سه واژه ي مهم و تاثير گذار در زندگي هر فرد
"انتخاب"
"فرصت"
"تغییر"
باید "انتخابی" درست داشته باشید
تا "فرصتی" مناسب پیدا کنيد
وگرنه
زندگی تان هیچگاه "تغییر" نخواهد کرد...
💕💚💕
•~•✨
عمق وجود من؛
با این سکوت راز آمیز آشناست...،
سکوتے کہ در باطن، هزارها فریاد دارد.🍀
من هرگز اجازه نمے دهم که صداے حاج همت
در درونم گم شود!..
✌️ این سردار خیبر قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است💖
شہید سید مࢪتضےآوینے °•
💕💚💕
هفت چیز است که خدا از آنها نفرت دارد:
۱-نگاه متکبرانه
۲-زبان دروغگو
۳-دستهایی که خون بی گناه میریزند
۴-فکری که نقشه های پلید میکشد
۵-پاهایی که برای بدی کردن می شتابند
۶-شاهدی که دروغ میگوید
۷-شخصی که میان دوستان تفرقه می اندازد.
💕💛💕
آرزوهایت
را بہ خدا بگو
بے شک برآورده خواهد شد
آرزوهایت هر چقدر بزرگ باشند
خدایت بزرگتر است
بزرگ ترین آرزوے تو
کوچک ترین معجزه ے خداوند است
💕💛💕
انسان ها همیشه "بُت" می سازند،
بعضی ها با "سنگ و چوب"
عده ای با "باورهایشان"
اولی ترسناک نیست،
چون با یک تبر در هم می شکند!
ولی دومی بلایی است که هیچ جامعه ای از آن مصون نمانده است!
پس بشکن
باورهایی را که از تو یک زندانی ساخته است بی آنکه بدانی ...
💕💙💕
خیلے عجیبند!
خوبهاے زندگیات
آنقدر خواستنیاند..
ڪـہ بدونشان
دنیا مـ؋ـت هم نمیارزد!
"مراقب خوبهاے زندگیتان باشید
💕💛💕
صبر تنها
عصبانی نشدن نیست
صبر یعنی اینکه
قادر باشید هفت احساس
تنفر
علاقه
لذت
اضطراب
خشم
غم
و ترس
را در خود کنترل
مدیریت و مهار کنید🍃🌸
💕💙💕
با سه شخص دوستی مکن
متکبر،جاهل، خائن...🍃
سه چیز را از مردم دریغ مکن
محبت، وفا، اخلاص...🍃
از سه چیز پرهیز کن
آزار، بدبینی، خیانت...🍃
💕💙💕
معمولا مشکلات بزرگ کم کم شکل می گیرند... مثلا طلاق هم این طور نیست که یهو شکل بگیره! کم کم...
گاهی بی احترامی هایی که در محیط خانواده و نسبت به خانواده همسر وجود دارد کم کم طرف مقابل را برای ادامه زندگی سرد می کند
گاهی قدرنشناسی هایی که مرد نسبت به وظایف سنگین همسرش در خانه بروز می دهد یا کنایه زدن های زن به شوهرش در مورد جایگاه شغلی و درآمدش کم کم او را سرد می کند
گاهی یک رابطه به ظاهر کوچکِ مرد یا زن با جنس مخالف در محل کارش، به عنوانِ رابطه ی کاری یا اینکه ما مثل خواهر و برادریم و از این موارد، کم کم رابطه همسران را سرد می کند
گاهی کم توجهی همسران نسبت به هم و درک نکردنِ همدیگر و اینکه سرشون فقط تو گوشی باشه و حتی موقع صحبت هم به هم توجه نکنند کم کم رابطه ها را سرد می کند
گاهی اختلافات کوچک بی اهمیتی که هیچ کس حاضر به کوتاه آمدن نمی شود کم کم بزرگ می شود و زندگی سرد می شود
مواظب این کم کم ها باشید تا زندگی زیبای خودتون رو حفظ کنید تا همیشه خوشبخت و شاد باشید
با مطالعه این متن فوری یاد رفتارهای نامناسب همسرتان نیاُفتید! بلکه سعی کنید خودتون رو اصلاح کنید تا ایشون هم از شما تاثیر گیرد
💕💛💕
خاموش بودن نصف حکمت است
تعقیب نکردن دیگران ، نصف آرامش ؛
و مداخله نکردن در کار دیگران ، نصف ادب ...
