eitaa logo
پروانه های وصال
7.7هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
20.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
@parvaanehaayevesaal در پی شهادت مجاهد قهرمان فرمانده «» رهبر انقلاب پیامی صادر کردند که تا دقایقی دیگر منتشر می‌شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 شهادتت مبارک استوره مقاومت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خروس می گویند مردی ، خروسی خرید و به خانه برد. وقتی وارد شد ، همسر جوانش ، سر و رویش را پوشاند و نهیب زد: ای مرد! غیرتت چه شده است؟ روزها که تو نیستی ، آیا من باید با این خروس که جنس مخالف است ، تنها بمانم؟ خروس را بیرون ببر و از هر که خریده ای به او بازگردان! مرد ، خوشحال از این که ... زن چنان پاکدامنی دارد که حتی از خروس هم دوری می کند ، به بازار برگشت و خروس را به فروشنده اش که پیر مرد دنیا دیده ای بود پس داد. پیرمرد که ماوقع را شنید ، گفت: اشکالی ندارد؛ من خروسم را پس می گیرم ولی برو درباره زنت بیشتر تحقیق کن! کسی که درباره یک خروس چنین می کند ، لابد ریگی به کفش دارد و می خواهد رد گم کند. @parvaanehaayevesaal 🌸🌸🌸🌸
پاره آجر روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران‌‌قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می‌گذشت. ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسربچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد.  مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند.. پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند. پسرک گفت: «اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند، هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم برای اینکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم.» مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت.. برادر پسرک را روی صندلی‌اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد.. در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند! خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند؛ اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند. @parvaanehaayevesaal 🌸🌸🌸🌸
داستان کوتاه و جالب زن با سیاست!! یک روز، یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف بدی می کنه. بطوری که خودرو هردوشون به شدت اسیب میبینه. ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جان سالم بدر می برند. وقتی که هر دو از ماشینشون که اکنون تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان اون خانم بر میگرده میگه: آه چه جالب شما مرد هستید... ببینید چه بروز ماشینامون اومده! همه چیز داغان شده ولی ما سلامت هستیم. این باید علامت ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و... زندگی مشترکی را با صلح و صفا شروع کنیم! مرد با هیجان جواب میده:" بله کاملاً" با شما موافقم این باید نشانه ای از طرف خدا باشه!" بعد اون زن ادامه میده و میگه:" ببین یک معجزه دیگه. خودرو من کاملاً" داغان شده ولی این شیشه مشروب سالمه. مطمئنا" خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف مبارک رو جشن بگیریم! بعد زن بطری رو به مرد میده. مرد سرش رو به نشان تصديق تکان میده و درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشد. بعد بطری رو برمی گرداند به زن. زن درب بطری را می بندد و شیشه رو برمی گردونه به مرد. مرده میگه شما نمی نوشید؟! زن در پاسخ می گه:نه. فکر می کنم باید منتظر پلیس بشم..!!!! @parvaanehaayevesaal 🌸🌸🌸🌸
