eitaa logo
پروانه های وصال
7.7هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
20.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥یه نماینده تو تهران به مناسبت عروسی دخترش، اسم دخترش رو روی یکی از خیابان های تهران می ذاره به عنوان هدیه به خانم تقدیم میکنه... حتما تا آخرش ببینید... 🤌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 دلیل پوشیدن شلوارهای پاره و موسیقی های رپ در غرب چی بوده❓اینجا اومده چی شده‼️ 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ماجرای طلب حلالیت پیامبر(ص) از مردم در بیانات رهبر انقلاب. ۱۳۸۰/۲/۲۸ 🗓 ۲۸ ، سالروز رحلت پیامبر(ص) و سالروز (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌ عالم سرشناس فلسطینی «علامه عبدالله کتمتو» در مسیر تا کمر خم می شود تا از زوار (ع) پذیرایی کند. برای همینه میگن که شیعه و سنی برادرن. سخنران فلان مسجد که به اسم اهل سنت صحبت می کنه، نماینده اهل سنت نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اضطراب رو دیدید تو چشماش یا هنوز می‌خواید کثیف بمونید؟ ▫️این بخش پاورقی از شوخی رسید به حرفای جدی، چون ترسیدیم «سید جواد هاشمی» ناراحت بشه
توئیت میثم تمار ‏ایران را عضو شانگهای ،بریکس کرد ،الواح هخامنشی را از نیویورک بازگرداند،توافق با عربستان و....را انجام داد ولی تا آخرین روز عده ای بیشرف به او می‌گفتند ۶ کلاسه، اما امروز با کمال پر رویی ابرو ریزی پزشکیان را کادو پیچ میکنند و میگویند شوخی کرده است. ‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شنیدنی از شب اول قبرِ عالم بزرگ حوزه نجف پای منبر استاد عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نان قابلمه ای ( کلان نان ) 😍 به سبک شکوفه بانو مواد لازم و دستور پخت : ابتدا یک قاشق خمیر مایه و یک قاشق شکر را در یک لیوان شیر حل میکنیم سپس یک کیلو آرد گندم را الک کرده و خمیر مایه عمل آمده را داخلش میریزیم ، دو عدد تخم مرغ و چهار قاشق غذا خوری ش...
30.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طرز تهیه شامی لپه:( به سبک شکوفه بانو) مواد لازم:۵۰۰گرم گوشت گوسفندی بدون چربی،۲۵۰گرم لپه،۳عدد تخم مرغ،۲عدد پیاز متوسط، ۱ عدد سیب زمینی آب پز متوسط،فلفل نمک زردچوبه و پودر گشنیزبه مقدار لازم.
33.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طرز تهیه ماهی شکم پر 🐟 ( به سبک شکوفه بانو ) مواد لازم ماهی :۱عدد گردوی آسیاب شده: ۲۰۰گرم سبزی: ۳۰۰گرم شامل(گشنیز،جعفری،شنبلیله،چوچاق،نعناع و کمی اناریجه) رب انار: (ترش) ۱قاشق غذاخوری(ملس)۲قاشق غذاخوری آب انار ترش: نصف استکان پیاز: ۱عدد نگینی سرخ شده...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرز تهیه کوکوی پنیر 😍( به سبک شکوفه بانو ) سه عدد سیب زمینی متوسط را نگینی خردکرده و سرخ می کنیم. ۲۰۰گرم شوید راخرد کرده ،در ظرفی ۳عدد تخم مرغ را شکسته و هم میزنیم،سیب زمینی ها و شوید را به آن اضافه میکنیم.سپس