همیشه آنکه قویتر بود ،
کمتر زور میگفت ...
و آنکه راحتر میگفت اشتباه کردم ؛
اعتماد به نفسش بالاتر بود ...
آنکه " صدایش " آرامتر بود ،
حرف هایش بانفوذتر بود ...
آنکه خودش را واقعا " دوست داشت " ؛
دیگران را واقعی تر دوست داشت ...
آنکه به " تفاوت بین انسانها " واقف بود ؛
بیشتر نقاط مشترک میان خود و دیگران را پیدا میکرد ..
💕💛💕
پروانه های وصال
✍ #نکات_دعای_عهد 26 «مولای جذاب»💕 🔮و أَنْفِذْ أَمْرَه...؛ و فرمانش را نافذ کن... 💥منظور از «نف
#نکات_دعای_عهد 27
«پشتیبان مولا»💕
🌸 وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ...خداوندا پشتوانهی محکمی برای مولای ما باش !
🤲از حضرت رب العالمین میخواهیم، با تایید دلایل و براهین و با زیادی پیروان و خلوص یاران و دوستدارانش او را حمایت فرماید و سبب رواج امر او باشد.
🔸البته بعضی هم گفتن «شدت ازر» اینه که خداوند وزرا و امرا و علما و حکما و سایر اهل دانش را حامی و پشتیبان آن بزرگوار قرار دهد، تا همه ارکان پادشاهی برای حضرت حاصل شود.
🔚بنابراین ، افراد «ازر» یعنی روسا و کسانی که به منزله حضرت امیرالمؤمنین(ع) باشند نسبت به خاتم الانبیاء و هارون نیست به حضرت موسی(ع) چنانکه در آیه کریمه: «اشدد به ارزی » این معنی فهمیده می شود....همان ۳۱۳ نفر!! .
✅نتیجه اینکه ، چون ظهور آن حضرت، شباهت کامل با ظهور انبیا: خواهد داشت، لهذا در این گونه امور، هم مانند آنها خواهد بود....
در عَجَبَم از کسانی کھ
هزاران گناھ مۍکنند...
و مُعتقدند یک قطرھ💧
اَشک بر امام حسین﴿؏﴾
ضامنِ بهشـت آنهاست!
#شهیدچمران🌱 #سلام_ودرود_برشهیدان
💕💛💕
سوال یک دختربچه ۹ساله شیعه ازمدیر خود که باعث شد تمام کارشناسان شبکه های وهابی جوابی بجز سکوت برایش نیافتند:*
ما درکلاس ۲۴نفر هستیم،معلم ما وقتی میخواد از کلاس بیرون بره
به من میگه:
خانم محمدی،شما مبصر باش تا نظم کلاس بهم نریزه...
و به بچه ها میگه:
بچه ها،گوش به حرف مبصر کنید،تا من برگردم...
حالا شما میگید پیامبر(ص) از دنیا رفت و کسی را به جانشینی خودش انتخاب نکرد؟
آیا پیامبر(ص) به اندازه معلم ما بلد نبود یک مبصر و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند که نظم جامعه اسلامی به هم نریزد؟؟؟
*جواب مدیر اهل سنت به دانش آموز شیعه:*
برو فردا با ولیات بیا کارش دارم!!!
دانش آموز رفت و فرداش با دوستش اومد!!!
*مدیرگفت:*
پس چرا ولیتو نیاووردی؟
مگه نگفتم ولیتو بیار؟
*دانش آموز گفت:*
این ولیه منه دیگه...