@parvaanehaayevesaal ⭕️دفتر نتانیاهو اعلام کرد پهپاد مستقیما به خانه نتانیاهو اصابت کرده است اما نتانیاهو و همسرش در خانه خود در قیصریه نبودند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@parvaanehaayevesaal آمریکایی که ایران را بزرگ‌ترین دشمن خود می‌داند؟! کامالا هریس در پاسخ به این که بزرگ‌ترین دشمن خارجی برای ایالات متحده کدام کشور است، می‌گوید: ایران. دقت کنید، نه چین و نه روسیه بلکه ایران.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@parvaanehaayevesaal 🎥 فرمانده و مبارز قهرمان؛ گزارش خبرنگاران بی‌بی‌سی از نگاه مردم فلسطین به شهید 🔺فلسطینینان باور دارند که آقای سنوار به عنوان یک رهبر تا آخرین نفس برای آرمان فلسطین مبارزه کرده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#روایت_انسان #قسمت_شصت_سوم🎬: حالا مرحله ای دیگر از رسالت نوح آغاز شده بود، مرحله ای بسیار متفاوت،
🎬: اینک ساخت کشتی تقریبا تکمیل شده بود و حضرت نوح بیشتر میخ ها را در ساخت بدنه کشتی استفاده کرده بود. اما در آخر کار همان «پنج میخ » باقی مانده بود و گویی تمام وجه نجات دهندگی کشتی و تمام مقاومت کشتی قرار بود توسط این پنج میخ تامین شود یعنی اگر این پنج میخ نباشد، این کشتی بزرگ، با اندک چیزی به فنا می رفت. هنگامی که نوح نبی یکی از این میخ ها را برداشت تا به بدنه کشتی بکوبد نور عظیمی از این میخ به آسمان تابید و حضرت نوح به شدت متحیر شد و با لحنی لرزان عرضه داشت: خدایا این نور چیست؟! این چه عظمتی ست که تمام وجودم را تحت تاثیر خود قرار داده است؟! ناگهان میخ به صدا در آمد که من به اسم بهترین و برترین انبیاء محمد بن عبداالله هستم و نور من اشعه ای کوچک از نور محمد، آخرین پیامبر خداست، در این هنگام جبرائیل نازل شد و سخن شگفت انگیز میخ را تایید کرد و به نوح گفت که این میخ را در جلو کشتی و به جانب سمت راست آن بکوبد. سپس حضرت نوح میخ دوم را برداشت و دوباره نور عظیمی از آن به آسمان تابید و در این هنگام جبرئیل گفت این میخ به اسم وصی و پسر عموی پیامبر آخرالزمان یعنی «علی بن ابی طالب» است و نورش اشعه ای از نور وجودی علی اعلی ست، آن را در جلو کشتی به جانب سمت چپ بکوب، سپس میخ سوم را برداشت و از آن نور عظیمی به آسمان تابید و جبرئیل گفت که این میخ به اسم سرور زنان عالم و دختر پیامبر آخرالزمان یعنی «فاطمه زهرا» است و نورش اشعه ای از نور وجود نازنین دختر پیامبر آخرالزمان است، آن را در جلو کشتی به جانب میخ پدرش بکوب، سپس میخ چهارم را برداشت و باز نور عظیمی از آن به آسمان تابید و جبرائیل فرمود: که این میخ به اسم «حسن بن علی» و اشعه ای از نور وجود ایشان است و آن را در جلو کشتی به جانب پدرش علی بن ابی طالب بکوب، هنگامی که نوح نبی میخ پنجم را برداشت و خواست بکوبد علاوه بر نور عظیمی که در میخ های قبلی مشاهده می کرد یک رطوبتی را درون میخ مشاهده کرد و حزنی عجیب بر دلش حاکم شد که ناخواسته اشکش جاری شد، پس نوح از جبرائیل پرسید که این رطوبتی که از میخ صادر شده است چیست؟ این تألمی و غصه ای که بر جانم نشسته و نمی توانم آن را تحمل کنم چیست؟! تو را به خدا راز این غصه عجیب را بر من فاش نما، جبرائیل با صدایی بغض دار پاسخ داد: که این رطوبت خون است، خون خدا، خون کسی که در راه خدا زنده زنده سر از تنش جدا کردند، این خون «حسین» است که ذبیح الله الاعظم است و سپس ماجرای شهادت اباعبدالله الحسین را برای نوح نقل کرد جبرئیل بر سینه و سر زنان از دشت کربلا گفت، از کربلا و هُرم گرما و تشنگی اش، از علی اکبر که پیکرش اربا اربا شد و از شش ماهه بی سر، از یاران شجاع و از دست بریده عباس و از لبان خشکیده حسین و سپس بدن لگدکوب شده با سم اسب حسین گفت، از رگ های بریده حسین گفت و از حرم به اسارت رفته اش گفت، جبرئیل می گفت و نوح بر سر و سینه زنان در این غم عظیم عزاداری می کرد و فضای آنجا معطر شد به عطر حسین زهرا... پس از عزاداری جبرئیل و نوح بر غم حسین ، حضرت نوح میخ پنجم را بر بدنه کشتی کوبید حالا نوح پس از کوبیدن آن میخ ها قرار است که به آن ها متوسل شود تا وجه نجات یافتگی کشتی توسط این پنج میخ مشخص شود. یک بار دیگر هم کلمات الهی به کمک انسان ها آمدند و آن ها را نجات دادند و در واقع توسل به این کلمات باعث نجات بنی بشر است و اصلا از همان زمان ازل خداوند اراده کرده بود که این کلمات مقدس را از نور وجود خودش بیافریند و تنها این کلمات در همه حال باعث نجات بشریت شود. توسل انجام شد و کشتی نجات آماده شد، کشتی نجاتی که موتور محرکه اش نور پنج تن مقدس آل عبا و پنج کلمه مقدس بود. ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
