⁉️چرا عراقچی در دیدار ۶ وزیر خارجه با اردوغان در صندلی آخر نشست؟!
✍ در دیدار وزیران خارجه ۶ کشور شرکت کننده در اجلاس سازوکار همکاری منطقهای قفقاز موسوم به "۳+۳" در استانبول با رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه یک عکس خبر ساز شد.
🔹 به گزارش همشهری آنلاین، در این دیدار صندلی سید عباس عراقچی وزیر خارجه ایران در دورترین فاصله با اردوغان قرار گرفته بود که محل #سوال شد.
🔹در این رابطه در عکس دیدار عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان با رجیب طیب اردوغان رئیس جمهورترکیه، چیدمان نشستن وزرا بر اساس سابقه و ارشدیت در وزارت است.
🔹 به همین دلیل دکتر عراقچی در انتها است؛ چون تازه تر از بقیه به وزارت رسیده است. #وعده_صادق #انقلابیون
@parvaanehaayevesaal
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@parvaanehaayevesaal
ضامن آهو #امام_رضا
خسته از این زمونه و از این هیاهو...
#استوری
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🔴سردار فدوی: عمر برندهای ایرانی از کل کشورهای حاشیه خلیج فارس بیشتر است
جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران:
🔹 نقشه های خلیج فارس توسط خود اروپاییان تهیه شده است ولی آنها نشان دادند از خود اراده ای ندارند.
🔹خباثت اماراتیها از اول انقلاب آغاز شده است.
🔹برخی از برندهای ایران عمرشان از کل کشورهای حاشیه #خلیج_فارس بیشتر است.
#وعده_صادق #انقلابیون
@parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔گفت وگو با فرزند شهیده معصومه کرباسی
♦️۲۸مهر #معصومه_کرباسی شهروند ایرانی به همراه همسرش در جنوب #لبنان هدف حمله پهپادی صهیونیستها قرار گرفت و به شهادت رسید؛ از این پدر و مادر ۵ فرزند به یادگار مانده است...😭😭 #انقلابیون
@parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷شهید عبدالمطلب اکبری؛ شهید کر و لالی که در وصیت نامه اش نوشته بود ، مردم ما که رفتیم اما بدونید من هر روز با آقا #امام_زمان(عجل) حرف میزدم آقا امام زمان خودش به من گفت تو شهید میشی. #مقاومت #هفته_دفاع_مقدس
@parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آثار اذان گفتن در خانه
آیتالله ناصری ره
@parvaanehaayevesaal
🔴پاسدار شهیدی که مقام معظم رهبری مزارش را پنج مرتبه زیارت کرد
شهید عبدالمهدی مغفوری که مزارش از شهرهای شمالی و غربی ایران تا هزاران کیلومتر دورتر، زائر دارد.
شهیدی که حاجت روا می کند و معمولا کسی دست خالی از سر قبرش برنمیگردد.
شهیدی که قبل از تدفین ، سوره مبارکه کوثر را تلاوت نمود.
شهیدی که هنگام تدفین ، از او صدای اذان گفتن شنیده شد.
شهیدی که در سجده ها و قنوت نمازش ، دعای کمیل را می خواند.
شهیدی که با همان لباس خاک آلود برگشته از ماموریت به خواستگاری رفت.
شهیدی که روی قالی های خانه نمی نشست. می گفت: نشستن روی این قالیها مرا از یاد محرومان غافل می کند.
شهیدی که در هفته چند ساعت برای خود "کسر کار" می زد. می گفت: در حین کار احتمال می رود یک لحظه ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، وقت کار، من متعلق به بیت المال هستم و حق استفاده شخصی ندارم.