32.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طرز تهیه نان قندی 🥯🍞 ( به سبک شکوفه بانو) مواد لازم : آرد دو لیوان، روغن مایع نصف لیوان، شکر نصف لیوان، ماست نصف لیوان، 2 قاشق چایخوری بیکینگ پودر، 1 قاشق چایخوری پودر هل، نوک قاشق چای خوری پودر وانیل، نوک قاشق چایخوری نمک، کمی زعفران یا زردچوبه، او...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#دست_تقدیر۲ #قسمت_هجدهم🎬: صدای دستپاچه صادق در گوشی پیچید: رضاجان باید یه کاری برام انجام بدی رضا
🎬: محیا برای چندمین بار داخل اتاق دبورا شد، نگاهی به دستگاه کنار او که علائم حیاتی این دختر بچه را نشان می داد کرد، صورت سرخ دبورا نشان از تب بالایش داشت. محیا جلو رفت و تب سنج الکتریکی را روی پیشانی دبورا گذاشت و سری تکان داد و زیر لب گفت: تبش خیلی بالاست و پس به طرف دکمهٔ قرمز رنگی که حکم ارتباط او با جهان بیرون را داشت رفت و دستش را روی زنگ گذاشت. در کمتر از دقیقه، مردی قد بلند با لباس های آبی یکبار مصرف که همه استریزه شده بود، در اصلی را باز کرد و داخل شد‌ و مستقیم به سمت یکی از سه اتاق ساختمان که اتاق دبورا بود رفت، وارد اتاق شد و رو به محیا گفت: چی شده خانم ریچل؟! برای چی زنگ را فشار دادین؟! محیا اشاره ای به دخترکی که بیش از چهار سال از عمرش نمی گذشت کرد و گفت: این بچه به دارویFG نیاز دارد اگر به موقع این دارو را نرسانید این یکی هم از دست خواهد رفت. مرد با تعجب نگاهی به محیا کرد و گفت: چی میگین خانم دکتر؟! مگه خودتون این دارو را برای دبورا و همزادانش قدغن نکردین حالا چی شده خودتون... محیا وسط حرف ان مرد دوید و گفت: الان تشخیصم اینه که باید این دارو را به این دختر تزریق کرد... مرد خیره در چشمان محیا شد و گفت: راستش را بگین! آیا قصد شما از تزریق این دارو به دبورا، کشتن این بینوا نیست؟! فراموش نکنید دبورا اگر بخواهد مادری داشته باشد، غیر از شما کسی لیاقت مادری او را ندارد، حالا چطور در حق فرزند خودتون این حماقت را انجام میدین؟! محیا با لحنی محکم و قاطع گفت: دارید اشتباه می کنید آقای ساموئل درسته که دبورا و چند خواهر و برادرش طی فرایند طبیعی پا به این دنیا نگذاشتند، اما از نظر من انسان زنده اند و هر انسان مستحق احترام هست و هیچ کس نمی تواند انسان دیگری را از نعمت زندگی محروم کند گرچه ان انسان دبورا باشد که پدر و مادری در این دنیا ندارد و با فرآیند آزمایشگاهی بوجود آمده، الان به عنوان یک پزشک ژنتیک و یک محقق و کسی که در فرایند شکل گیری دبورا و دیگر همزادانش نقش اساسی داشت، توصیه می کنم که سریع داروی FG را بدستم برسانید وگرنه این یکی هم مثل اون چند کودکی که تا یکسالگی زنده ماندند، از دنیا خواهد رفت. ساموئل سرش را به دو طرف تکان داد و گفت: چطور توقع داری من حرف تو را باور کنم؟! تویی که حاضر نشدی پیوند کبد که نجات بخش زندگی دبورا بود را انجام بدی... محیا صدایش را بالا برد و گفت: اون هم علت خودش را داشت،بارها و بارها اذعان کردم من راضی نیستم جان کودکی دیگر را که چشم و چراغ خانواده اش هست بگیرم برای اینکه به کودک خودساخته شما جان ببخشم حالا هم اگر به زنده ماندن دبورا علاقه داری دارویی را که گفتم به من برسان.. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
پروانه های وصال