پروانه های وصال
#روایت_انسان #قسمت_شصت_چهارم🎬: اینک ساخت کشتی تقریبا تکمیل شده بود و حضرت نوح بیشتر میخ ها را در س
🎬: کشتی نجات آماده شد و حالا همه مومنین که در کنار نوح مانده بودند، منتظر وعده ای بودند که خداوند داده بود. نوح بار دیگر به میان قومش رفت و بعد از سالها که سکوت کرده بود، دوباره و برای آخرین بار آنها را به سمت خداوند دعوت کرد، نوح با یادآوری نعمات زیادی که خداوند به بندگانش داده و بشارت به رحمت پروردگار از انها خواست دست از پرستش بت ها و اله های متعدد که حیله ای از جانب ابلیس بودند بردارند و به سمت پروردگار یکتا بیایند، اما آنها انقدر ابلیس در جانشان نفوذ کرده بود که گوشی برای شنیدن سخنان حق نوح نداشتند و گستاخانه نوح را از خود راندند، نوح به آنها از عذاب خداوند گفت و از طوفان عظیمی که در راه بود سخن ها گفت، اما باز هم کسی حرفش را برنتافت. پس از آن که نوح نبی اتمام حجت هایش را انجام داد اینک زمان تحقق امر پروردگار فرا رسیده بود. هنگامی که قرآن کریم واژه امر خدا را استعمال می کند معلوم می شود که یک امر خارق العاده و عجیب در حال تحقق است و ما با یک مساله ساده روبرو نیستیم. روزی نوح در بیرون خانه بود که عموره با شتاب به سمت او آمد و خبر داد که از تنور خانه شان آب با شدت و سرعتی زیاد به بیرون فوران می کند، نوح خود را به خانه رساند و با چشم خود جوشش آب از تنور را دید. اولین نشانه و علامت طوفان همین بود، تنوری که در خانه حضرت نوح قرار داشت فوران کرد و آب از آن جوشید. حضرت نوح چندین بار آن را بست اما دوباره نیز آب از آن فوران کرد. پس نوح متوجه شد که این مساله نشانه ای از اتفاقات پیش روست. کمی بعد، خورشید پوشیده شد و درب های آسمان باز شد و نهرهای آب از آسمان نازل شد. نحوه نزول آب از آسمان در این واقعه به صورت قطره قطره نبوده است بلکه به این صورت بود که گویی چندین نهر آب به یکباره از آسمان به صورت متصل جاری شده بود. علاوه بر آب هایی که از آسمان به زمین می ریخت از زمین نیز چشمه های آب به صورت انفجاری و نه جوشش عادی به جریان درآمد و رودخانه هایی از زمین خارج می شد. قرآن در تصویر این صحنه می فرماید: آب های زمین و آسمان به هم متصل شد؛ این تصویری بود که بیننده خارجی آن را مشاهده می کرد که هیچ چیزی بجز آب وجود ندارد. در این هنگام بود که حضرت نوح به مومنین فرمود که به سمت کشتی فرار کنند و سوار بر آن شوند. هرکس از یاران نوح حیوانی را به دنبال خود میکشید کشتی نوح چهار طبقه داشت که برای انسان ها، پرندگان، حیوانات وحشی و حیوانات اهلی تدارک دیده شده بود. هر موجودی که نجات بر او نوشته شده است و مقدر شده بود که در روی زمین به حیات ادامه دهد، درون کشتی نجات جای داده شد. حالا طوفان شروع شده بود اما هنوز آب همه جای خشکی را در بر نگرفته بود و هنوز کوه هایی بودند که زیر آب فرو نرفته بودند. نحوه حرکت این کشتی به گونه ای بود که نه با زغال سنگ و نه بادبان و نه پارو، هیچ عامل محرک مادی دیگری حرکت نمی کرد بلکه نیروی محرک این کشتی اسم خداوند بود که هرگاه توسط نوح به زبان جاری می شد این کشتی به حرکت در می آمد. بسم الله مجراها و مرساها. در روایات متعددی که از اهل بیت صادر شده است فرموده اند که ما همان اسمای حسنای پروردگار هستیم. پس معلوم می شود که همان کلماتی که وجه نجات یافتگی کشتی بودند حالاعامل حرکت کشتی نیز بودند، یعنی به اراده