پروانه های وصال
#رمان_بانوی_پاک_من🥀 #قسمت_هفتاد خیلی دلخور بودم از اینکه کارن اینجوری شبم رو خراب کرده. اون اگ
#رمان_بانوی_پاک_من🥀
#قسمت_هفتاد_و_یک
کی فکرشو میکرد کارن مغرور یک روز عاشق بشه و اینهمه احساس قشنگ خرج یک دختر چادری بکنه؟
خیلی این عاشقانه های یواشکی رو دوست داشتم اما به رو نمیاوردم چون فکر میکرد هولم برای ازدواج باهاش.
یک حلقه ظریف و ساده به سلیقه خودم و کارن خریدم و راهی خونه شدیم.
صبح روز بعدش بابا منو گذاشت آرایشگاه و خودش رفت به کاراش برسه.
به آرایشگر گفته بودم منو ساده درست کنه و زیاد رو صورتم کار نکنه.
دوست نداشتم قیافه واقعیم محو بشه.
ساعت۱بود که رفتم زیر دست آرایشگر و ساعت۵حاضر شدم.
با کمک دستیار ارایشگره لباسمو پوشیدم و بعد رفتم جلو آینه.
از چیزی که تو آینه میدیدم نزدیک بود جیغ بزنم.
واقعا قشنگ و در عین حال ساده درستم کرده بود.
انقدر ذوق زدم که پریدم بغل ارایشگره و بوسش کردم.
خنده اش گرفت و گفت:وای نکن عروس صورتت خراب میشه.
با خودشیرینی گفتم:نترسین حاصل دسترنج شما موندگاره. واقعا عالی شدم ممنونتونم.
دستیار آرایشگر گفت:ما از الان برای داماد بیچاره دعا میکنیم تا آخر شب سکته نکنه خوبه.
آروم خندیدم و سرمو پایین انداختم.
تصور دیدن من تو اون لباس توسط کارن برام باور نکردنی بود.
ساعت۶بود که کارن اومد دنبالم.
همون طور که گفتم یک مراسم عقد ساده بود که خونه پدرجون برگزار میشد.
لباسم رو سفید نگرفتم چون عروسی نبود.
رنگش تقریبا میشه گفت نباتی بود.
کفشای پاشنه دار سفیمو پام کردم و شنل انداختم رو سرم.
_مگه داماد نمیاد ببینت؟
_نه محرم نیستیم.
آرایشگر خندید و گفت:عه چه جالب!
تا دم در با کمک دستیار ارایشگره رفتم.
فقط تونستم کفشای ورنی مشکی کارن رو ببینم.
_سلام بانو. چطوری؟
دسته گل رز قرمز رو ازش گرفتم و گفتم:خوبم شکر خدا.
_کاش میتونستم روی ماهتو ببینم آخه من که تا خونه دق میکنم.
خندیدم و رفتم سوار ماشینی که کارن درشو باز نگه داشته بود، شدم.
چه حس خوبی داشت بودن با مردی که انقدر دوسش داری.
وقتی حرکت کرد، پرسیدم:محدثه کجاست؟
_پیش مادرجونه.
تا خونه یکم از این در و اون در حرف زدیم تا رسیدیم.
موقع پیاده شدنم درو باز کرد برام.
راه سنگفرش باغ رو فرش قرمز پهن کرده بودن و خانوما دور تا دور ایستاده بودن و با تشویق ما رو سمت جایگاه عروس و داماد که داخل ساختمون بود، همراهی کردن.
عاقد خیلی زود اومد و خطبه عقد رو خوند.
موقع خوندن خطبه اشک تو چشمام جمع شد و فقط یک نفر اومد به یادم. اونم خواهرم بود.
خیلی خیلی دلتنگش بودم و این حس دست خودم نبود.
دلم لک زده بود یک دل سیر بغلش کنم.
اون از کجا میدونست یک روزی که دیگه تو این دنیا نیست شوهرش، کنار زنی بشینه که خواهرشه؟
خیلی برای شادی روحش و بخشش گناهاش دعا کردم. کاش قبل رفتنش درست میشد. هرچند میگن درد زایمان هر گناهی رو از مادر پاک میکنه.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
🌸🍃استادپناهیان؛ 🔵 آدمها زمانی از بدیهای دیگران اذیت میشوند که عشقی بزرگ روحشان را مشغول نکرده
#رمان_بانوی_پاک_من🥀
#قسمت_هفتاد_و_دو
موقع بله گفتن من رسید.