شهیدی که حاج قاسم سلیمانی معتقد بود مزارش شفاخانه است و درباره اش گفت: «ما افتخار میکنیم شهید مغفوری که امروز قبرش امامزاده شهر ماست، برای استان کرمان است؛ شهیدی که هیچ شبی نافله شبش قطع نشد. ما افتخار میکنیم به شهید مغفوری
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری
@parvaanehaayevesaal
14.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از اسرار ارتباط با حضرت ولی عصر عجل الله فرجه که موجب برکت و افزایش رزق می شود
بعد از انتشار این کلیپ، خیلی ها پیام دادند که به وسیله این ذکر و توسل، شرایط زندگی ما تغییر کرد...🌱
@parvaanehaayevesaal
❇️ ماجرای شفاعت حضرت فاطمه(س) نزد رسول الله(ص) برای فرد گرفتار و حواله آن کار به امام زمان(عج) توسط ایشان
(تشرّف مشهدی علی اکبر تهرانی)
🗂 قسمت اول
☑️ آقا سيّد عبد الرّحيم - خادم مسجد جمکران - میگويد:
▫️ در سال وبا (سال 1322) بعد از گذشتن مرض، روزی به مسجد جمکران رفتم. ديدم مرد غريبی در آنجا نشسته است. احوال او را پرسيدم. گفت:
🔹من ساکن تهران میباشم و اسمم مشهدی علی اکبر است. در تهران کاسبی و خريد و فروش دخانيات داشتم؛ امّا پس از مدّتی سرمايهام تمام شد؛ چون به مردم نسيه داده بودم و وقتی وبا آمد آنها از بين رفتند و دست من خالی شد؛ لذا به قم آمدم. در آنجا اوصاف اين مسجد را شنيدم. من هم آمدم که اينجا بمانم، تا شايد حضرت ولی عصر ارواحنا فداه نظری بفرمايند و حاجتم را عنايت کنند.
🔘 سيّد عبد الرّحيم میگويد:
▫️ مشهدی علی اکبر سه ماه در مسجد جمکران ماند و مشغول عبادت شد. رياضتهای بسياری کشيد، از قبيل: گرسنگی و عبادت و گريه کردن.
روزی به من گفت:
🔹 قدری کارم اصلاح شده؛ امّا هنوز به اتمام نرسيده است. به کربلا میروم.
▫️ يک روز از شهر به طرف مسجد جمکران میرفتم. در بين راه ديدم، او پياده به کربلا میرود.
شش ماه سفر او طول کشيد. بعد از شش ماه، باز روزی در بين راه، همان شخص را که از کربلا برگشته بود، در همان محلّی که قبلا ديده بودم، مشاهده کردم.
باهم تعارف کرديم و سر صحبت باز شد. او گفت:
🔹 در کربلا برايم اينطور معلوم شد که حاجتم در همين مسجد جمکران داده میشود؛ لذا برگشتم.
▫️ اين بار هم مشهدی علی اکبر دو سه ماه ماند و مشغول رياضت کشيدن و عبادت بود.
تا آن که پنجم يا ششم ماه مبارک رمضان شد. ديدم میخواهد به تهران برود. او را به منزل بردم و شب را آنجا ماند. در اثناء صحبت گفت:
🔹 حاجتم برآورده شد.
▫️ گفتم:
🔸 چطور؟
▫️گفت:
🔹 چون تو خادم مسجدی برايت نقل میکنم و حال آنکه برای هيچکس نقل نکردهام. من با يکی از اهالی روستای جمکران قرار گذاشته بودم که روزی يک نان جو به من بدهد و وقتی جمع شد پولش را بدهم. روزی برای گرفتن نان رفتم. گفت:
▪️ديگر به تو نان نمیدهم.
🔹 من اين مسأله را به کسی نگفتم و تا چهار روز چيزی نداشتم که بخورم مگر آنکه از علف کنار جوی میخوردم، بهطوریکه مبتلا به اسهال شدم. اين باعث شد که من بیحال شوم و ديگر قدرت برخاستن را نداشتم، مگر برای عبادت که قدری به حال میآمدم.
