eitaa logo
پروانه های وصال
7.7هزار دنبال‌کننده
28هزار عکس
20.2هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انبه 🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰 مواد لازم: بیسکویت لیدی فینگر پنیر خامه ای ۲۰۰ گرم خامه صبحانه ۲۰۰ گرم سیروپ انبه ۱ قاشق غذا خوری شیرعسل ۱ قاشق غذا خوری انبه ۱ عدد شیر 🍃🌹🍃🍃🌹🍃🍃        ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش 😋😍 سه سوته ترین و خوشمزه ترین غذاها همين پيتزا تابه اي با لواش حتماامتحانش کن 🥰✌🏼عجیب دلچسب . همه مراحل پخت پيتزا تابه اي با لواش تو فيلم کامل با توضیح هست ✅پيتزا تابه اي با لواش سيب زميني پخته ژامبون يا سوسيس يا سينه مرغ پخته ذرت پخته نمك فلفل سياه اويشن سس كچاپ نون لواش پنير پيتزا هر مواد ديگه اي كاملا سليقه اي . 🧑‍🍳آشپزباشی🧑‍🍳 🍕🍩🍔🧁
38.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش 😋😍 مواد لازم سيب زميني تره و جعفري زردچوبه،ادويه مخلوط،فلفل قرمز 📌نون لواش وقتي دارين نون ميخرين از نونوايي بهش بگين زودتر نون رو بهتون بده بهتره كه نون مراحل پختش كامل نشه روغن فراوان مواد لازم سس تمر تمر سياه رب گوجه فلفل قرمز سير سه حبه جعفري يا گشنيز خُرد شده نمك وسركه بريزين تو ميكسر بعد بذارين رو گاز تا قوام بياد سس فلفل فلفل قرمز تند 🌶️ صد گرم سير خُرد شده چهار حبه شكر ١ ق غ خ سركه سفيد ٢ ق غ خ نمك به مقدار لازم مدت آماده سازي اين سس ده دقيقه مراحل آماده سازي هم مث سس تمر بالاست😍 🧑‍🍳آشپزباشی🧑‍🍳 🍕🍩🍔🧁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎬: سراسر شهر قابیلیان را فسق و گناه و فجور فرا گرفته بود، اوضاع به طوری بود که هر کدام از مردم تمام تلاششان را می کردند که در انجام گناه از دیگری جلو بزنند. ابلیس که سرمست از پیروزی بود، دوباره یوبل و توبلیق را احضار کرد و اینبار مأموریت جدیدی به آنها داد و رو به آنها گفت: ای عزیزان من! شما که دستورات مرا بر چشم نهادید و از خوشی های دنیا سیراب شدید، مأموریتی دیگر برایتان دارم و آن این است: هر دو نفر به همراه جمعی از شاگردانتان به پشت دیوار شهر آدم و فرزندانش، شهر بکه بروید و تا می توانید شبانه روز به ساز و آواز و رقص و پایکوبی مشغول باشید، دقت کنید که ساعتی از شبانه روز نباشد که این برنامه ترک شود، به نوبت پیش بروید و هر کدام در نوبتی از شبانه روز، بزنید و بخوانید و برقصید، صدایتان را آنچنان بالا ببرید که به گوش فرزندان مؤمن حضرت آدم و ساکنان شهر بکه برسد. یوبل و توبلیق دستی به روی چشم گذاشتند و سرخوشانه به دنبال انجام مأموریت رفتند. از آن طرف، مردم شهر حضرت آدم، مشغول زندگی و کار و بار خود بودند. کار می کردند و به عبادت خدا مشغول بودند و هر کجا و و در هر قسمت از زندگی درمی ماندند خود را به محضر یرد بن مهلائیل میرساندند و از رهبر خود راهنمایی می خواستند، هرسال روز جانشینی حضرت شیث را گرامی می داشتند و عید بیعت برگزار می کردند تا اینکه صداهایی عجیب از مرز بین شهر آنها با شهر قابیلیان به گوششان رسید. تعدادی از مردم کنجکاو شده بودند که این صداها که گاهی آدم را از خود بیخود می کرد و انسان دوست داشت به آن گوش دهد چیست؟! پس نزد حضرت یَرد بن مهلائیل رفتند از او سبب این حالات را جستجو کردند. حضرت یَرد آه