 🍃🌸قلبتون پر باشد 🍃🌸از مـهر و محبت 🍃🌸تنتون سلامت 🍃🌸روحتون سرشار از آرامش 🍃🌸و روزی و برکتتون روز افزون 🍃🌸صبح چهارشنبه‌تون زیبـا 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍃 🌼خدايا قدرتم را دو چندان کن نه در بازوانم! قلبم را قدرتی بخش تا ناملایمات زندگی را آسان تر تحمل کنم تا بدانم عشق چیست و چگونه عشق بورزم ... 🌼خدایا قدرتم را فزونی بخش نه چشم هایم را و نه زبانم را بلكه به فهم و شعورم تا بدانم کیستم و چیستم تا از دوش ناتوانی باری را بر گیرم تا دست سردی را گرمی بخشم تا دردمندی را آسوده سازم... 🌼خدایا قدرتم را افزون کن نه در گستاخی نه در گزافه گویی؛ بلکه روحم را تا بدانم انسانیت چیست و کجاست؛ تا بدانم کوتاه ترین راه برای انسان شدن و انسان ماندن چیست؛ 🌼خدایا کمکم کن كه تنها دادرس و كمك كنده تويي آنجا كه يار و ياوري نيست . 🌼آميــن 🌸🍃
🧡چهارشنبه تون پُر از 💙عشق و امید 🧡امیدوارم خداوند 💙برای امروزتون 🧡اتفاقهای خوب و خوش 💙رقم بزنه و حال دلتون 🧡مثل گُل 💙تازه و با طراوت باشه 🧡روز خوبی داشته باشید 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕همه کارهایم 🌸رنگ و بوی خدایی دارد 💕هر روز برکت و نعمت خدا 🌸را در زندگیم مشاهده می کنم 💕به ویژه امـروز منتظر 🌸تجلی برکات فراوان الهی هستم. 💕با شور و شوق فراوان و 🌸ایمانی نیرومند بیرون میروم تا 💕آنچه را که باید به دست من 🌸صورت بگیرد را به انجام رسانم. 💕 امروز از آسمان برکات خداوند می بارد💕✨ 💕 🍃 ✨🍃 🍃✨🍃💕 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
١۵ شوال سالروز ▪️ شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء عموی گرامی پیغمبر (ص) ▪️و وفات حضرت عبد العظیم حسنی ▪️بر همه شیعیان‌ تسلیت باد 🌸🍃
روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت از شدت درد فریادی زد سوزن را چند متر دور تر پرت کرد . مردی حکیم که از ان مسیر عبور می کرد ماجرا را دید سوزن را اورد به کفاش تحویل داد و شعری را زم زمه کرد درختی که پیوسته بارش خوری تحمل کن انگه که خارش خوری . این سوزن منبع درامد توست این همه فایده حاصل کردی یک روز که از ان دردی برایت امد ان را دور می اندازی! نتیجه اینکه اگر از کسی رنجیدیم خوبی های که از جانب ان شخص به ما رسیده را به یاد آوریم, ان وقت تحمل ان رنج اسان تر می شود ... ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡تقدیم به همگروهی مهربانم 🌺چهارشنبه تون عالی 🧡الهی امروز 🌺بهترین حس ها به 🧡سراغتون بیاد 🌺حس خوشبختی 🧡حس موفقیت 🌺حس خوش زندگی و 🧡حس بودن خدا کنارتون 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼چشم که می گشایی به تو لبخند می زند زندگی☺️ امروز خوشی هایت را شکوفا کن😇🌼✨ 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️حال دلت را به خداوند بسپار؛ 🌸هر روز به قلبت بگو که آرام باش و آن را با اکسیر عشق و توکل به خداوند سیراب کن،🍃 🌸توکل یک واژه نیست و هرگز هزینه ای ندارد، توکل یعنی اعتماد بینهایت به قدرتش، به توانایی و آگاهی پروردگاری که این جهان را بدون ذره ای خطا اداره می کند و می تواند ما را به هر خواسته ای برساند.🍃 🌸شما با توکل کردن به نتایجی می رسید که فکرش هم شوقی بی اندازه در وجودتان ایجاد می کند زیرا در حالت آرامش کامل اتفاقات خوب از راه می رسد.🌸🍃 🌸🍃
همیشه مقداری دلگرمی داخل جیبت باشد.. که اگر ناگهان در خیابان یا در گوشه یک رستوران، یا حتی در کنج دیوار خانه‌ای، سرمای ناامیدی چشمت را گرفت؛ یا بغضی دهانت را تلخ کرد! دلگرمیت را از جیب در بیاوری... آن را با عشق ببخشی... تا آرام آرام شیرینی‌اش در وجود دیگری بپیچد! دلگرمی همیشه باید باشد! و … وای به تمام لحظه‌هایی که هر چه جیب‌ها و کیفت را بگردی دلگرمی پیدا نکنی…! همیشه دوستت دارم ها را لبخندها را ... به موقع ابراز کنید و دلگرمی دیگران باشید .. مهربان بودن .. مهمترین قسمت انسان بودن است .. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─