*مدیر عصبانی شدوگفت:*
منظور من از ولی سرپرسته،پدرته، تو رفتی دوستتو آوردی؟
*دانش آموز گفت:*
نشد دیگه...
اینجا میگی ولی یعنی سرپرست...
پس چطور وقتی پیامبر میگه این علی ولی شماست میگید معنی ولی میشه دوست!!!!!!!!👌🏻
*بنازم به این بچه شیعه* 👏🏻👏🏻
اگر شیعهای و عاشق علی و ولایت علی هستی تا میتونی این مطلب رو ارسال کن
*یـــــــــــــــــاعلـــــــــــــــــــــــــــــی*
*قول بده اگه خوندی تو هر گروه هستی پخش کنی.*.
💕💛💕
✨﷽✨
#پندانه
🔴 «ترجیح میدهی جزء کدام دسته باشی؟»
⬜️ انسانهای بزرگ: درباره عقاید حرف میزنند
◻️ انسانهای متوسط: درباره وقایع حرف میزنند
◽️ انسانهای کوچک: پشت سر دیگران حرف میزنند
⬛️ انسانهای بزرگ: درد دیگران را دارند
◼️ انسانهای متوسط: درد خودشان را دارند
◾️ انسانهای کوچک: بی دردند
⬜️ انسانهای بزرگ: عظمت دیگران را میبینند
◻️ انسانهای متوسط: به دنبال عظمت خود هستند
◽️ انسانهای کوچک: عظمت خود را در تحقیر دیگران میبینند
⬛️ انسانهای بزرگ: به دنبال کسب حکمت هستند
◼️ انسانهای متوسط: به دنبال کسب دانش هستند
◾️ انسانهای کوچک: فقط به دنبال کسب پول هستند
⬜️ انسانهای بزرگ: به دنبال طرح پرسشهای بیپاسخ هستند
◻️ انسانهای متوسط: پرسشهایی میپرسند که پاسخ دارند
◽️ انسانهای کوچک: میپندارند پاسخ همه پرسشها را میدانند
⬛️ انسانهای بزرگ: به دنبال خلق مساله هستند
◼️ انسانهای متوسط: به دنبال حل مساله هستند
◾️انسانهای کوچک: مساله ندارند
💕💙💕
◾◾◾◾◾◾◾
🔘 اگر بخواهی جایگاه خود را نزد امام زمان علیه السلام بدانی..
◾به نقل از حسن بن جَهْم گوید: به امام رضا علیهالسلام گفتم: مرا از دعا فراموش مکن.
حضرت فرمود: «گمان مى کنى که من فراموشت مىکنم؟».
اندکى در خودم اندیشیدم و با خود گفتم: او براى شیعیانش دعا مىکند و من نیز از شیعیانش هستم. آن گاه گفتم: نه، فراموشم نمىکنى.
فرمود: «از کجا فهمیدى؟».
گفتم: من از شیعیانت هستم و شما بر آنها دعا مىکنى.
فرمود: «آیا متوجّه چیز دیگرى جز این شدى؟».
گفتم: نه.
فرمود: «هرگاه خواستى بدانى که نزد من چه جایگاهى دارى، ببین من نزد تو چه جایگاهى دارم».
📚 کافی ج ٤ ص ٢٧٠
------------------------
✍🏼 به همان اندازه که برای امام مهدی علیه السلام اهمیت قائل هستیم و حرمت حضور ایشان را نگه میداریم به همان اندازه نزد امام زمان ارج و قرب داریم.
✍🏼خوشابحال شیعه ای که از امام خود غافل نیست، حرمت نگاه میدارد و مرتکب خلاف نمی شود.
💕💛💕
سلام به همه ی دوستان محترم
#مردی_در_آینه نوشته ی شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی داستانی واقعی است که به دلیل شهادتشون ناتمام مانده بود و توسط یکی از دوستان ایشون کامل شد .