نصف شبی که وقت عبادتم بود فرا رسيد. ديدم سمت کوه دو برادران (نام دو کوه در اطراف مسجد جمکران) روشن است و نوری از آنجا ساطع میشود، به حدی که تمام بيابان منوّر شد.
(ادامه دارد)
⬅️ برکات حضرت ولی عصر(عليه السلام)، صفحات ۹۴ تا ۹۶
🏷 #حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_و_آله #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها #امام_زمان_عجل_الله_فرجه
@parvaanehaayevesaal
❇️ ماجرای شفاعت حضرت فاطمه(س) نزد رسول الله(ص) برای فرد گرفتار و حواله آن کار به امام زمان(عج) توسط ایشان
(تشرّف مشهدی علی اکبر تهرانی)
🗂 قسمت دوم (آخر):
...
🔹 ناگهان کسی را پشت در اتاقم ديدم، مثل اينکه در را میکوبد (منزلم در يکی از حجرات بيرون مسجد بود) با حال ضعف برخاستم و در را باز کردم. سيّدی را با جلالت و عظمت پشت در ديدم. به ايشان سلام کردم؛ امّا هيبت ايشان مرا گرفت و نتوانستم حرفی بزنم. تا آنکه آمده و نزد من نشستند و بنای صحبت کردن را گذاشتند، و فرمودند:
🔶 جدّهام فاطمه عليها السّلام نزد پيغمبر صلّی اللّه عليه و اله شفاعت کرده که ايشان حاجتت را برآورند. جدّم نيز به من حواله نمودهاند. برو به وطن که کار تو خوب میشود. و پيغمبر صلّی اللّه عليه و اله فرمودهاند:
🟧 برخيز برو که اهل وعيالت منتظر میباشند و بر آنها سخت میگذرد.
🔹 من پيش خود خيال کردم که بايد اين بزرگوار حضرت حجّت عليه السّلام باشد؛ لذا عرض کردم:
🔷 سيّد عبد الرّحيم خادم اين مسجد نابينا شده است شما شفايش بدهيد.
▫️ فرمودند:
🔶 صلاح او همان است که نابينا بماند.
▫️ بعد فرمودند:
🔶 بيا برويم و در مسجد نماز بخوانيم.
🔹 برخاستم و با حضرت بيرون آمديم، تا به چاهی که نزديک درب مسجد میباشد، رسيديم.
ديدم شخصی از چاه بيرون آمد و حضرت با او صحبتی کردند که من آن را نفهميدم. بعد از آن به صحن مسجد رفتيم که ديدم، شخصی از مسجد خارج شد. ظرف آبی در دستش بود که آن را به حضرت داد. ايشان وضو گرفتند و به من هم فرمودند:
🔶 با اين آب وضو بگير.
🔹 من از آن آب وضو گرفتم و داخل مسجد شديم.
عرض کردم:
🔷 يابن رسول اللّه چهوقت ظهور میکنيد؟
🔹 حضرت با تندی فرمودند:
🔶 تو چهکار به اين سؤال ها داری؟
🔹عرض کردم:
🔶 میخواهم از ياوران شما باشم.
🔹 فرمودند:
🔶 هستی؛ امّا تو را نمیرسد که از اين مطالب سؤال کنی.
🔹 و ناگهان از نظرم غايب شدند؛ امّا صدای حضرت را از ميان چاهی که پای قدمگاه در صفّهای که در و پنجره چوبی دارد و داخل مسجد است، شنيدم که فرمودند:
🔶 برو به وطن که اهل و عيالت منتظر میباشند.
▫️ در اينجا مشهدی علی اکبر اظهار داشت که عيالم علويّه میباشد.
⬅️ برکات حضرت ولی عصر(عليه السلام)، صفحات ۹۴ تا ۹۶
🏷 #حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_و_آله #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها #امام_زمان_عجل_الله_فرجه
@parvaanehaayevesaal