eitaa logo
پروانه های وصال
9.3هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
27.1هزار ویدیو
3.2هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر ۱۶ میلیون نفری که سال ۹۶ به رئیسی رأی دادند هر کدام فقط یک نفر را برای رأی دادن مجاب کنند دیگر در هیچ انتخاباتی مرفهین و لیبرالها رأی نمی آورند. فقط به فضای مجازی بسنده نکنیم. تبلیغات سینه به سینه بسیار مؤثر است و نگوئیم یکنفر چه تأثیری در انتخابات دارد⁉️ 👈 پس هر نفری یک ستاد تبلیغاتی، هر خانه و هر پبج یک ستاد. با این انتخابات، رودخانه زلال انقلاب اسلامی، توسط مردم مومن، زباله های تولید شده در این ۴۰ سال را بیرون می ریزد.👌
📌چشمان هزاران به دستان ماست... 🔹در جهت پرشور کردن ، بزرگواران می توانند از تصویر فوق برای خود استفاده کنند
👇 🍃🌸استاد فاطمی نیا: 🍃مولوي تمثيل آورده است كه فردي نشسته بود و "ياربّ" ميگفت. براو ظاهر ميشود وميگويد: تابه حال اين همه "ياربّ" گفته اي، چه فايده داشته است!؟ مرد دلش شکست و از دعا کردن منصرف شد و خوابيد. 🍃شب كسي به خواب او آمد و گفت چرا ديگر "ياربّ" نمي گويي!؟ جواب داد : چون جوابي نمي شنوم و ميترسم ازدرگاه خدا مردود باشم ، پس چرا دعا بكنم!؟ 👌گفت خدا مرا فرستاده است تا به تو بگويم اين "ياربّ" گفتن هایت همان لبّيك و جواب ماست! يعني اگر خداوند نخواهد صداي ما به درگاهش بلندشود ، اصلا نميگذارد " ياربّ" بگوييم!☺️ 💕❤️💕
🌼 🌼 🌼بیا که لحظه لحظه ام 💫انتظار می شود 🌼دلم برای دیدنت 💫بیقرار می شود 🌼تمام هستی ام شده 💫اسیر عشق پاک تو.. 🌼بی تو هر لحظه دلم 💫جریحه دار می شود. 🌼کاش این جمعه 💫روز ظهور شما باشد مولای ما 🌼الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌼
پروانه های وصال
قسمت دوم: یک روز شوم صبح ها که از خواب بیدار می شدم ... مادرم تازه، مست و بدون تعادل برمی گشت خو
قسمت سوم: خداحافظ بچه ها نفهمیدم چطوری خودم رو به بیمارستان رسوندم ... قفل در شل شده بود ... چند بار به مادرم گفته بودم  اما اون هیچ وقت اهمیت نمی داد ... بچه ها در رو باز کرده بودن و از خونه اومده بودن بیرون ... نمی دونم کجا  می خواستن برن ... توی راه یه ماشین با سرعت اونها رو زیر گرفته بود ... ناتالی درجا کشته شده بود ... زمان زیادی طول کشیده بود تا کسی با اورژانس تماس بگیره ... آدلر هم دیر به بیمارستان رسیده بود ... بچه هایی که بدون سرپرست مونده بودن ... و هیچ کس مسئولیت اونها رو قبول نکرد ... زمانی که من رسیدم، قلب آدلر هم تازه از کار ایستاده بود ... داشتن دستگاه ها رو ازش جدا می کردن ... نمی تونستم چیزی رو که می دیدم باور کنم ... شوکه و مبهوت فقط از پشت شیشه به آدلر نگاه می کردم ... حس می کردم من قاتل اونهام ... باید خودم در رو درست می کردم ... نباید تنهاشون می گذاشتم ... نباید ... مغزم هنگ کرده بود ... می خواستم برم داخل اتاق اما دکترها مانعم شدن ... داد می زدم و اونها رو هل می دادم ... سعی می کردم خودم رو از دست شون بیرون بکشم ... تمام بدنم می لرزید ... شقیقه هام می سوخت و بدنم مثل مرده ها یخ کرده بود ... التماس می کردم ولم کنن اما فایده ای نداشت ... خدمات اجتماعی تازه رسیده بود ... توی گزارش پزشک ها به مامورین خدمات اجتماعی شنیدم که آدلر بیش از 45 دقیقه کنار خیابون افتاده بوده ... غرق خون ... تنها ... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
قسمت سوم: خداحافظ بچه ها نفهمیدم چطوری خودم رو به بیمارستان رسوندم ... قفل در شل شده بود ... چ