آروم زمزمه کردم:با اجازه مادر و پدرم و آقا صاحب الزمان بله.
همه شروع کردن به دست زدن و عاقد هم بعد گرفتن چندتا امضا رفت.
باید کارن شنلم رو برمیداشت. خیلی استرس داشتم و دست خودمم نبود.
فقط چشمام رو بستم و یکدفعه دنیای جلو چشام سفید شد.
آروم چشامو باز کردم و صورت متعجب و حیرت زده کارن رو دیدم.
همه مشغول دست زدن و هلهله کردن بودم اما من خیره شدم تو چشمای همسرم.
تو چشمایی که حالا دنیای من بود.
با بهت دستشو آروم رو گونه ام کشید و گفت:فرشته کوچولوی من چقدر قشنگ شدی.
به کت شلوار مشکی و پیراهن نباتیش نگاه کردم و گفتم:تو هم قشنگ شدی.
به زور ازم چشم کند و هر دو نشستیم بعد چند دقیقه خانما راهیش کردن سمت مردا.
خیلی دوست داشت کروات بزنه اما مانعش شدم و گفتم تو آلان مسلمونی کروات اصلا شایسته یک بچه مسلمون نیست.
برای مجلسم همه دوست داشتن آهنگ و بزن و برقص داشته باشه اما من مخالفت کردم و کارن هم به زور قبول کرد.
باید خیلی روش کار کنم که تقریبا مثل هم بشیم.
اینکه صرفا مسلمون شده کافی نیست. شیعه شدنش، بچه هیئتی شدنش، آهنگ گوش نکردنش... اینا همه به عهده منه.
خانوما با زدن به میز و هلهله کردن و اینا یکم رقصیدن و من زمزمه هایی شنیدم که آرزو کردم اون لحظه خدا جونم رو بگیره اما دیگه نشنوم تهمتا و نارو هایی که بهم میزنن.
مخصوصا از زبون خودی. حالا بیگانه چیزی نمیدونه از زندگیت اما اگر از زبون خودی بشنوی قلبت تیکه تیکه میشه. حاضری زمین دهن باز کنه و بری توش.
"نه میدونی چیه هلنا؟ این دختر عموی به اصطلاح مومن و با خدای من از همون اول واسه کارن بیچاره تور پهن کرده بود.فقط انگار منتظر بود خواهرش بره زیر خاک تا زیرآب شوهرشو بزنه."
آره اینو آناهید گفت. دخترعموی با معرفتم.
"چمدونم والا این دختره بد شگون از اول قدمش نحس بود. به زور خودشو چسبوند به پسر ساده و بیچاره من. کی گفته چادریا با حیاترن؟"
اصلا باورم نمیشد عمه ام درباره من اینجوری قضاوت کنه.
اون لحظه ای که بله رو گفتم فکر این متلکا و زخم زبون ها رو نمیکردم. خیلی ترسیدم.
کاش بتونم این طرز فکرای مزخرف رو از سرشون بیرون کنم.
وسط مجلس عروسیم، عروسی برام عزا شد. اشکم در اومده بود و نمیدونستم چیکار کنم.
اما صبر کردم. تا آخر شب صبر کردم و دم نزدم در حالی که از درون داشتم آتیش میگرفتم.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مومنان_مضطرانه_دعاکنن_برای_فرج
#آیت_الله_بحجت
مقصر ماییم😭😭😭
التماس دعا....
هدایت شده از پروانه های وصال
#دعای_افطار
روایت شده است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام هنگام افطار این دعا را زمزمه میکردند:
«بِسْمِ اللّهِ اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَعَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»
خدایا براى تو روزه گرفتیم و با روزى تو افطار میکنیم پس از ما بپذیر که به راستى تو شنوا و دانایى.
#التماس_دعا_برای_ظهور
💕💛💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🌹 @parvaanehaayevesaal💕
خدایِ خوبم سلام !
شب قدر است ...
و من به عادت همیشگی ام ،
پر از حرفم برایت ...
حواست را کمی به من می دهی امشب ؟!
می خواهم بغضِ چندین ساله ام را میانِ آیه های کرامتت بشکنم ...
مرا ببخش که لبریز شده ام از شکایت ؛
برایِ روزگارِ مردمی ؛
که می بینم حالشان خوب نیست
و کاری از دستم بر نمی آید ...
برایِ معصومیت هایی ؛
که بی رحمانه ، قربانیِ رذالت می شوند ...
بچه که بودم دنیایت قشنگ تر بود ،
با دنیایت چه کردند ؟!
مهربانا ؛
تویِ دلت چه می گذرد ؛
وقتی این روزهایمان را می بینی ؟!
من به جایت بغض می کنم ،
من به جایت اشک می ریزم ،
فدایِ نگاه کردنت ،
تو فقط تماشا کن ،
خدا که گریه نمی کند !!!
خدا قوی تر از این حرف هاست !
ما که خدا نیستیم ،
ما زود بغضمان می گیرد ،
ما زود کم می آوریم ...
خودت که می بینی !
این گره هایِ کور
فقط با دستانِ تو باز می شود !
تمامِ دلخوشیِ این روزهایمان تویی ،
جز تو فریاد رسی نداریم !
جانِ تمامِ پاکی ها ؛
می شود کمی بیشتر هوایمان را داشته باشی ؟!
از تو چه پنهان ؛
اوضاعمان هیچ جوره خوب نیست ... !
#نرگس_صرافیان_طوفان
#التماس_دعا
─┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─┅─
هدایت شده از پروانه های وصال
animation.gif
563.5K
امشب اخرين شب قدر
و می گن تو شبای قدر
سرنوشت یه ساله رو خدا
می نویسه
آرزوهاتو امشب
وقتی قرآنو به سر گرفتی
به خدا بگو
تا خدا حین نوشتنش
آرزوهاتو بنویسه
#شب_قدر
شب قدر است دلم حال دعا میخواهد
تا به حاجت برسد از تو،تو را میخواهد
جوشن و ذکرشب و الهی العفو به کنار
عاشقت در عرفه #کرببلا میخواهد
#حامدآقایی
#اللهم_الرزقنا_کربلا
4_5796270644710607411.mp3
6.95M
قـــــــــــــــران سࢪ بگیــــــــــرم ان شــاءالله
ڊم شش گۅشھ اباعبدالله♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 عظمت بسیار عجیب شب قدر
🔸 استاد مسعود عالی
AUD-20210505-WA0031 1.mp3
1.88M
•°🌱
#بسیار_مهم
#از_دست_ندهید
دستورالعملی مخصوص امشب(شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان)
🌹این دستورالعمل را نه در مفاتیح، پیدا میکنید و نه احتمالاً در هیچ کتاب دیگری.
#شب_قدر
#استاد_فاطمی_نیا
🔊🔊🔊 حتما حتما گوش بدین و اگه تونستین انجام بدین🙏
پروانه های وصال
•°🌱 #بسیار_مهم #از_دست_ندهید دستورالعملی مخصوص امشب(شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان) 🌹این دستورالعم
یدونه سوره واقعه
یدونه قل هو الله
۷ مرتبه یا الله
حاجات تون رو بخواید
دعا برای ظهور حضرت در راس دعاهاتون باشه
که اول گشایش تو امور خودمون می افته
💕🖤💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🎆✨🌙---🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
هر بامدادت؛
رودخانه حیات جاری می شود ...
زلال و پاک ...
چون خورشید
مهربان و گرم وخالصمان ساز ...
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
جز23.mp3
4.04M
جزءبیست وسوم تندخوانی قرآن مجید
توسط استادمعتزآقائی
التماس دعا
#حدیث_رمضان
💫امام محمد باقر علیه السلام:
هر چیز بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.✨
#طاعات_و_عباداتتان_قبول
#التماس_دعا
هدایت شده از پروانه های وصال
◆✧ دعاے روز بیستوسوم
مــ🌙ــاه مبـارڪ رمضان✧◆
✨❥❥◆✧🌙✧◆❥❥✨
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
〖اَلّلهُمَّ اغسِلْنی فیهِ مِنَ الذُّنوبِ وَ طَهِّرْنی فیهِ مِنَ العُیوبِ وَامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین〗
✨❥❥◆✧🌙✧◆❥❥✨
【خدایا مرا در این ماه از گناه بشوى و از عیبها پاكم نما و دلم را به پرهیزكارى دلها آزمایش كن، اى چشم پوش لغزشهاى گناهكاران】
هدایت شده از پروانه های وصال
🔰شرح دعای روز #بیستوسوم
✍آیت اللہ مجتهدی تهرانی ره
⬅️ اللَّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ
خدایا مرا از گناهان شستشو بدہ،
🌹شما وقتی میخواهید بہ مهمانی بروید، خودتان را پاڪیزہ و تمیز میڪنید و شستشو میدهید، باید بدانیم ڪہ در ماہ رمضان همہ میهمان خداوند هستیم، آیا خودمان را از آلودگی های معنوی تمیز ڪردہ ایم، آیا دلهایمان را از زنگار گناہ شستشو دادہ ایم!؟
🍃«شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَةِ اللَّهِ» و شما میهمان سفرہ پر برڪت الهی هستید و باید خودمان را برای این ضیافت آمادہ میڪردیم تا با دلی پاڪ بہ این میهمانی برویم، لذا از خداوند میخواهیم ڪہ ما را از گناهان شستشو بدہ و لیاقت آن را بدهد ڪہ از این میهمانی استفادہ ڪنیم.
☘ اگر یڪ مرتبہ با اخلاص ازخدا بخواهید ڪہ شما را از آلودگی گناہ پاڪ ڪند، خدا میپذیرد باید مثل ڪودڪی ڪہ اشڪ ریزان نزد پدر میرود و طلب بخشش میڪند، بہ محضر الهی رفت و عذرخواهی ڪرد.
⬅️ وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیُوبِ
خدایا مرا از عیب هایی ڪہ بہ آن مبتلا هستم پاڪ ڪن
⚫️ غیبت، ریا، تڪبر، عجب، حسد و ... اینها همہ عیب هستند، عمل معیوب مورد پذیرش درگاہ الهی نیست.
⚪️ اعمال ما باید از هفت آسمان بالا برود و در هر آسمانی برای هر عیبی میگویند «قف» بہ معنی «ایست» و ماموران الهی در آسمان اول بہ نامہ عمل ما نگاہ میڪنند و اگر دیدند امروز من غیبت ڪردہ ام میگویند:
بروید و «اضربوا هذا العمل بوجہ صاحبه» این عمل را بر صورت صاحب آن بزنید و عمل در آسمان اول متوقف میشود،
عمل بعضی ها از آسمان اول میگذرد چون اهل غیبت نبودند، ولی باز ملائڪہ آسمان دوم میگویند «قِف» عمل را بررسی میڪنند و متوجہ میشوند ڪہ این شخص «عُجب» داشتہ است، بعض دیگر اهل عُجب هم نبودہ اند و عمل بہ آسمان سوم میرسد و باز دستور بہ توقف میدهند و اگر آن شخص اهل «حَسَد» نبود بہ آن عمل اجازہ میدهند ڪہ بہ آسمان چهارم برود و در آنجا برای رذیلہ «تڪبر» عمل را متوقف میڪنند، اگر اهل مراقبت نباشیم اموری مانند؛ ریاست، ثروت و علم تڪبر میآورند.
🌸 در روایت آمدہ است:
زمانے ڪہ حضرت علی بن موسی الرضا علیہ السلام میل بہ غذا داشتند تمامی غلامان را دعوت میڪردند و با هم غذا میخوردند،
شخصی گفت: یا علی بن موسی الرضا علیه السلام این امور برای شما خوب نیست، چرا با فقرا غذا میخورید!؟
✨حضرت فرمودند: همہ ما اولاد حضرت آدم هستیم و تفاوت درجات انسانها بہ تقوی است.
🔶 در یڪی از ایستگاہ ها نیز توقف میڪنی تا ببینند آیا این عملت از روی ریا بودہ یا نہ!
❓دلاڪی عالمی را ڪیسہ میڪشید و در حین ڪیسہ ڪشیدن از عالم پرسید:
ریا یعنی چہ⁉️
🔹آن عالم گفت: همین ڪہ ڪیسہ میڪشی و میخواهی چرڪهای مرا بہ من نشان بدهی تا پول بیشتری بگیری،
همین نشان دادن عمل را ریا میگویند.