#دست_تقدیر۲ #قسمت_نوزدهم🎬: محیا برای چندمین بار داخل اتاق دبورا شد، نگاهی به دستگاه کنار او که علا
🎬: ساموئل نگاه خیره اش را به چشمان پر از راز و رمز محیا دوخت و گفت: خانم میچل من برعکس اینکه به همسرت ابو معروف اعتماد کامل داشتم، به پسرش معروف و تو هیچ اعتمادی ندارم، شما هنوز نفهمیده اید که زندگیتان باید وقف خدمت به قوم برگزیده باشد، حیف از ابو معروف که خیلی راحت در دام مسلمانها افتاد و او را کشتند. محیا آه کوتاهی کشید و سعی کرد مثل همیشه مهر سکوت بر لب زند، او خوب می دانست که بر لبهٔ تیغ قرار دارد و کوچکترین حرفی که باعث شک این آدمخواران شود به قیمت جان خود و پسر عزیزش تمام می شود، پسری که نمی دانست اینک به ترفند این جانیان در کجا به سر میبرد، این روباهان مکار، کیسان را به بهانه ای از انگلیس بیرون کشیده بودند و در دامی که خود پهن کرده بودند گرفتار نمودند. ساموئل که سکوت محیا خسته اش کرده بود قدمی به عقب گذاشت و در همین هنگام صدای بوق هشدار دستگاهی که علائم حیاتی دبورا را کنترل می کرد بلند شد. محیا نگاهی سرد به دبورا کرد و گفت: این یکی هم مُرد. ساموئل با دو دست روی چشمهایش را گرفت و فریاد زد جواب آنها را چه بدهم و با خشم محیا را نگاه کرد و گفت: باشد حالا که برای بقیه دل می سوزانی و‌خلاف خواسته ما قدم برمی داری کاری می کنم که روزی هزار بار بمیری و زنده شوی.. تو باید یاد بگیری که به قوم برگزیده خدمت کنی و اگر نکنی جان خودت و آن پسر یکی یکدانه ات به باد خواهد رفت، اصلا از نزدیکان ابومعروف باشید، مهم این است الان ابومعروفی نیست که شفیعتان شود، چنان می کنم که در افسانه ها بنویسند و با اشاره به محیا فریاد زد: برو وسایلت را جمع کن، تو را به جایی منتقل می کنم که در شبانه روز حتی وقت خوابیدن هم نداشته باشی، برو خانم دکتر...دکتر برگزیده بهترین دانشگاه مجارستان.... محیا تنش از این تهدید ساموئل لرزید او خوب می دانست که ساموئل از او کینه به دل گرفته و حتما حرفهای تهدیدآمیزش را عملی می کند، اما نمی دانست او را به کجا منتقل خواهند کرد.. ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼🌺
پروانه های وصال
#دست_تقدیر۲ #قسمت_بیستم🎬: ساموئل نگاه خیره اش را به چشمان پر از راز و رمز محیا دوخت و گفت: خانم می
🎬: مثل همیشه چشم بندی به چشمان محیا زدند و او را نه مانند یک متخصص و پزشک بلکه مانند یک جانی و‌ خطرناک سوار بر ماشین کردند و ماشین در مسیری مشخص به حرکت درآمد. بالاخره بعد از ساعتی حرکت، صدای ماشین ها و افراد اطراف نشان میداد که او را به شهر منتقل کرده اند پس از توقفی کوتاه صدای باز شدن دری بلند شد و پشت سرش ماشین وارد ساختمان شد و کلا توقف کرد. در ماشین باز شد و صدای ناشناس با زبان عربی گفت: خانم میچل، بفرمایید پایین... محیا پیاده شد و با راهنمایی دو نفری که در دو طرفش راه میرفتند جلو می رفت. از چند پله بالا رفتند و سپس صدای نرم باز شدن در شیشه ای بلند شد و پشت سرش بوی خون و الکل بود که در مشام می پیچید و محیا متوجه شد از آن ساختمان کوچکی که بی شباهت به بیمارستانکی خصوصی نبود به بیمارستانی بزرگ منتقل شده. از صدای جنب و جوش اطرافش بر می آمد که این بیمارستان می