eitaa logo
پروانه های وصال
7.6هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
19.7هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر خواستی چیزی را پنهان کنی لای یک کتاب بگذار! این ملت کتاب نمیخوانند...
مواظب افکار منفی، حتی کوچک‌ترینشان باشید کوچک‌ترین سوراخ‌ها هم ‌می‌توانند بزرگ‌ترین کشتی‌ها را غرق کنند... 💕💕💕
خوبه یاد بگیریم که: دخالت در زندگی دیگران"کنجکاوی"نیست "فضولیه" تندگویی و قضاوت در مورد دیگران"انتقاد"نیست ،"توهینه" هرکار یا حرفی که در آخرش بگی "شوخی کردم" شوخی نیست جانم؛حمله به شخصیت اون فرد هست بازی با احساسات مردم و سرکارشون گذاشتن"زرنگی"نیست اسمش "بی وجدانیه" خراب کردن یه نفر توی جمع "جوک"نیست اسمش "کمبوده" 💕💕💕
بچہ‌ها! مراقب‌ باشید بہ شهدا تمسڪ ڪنید بصیرتتون رو بالا ببرید ڪہ ترڪش نخورید!! رابطہ خودتون رو بـا خدا زیاد ڪنید با اهݪ بیت یڪی بشید و در این راه گوش بہ فرمان اونها باشید√ یاد شهید با صلوات 💕💕💕
زرده تخم مرغ :۵عدد پودر قند:۲۰۰گرم معادل یک ونیم پیمانه گردوی خرد شده:یک پیمانه وانیل:۱/۴ق چ پودرهل:۱ ق چ اول از هر چیز زرده هارو به همرا پودر قند اونقد میزنیم تا سفیدوخامه ای شه بعد وانیل وپودر وهل واضافه میکنیم وهم میزنیم ودر آخر گردوی خردشده رو اضافه و با قاشق هم‌میزنیم مخلوط زرده رو داخل قیف میریزیم یا با قاشق مرباخوری ازش برمیداریم و روی سینی فر که کاغذ روغنی انداختیم با فاصله به اندازه گردو میریزیم وروش رو با پودر پسته یا خلال پسته تزیین میکنیم ومیزاریم داخل فر از قبل گرم شده با دمای ۱۵۰درجه به مدت ۱۵-۲۰دقیقه (اصلا نباید تغییر رنگ بده ولازم نیست کفش طلایی بشه عکسارو ورق بزنید نمونه شو‌گذاشتم ) میذاریم تا آماده بشه این کارو‌من دوبار تکرار کردم بچه ها دمای فرها باهم متفاوته من کیک رو با۱۸۰درجه میپزم واین شیرینی هم ۱۵۰درجه به این نکته کاملا دقت کنیداگه دمای کمتر واسه پخت کیک تنظیم میکردین قبلنا اینو ۳۰درجه کمتر
💕 پیری برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت : در وجود هر انسان، همیشه مبارزه ایی وجود دارد مانند ، مبارزه ی دو گرگ! که یکی از گرگها سمبل بدیها مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر، وخود خواهی و دیگری سمبل مهربانی، عشق، امید، وحقیقت است. کودک پرسید : پدر کدام گرگ پیروز می شود؟ پدرلبخندی زد و گفت ، گرگی که تو به آن غذا می دهی ... 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ❤️(قسمت 42 بخش ششم)اما توجهے نڪردم و همونطور ڪہ دستم روے قلبم بود گریہ مے ڪردم،نفس ڪم آوردہ بودم چشم هام سیاهے رفت و صداے فریاد پدرم رو شنیدم! سرم رو تڪون دادم و از خاطرات اومدم بیرون! نہ ڪم غصہ م رو نخوردہ بود! ڪم اشتباہ نڪردہ بودم! حالا شدہ بودم اون هانیہ ے بے فڪر پنج سال پیش! نفسم رو با صدا بیرون دادم:هیچے نمیتونم بگم. سر بہ زیر از خونہ خارج شدم،از خونہ بخاطرہ پدر و مادرم فرار مے ڪردم از دانشگاہ ڪجا فرار مے ڪردم؟! حتے فڪر رو بہ رو شدن با سهیلے سخت بود! ** تاڪسے سر خیابون ایستاد،نگاهے بہ دانشگاہ انداختم و مردد پیادہ شدم. بہ زور قدم بر مے داشتم،وزنہ هاے شرم روے دوشم سنگینے مے ڪرد. خواستم وارد دانشگاہ بشم ڪہ صدایے متوفقم ڪرد:خانم هدایتے! برگشتم سمت صدا،حمیدے بود. چند قدم بهم نزدیڪ شدم همونطور ڪہ سرش پایین بود گفت:سلام. آروم جوابش رو دادم. دست هاش رو بہ هم گرہ زد و گفت:راستش اون روز میخواستم آدرس خونہ تونو بگیرم سهیلے صدام ڪرد نشد،میشہ آدرستونو بدید؟ مڪث ڪرد و آروم و خجول گفت:براے اون قضیہ! سرم رو تڪون دادم:نہ آقاے حمیدے! فعلا شرایط مناسب نیست! سریع وارد دانشگاہ شدم. ✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے
❣ ❤️ ❤️(قسمت 42 بخش هفتم)سهیلے ڪمے اون طرف تر داشت با چندتا از دانشجوها صحبت مے ڪرد. روزهاے آخرے بود ڪہ مے اومد دانشگاہ،چادرم رو ڪشیدم جلو و با قدم هاے بلند وارد ساختمون دانشگاہ شدم. میخواستم ازش معذرت خواهے ڪنم ولے نمیتونستم. باید بہ بهار مے گفتم. **** بهار با صورت گرفتہ زل زدہ بود بهم نچ نچے ڪرد و گفت:هانیہ اینو نمیشہ جمع ڪرد؟ اخم ڪردم و زل زدم بہ دست هام. _بهار چطور ازش معذرت خواهے ڪنم؟ _ببین تا چند دقیقہ دیگہ از دانشگاہ میرہ تا ڪلاس بعدے فرصت دارے از دانشگاہ ڪہ بیرون رفت برو دنبالش بهش توضیح بدہ ڪارت خیلے بد بودہ! _واے نگو روم نمیشہ! _روت میشہ یا نمیشہ رو ول ڪن! نگاهے بہ پشتش انداخت و گفت:هانے بدو دارہ میرہ! سرم رو بلند ڪردم،بهار ضربہ ے آرومے بہ شونہ م زد و گفت:بدو دیگہ عین ماست نگا نڪن! نمیتونستم تڪون بخورم،انگار پاهام بہ زمین چسبیدہ بود. بهار نگاهے بهم انداخت و گفت:خودت خواستے! ازم فاصلہ گرفت و رفت بہ سمت سهیلے! ✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے
❣ ❣ ❤️ ❤️(قسمت 42 بخش هشتم)لبم رو بہ دندون گرفتم،رو بہ روے سهیلے ایستادہ بود و تند تند چیزهایے میگفت سهیلے هم با اخم زل زدہ بود بہ زمین. همونطور ڪہ با سهیلے صحبت مے ڪرد نگاهے بہ من انداخت و با چشم و ابرو بهم اشارہ ڪرد! نفسم رو بیرون دادم و یڪ قدم برداشتم اما نتونستم جلوتر برم! ایستادم،بهار با حرص دندون هاش روے هم فشار داد،سهیلے ڪمے بہ سمت من برگشت چند لحظہ تو همون حالت بود دستے بہ ریشش ڪشید و بہ سمت در دانشگاہ رفت! بهار با عجلہ اومد سمتم:هانے بدو الان میرہ ها! ڪلافہ گفتم:نمیتونم! با اخم زل زد بهم و لب هاش رو جمع ڪرد. آروم قدم برداشتم،چند قدم ازش دور شدہ بودم ڪہ گفت:مسابقہ ے لاڪ پشت ها نیستا هرڪے دیرتر برسہ! بجنب دختر! پوفے ڪردم و سرعتم رو بیشتر ڪردم،از دانشگاہ خارج شدم،سهیلے آروم راہ مے رفت. مردد صداش ڪردم:استاد! ایستاد اما بہ سمتم برنگشت،نباید مڪث مے ڪرد وقتے من صداش ڪردم فقط منظورم خودش بودہ! رفتم بہ سمتش،چهار پنج قدم باهاش فاصلہ داشتم. صورتش جدے بود آروم گفت:امرتون؟ چیزے نگفتم،بند ڪیفش رو روے دوشش جا بہ جا ڪرد:مثل اینڪہ ڪارے ندارید! خواست قدم بردارہ اما برگشت سمتم:ڪار دیشبتون اصلا جالب نبود بدترین توهینو بہ من و خانوادم ڪردید! خجالت زدہ زل زدم بہ زمین. با صدایے ڪہ انگار از تہ چاہ مے اومد گفتم:قصدم بے احترامے نبود! اصلا توقع نداشتم شما بیاید خواستگارے فڪر مے ڪردم آقاے حمیدے.... ادامہ ندادم،گریہ م گرفتہ بود! سهیلے هم ساڪت بود،دوبارہ شروع ڪردم:دیروز ڪہ اون حرف ها رو زدم شوخے مے ڪردم اصلا فڪر نمے ڪردم مادر شما باشن شبم ڪہ شما رو دیدم مغزم قفل ڪرد،ڪارم خیلے بد بود میدونم حاضرم بیام از پدر و مادرتونم عذرخواهے ڪنم،توضیح میدم! بغضم داشت سر باز مے ڪرد،با تمام وجود معنے ضرب المثل چرا عاقل ڪند ڪارے ڪہ باز آرد پشیمانے رو فهمیدم! _حلال ڪنید. ✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے
خدایا..تو کافی هستی برایم مشکلاتم را به تو می سپارم و دلم قرص می شود کمکم کن خرابی هارا از نوبسازم خدایا دوستت دارم
خـدای من ﺑﺮﺍی ﺩﻟـﻢ "ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ" ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ این مضطر خدای من به حضورت به نگاهت به یاریت نیازمندم «اِلٰهی وَ رَبّی مَنْ لی غَیْرُکَ» 🌟شبتون بخیر و آرام🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ با توکل به اسم الله آغـــاز روزی زیبـــا با صلوات بـــر محمـد و آل محمــــد (ص) اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم سلام صبح زیباتون بخیر ┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام علی علیه‌السلام فرمودند: دل بستگى به دنيا، عقل را فاسد مى ‏كند، قلب را از شنيدن حكمت ناتوان مى ‏سازد و باعث عذاب دردناك مى ‏شود.✨ ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
غایبے از نظر اما شدہ‌اے ساڪن دل بنما رخ بہ من اے غایب مشهود بیا نیست خوشتر زشمیمت نفس باغ بهشت گل خوشبوے من اے جنت موعود بیا ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
مردم ، علی (ع) و آل علی (ع) مشعل نورند بی نور علی (ع) مردم عالم همه کورند ما غیر علی (ع) در دو جهان یار نداریم داریم علی (ع) را به کسی کار نداریم غلامرضا سازگار ══💝══════ ✾ ✾ ✾
هدایت شده از پروانه های وصال
الهی دراین صبح زیبا🦋 سایه خدابرسرتون🌺🍃 سلامتی بروجودتون سرسبزی درخانه هاتون سخاوت خدا درمالتون سرنوشت نیکو در عمرتون سبد سبد🌹 سنبل در دستتون❣ سیب خنده رو لباتون باشه🌺🍃 صبح بخیر و دلچسب 😋🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷حضرت موسی ع به ابلیس گفت: به من از گناهی خبر بده که هرگاه انسان مرتکب آن گردد، تو بر او مسلط گردی. ابلیس گفت: «اذا اعجبته نفسه، و استکثر عمله و صغرفی عینیه ذنبه؛ در سه مورد بر انسان مسلط می‌شوم‌: ۱. هنگامی که از خود راضی شود ۲. اعمال خود را خوب وزیادبداند ۳. هنگامی که گناهش را کوچک بداند. کافی ج ۲ ص ۳۱۴ 💕💕💕
هیچ وقت نگو رسیدم ته خط.... "اگر هم احساس کردی رسیدی ته خط".... یادت بیار که معلم کلاس اولت گفت:نقطه سر خط..... 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◽️واڪنش مردم به یڪ‌سوال‌خاص😔 ▫️آخرین‌باری‌ڪه‌به‌یادِ علیه‌السلام افتادید، ڪِی بود؟! و جواب های شوڪ آور مردم...😔 علیه السلام: 🗞 ما به اندازه (یڪ‌لیوان) آب خوردن، ما را نمی‌خواهند، اگر بخواهند، دعا می‌کنند، فرج ما می‌رسد..
🌷 شیخ رجبعلی خیاط(ره): 🌸 قیمت تو به اندازه خواست توست، اگر خدا را بخواهی، قیمت تو بی نهایت است و اگر دنیا را بخواهی، قیمت تو همان است که خواسته ای! 💕💕💕