امیدواریم که از این داستان هم لذت ببرید برای شادی روح همه ی شهدا به خصوص این شهید بزرگوار حرم صلوات
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجٌِلْ فَرَجَهُمْ وَ اَهْلِکْ اعْدائَهُم اَجْمَعِینْ 🌸
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#مردی_در_آینه
#قسمت_اول: اولین شعاع نور
همیشه همین طوره ... از یه جایی به بعد می بری ... و من ... خیلی وقت بود بریده بودم ...
صداش توی گوشم می پیچید ... گنگ و مبهم ... و هر چی واضح تر می شد بیشتر اعصابم رو بهم می ریخت ...
- هی توم ... با توئم توم ... توماس ... چشمات رو باز کن دیگه ...
عصبی شده بودم ... دیگه داشت با تمام وجود روی مغزم راه می رفت ... اونم با کفش های میخ دار ... اما قدرت تکان دادن دستم یا باز کردن دهنم رو هم نداشتم ... به زحمت تکانی به خودم دادم شاید دست از سرم برداره اما فایده نداشت ... حالا دیگه داشت با لگد می زد به تخت ...
به زحمت لای چشمم رو باز کردم ... اولین شعاع نور، بدجور چشمم رو سوزوند ...
لعنتی هیچ جور بی خیال من نمی شد ... به زور دوباره لاشون رو باز کردم ... تصویر مات چهره اوبران در برابرم نقش بست ...
بلند شدم و نشستم .... سرم داشت می ترکید ... انگار داشتن توش، سرب داغ می ریختن ... به اطراف نگاه کردم ...
- من اینجا چه غلطی می کنم؟ ...
هنوز مغزم کار نمی کرد ... با تمسخر بهم نیشخند زد ...
- تو اینجا چه غلطی می کنی؟ ... همون غلطی رو که نباید بکنی ... تا کی می خوای اینطوری زندگی کنی؟ ... می دونی دیروز ...
صداش مثل چنگک روی شیارهای مغزم کشیده می شد ... معده ام بدجور داشت بهم می پیچید ... دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ...
- لعنت به تو توماس ... سلول رو به گند کشیدی ... من احمق رو باش که واست قهوه آورده بودم ...
- برو گمشو لوید ... دست از سرم بردار ...
چند قدم رفت عقب ... نگاش نمی کردم اما سنگینی نگاهش رو حس می کردم ... اومدم بلند بشم که روی استفراغ خودم سر خوردم و محکم وسط سلول پخش زمین شدم ...
دستم رو گرفتم به صندلی و خودم رو کشیدم بالا ...
- نمی دونم چرا توی آشغال رو اخراج نمی کنن؟ ...
سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه کردم ... انزجار خاصی توی چشم هاش موج می زد ...
- یه پرونده جدید داریم ... زودتر خودت رو تمییز کن قبل از اینکه سروان توی این کثافت ببیندت ...
قهوه رو گذاشت کنارم و رفت بیرون ... و من هنوز گیج بودم... اونجا ... توی سلول چه غلطی می کردم؟ ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
#مردی_در_آینه #قسمت_اول: اولین شعاع نور همیشه همین طوره ... از یه جایی به بعد می بری ... و من ..
#مردی_در_آینه
#قسمت_دوم : برداشت اول
قهوه رو برداشتم و رفتم بیرون ... افسرپشت میز، زل زده بود بهم ... چهره اش جدید بود ... نهایتا بیست و چند ساله ... سرم تیر می کشید ... تحمل نگاهش رو نداشتم ...
- به چی زل زدی تازه کار؟ ...
-هیچی قربان ...
و سریع سرش رو انداخت پایین ...
قهوه رو گذاشتم روی میزش و رفتم رختکن ... شلوارم رو عوض کردم و بدون اینکه برم سمت دفتر، راهم رو گرفتم طرف در خروجی ...
- هی کجا میری؟ ...
با بی حوصلگی چرخیدم سمتش ...
- می بینی دارم میرم بیرون ...
- کور نیستم دارم می بینم ... منظورم اینه کدوم گوری میری؟ ... همین چند دقیقه پیش بهت گفتم یه پرونده جدید داریم ...
منتظر نشدم جمله اش تموم بشه ... رفتم سمت خروجی ...
- توی ماشین منتظرت می مونم ...
در ماشین رو باز کرد ... تا چشمش به من افتاد با عصبانیت، پرونده های دستش رو پرت کرد روی صندلی عقب ...
- با معده خالی؟ ... همین چند دقیقه پیش هر چی توی شکمت بود رو بالا آوردی... هنوز هیکلت بوی گند میده ... اون وقت دوباره ...
- هر احمقی می دونه قهوه ... هر چقدرم قوی، خماری رو از بین نمی بره ...
شیشه های ماشین رو کشید پایین ... و با عصبانیت زل زد توی صورتم ...
- می دونی چیه توم؟ ... من یه احمقم که نگران سلامتی توئم ... و اینکه معلق یا اخراجت نکنن ... اما همه اش تا الان بود ... دیگه واسم مهم نیست ... هر غلطی می خوای بکنی بکن ... دیگه نمی تونم پشت سرت راه بیوفتم و کثافت کاری هات رو جمع کنم ...
با بی حوصلگی چشمم رو چرخوندم و نیم نگاهی بهش انداختم ...
- من ازت خواسته بودم کثافت کاری هام رو جمع کنی؟ ...
تکیه دادم به صندلی و چشم هام رو بستم ...
- وقتی رسیدیم صدام کن ...
صحنه جرم ...
مقتول: کریس تادئو ... 16 ساله ... سفیدپوست ... دانش آموز دبیرستانی ... ساعت تقریبی قتل: 9 صبح ... برداشت اول از علت مرگ ... خونریزی شدید بر اثر برخورد ضربات متعدد چاقو ... دو ضربه به شکم ... سه ضربه به پهلو ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
﷽
___________
این آخوندام ما رو ول نمی کنند...😒😏
*یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل میکرد:*
*قرار بود جمع منتخبی از اساتید و نخبگان ریاضی برای شرکت در کنفرانسی بین المللی به یکی از کشور های غربی بروند.🙂*
*وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه #روحانی تو هواپیماست.😒🛫*
*به خودم گفتم بفرما؛ اینها سفر خارجی هم ما رو ول نمیکنند.😤*
*رفتم پیشش نشستم بهش گفتم:حاج آقا اشتباه سوار شدید...مکّه نمیره😐🕋*
*گفت: میدونم*
*گفتم: حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی؛ شما اشتباهی نیایید😕*
*گفت: میدونم*
*دیدم کم نمیاره😏*
*جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضیم رو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی ریاضی اونم تو یه کشور خارجی حتماً باید ریاضی بلد باشید.*
*اگر ریاضی بلدید این سوال رو حل کنید ، برگه رو بهش دادم و خوابیدم.😎🤓*
*از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه مینویسه.🤣*
*گفتم: حاجی عجله نکن اگه بعداً هم حلش کردی من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران. جوابش رو بیار اونجا بده.😂*
*دوباره خوابیدم.😴*
*بیدار که شدم دیگه نمی نوشت، گفتم چی شد؟🤔*
*📝برگه رو بهم داد و گفت:*
*سؤالت چهار راه حل داشت سه راه حل نوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی.😳*
*شوکه شده بودم😳😥*
*ادامه داد: این هم مساله منه اگر تونستی حلش کنی من حسن زاده آملی هستم از قم.........😨*
*بعدها فهمیدم که به ایشون لقب ذوالفنون را دادند و ایشان در تمامی علوم صاحب نظر بود.😶*
*تا جایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در هفته روزی یکبار عدّه ای از پروفسور های فرانسه و سایر کشور های اروپایی برای کسب علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان میرسیدند.😕*
*حالا نظر این عالم بزرگ درباره رهبر معظم انقلاب امام خامنهای مدظله العالی:*
*"گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است."😊*
*این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میکند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان،*
*علامه عارف آیتالله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسنزاده فرمودهاند:*
*_#حسنزاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج).♥️_*
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
💕❤️💕