تواند خیلی بزرگ باشد. محیا را داخل اتاقی کردند چشم بند را از چشمش باز کردند و آن دو نفر که حکم نگهبان او را داشتند از اتاق بیرون رفتند. محیا نگاهی به اتاق کرد، اتاقی با وسائل پیش پا افتاده اولیه تختی که با ملحفه سفید رنگ بیمارستانی پوشیده شده بود یک طرف اتاق بود و میزی ساده هم یک طرف که در کنارش سه صندلی مشکی رنگ دیده میشد در کوچک کنار در ورودی اتاق بود که احتمالا مربوط به توالت می شد. محیا همانطور که نگاهی به اتاق می انداخت تار موهایی که از زیر مقنعه اش بیرون زده بود را به داخل داد. در همین حین صدای تلیکی که ناشی از باز شدن در بود بلند شد مردی بلند قد با روپوش پزشکی و چشمان آبی رنگ و موهای بور داخل شد. محیا نگاهی به او انداخت و کمی روی صندلی جابه جا شد و زیر لب سلام کرد. مرد جلو آمد و همانطور که خیره به چهره زیبا و جاافتاده محیا بود گفت: اوه سلام خانم میچل، تعریفتون را زیاد شنیدم و تصوّر من از شما جور دیگه ای بود، الان که شما را دیدم یاد راهبه های کلیسا افتادم چهره تان به همان پاکی و زیبایی ست. محیا گلویی صاف کرد و گفت: خوب ما هم در دین مسیحیت حجاب داریم و حجاب مختص راهبه ها نیست، مختص تمام زنان هست البته برای محافظت از خودشان، حالا چرا خیلیا این مورد را رعایت نمی کنند به خودشان مربوط است. مرد قهقهٔ کوتاهی زد و گفت: اوه! پس من اشتباه نکردم، شما حتی در اعتقادات هم مثل آنهایی پس بهتره بهتون بگم دکتر میچل راهبه... محیا شانه ای بالا انداخت و‌گفت: هر جور دوست دارید بنامید، فقط به من بگید چرا منو به اینجا آوردید؟! و چرا دست از سرم بر نمی دارید؟! آن مرد نیشخندی زد و گفت: من دکتر رابرت هستم، شما موفق شدید به بزرگترین بیمارستان پوست دنیا تشریف بیارید و سعادت این را دارید که در کنار حاذق ترین پزشکان به قوم برگزیده خدمت کنید. محیا از شنیدن این حرف پشتش لرزید، او حالا می دانست به جایی آمده که یک سلاخ خانه است، جایی که انواع جنایات در اینجا انجام می دهند و آوردن او بدین معنا بود که صهیونیست ها از او کار خواهند کشید و عاقبت هم مرگی دردناک نصیبش خواهد شد، چون این بیمارستان جز مناطق سرّی آنها بود و مطمئنا آنها قصد آزادی محیا را ندارند که او را به اینجا آورده اند.. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼🍂
پروانه های وصال
#نکات_تربیتی_خانواده 37 🌷 شما خوب باش همیشه. نگران نباش کسی بهت نمیتونه ضرری بزنه. اگه غیر از این
38 "سوء استفاده از خوب بودن" 🔶 همسرت اگه پُررو شد و اذیتت کرد، خدا به حسابش میرسه. ☺️ ✔️ اینجا اگه روح بزرگی هم داشته باشی، برای طرف مقابلت دعا هم میکنی.😌💞 و خدا برای همچین بندۀ فهمیده و بزرگواری چیکار که نمیکنه... 🌷 شما خوب باش... 🔹 بذار دیگران از خوب بودنت سوء استفاده کنن. آخه «تقریبا امکان نداره آدم خوب باشه اما کسی حقش رو نخوره». ✅ بالاخره شما هر چقدر هم که خوب باشی، امیرالمومنین علی ع از شما بهتره؛ 💢 هر حق مهمی هم که داشته باشی، از حق خلافت حضرت مهم تر نیست. 🔶 درسته؟ حق مهمی به نام خلافت رو از امیرالمومنین ع گرفتن و حضرت بنا به مصالحی حق رو پس نگرفت... 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا