eitaa logo
پروانه های وصال
8.1هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
23.2هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_هشتاد_ششم🎬: شب شد و مردم شهر سدوم همچون اشباح سرگردان در بین
🎬: آرسن وارد خانه شد و آن جوان را در اتاقی که مجاور اتاق خودش بود زندانی کرد و زمانی که از قفل و بند درب اتاق، مطمئن شد به بستر رفت. آن شب خیلی خسته شده بود و همینطور چشمانش روی هم می آمد، در بستر آرمید و هنوز خواب کاملا بر او مستولی نشده بود که حس کرد کسی به دیوار می کوبد. مانند انسان های مجنون از جا بلند شد، شدت ضربه هایی که به دیوار می خورد هر لحظه بیشتر میشد، آرسن نگاهی به دیوار که همان دیوار ما بین اتاقش با اتاق آن جوان خرابکار بود کرد و فریاد زد: ساکت باش! وگرنه می آیم چنان تو را با تازیانه بزنم که تمام تن و بدنت سیاه و کبود شود. تا آرسن این حرف را زد، ضربه ها قطع شد و آرسن دوباره خوابید و چشمانش را بست، هنوز چشمانش گرم خواب نشده بود که صدای آن جوان دوباره بلند شد و این بار چنان ضجه و ناله ای می زد که دل هر شنونده ای را می لرزاند. این بار آرسن با عصبانیت از جا برخواست و با قدم های تند و بلند از اتاق خارج شد و خود را به اتاق کناری رساند، در اتاق را باز کرد. آن جوان گوشه ای کز کرده بود و تا جایی که توان داشت صدای فریاد و گریه اش را بلند کرده بود. آرسن داخل اتاق شد و همانطور که از شدت عصبانیت چشمانش به سرخی می زد فریاد کشید: تو را چه شده؟! چرا اینگونه گریه می کنی؟! چرا امشب خواب را بر من حرام کردی؟! یا ساکت بشو یا هم اینک با ضربه ای شمشیر تو را به دونیم می کنم. ابلیس به سمت آرسن برگشت و با لحنی متضرعانه گفت: به دادم برسید، تا دردم را التیام ندهید، من نه خود می خوابم و نه می گذارم که تو بخوابی... آرسن با بی حوصلگی گفت: دردت چیست؟! گرسنه ای؟! تا دستور دهم غذایی برایت بیاورند، تشنه ای؟! تا آب به تو دهم، هر چه می خواهی بگو و صدایت را ببر و بگذار اندکی استراحت کنم. ابلیس با همان لحن قبلی گفت: امشب نگذاشتید با خراب کردن زمین کشاورزیتان کمی آرام گیرم لااقل اجازه بدهید راحت بخوابم، آخر من پدری مهربان دارم و عادت کرده ام که شبها روی سینه پدرم بخوابم اما اینک پدرم اینجا نیست! آرسن اوفی کرد و گفت: خوب چه کنم؟! بگذارم تو راحت از اینجا بروی پیش پدرت؟! که محال است، یا اینکه پدری برایت ظاهر کنم؟! که این هم از من بر نمی آید. در این هنگام ابلیس از جا برخواست و جلوی آرسن زانو زد و همانطور که با التماس دست های آرسن را می گرفت گفت: به من رحم کن، بگذار امشب آسوده بخوابم که فردا در دادگاه شما باید از خود دفاع کنم، امشب تو نقش پدر من را داشته باش و بگذار سر به روی سینه تو بگذارم و بخوابم. آرسن که از شدت خواب حاضر بود هر کاری کند که این جوان ساکت شود گفت: باشد به خوابگاه من بیا، اما باید قول دهی دیگر سر و صدا نکنی... ابلیس که بار دیگر به مقصود رسیده بود گفت: باشد، قول میدهم که دیگری صدایی از من درنیاید و شما راحت بخوابید به این ترتیب ابلیس به اتاق آرسن آمد و همانطور که خواسته بود روی سینه آرسن خوابید. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤ای روح دو صد ▪️مسیح محتاج دَمَت 🖤زهرایی و خورشید غبار قدمت ▪️کی گفته که 🖤تو حرم نداری بانو ؟ ▪️ای وسعت 🖤دلهای شکسته ، حرمت ▪️ایام فاطمیه و 🖤عزاداری حضرت فاطمه تسلیت باد @parvaanehaayevesaal 🥀🍃
پشت در، عشق را اذان می‌داد پرچم شیعه را تکان می‌داد با تمام توان به مسلخ عشق راه را بر همه نشان می‌داد او که با چشم روشنش هر روز نور را هدیه بر جهان می‌داد مثل باران دعای هر روزش به همه اهل شهر نان می‌داد امتحان بود و حال غیرت را ارث سرخی به شیعیان می‌داد مثل روز ازل برای خدا فاطمه، باز امتحان می‌داد زن، ولی مثل ذولفقار علی به حماسه، به غم، زبان می‌داد حجت اللهِ اهل بیت اینجا درس سختی به مشرکان می‌داد دشمن او را به جرم عشق علی بین دیوار و در مکان می‌داد در که بر روی پهلویش وا شد عرش را ناله‌اش تکان می‌داد دشمن از عرش چادرش رد شد مرتضی دید و داشت جان می‌داد دست هایش سپر شدند اما تازیانه مگر امان می‌داد دست شیطان غلاف را پر کرد نوبتی دست این و آن می‌داد محسنش روزگار را می‌دید اگر آتش کمی زمان می‌داد پای مسمار در حرم وا شد فضه آمد اگر نه جان می‌داد خط خون در مسیر آن کوچه خبر از زخم خون فشان می‌داد 🖤 @parvaanehaayevesaal 🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند : بهترين شما ڪسانى‌اند ڪه با مــــــــردم نرم‌ترند و زنان خويش را بيشتر گرامى مى‌دارند. لامامه ص76 📚دلائل ا @parvaanehaayevesaal 🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯یافاطمه الزهرا 🖤یک روز دگر مانده 🕯زمین خم بشود 🖤سایه مادر سادات زجهاڹ 🕯کم بشود 🖤چند روز دگر 🕯باز علی میگوید 🖤میخ و دیوار به پهلوی 🕯تو مرهم بشود 🏴شهادت بانوی دوعالم حضرت فاطمه (س) تسلیت 🏴 @akse_nab 🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 سالروز شهادت سیدة‌السادات، امّ الائمة، حضرت زهراسلام الله علیها را محضر صاحب عصر و زمان، آقا امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و خدمت شما بزرگواران تسلیت و تعزیت عرض می‌کنیم🏴 🏴آجرک الله یا صاحب الزمان🏴 @parvaanehaayevesaal 🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 ای تـاج سـر 🖤 عـالم و آدم زهـرا 🕊 از کودکی‌ام 🖤 دل به تو دادم زهـرا 🕊 آن روز که 🖤من هستم و تاریکی قبـر 🕊جـان حسنت 🖤 برس به دادم زهـرا 🏴 شهادت بانوی دو عالم، فاطمه(س)تسلیت باد.🏴 @parvaanehaayevesaal 🥀🍃
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 جفری ساکس: آنچه به سرکردگی گروه تروریستی تحریر الشام در شروع شده، مطمئنا عملیات اسرائیل، آمریکا و ترکیه علیه است... @parvaanehaayevesaal
📸 احترام و محبت به خانواده احترام به همسر و محبت به فرزندان یکی از فضائل اخلاقی بارز حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بود. ایشان همواره به همسر خود، حضرت علی علیه‌السلام، یاری می‌رساندند و فرزندان خود را با عشق و تربیت دینی بزرگ کردند. حضرت علی علیه‌السلام درباره فاطمه سلام‌الله‌علیها می‌فرمایند: هیچ‌گاه فاطمه کاری نکرد که مرا خشمگین کند و هیچ‌گاه مرا نافرمانی نکرد. 📚نهج البلاغه، حکمت ۲۲۷ (س) @parvaanehaayevesaal