پروانه های وصال
#مردی_در_آینه #قسمت_چهل_هشتم: جوشش خون - حدود ساعت 8 شب بود که رفت بيمارستان ... وقتي اومد بيرو
#مردی_در_آینه
#قسمت_چهل_نهم: قلبی که دیگر نمی زد
لالا ديگه نمي تونست حرف بزنه ... فقط گريه مي کرد ... مي لرزيد و اشک مي ريخت ...
با هر کلمه اي که از دهانش خارج شده بود ... درد رو بيشتر از قبل حس مي کردم ... جاي ضربات چاقو روي بدن خودم آتيش گرفته بود ...
- من ترسيده بودم ... اونقدر که نتونستم از جام تکون بخورم... مغزم از کار افتاده بود ...
اون که رفت دويدم جلو ... کريس هنوز زنده بود ... يه خط خون روي زمين کشيده شده بود و اون بي حال ... چشم هاش داشت مي رفت و مي اومد ... نمي تونست نفس بکشه ... سعي کردم جلوي خونریزی رو بگيرم ... اما همه چی تموم شد ... کریس مرد ...
تنفس مصنوعي هم فايده اي نداشت ... قلبش ايستاد ... ديگه نمي زد ...
چند دقيقه فقط اشک مي ريخت ... گريه هاي عميق و پر از درد ... و اون در اين درد تنها نبود ...
اوبران با حالت خاصي به من نگاه مي کرد ... انگار فهميده بود حس من فراي تاسف، ناراحتي و همدردي بود ... انگار حس مشترک من رو مي ديد ...
نمي دونستم چطور ادامه بدم ... که حاضر به بردن اسم قاتل بشه ... ضعف و بي حسي شديدي داشت توي بدنم پيش مي رفت و پخش مي شد ...
- توي همون حال بودم که يهو از دور دوباره ديدمش ... داشت برمي گشت سراغ کريس ... منم فرار کردم ... ترسيدم اگر بمونم من رو هم بکشه ...
اون موقع نمي دونستم چقدر قدرت داره ... بعد از مرگ کريس فهميدم اون واقعا کي بود ...
- تو رو ديد؟ ...
- فکر مي کنيد اگه منو ديده بود يا مي فهميد من شاهد همه چيز بودم ... الان زنده جلوي شما نشسته بودم؟ ... اون روز هم توي خيابون ترسيدم ... فکر کردم شايد من رو ديده و تو رو فرستاده سراغم ...
دستم رو گذاشتم روي ميز ... تمام وزنم رو انداختم روش و بلند شدم ... سعي مي کردم خودم رو کنترل کنم اما ضعف شديد مانع از حرکت و گام برداشتنم مي شد ... آروم دستم رو به ديوار گرفتم و از اتاق بازجويي خارج شدم ...
تنها روي صندلي نشسته بودم ... کمي فرصت لازم داشتم تا افکارم رو جمع کنم ...
اوبران هم چند لحظه بعد به من ملحق شد ...
- توماس ... بدجور رنگت پريده ... همه ماجرا رو شنيدي ... با لالا هم که حرف زدي ... برگرد بيمارستان و بقيه اش رو بسپار به ما ... تو الان بايد در حال استراحت ... زير سرم و مسکن باشي ... نه با اين شکم پاره اينجا ...
چند لحظه بهش نگاه کردم ... چطور اين همه رفاقت و برادري رو توي تمام اين سال ها نديده بودم؟ ... حالا که قصد رفتن و تموم کردن همه چيز رو داشتم ... اوبران فرق کرده بود؟ ... يا من تغيير کرده بودم؟ ...
نفس عميقي کشيدم و دوباره از جا بلند شدم ... آخرين افکارم رو مديريت کردم و برگشتم توي اتاق بازجويي ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
#مردی_در_آینه #قسمت_چهل_نهم: قلبی که دیگر نمی زد لالا ديگه نمي تونست حرف بزنه ... فقط گريه مي کر
#مردی_در_آینه
#قسمت_پنجاه: شجاع باش لالا
چند لحظه با تعجب بهم نگاه کرد ... فکر مي کنم هرگز آدمی رو نديده بود که توي اين شرايط هم به کارش ادامه بده ...
پام از شدت درد پهلوم حرکت نمي کرد ... مثل يه جسم سنگين، دنبال من روي زمين کشده مي شد ... از روي ديوار ... تکيه ام رو انداختم روي ميز ... و نشستم مقابلش ... زخم هام تير کشيد ... براي يه لحظه چشم هام سياهي رفت و نفسم حبس شد ...
- حالت خوبه کارآگاه؟ ...
قطره عرق از کنار پيشونيم، غلت خورد و روي گونه ام افتاد ... چشم هام رو باز کردم و براي چند لحظه محکم و مصمم بهش نگاه کردم ...
- يه راه خيلي خوب به نظرم رسيد ... ازت سوال مي کنم ... بدون اينکه به اسم کسي اشاره کني فقط جواب سوالم رو بده ... فقط با بله يا خير ...
- کسي که کريس رو کشته ... رئيس باند جديد اون منطقه است؟ ...