قدیمترها وقتی ڪیسہ میڪشیدند، اگر چرڪ بیشتری در میآوردند انعام بیشتری میگرفتند و این عالم میخواست با زبان خود این دلاڪ با او حرف بزند.
🔸خلاصہ در هر آسمانی، عمل را از یڪ جهت بررسے میڪنند.
💐 خدایا از تو میخواهیم عمل ما را قبول ڪنی و اگر دنبال عمل خالصی مثل اعمال امیرالمؤمنین علیه السلام میگردی این حسرتی است ڪہ بر دل میماند!.
💠 بندگی خدا سہ قسم است:
👈نوع اول، از ترس جهنم است،
👈و گاهی بہ طمع بهشت است،
👈و نوع سوم «تعظیما لله» است چون خداوند شایستہ پرستش است باید او را بزرگداشت.
⬅️ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَی الْقُلُوبِ
خدایا قلب و دل مرا آزمایش ڪن بہ تقوی دل نہ زبان
🌼 ممڪن است زبان ما حرف از تقوی بزند ولی قلب و دل ما از آن بیخبر است و بهرہ ای از تقوی نداشتہ باشد، شخصی صد میلیون تومان در جادہ پیدا ڪرد و آن را بہ صاحبش برگرداند این مسائل از آثار تقوی است.
🚦دین چراغ قرمز و سبز دارد،
❌چراغ قرمز مرز حرام است
✅و چراغ سبز محدودہ مباحات است،
💢 تقوی یعنی از چراغ قرمزها عبور نڪن!
رعایت چراغ قرمزها هم دو نوع است:
👈گاهی رانندہ بخاطر ترس از جریمہ ترمز میڪند
👈و گاهی بخاطر احترام بہ قانون مملڪت، ڪہ دومی افضل است.
⬅️ یَا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِین
ای خدایی ڪہ همہ لغزشهای گنهڪاران را اقالہ میڪنی
🌺 جنسی را ڪہ از ڪاسب خریدی و میخواهی پس بدهی، مستحب است ڪہ فروشندہ از مشتری پس بگیرد بہ این عمل اقالہ گویند.
اقالہ در مورد خداوند یعنی خدایا گناهان ما را رایگان ببخش.
هدایت شده از پروانه های وصال
💚💚💚
🌷 ﺧــﺪﺍﯾـــــا . . .
💙ﺣﻮﺍﺳـﻢ ﻫﺴﺖ کہ ﴿ ﺳَﺘّــار ﺍﻟْﻌُﯿــُﻮﺑِﯽ﴾
ﻭ ﮔﻨـﺎﻫـﺎﻧــﻢ ﺭا میﭘﻮشانی ...
😔ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﴿ ﺍَﺑْﺼَﺮ ﺍﻟﻨّﺎﻇِﺮین} ﺑﻮﺩﻧﺖ چہ ﮐﻨـﻢ
کہ ﺑﺮ همہ ﺍﺣﻮﺍﻟــﻢ ﻧﺎﻇﺮ ﺑﻮﺩﯼ.
💙میﺩاﻧﻢ کہ ﴿ ﻏَﻔّــاﺭ ﺍﻟﺬُّﻧــُﻮﺑِﯽ﴾
ﻭ ﺁﺧـﺮﺵ ﮔﻨﺎﻫـﺎﻧـﻢ ﺭا میبخشی ...
😔ﺍﻣﺎ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﺑﺎ ﴿ ﺍَﻗَﺮَب ﻣِﻦْ ﮐُﻞِّ ﻗَﺮﯾﺒٍﯽ﴾ﺍﺕ
ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﺍﻧﺠــﺎﻡ ﺑـﺪﯼ ﻫــﺎیم.
🌷 ﺧـﺪﺍﯾـــا ...
ﻗﻠﺒـ💙ـﻢ ﺭا ﺍﺯ ﻓﺸﺎﺭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧـﻢ ﺭﻫﺎیی ﺩﻩ،
💙ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺳـﺎﻥ قبلہ ﻧﻤﺎﺳﺖ
🚩ﻭقتے ﻋﻘﺮبـہﺍﺵ
بہ ﺳﻤﺖ " ﺗــﻮ " میﺍﯾﺴﺘﺪ
♡↶ ﺁﺭﺍم میﺷــــﻮﺩ ↷♡
#الا_بذکرالله_تطمئن_القلوب
@parvaanehaayevesaal💕