کوتاهی کشید و فرمودند: ای امت خداجو! بدانید و آگاه باشید که شهر قابیلیان به ابلیس پیوند خورده، پس هر صدایی که از جانب آن شهر شنیدید، شک نکنید که صدای ابلیس است، پس به آن توجهی نشان ندهید و هرگز وصیت حضرت آدم و حضرت شیث را فراموش نکنید که فرمودند از شهر قابیلیان دوری کنید و مبادا به آن شهر و مردمش نزدیک شوید، آنان بندگان ابلیسند و شما بندگان خدای یکتا و هیچ مناسبتی بین این دو گروه نمی تواند باشد. در این هنگام یکی از مردها از میان جمعیت برخاست و گفت: یا پیغمبر! به ما اجازه بده فقط سرکی بکشیم و ببینیم منبع این صداها چیست؟! حس کنجکاویمان که فرو نشست به شهر خود برمی گردیم و دیگر حرف آنان را نخواهیم زد. حضرت یَرِد فرمودند: بدانید که رفتن همان و شکستن وصیت پدر همان و باز شدن پای ابلیس به زندگی هایتان همان و بعد با لحنی محکم ادامه داد: شما را به خون به ناحق ریختهٔ هابیل قسم می دهم که هرگز وارد شهر قابیلیان نشوید و وصیت پدر را به جا آورید. مردم از دور حضرت یَرِد متفرق شدند اما عده ای عزم خود را جزم کرده بودند که حتی اگر شده مخفیانه برای ساعاتی کوتاه سری به شهر قابیلیان بزنند و ببینند آنجا چه خبر است، البته قصدشان فقط فرو نشاندن کنجکاوی بود و اصلا به مخیله شان خطور نمی کرد که جذب شهر سیاه و مردمش شوند. پس چند نفری که ادعای شجاعت می کردند با هم قرار گذاشتند تا نیمه های شب از مرز بین دو شهر خارج شوند و خود را به شهر سیاه برسانند و ببینند در آنجا چه خبر است و برای دیگران نیز روایت کنند. شب موعود فرا رسید و چند نفر مرد از تاریکی قیرگون شب استفاده کردند و از مرز گذشتند و شد آنچه که نمی باید میشد. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
🎬: ابلیس در کنار مطربین شهر قابیلیان ایستاده بود اما تمام حواسش معطوف به مرز بین دو شهر بود و ناگهان با دیدن سایه هایی که از طرف شهر سفید که به آنجا نزدیک می شد چشمانش برقی زد. مردانی از آن شهر، بیصدا وارد جمعیتی که دور مطربها را گرفته بودند شدند و غرق تماشا بودند. ابلیس فرصت را مغتنم شمرد و جلو رفت، در هیبت یک مرد، شانه به شانه آنها ایستاد و وقتی دید که آن مردان سراپا چشم و گوش شده بودند و ساز و آواز را میشنیدند و طنازی رقاصان را نگاه می کردند، سرش را پایین آورد تا به گوش آنها نزدیک شود و آهسته گفت: صحنه خیلی قشنگی ست،اصلا حال و هوای انسان را عوض میکند. یکی از مردها نگاهی به ابلیس کرد و گفت: آری! براستی من تا به حال چنین هنرنمایی هایی ندیده ام، چقدر مردم این سرزمین در خوشی غرق هستند. ابلیس خنده بلندی کرد و گفت: خوب شما هم غرق خوشی شوید، کسی جلودارتان نیست... مرد، نگاهی به ابلیس انداخت و گفت: اگر این مردم مدام مشغول خوشگذرانی هستند پس میل به عبادت معبود که در وجود تمام بنی بشر است را چگونه التیام می دهند؟! ابلیس سرخوشانه سری تکان داد و گفت: ما هم معبود داریم و میل به عبادت را با پرستش چیزهایی که برایمان مقدس است و واقعا هم قدرتمند و مقدس هستند را برآورده می کنیم. آن مرد نگاهی از روی تعجب به ابلیس کرد و گفت: ما هم در شهر خودمان هم کار می کنیم و هم جشن و شادی داریم اما گاهی اوقات احساساتی مبهم به آدم دست می دهد که فقط و فقط با عبادت خدای یکتا آرام میشوند و عبادت خداوند لذتی بسیار در جان ما می اندازد و اما... ابلیس به میان حرف آن مرد دوید و گفت: فهمیدم منظورت چیست، سالها پیش، بزرگ این شهر که قابیل نام داشت نزد من آمد و چنین حرفی بر زبان آورد و من یک نوشیدنی به او عرضه داشتم که با خوردن آن لذتی بالاتر از سرخوشی عبادت به او دست داد، آیا می خواهی آن نوشیدنی را امتحان کنی تا حقیقت حرف من بر تو آشکار شود؟! مرد نگاهی به همراهانش کرد و گفت: باشد...چرا که نه؟! اما برایم سوالی پیش آمده، توکیستی که به قابیل هم مشاوره می دادی؟ ابلیس خنده ای صدا دار کرد و گفت: من یک دانای بر اسرار هستم و سپس جامی از شراب دستش را به سمت مرد داد و گفت: بخور و لذت ببر و سپس به شهر خویش باز گرد و از لذت این خوردن برای دیگران بگو... سرانجام مردان کنجکاو شهر سفید از شهر سیاه برگشتند و کم کم رفتن آنها دهان به دهان شد و به گوش حضرت یرد رسید حضرت یَرد باز هم شروع به موعظه نمود و فرمود: موسیقی یکی از نعمات خداوند است که اگر در مسیر صحیح باشد باعث آرامش روح و روان انسان می شود، اما ساز و اوازی که از شهر قابیلیان به گوش میرسد غنا و حرام است و شما را به قهقرا می کشاند. اما گوش مردم به این نصایح شنوا نبود، چرا که تعریف های شیرین آن مردان که شهر قابیلیان را تجربه کرده بودند، بسیار موثرتر بود و سرانجام آنچه که نباید می شد، به وقوع پیوست. مردم به سمت مرز بین بکه و شهر قابیل هجوم بردند و مرز را در نوردیدند و هر دو شهر بهم پیوند خورد و تبدیل یه یک شهر واحد شد‌. اختلاط هر دو گروه به سرعت و شتابی باور نکردنی پیش میرفت و باز مؤمنین در اقلیت ماندند و مجبور به سکوت و تقیه شدند و امید به آمدن منجی آنها را سرپا نگه میداشت ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
🎬: دو شهر سیاه و سفید در هم آمیخت، خیلی از مردم رو به مراسم و مناسکی که در شهر سیاه برپا بود آوردند. همه چیزدر هم آمیخته بود اینک شهری واحد و یکپارچه به وجود آمده بود که متصدیان آن کافران و شیطان پرستان بودند. چون در ذات و طبیعت بشر میل به پرستش، قوی ترین میل هست، پس اینک آنان می بایست حول و حوش پرستش چیزی، دور هم جمع شوند و در این شهر بزرگ، پرستش ابلیس برپا بود و مؤمنین در خفا زندگی می کردند و دوباره دوران تقیه از سر گرفته شده بود. این شهر بزرگ که جمعیتش روز به روز اضافه تر میشد، هنوز به آن مرحله نرسیده بود که توسط یک نفر اداره شود و جامعه به صورت شورایی اداره میشد. مجلس سنایی تشکیل شده بود که توسط دو گروه ملا و مترفین که از متمولین جامعه بودند و بریز و بپاش آنچنانی داشتند، اداره می شد، یعنی هر رخدادی که در شهر اتفاق می افتاد می بایست زیر نظر این دو گروه و طبق اراده آنها صورت گیرد. ملا و مترفین کسانی بودند که دقیقا روبه روی انبیاء الهی ایستاده بودند و جناح قدرتمندی برای ابلیس محسوب می شدند. حال جمعیت شهر بکه آنقدر زیاد شده بود که گویی ظرفیت این شهر پر شده بود، پس مردم کم کم و به تدریج به مناطق اطراف و سرزمین های دیگر مهاجرت کردند و هر کجا که شرایط برای زندگی مهیا بود ساکن می شدند و به این ترتیب، جامعه بشری گسترش یافت و شهرها بیشتر و بیشتر میشد. به دلیل اینکه طبیعت بشری تنوع طلب است پس آداب و رسوم مختلفی ایجاد کردند، اما مساله پرستش محوری ترین مساله بود که این مساله مرکز تمام مناسبات اجتماعی قرار می گرفت، یعنی مسئله پرستش که در هر شهر مسئله اصلی بود، همه حول و حوش ابلیس و مناسک ابلیسی برپا بود. ابلیس که شاهد بود زمانی که انبیاء الهی جامعه بشری را تشکیل دادند، حول محور پرستش خداوند یگانه مناسکی را به مردم آموزش می دادند، مناسک مهم و پر فایده ای که در خدمت تمام گروه ها چه مخالف پرستش خدا و چه موافق قرار می گرفت. و ابلیس از این روش استفاده کرد و حالا که پرستش شیطان را پایه ریزی کرده بود، پس مناسک ابلیسی هم به راه انداخت و این مناسک دقیقا سکه بدل مناسک توحیدی بود. مثلا اگر مردم به انبیاء برای نیاز به خوردن مراجعه می کردند و انبیا توصیه به خوردن غذاهای حلال و طیبات می کردند، ابلیس هم به گروهش توصیه به خوردن غذاهای حرام و خباثت می نمود. اگر انبیا برای ازدیاد نسل، ازدواج را توصیه می کردند، ابلیس هم روابط آزاد و زنا را رواج میداد و... به این ترتیب ابلیس هم مناسکی شبیه به مناسک دین انبیا به پیروانش ارائه می داد، البته تفاوتی در بین بود و آن اینکه انبیا خدماتشان همگانی بود و لیکن ابلیس تنها به کسانی که طوق بندگی و زعامت او را برگردن نهاده بودند، خدمات عرضه می داشت. حالا در زمانی هستیم که شهرها گسترش یافته، مناسک شیطان پرستی رواج یافته و اقلیت مؤمنین در خفا زندگی می گذرانند، اما باید کاری کرد، باید حرکتی زد تا بندگان خداوند از ابلیس روی گردان شوند و دوباره به درگاه پروردگار برگردند و در این بحبوحهٔ تقیه و خفا، مؤمنین چه باید می کردند. در اینجا برگ دیگری از کتاب انبیاء برملا شد...برگی که میرفت غافلان را به خود آورد. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
60 "مناجات قشنگ" 🌺 چقدر زیباست که خداوند متعال، بی حساب و کتاب به آدم بده... ❤️ آدم توی مناجات های خودش باید با خدا عشق بازی کنه. 😌 🔸کی میتونه با خدای خودش عشق بازی کنه؟ ✅ کسی که از این کارای قشنگ با خودش آورده باشه. 🔷 کسی که توی جاهای حساس، پا روی نفسش گذاشته باشه... شمام اگه میخواید موقع مناجات با خدا لذت بیشتری ببرید، چند تا مبارزه با نفس قشنگ با خودتون ببرید..😌 💕
26.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در آخرالزمان چطور مراقب خودمون و فرزندانمون باشیم ؟ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ملانصرالدین و الاغ ☀ روزی ملانصرالدین الاغ خود را با زحمت فراوان به پشت بام برد بعد از مدتی خواست او را پایین بیاورد ولی الاغ پایین نمی‌آمد. ملا نمی‌دانست الاغ بالا می‌رود ولی پایین نمی‌آید. پس از مدتی تلاش ملا خسته شد و پایین آمد ولی الاغ روی پشت بام به‌شدت جفتک می‌انداخت و بالا و پایین می‌پرید. تا اینکه سقف فروریخت و الاغ جان باخت. ملا که به فکر فرو رفته بود، با خود گفت: لعنت بر من که ندانستم اگر خری را به جایگاه رفیعی برسانم هم آن جایگاه را خراب می‌کند و هم خود را هلاک می‌نماید. 🌸🌸🌸🌸
☀چنگ زدن به چیزهای کم ارزش روزی دست پسر بچه‌ای که در خانه با گلدان کوچکی بازی می‌کرد، در آن گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید. اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. 🍯 پدر دیگر راضی شده بود به شکستن گلدان که تصادفاً خیلی هم گران‌قیمت بود، فکر کند. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: دستت را باز کن،انگشت‌هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر می‌کنم دستت بیرون می‌آید. پسر گفت: "می دانم اما نمی‌توانم این کار را بکنم."پدر که از این جواب پسرش شگفت زده شده بود پرسید: "چرا نمی‌توانی؟" پسر گفت: "اگر این کار را بکنم سکه‌ای که در مشتم است، بیرون می افتد." 💠 شاید شما هم به ساده لوحی این پسر بخندید اما واقعیت این است که اگر دقت کنیم می‌بینیم همه ما در زندگی به بعضی چیزهای کم ارزش چنان می‌چسبیم که ارزش دارایی‌های پرارزشمان را فراموش می‌کنیم و در نتیجه آنها را از دست می‌دهیم. 🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانش آموزان با آب ریختن روی تصویر ، اسراییل را محو و عکس سید حسن نصرالله را ظاهر می کنند ؛ واقعا خیلی جالب و آموزنده است ! 💙کاری از معلم گرانقدر سرکار خانم دانش از دزفول که در حال رسانه ای شدن هست . پ ن 🔷 این حرکت یک کار تمیز فرهنگی و ارزشمند است که تاثیر بسیار زیادی در انتقال مفاهیم انقلابی به نسل های آینده دارد . جا دارد مدیران محترم آموزش‌ و پرورش از ایشان قدردانی نمایند و این فعالیت ها را توسعه دهند است
🔻اعطای «نشان فتح» به سردار حاجی‌زاده 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا طی مراسمی به سردار امیرعلی حاجی‌‌‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «نشان فتح» اعطا کردند. 🔹اعطای این نشان به دلیل عملیات درخشان «وعده صادق» انجام شد. 🔹نشان فتح، به‌عنوان نماد عملیات‌های پیروزمندانه رزمندگان اسلام و فاتحان این عملیات‌ها انتخاب شده است. 🔹این نشان، از سه برگ درخت نخل و گنبد مسجد جامع خرمشهر و نیز پرچم جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وقتی شد کار تل‌آویو تمام بعد از آن نوبت حیفا برسد 🔹وقتی شد کار تل‌آویو تمام بعد از آن نوبت حیفا برسد 🔹همیشه فتح خیبرها به دستان یدالله است 🔹هزاران موشک دیگر به سوی خصم در راه است 🔹از این پس هر شب صهیون فقط کابوس فتاح است 🔸مداحی «مهدی رسولی» پیش از خطبه‌های
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نظرتان سلبریتی‌هایی که نسبــت به ناموس خـــــود غیرت و تعصب نـــدارند؛ نسبت به دین و سرزمین خود غیرت و تعصب خواهند داشت؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وقتی شد کار تل‌آویو تمام بعد از آن نوبت حیفا برسد 🔹وقتی شد کار تل‌آویو تمام بعد از آن نوبت حیفا برسد 🔹همیشه فتح خیبرها به دستان یدالله است 🔹هزاران موشک دیگر به سوی خصم در راه است 🔹از این پس هر شب صهیون فقط کابوس فتاح است 🔸مداحی «مهدی رسولی» پیش از خطبه‌های
⭕️ لزوم زمینه سازی برای ظهور امام خمینی(ره): ❇️ ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد ... نگذارد که این قدر ظلم زیاد بشود ... ما تکلیف داریم. ❇️ این طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان(عج) هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانه هایمان، تسبیح را در دست بگیریم و بگوییم: «عَجِّل عَلی فَرَجِه»؛ ❇️ با کار شما باید تعجیل بشود. شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او. ⬅️ صحیفه امام خمینی - جلد ۱۸ - صفحه ۲۶۹ 🏷 (ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨🚨قلب اروپا سالگرد طوفان‌الاقصی 🪧 است