خداوند این نیروی کلمات مقدس بود که کشتی نجات را به پیش می برد. کشتی در حال حرکت بود، تمام کافرانی که نوح را تکذیب کرده بودند برای فرار از دست آبی که از زمین و آسمان می جوشید به سمت بلندی ها و کوه ها در حرکت بودند، آنها نمی دانستند که این آب قرار است تمام سطح زمین حتی کوه ها را بپوشاند و باز هم عناد می ورزیدند و برای نجات از این طوفان به جای اینکه به سمت نوح و خدایش حرکت کنند به سمت کوه می رفتند، انگار اله آنها این بار کوه شده بود، در همین وانفسای طوفان ناگهان چشم نوح به پسرش کنعان افتاد که در حال دویدن بود و می خواست به کوه بزرگی پناه ببرد تا از طوفان در امان باشد. این در حالی بود که همگان شاهد نزول اتفاقات کاملا غیر عادی بودند اما باز هم حاضر نبودند به اله نوح پناهنده شوند و می خواستند به الهه های دیگر پناه ببرند و ریشه این مساله لج بازی و تکبر درونی آن ها بود. حضرت نوح فرزندش را صدا زد که با ما سوار بر کشتی شو و با گروه کافران مباش..... ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
پروانه های وصال
#روایت_انسان #قسمت_شصت_پنجم🎬: کشتی نجات آماده شد و حالا همه مومنین که در کنار نوح مانده بودند، منت
🎬: گویی قیامت کبری برپا شده بود، از زمین بر آسمان و از آسمان بر زمین رودهای خروشان آب با شدت هرچه تمام جاری شده بود و مردمی که بیرون از کشتی نجات بودند هراسان و سراسیمه برای اینکه جای امنی پیدا کنند به این سو و آن سو می دویدند، بین آن مردم زن و مرد و پیر و جوان بودند اما نشانی از کودکان نبود، چرا که با عدالت خدا سازگار نبود کودکانی را که نمی توانند خوب از بد تشخیص دهند را عذاب نماید و اراده خداوند بران تعلق گرفته بود که از چهل سال قبلا از شروع طوفان دیگر هیچ زنی باردار نشد و هیچ کودکی پا به کره خاکی ننهاد و کوچکترین و کم سن و سال ترین مردم آن زمان بیش از چهل سال عمر داشتند. حضرت نوح قبل از سوار شدن بر کشتی، به امر خدا به کوهی در بکه که پیکر حضرت آدم در آنجا دفن بود رفت و تابوت حضرت ادم را از دل زمین بیرون آورد و سوار بر کشتی نمود، او مأموریت یافته بود که بعد از پایان طوفان پیکر حضرت ادم را در جایی که خداوند امر می کند، دفن نماید. زمان، زمان عذابی دردناک بود و در این بحبوحهٔ عذاب، باز هم مهر خداوند جوشیدن گرفت و نوح از بالای عرشهٔ کشتی رو به کسانی که هنوز در بین آب ها دست و پا میزدند و به دنبال کوه و تپه ای برای در امان ماندن از آبهای خروشان بودند، نمود و فرمود: ای مردم، تا زنده اید و هنوز فرصت دارید به خداوند یگانه ایمان آورید و به کشتی نجات وارد شوید که هر کس در این کشتی جای گیرد، از عذاب خداوند و این طوفان سهمگین در امان خواهد بود، اما مردم کافر که یک عمر سرکشی کرده بودند گوش شنوایی برای شنیدن حرف حق نداشتند. این زمان بود که چشم نوح به پسرش افتاد که در حال دویدن بود و می خواست به کوه بزرگی پناه ببرد تا از طوفان در امان باشد. این در حالی بود که همگان شاهد نزول اتفاقات کاملا غیر عادی بودند اما باز هم حاضر نبودند به اله نوح پناهنده شوند و می خواستند به الهه های دیگر پناه ببرند و ریشه این مساله لج بازی و تکبر درونی آن ها بود. حضرت نوح فرزندش را صدا زد و فرمود: ای کنعان! بیا تو هم چون سام و دیگر برادرانت بر کشتی نجات سوار شو تا جان سالم به در ببری و با ما باش و با گروه کافران مباش. فرزند نوح به او پاسخ داد که من می خواهم به کوه پناهنده شوم و به خدای تو پناه نمی آورم. حضرت نوح با تاسفی در کلامش در پاسخ به او فرمود: امروز هیچ کس از عذاب خدا در امان نیست مگر کسانی که سوار بر کشتی شوند. آن انسان های کافر، همگی می دانستند که کشتی، نماد نجات و موضوع و ابزار نجات است اما نمی خواستند توسط خدای نوح نجات بیابند. در همان حالتی که نوح با فرزندش صحبت می کرد ناگهان موجی از آب رسید و پسر نوح را در برگرفت و پسر نوح همراه با موج به اعماق آب فرو رفت و طعم مرگ را چشید. نوح اندوهگین شد و رو به درگاه خداوند عرض کرد که: پروردگارا مگر نفرموده بودی که من و اهلم نجات می یابیم؟ فرزند من نیز جزو اهل من بود و تو نیز احکم الحاکمین هستی! علت غرق شدن فرزند من چیست؟ خداوند متعال فرمود: فرزند تو جزو اهل تو نیست! به صرف آن که خون تو در رگ های او جاریست او اهل تو نمی شود، بلکه اهل یک انسان صالح کسی است که اهل عمل صالح باشد. ای نوح! فرزند تو اهل عمل صالح نبود و اهل تو نمی باشد. و براستی آن چیزی که عامل اصلی برادری و فرزندی ایمانی است وراثت و ژنتیک نمی باشد و مرز جغرافیایی نمی تواند برادری ایمانی را قید بزند. چه بسا کسانی که در مرزهای دیگری قرار دارند نسبت به نزدیکان مان به ما نزدیکتر باشند و از لحاظ ایمانی با آن ها قرابت بیشتری داشته باشیم. و در آخر خداوند متعال به نوح تشر می زند که من تو را نصیحت می کنم که از جاهلان نباشی. و نوح هم دیگر اعتراضی نکرد و خاموش شد،حال همه جا را داشت آب فرا میگرفت و ابلیس که خوب میدانست هر کس در کشتی نباشد محکوم به فناست، به نحوی وارد کشتی شد و در طبقه حیوانات پشت سر حیوانات خودش را پنهان نمود تا نابود نشود چرا که اراده خداوند بر ان قرار گرفته بود که تمام موجودات روی زمین که به کشتی پناه نیاورده بودند، از بین بروند. حالا طوفان در حال شدت گرفتن بود و موج هایی که هرکدام شان به اندازه کوه بزرگی بود به سوی کشتی می آمدند اما این کشتی در پناه حصن حصین کلمات الهی بود و هیچ آسیبی نمی دید. از آن روز تا به حال کشتی نماد نجات است و به همین خاطر در بسیاری از روایات، پیامبر اکرم اهل بیت خودش را به کشتی نوح تشبیه کرده است و فرمود: مثل اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح است. هیچ کوهی بلندتر و هیچ حصنی محکم تر و امن تر از اهل بیت وجود ندارد. کسی که می خواهد از هر عذاب و بلایی ایمن باشد باید وارد این کشتی و این حصن محکم بشود. و اصلا سرّ اصلی نجات دهندگی کشتی نوح نیز همین کلمات الهی بودند.
پروانه های وصال
#نکات_تربیتی_خانواده 71 🌹 تو نیکی میکن و در سفره انداز! ❣️ آقایون هم باید خیلی اهل بزرگواری باشن.
72 🔸یه مقایسه مهم🔸 ✅ البته تو کاری به این نداشته باش که ایزد در بیابانت میدهد باز یا نمیدهد باز! ✔️ نگران نباش! خدا توی بیابانت ندهد باز، توی خیابانت حتماً دهد باز!👌 🌺❣️ و حتی اگه توی خیابانت ندهد باز، توی "قیامت" حتماً میدهد باز.... 😊 ✅ همیشه یادت باشه که «خدا به ظرفیت های آدما نگاه میکنه». ⭕️ اگه ببینه شما ظرفیتت پایینه توی همین دنیا بهت میده... ✔️✔️✔️ اما چقدر خوبه که خدا توی قیامت به آدم بده... 🔷آخه اونجا هزاران برابر محتاج تریم...☺️ 🔸اگه خدا توی این دنیا مثلاً ده تا سکه طلا بده، توی قیامت هزاران میلیارد سکه طلا میده. در حالی که ما توی قیامت هزاران برابر دنیا به ذره ای ثواب نیاز داریم...👌 ✅ مقایسۀ مهمیه. گاهی خوبه که آدم این جور حساب و کتابا رو هم با خودش داشته باشه.... ✔️ بیشتر مراقب خودش میشه.☺️ 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@parvaanehaayevesaal 📌⏳ عملیات اینگونه ایران را در دنیا عزیز کرد و مسلمانان را متّحد.. امام جمعه اهل سنّت افغانستان: جوانمردی ایران قابل تقدیر است. در مقابل خونخوارترین قوم جهان ایستاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬حضور واقعی در نماز ◽ماجرای پیرمرد باربر در مسیر مشهد ان شاءالله 3 در راه است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجـرای پیـرمـرد روستـایـی و دیـدار بـا امـام رضـا علیـه السلام 💛 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ ان شاءالله 3 در راه است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ꧁꧂꧁꧂꧁꧂꧁꧂ رهبر انقلاب: دنیا میخوایی نمازشب بخوان آخرت میخوایی نمازشب بخوان خواهریا برادرگرامی به خاطر رهبر عزیزمون و بخاطر شهدای اسلام بخصوص شهید و