قسمت چهارم: خشونت از نوع درجه B تمام وجودم آتش گرفته بود ... برگشتم خونه ... دیدم مادرم، تازه گیج و خمار داشت از جاش بلند می شد ... اصلا نفهمیده بود بچه هاش از خونه رفتن بیرون ... اصلا نفهمیده بود بچه های کوچیکش غرق خون، توی تنهایی جون دادن و مردن ... زجر تمام این سال ها اومد سراغم ... پریدم سرش ... با مشت و لگد می زدمش ... بهش فحش می دادم و می زدمش ... وقتی خدمات اجتماعی رسید، هر دومون زخمی و خونی بودیم ... بچه ها رو دفن کردن ... اجازه ندادن اونها رو برای آخرین بار ببینم ... توی مصاحبه خدمات اجتماعی، روان شناس ازم مدام سوال می کرد ... دلم نمی خواست باهاش حرف بزنم ... تظاهر می کرد که من و دیلمون، برادر دیگه ام، براش مهم هستیم اما هیچ حسی توی رفتارش نبود ... فقط به یه سوالش جواب دادم ... - الان که به زدن مادرت فکر می کنی چه حس و فکری بهت دست میده؟ ... فکر می کنی کار درستی کردی؟ ... - درست؟ ... باورم نمی شد همچین سوالی از من می کرد ... محکم توی چشم هاش زل زدم و گفتم ... - فقط به یه چیز فکر می کنم ... دفعه بعد اگر خواستم با یه هیکل بزرگ تر درگیر بشم؛ هرگز دست خالی نرم جلو من و دیلمون رو از هم جدا کردن و هر کدوم رو به یه پرورشگاه فرستادن و من دیگه هرگز پیداش نکردم ... بعد از تحویل به پرورشگاه، اولین لحظه ای که من و مسئول پرورشگاه با هم تنها شدیم ... یقه ام رو گرفت و منو محکم گذاشت کنار دیوار ... با حالت خاصی توی چشم هام نگاه کرد و گفت ... - توی پرونده ات نوشتن خشونت از نوع درجه B.... توی پرورشگاه من پات رو کج بزاری یا خلاف خواسته من کاری انجام بدی ... جهنمی رو تجربه می کنی که تا حالا تجربه نکرده باشی ... من یه بار توی جهنم زندگی کرده بودم ... قصد نداشتم برای دومین بار تجربه اش کنم ... این قانون جدید زندگی من بود ... به خودت اعتماد کن و خودباوری داشته باش چون چیزی به اسم عدالت و انسانیت وجود نداره ... اینجا یه جنگل بزرگه ... برای زنده موندن باید قوی ترین درنده باشی ... از پرورشگاه فرار کردم ... من ... یه نوجوان 13ساله ... تنها ... وسط جنگلی از دزدها، قاتل ها، قاچاقچی ها و فاحشه ها ... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
6.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاک اینجا بوی سیلی میدهد. 😭😭😭😭😭😭 زنده باد حاج مصطفی صابر خراسانی
☆∞🦋∞☆ امام‌سجاد‹علیه السلام›فرمودند↓ هر ڪس ‌سه ‌صلواتـــــ برای ‌مادرم‌ حضرتـــــ فاطمه‹سلام الله علیها›بفرستد،‌ تمامے گناههانش ‌بخشیده ‌میشود✨ [اللّهُمَّ‌ صَل ِّ‌عَلی ‌فاطِمَة َ‌وَ‌ اَبیها ‌وَ‌بَعْلِها‌وَ‌بنیها‌و َالسِّر ِّ‌الْمُسْتَوْدَع ِ‌فیها‌ بِعَدَد ِ‌ما‌اَحاطَ‌ بِه ‌عِلْمُكَ] 💕❤️💕
گران قيمت ترين تختخواب جهان کدام است؟ بستر بيماری … شما می توانيد کسی را استخدام کنيد که به جای شما اتومبيلتان را براند، يا برای شما پول در بياورد. اما نمی توانيد کسی را استخدام کنيد تا رنج بيماری را به جای شما تحمل کند. ماديات را می توان به دست آورد. اما يک چيز هست که اگر از دست برود ديگر نمی توان آن را بدست آورد و آن سلامتی است. حداقل یک لحظه برای بزرگترین نعمت که همیشه نادیده اش میگیریم شکر گوییم... 💕❤️💕
235.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸خورشیــــد ✨جایش را به ماه میدهد 🌸روز به شب ✨آفتاب به مهتاب 🌸ولی مهـــــرخدا ✨همچنان با شدت میتابد 🌸امیدوارم قلب هاتون ✨پر از نور درخشان 🌸لطف و رحمت خدا باشه شبتون در پناه خدا 🌙✨⚡️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا