حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حركت بودیم، یكباره سرعتش رو كم ڪرد، برگشتم عقب گفتم: "چی شد؟! مگه عجله نداشتی؟!"
همین طور كه آرام راه می رفت به جلو اشاره كرد: یه خرده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم كمی جلوتر از ما، یك نفر در حال حركت بود كه به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می كشید و آرام راه می رفت، ابراهیم گفت: اگر ما تند از كنار او رد بشیم، دلش میسوزه كه نمیتونه مثل ما راه بره، یه كم آهسته بریم كه ناراحت نشه.
🌷شهيد ابراهيم هادى🌷
📚 کتاب "سلام بر ابراهیم"
@parvaanehaayevesaal💕
animation.gif
659.3K
🌹 @parvaanehaayevesaal💕
بر منتظران این خبر
خوش برسانید
که امشب شب قدر است
همه قدر بدانید
با نور نوشتند به پیشانی
خورشید
ماهی که جهان منتظرش
بود درخشید
پیشاپیش
نیمۀ شعبان مبارک🌹
animation.gif
560.6K
@parvaanehaayevesaal💕
آدرس موفقیت :
بزرگراه توکل
بلوار آرامش
خیابان آزاده
میدان عمل
مجتمع نشاط
واحد پشتكار
پلاک ۲۰
منزل خوشبختی
مرد جوانی از مشکلات خود به
حکیمی گلایه می کرد و از او خواست
که راهنمایی اش کند.
حکیم یک نشانی به او داد و گفت به این
مکان که رسیدی ساکنان آن هیچ مشکلی
ندارند، می توانی از آنها کمک بطلبی.
مرد هیجان زده به سمت نشانی رفت،
با تعجب دید آنجا قبرستان است.
به راستی تنها مُردگانند که مشکل ندارند.
💕💕💕
فقیری بود که مردم دو سکه طلا و نقره به او نشان میدادند. اما او همیشه سکه نقره را برمیداشت و مردم به حماقت او می خندیدند.
مرد مهربانی گفت: سکه طلا را بردار، اینطوری پول بیشتری گیرت میاد و دیگه دستت نمیندازن.
فقیر: اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنهایم.
شما نمی دانید چقدر از این راه
پول گیر آورده ام.
بدان که اگر کاری می کنی که
هوشمندانه است، هیچ اشکالی ندارد
که مردم تو را احمق بپندارند.
💕💕💕