چند لحظه نگام کرد و به علامت نه سرش رو تکان داد ... خيالم راحت شد ... حالا به راحتي مي تونستيم نقشه ام رو عملي کنيم ... فقط کافي بود لالا قبول کنه ... اينطوري هيچ خطري هم جان اين دختر رو تهديد نمي کرد ...
- اون مرد از اعضاي اصلي بانده؟ ...
با علامت سر تاييد کرد ... به حدي ترسيده بود که اين بار هم حاضر نشد با زبانش جواب بده ... حق داشت ... اون فقط يه دختر 15، 16 ساله بود ...
- فکر مي کني اينقدر براي رئيس باند اهميت داشته باشه ... که حس کنه نمي تونه کسي رو جايگزين اون کنه و نبود اون يه ضربه بزرگه؟ ...
با حالت خاصي توي چشم هام زل زد ... به آشفتگي قبليش، آشفتگي جديدي اضافه شد ...
جواب سوالم رو نمي دونست ... نمي دونست تا چه حدي ممکنه رئيس براي اون آدم مايه بزاره ... پس قطعا از خانواده اش نيست ... و فقط يکي از نيروهاي رده بالاست ... اما چقدر بالا؟ ...
هر چند اين که خودش مستقيم کريس رو به قتل رسونده ... يعني اونقدر رده بالا نيست که کسي حاضر باشه به جاي اون ... دست به قتل بزنه ...
هر چقدر هم رده بالا ... فقط يه زير مجموعه رده بالاست ... و نهايتا پخش کننده اصلي اون منطقه است ... يه پخش کننده تر و تمييز ... با يه کاور شيک ...
نگاهم مصمم تر از قبل برگشت روي لالا ...
- من يه نقشه دارم ... نقشه اي که اگر حاضر به همکاري بشي هم مي تونيم قاتل کريس رو گير بندازيم ... هم کاري مي کنم يه تار مو هم از سرت کم نشه ... فقط کافيه محبتي که گفتي به کريس داشتي ... حقيقي بوده باشه ...
کريس براي کمک به بقيه ... و افرادي مثل خودت ... جونش رو از دست داد ... مي خواست اونها هم مثل خودش فرصت يه زندگي دوباره رو داشته باشن ... و هر چقدر هم که زندگي سخت باشه ... درست زندگي کنن ...
من ازت مي خوام مثل کريس شجاع باشي ... اين شجاعت رو داشته باشي ... و از فرصتي که کريس حتي بعد از مرگش برات مهيا کرده ... درست استفاده کني ... حاضری زندگیت رو از اول بسازی؟ ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
May 11
🔆دنیا مانند گردویی است بی مغز!
🌕ملا مهرعلی خویی، روزی در ڪوچه دید دو ڪودڪ بر سر یڪ گردو با هم دعوا میڪنند...
به خاطر یڪ گردو یڪی زد چشم دیگری را با چوب ڪور کرد.
یڪی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن،
◀️گردو را روی زمین رها ڪردند و از محل دور شدند...
✅ ملا رفت گردو را برداشت و شڪست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه ڪرد.
🔅پرسیدند تو چرا گریه میڪنی؟!
گفت: از نادانی و حس ڪودڪانه، سر گردویی دعوا میڪردند ڪه پوچ بود و مغزی هم نداشت...
🔘 دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها ڪرده و برای همیشه میرویم...
💕❤️💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌🏻یک پیشنهاد موثر برای مبارزه با راحت طلبی
➖ این حرف رو هم مثل بقیه حرفها میتونی گوش نکنی! نترس ...
#تصویری.
چهار اصطلاح غلطی که نیاز به اصلاح دارد:
1- خدا بد نده:
این کلام بی معرفتی به پروردگار است.
زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده:
هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خدا و هیچ بدی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خود شما (که بخاطر اعمال خودتان است)
2- عیسی به دین خود، موسی به دین خود:
این جمله معنای صحیحی ندارد.
زیرا بین پیامبران خدا، کوچکترین اختلافی نبوده و همه آنها مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت میکردند و عقیدۂ یکسانی داشتند.
3- ولش کردی به اَمان خدا:
این حرف کفر آمیز است.
زیرا اگر کسی مال یا فرزند خود را به امان خدا بسپارد که غمی نیست. بهتر است بجای این کلام گفته شود:
"ولش کردی به حال خودش"
4- انسان جایز الخطاست:
این حرف نیز غلط است، زیرا انسان برای خطا کردن جایز نیست.
بهتر است بگوییم انسان "ممکن الخطا" است.
یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان، توبه کنندگان هستند.
💕❤️💕
هدایت شده از پروانه های وصال
مسکینی دیدم با کفش پاره
شکر خدا میکرد!
گفتم: "کفش پاره" که دیگر
شکر کردن ندارد
گفت:
یکی شکر میکرد دیدم
که پا نداشت...
