دختر بچه ای از برادرش پرسید:
معنی عشق❤️چیه؟
برادرش جواب داد:
عشق❤️ یعنی تو هر روز شکلات من رو ، از کوله پشتی مدرسه ام بر میداری..
ومن هرروزبازهم شکلاتم روهمونجا میذارم.❤️
💕💕💕
زمین میخورے ؛ 🌎👣
درست همونموقعۍڪھ
اونقدر بھ چیزے تعلقدارۍ
ڪھ گذشتنازش؛براتممڪننیس
#باندپـرواز تو "دقیقا" همینجاس!
تو همین دنیآ..
مراقبباشسقوطنڪنۍ!
تعلقِ زیادۍ تو ایندنیا
بھ زمینت میزنـھ💔
#حواسمونهس؟!🌱
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
💕💕💕
🚩تببین معنای دقیق عقلانیت توسط رهبر انقلاب:
🔰ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاوردند
🔻رهبر انقلاب صبح امروز:
🔸بعضیها اسم عقل و عقلانیت را که میآورند، منظورشان از عقلانیت ترسیدن است؛ وقتی میگویند عاقل باشید، یعنی بترسید، یعنی منفعل باشید، یعنی از مقابل دشمن فرار کنید؛ نه این درست نیست، ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند. اسم ترسیدن و فرار کردن و میدان را خالی کردن عقلانیت نیست، اسمش همان ترس و فرار و مانند اینها است. عقلانیت یعنی محاسبهی درست؛ و البته دشمن سعی میکند عقلانیت به آن معنای غلط را تلقین کند، بعضی هم نادانسته گاهی حرفهای دشمن را تکرار میکنند.
🔹اینکه شما میبینید علیه امکانات موشکی ما، علیه تشکیلات نظامی ما کارهایی میشود، تبلیغاتی میشود و علیه تواناییهای منطقهای ما که برای قدرت دفاعی ما بسیار حائز اهمیت است تبلیغات میشود، حرف میزنند، این یاوهگوهای آمریکایی که ملاحظه میکنید ــ واقعاً اراذل یاوهگو که هر حرفی به دهنشان میآید بیمحابا و بیمحاسبه میزنند ــ هرجا میروند مینشینند علیه جمهوری اسلامی حرف میزنند، اینها بهخاطر همین است که این امکانات اساسی ما با محاسبهی دقیق بهوجود آمده و انشاءاللّه پیش خواهد رفت و تبلیغات دشمنان ناشی از عقبماندگی آنها در این میدان و ناشی از ترس آنها است.
🔸 بنابراین مهم این است که دستگاه محاسباتی را حفظ کنیم، سالم نگه داریم، نگذاریم دچار اختلال بشود. ۹۹/۷/۲۱
💕💕💕
#وسعت_رزق
✍ هر روز ۳۰ مرتبہ بگوید ↯
{ سُبحانَ الله و بِحَمدهِ سُبحانَ اِلله العظیم }
پس ۱۰۰ مرتبہ بگوید ↯
{ اَستَغفِرُالله }
Ⓜ️ گلهای ارغوان ۱/۱۳۵
💕💕💕
💕 از حکیمی پرسیدند :
که چرا گوش دادنت از سخن گفتنت
بیشتر است؟
گفت:
چون به من دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دو برابر آنچه می گویم، می شنوم.
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی،
چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی،
از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند،
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
💕💕💕
از قدیم رسم بود🌸🍃
که اگر ستاره دنباله دار دیدی آرزو کنی
اگر قاصدک دیدی آرزو کنی
ستاره رد می شود
قاصدک را هم باد می برد
قدیمی ها خیلی چیزها را خوب می دانستند.
می دانستند که آرزو ماندنی نیست
می دانستند نباید آرزو به دل ماند
آرزو را باید فوت کرد
رها کرد به حال خودش
آرزو را روی دلهایتان نگذارید
نباید راکد بمانند...
آب هم با آن همه شفافیتش
یک جا بماند کدر می شود و بو می گیرد
آرزوهایتان را بدهید دست باد
آنها باید جاری باشند
تا برآورده شوند
امیدوارم امروز روز بر آورده شدن
آرزوهایتان باشد…🍃🌸🍃
#تلنگرانہ
•میدونے شرط تحۅݪ چیهـ...؟
شرط تحۅݪ شناخـت از خداسـت
وقتے اللهُ بشناسے عاشقش میشوے...
و وقتی عاشقش باشی گناه نمیکنے...🙂
و وقتی گناه نکنی امتحان میشوی...
[• اگر قبول شدی شهید میشوی-🥀(:
#عاشقواقعیباشیم💕🙃✌️
💕💕💕
📝
به حکیمی گفتند:
از زور گرسنگی مجبورشدیم کوزه سفالین یادگار سیصد ساله ی
اجدادمان رابفروشیم
حکیم گفت:
خدا روزیتان را سیصدسال پیش کنار گذاشته و اینگونه ناسپاسی میکنید♥️
💕💕💕
انقدباگناهاترفیقشدی
حسّشوننمیکنی...!
چناناُختشدیباهاشون
پیداشوننکردیهنوز...✋🏻
مااصلاباگناهامون
مشکلینداریمکه...
خوبیمباهم..
والا!💁♂ :|
#استادپناهیان👤
💕💕💕
استادی میگفت؛
پولدارىمنش است
و ربطى به ميزان دارايى ندارد!
گدايى صفت است
و ربطى به بى پولى ندارد!
دانايى فهم و شعور است
و ربطى به مدرك تحصيلى ندارد...!!
💕💕💕
✍ پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم میکرد.از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد:
🤲 ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای. پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟!
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود...
نتيجه گيري مولانا از بيان اين حكايت:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه
💕💕💕