هدایت شده از پروانه های وصال
الـــهى در سڪوت شب ذهنمان را آرام ڪن
ومارا در پناه خودت به دور از
هیاهوی این جهان بدار و
شبمان را با یادت بخیر ڪن
🌟شبتون بخیر و آرام🌟
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
┄┅─✵💝✵─┅┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام باقر علیهالسلام فرمودند:
به راستى كه اين زبان كليد همه خوبیها و بدى هاست پس شايسته است كه مؤمن زبان خود را مُهر و موم كند، همان گونه كه (صندوق) طلا و نقره خود را مُهر و موم مى كند.✨
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام
صبحتان بخیر
برایتان صبحے زیبا
پرازرحمت و
ڪرامت الهے پراز
خیرو برڪت
پراز عشق و مهربانی
و خالے ازغم
وغصه و نامهربانی
آرزومندم.
#سلام_امام_زمانم 💚
اى آنكه در نگاهت حجمى زنور دارى
كى از مسیر كوچه قصد عبور دارى؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابى
اى آنكه در حجابت دریاى نور دارى
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
-🐋🌥-
.
ﺧﻮشبختےﯾﻌﻨﯽ “ﺭﺿﺎﯾﺖ”
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ🐾🌸:))
چی ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﭼﻘﺪﺭ،
ﻣﻬﻢ ﺍینه ﮐﻪ^^🍭.
ﺍﺯ هموﻧﯽﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﺎﺷﻰ
اونوﻗﺖ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ🌊🍓!
#اللہمعجللولیڪالفرج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💕❤️💕
🌷۸ وظیفه ما نسبت به امامان ع:
🌷۱. اعتقاد به امامتشان.۵۵ مائده
🌷۲. اطاعت از آنها.....۵۹نساء
🌷۳. دوست داشتن آنها.۲۳ شوری
🌷۴. توسل به آنها......۳۵ مائده
🌷۵. الگو قراردادن آنها..۲۱ احزاب
🌷۶. صلوات فرستادن برآنها.۵۶ احزاب
🌷۷.یادگیری علم ازآنها.۴۳نحل،۷انبیاء
🌷۸.معرفت وشناخت آنها.
کسیکه امام زمانش رانشناسد،مرگش مرگ جاهلیت است
💕💚💕
『♥️͜͡🥀』
خیلۍهـاگُفتن
شہـداشَرمندھایم..!
خیلۍهـاشِنیدن
شہـداشَرمندھایم..!
خیلۍهـاهمنوشتند
شہـداشَرمندھایم..!
.
همہوهمہشَرمندھایم
امـانمیدانم..!
چندنفرسَعےدارنازاین
شرمندگۍخارجبشن..!
💕💚💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「﷽」 #استادفروغی سلمهالله
🍀#ولادت_رجبیه
🍃 چراغ دل را در #ماهرجب بر افروزید!
#این_الرجبیون
💠کجایند متولد شدگان در ماه رجب!!
💠 اوج مهر خدا، از رجب شروع میشه
💠 مبادا از قافله عقب بمانید
💠 بیان شمه ای از اعمال ماه رجب: مراقبه و حسن خلق، هرشب هزار بار تهلیل، هزار قل هوالله در کل ماه، استغفار، نماز اول ماه، زیارت ولاة امر و...
#کلیپ_تصویری
🍁🍂🍁🍂
🍂🍁🍂
🍁🍂
🍂
🔴✔️اگر انساني مرتكب #گناه شود و از آن #لذت برد، بايد رنج آن را نيز تحمل كند.
☝️🏻 اگر آن را در #دنيا تحمل كرد، مشكل #حل شده است، و گرنه در #سكرات_مرگ، آن را بايد تحمل كند. در غير اين صورت، در شب اول #قبر، ايام #برزخ، ايام #قيامت و در جهنم بايد عقاب شود.
💥عقاب در دنيا، نسبت به عذاب اخروي، #ناچيز است. اما عقاب برزخ، عظيم است و عذاب قيامت مثل خود قيامت، #بسيارعظيم ميباشد.
⚠️‼️حال اگر انسان🌻 #نمازشب بخواند، #گناهان روزش پاك ميشود. زيرا #بيداري در نيمههاي #شب، عمل سنگيني است و بسان سيل بنيانكني است كه #گناهانش را ميشويد.🍀🦋
💕💙💕
🌷 #پيامبر_اکرم صلی الله علیه و آله:🌷
رجَبٌ شَهْرُ اَلاِسْتِغْفَارِ لِأُمَّتِي أَكْثِرُوا فِيهِ اَلاِسْتِغْفَارَ فَإِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
#ماه_رجب برای اُمّت من ماه #استغفار است. در این ماه زیاد #استغفار کنید که خداوند بخشنده و مهربان است
📚 بحارالأنوار جلد94 صفحه38
💕💛💕
❣دلتنگم...
دلتنگ گذشته
❣دلتنگ خونه مادربزرگ
دلتنگ جمعه هایی که همه تو خونه مادربزرگ جمع میشدیم
دلتنگ بازی با بچههای فامیل
دلتنگ آبتنی تو حوض
دلتنگ خوابیدن تو پشهبند
❣دلتنگ یه سفره از این سر
💕🧡💕