فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشت چرخ کرده 400گرم
برنج نیم دانه یک دوم پیمانه
لپه نیم پز کوبیده شده یک چهارم پیمانه
سبزی معطر یک چهارم پیمانه
اگر سبزی تازه استفاده میکنید یک پیمانه
پیاز متوسط رنده شده واب گرفته شده
تخم مرغ یک عدد
لپه برای داخل سس یک دوم پیمانه
نمک وفلفل سیاه وفلفل قرمز وزردچوبه وروغن به میزان لازم مقداری لپه رو خیس کنید وبزارید چند جوش بزنه کفشو بگیرید وحدود ده الی پانزده دقیقه بپزه کافیه آبش کاملا کشیده شه وبا گوشت کوب یا غذا ساز کاملا له کنید بعضی از خانوما برنج رو هم میپزن ولی من فقط خیس کردم نپختم از برنج نیم دانه ایرانی استفاده کردم برنج رو یکی دوساعت خیس کردم بعدا آبکش کردم برنج لپه پوره شده یک عدد تخم مرغ یک عدد پیاز رنده واب گرفته شده مقداری سبزی ترخون وریحون ومزره ونعنا وشوید وتره وجعفری آگه سبزی تازه بود ریز خورد کرده وبهش اضافه کتید من تازه نداشتم ادویه ها همه رو به اضافه کرده مخلوط کنید وخوب خوب ورز بدید حدود ده دقیقه چند بار بلند کنید ومحکم بکوبید تو کاسه تا انسجام پیدا کنه سپس به اندازه یک نارنگی بردارید وکف دست گود کنید وتوش کمی زرشک آلوی خیس خورده کمی پیاز داغ وزرشک بریزید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
🔻چرا من باید تو انتخابات شرکت کنم؟
🔻 مگه رأی من اصلا فایده ای هم دارد؟
#رئیسی #انتخابات
#انتخابات_1400
#سرطان_اصلاحات_امریکایی
#من_رای_میدهم
#حرفحساب🌱
شـھدا اوڵ از دݪشـون مࢪاقبت ڪࢪدند
بعد مدافع حــࢪم شـدند.
چون قڵب؛ خونھ خــداســت
از حـࢪم خـدا دفاع ڪࢪدند
ڪھ بھشون ݪیاقت دفاع از
حـࢪمحضࢪټزینب(س)ࢪودادند...
#حاج_حسـین_یڪتا
💕💜💕
🔴 کیفر ظلم به همسر
✍تاجری بود که چشمانش درد گرفت و رفته رفته دردش شدید شد به هر دکتری که مراجعه می کرد مداوا نشد تا آنکه کور شد. بعد از مدتی با راهنمایی یکی از دوستان او را نزد جناب شیخ آوردند و از ایشان راه علاج را پرسیدند.
شیخ به آن مرد تاجر گفت: به شرطی علت و راه علاج آن را بیان می کنم که هرچه بگویم به آن عمل کنی و از آن تخلف ننمایی و ایشان هم قبول کرد. شیخ فرمود: شما خانه ای در شهر داشتید که با همسرتان در آن زندگی می کردید بعد از مدتی باغی در خارج شهر خریدید که خانه ای در وسط باغ است و منزلی را که در شهر داشتید اجاره دادید و خودتان به آن محل جدیدمنتقل شدید، خود شما صبح زود به سرکار می روید و شبها دیر بر می گردید ، ولی همسرتان که سیده است ، تنها در خانه می ماند و بسیار احساس تنهایی می کند و می ترسد هرچه هم برای بازگشت به منزل قبلی اصرار کرد شما نپذیرفتیدتا اینکه شبی دیرتر از شبهای دیگر به خانه رفتید و او خیلی ترسیده و به شما پرخاش کرده بود و شما بجای عذر خواهی او را سیلی زدید و این بیماری و نابینایی تان نتیجه و کیفر آن ظلمی است که به همسرتان کردید.
مرد تاجر که صحت فرمایش شیخ باعث شگفتی او شده بود گفت: حالا می فرمایید چه کنم؟ شیخ گفت: برو غسل توبه کن و بعد از طلب حلیّت از همسرت به همان خانۀ پیشین برگرد آن مرد گفت: آخر آن خانه را اجاره داده ام و به این زودیها مدتش به سر نمی آید. جناب شیخ مانند طبیب حاذقی نسخه دیگری برای وی تجویز کرد و دستور داد: پس باغ را اجاره بده و با پول آن جایی را در شهر اجاره کن. تاجر همین کار را کرد و با توبه و انابه به درگاه ذات باری تعالی پس از چند ماه چشمش بهبود یافت و مانند اول شد
💕💜💕
⛱هرگز به کسی حسادت نکن بخاطر نعمتی که خدا به او داده ...
زیرا تو نمیدانی خداوند چه چیزی را از او گرفته است ...
و غمگین مباش وقتی خداوند چیزی را از تو گرفت ...
زیرا تو نمی دانی خداوند چه چیزی را عوض آن به تو خواهد داد .
همیشه شاکر باش و بگو ...
شكر
💕❤️💕
دوست داشتن هیچوقت زورکی نبوده و نیست...!
نمیتوانی با مهربانی ات کسی را مدیون خودت کنی و موظفش کنی دوستت داشته باشد.
دوست داشتنی که از روی دِین و تشکر باشد،دوست داشتن نیست اصلا.
نمیتوانی کسی را مجبور کنی تپش قلبش را با حرارت دست های تو تنظیم کند،
که در شلوغی شهر یک باره به یادت بیفتد و دلش قنج برود...
من این را خوب فهمیده ام دوست داشتن منطق نمی شناسد و عشق،دلیل...
اگر روزی فهمیدی پشت دوستت دارم های رابطه ات،
دلیل است،
منطق است،
دِین و انجام وظیفه است،
دکمه ی لقِ پیراهن که با چنگ و دندان می ایستد،نباش.
فقط همین...
💕💜💕
معرفت به ذاتِ آدماست.
نه پیشینه،
نه جایگاه و نه نسبت!
معرفت،
یه چیزی شبیهِ یه مهرهی
یاقوتی رنگه
که دور قلب بعضیهامون هست
پیوسته به یه نخِ نامرئی!
دورِ قلب ِ بعضیهامون نه!
بیخودی تو آدما دنبالِ توجیه نگردین!
معرفت به ذاتِ آدماست...
💕💜💕
☆∞🦋∞☆
بزرگے میگفتـــــ :🌿
هر وقتـــــ دیدے گناه ڪردے و عینِ
خیالتـــــ نبود ؛ بدون از چشم خدا افتادے..!
ولے اگه گناه ڪردے و غصه خوردے
بدون هنوز میخوادتـــــ :)
- همین حالا استغفار ڪنیم !
💕💙💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ مهریه دختران سید ابراهیم رئیسی و تربیت زیبای دینی
#رئیسی
فردی برای امام صادق(ع) خبری آورد که فلانی در مهمانی علیه شما حرف میزد!
امام صادق فرمود:
حتما اشتباه شنیده ای!
گفت: نه مطمنم
امام صادق فرمود:
شاید تاریک و شلوغ بوده
و اشتباه فهمیده ای
گفت: نه یقین دارم! امام فرمود: شاید
در عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده!
گفت: در آرامش و اختیار بوده است.
امام صادق(ع) آنقدر بهانه آورد تا آن فرد
خبرچین خسته و پشیمان شد!
اخلاق مومنانه یعنی نسبت به برادر
دینی ات حسن ظن داشته باشی چون امام
صادق(ع) فرمود حسن ظن و خوش گمانی
از قلب سالم ناشی میشود.
#مصباح_الشريعة_ص٥١٥
💕💚💕
پروانه های وصال
قسمت دوازدهم: من و حنیف صبح که بیدار شدم سرم درد می کرد و گیج بود ... حنیف با خوشحالی گفت ... -
قسمت سیزدهم: چطور تشکر کنم؟
اون روز من و حنیف رو با هم صدا کردن ... ملاقاتی داشتیم ... ملاقاتی داشتن حنیف چیز جدیدی نبود ... اما من؟ ... من کسی رو نداشتم که بیاد ملاقاتم ... در واقع توی 8 سال گذشته هم کسی برای ملاقاتم نیومده بود ...
تا سالن ملاقات فقط به این فکر می کردم که کی ممکنه باشه؟ ...
برای اولین بار وارد سالن ملاقات شدم ... میز و صندلی های منظم با فاصله از هم چیده شده بودن و پای هر میز یه نگهبان ایستاده بود ... شماره میز من و حنیف با هم یکی بود ... خیلی تعجب کردم ...
همسرش بود ... با دیدن ما از جاش بلند شد و با محبت بهش سلام کرد ... حنیف، من رو به همسرش معرفی کرد ... اون هم با حالت خاصی گفت ...
- پس شما استنلی هستید؟ ... حنیف خیلی از شما برام تعریف کرده بود ولی اصلا فکر نمی کردم اینقدر جوان باشید ...
اینو که گفت ناخودآگاه و سریع گفتم ...
- 25 سالمه ...
از حالت من خنده اش گرفت ... دست کرد توی یه پاکت و یه تی شرت رو گذاشت جلوی من ...
- واقعا معذرت می خوام ... من بسته بندیش کرده بودم اما اینجا بازش کردن ... خیلی دلم می خواست دوست شوهرم رو ببینم و ازش تشکر کنم که حنیف اینجا تنها نیست
... امیدوارم اندازه تون باشه ...
اون پشت سر هم و با وجد خاصی صحبت می کرد ... من خشکم زده بود ... نمی تونستم چشم از اون تی شرت بردارم ... اولین بار بود که کسی به من هدیه می داد ... اصلا نمی دونستم چی باید بگم یا چطور باید تشکر کنم ...
توی فیلم ها دیده بودم وقتی کسی هدیه می گرفت ... اگر شخص مقابل خانم بود، اونو بغل می کرد و تشکر می کرد ... و اگر مرد بود، بستگی به نزدیکی رابطه شون داشت ...
مثل فنر از جا پریدم ... یه قدم که رفتم جلو تازه حواسم جمع شد اونها مسلمانن ...
رفتم سمت حنیف و همین طور که نشسته بود بغلش کردم و زدم روی شونه اش ...
بغض چنان مسیر گلوم رو پر کرده بود که نمی تونستم حرفی بزنم ... نگهبان هم با حالت خاصی زل زده بود توی چشمم ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
قسمت سیزدهم: چطور تشکر کنم؟ اون روز من و حنیف رو با هم صدا کردن ... ملاقاتی داشتیم ... ملاقاتی د
قسمت چهاردهم: خداحافظ حنیف
سریع تی شرت رو برداشتم و خداحافظی کردم ... قطعا اون دلش می خواست با همسرش تنها صحبت کنه ...
از اونجا که اومدم بیرون، از شدت خوشحالی مثل بچه ها بالا و پایین می پریدم و به اون تی شرت نگاه می کردم ...
یکی از دور با تمسخر صدام زد ...
- هی استنلی، می بینم بالاخره دیوونه شدی ...
و منم در حالی که می خندیدم بلند داد زدم ... - آره یه دیوونه خوشحال ...
در حالی که اشک توی چشم هام حلقه زده بود؛ می خندیدم ... اصلا یادم نمی اومد آخرین بار که خندیده بودم یا حتی لبخند زده بودم کی بود ...
تمام شب به اون تی شرت نگاه می کردم ... برام مثل یه گنجینه طلا با ارزش بود ...
یک سال آخر هم مثل برق و باد گذشت ... روز آخر، بدجور بغض گلوم رو گرفته بود ... دلم می خواست منم مثل حنیف حبس ابد بودم و اونجا می موندم ...
بیرون از زندان، نه کسی رو داشتم که منتظرم باشه، نه جایی رو داشتم که برم ... بیرون همون جهنم همیشگی بود ... اما توی زندان یه دوست واقعی داشتم ...
پام رو از در گذاشتم بیرون ... ویل، برادر جاستین دم در ایستاده بود ... تنها چیزی که هرگز فکرش رو هم نمی کردم ...
بعد از 9 سال سر و کله اش پیدا شده بود... با ناراحتی، ژست خاصی گرفتم ... اومدم راهم رو بکشم برم که صدام زد ...
- همین که زنده از اونجا اومدی بیرون یعنی زبر و زرنگ تر از قبل شدی ...
تا اینو گفت با مشت خوابوندم توی صورتش ..
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
☆∞🦋∞☆
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابے (ره):
🔵ڪوچه هاے دنیا همه بن بستـــــ استـــــ و اهل دنیا همه سرشان به دیوار ته ڪوچه خورده. سر و دستـــــ شڪسته برمیگردند. (طلبـــــ دنیا و میل به دنیا)
ولے ڪوچه هاے آخرتـــــ انتهایش باز استـــــ . سخاوتـــــ از غناے خدا سر در مے آورد. شجاعتـــــ به قدرتـــــ خدا میرسد.
دنیا ڪوچه بن بستـــــ استـــــ . لذا هر ڪه داخل ڪوچه شود. بالاخره برمیگردد، انا لله و انا الیه راجعون.
💕❤️💕
از کسانی که شما را دوست ندارند سپاسگزار باشيد.
آنها شما را قوی تر كردند...
از کسانی که شما را دوست دارند
ممنون باشيد
آنها قلب شما را بزرگ میکنند...
از کسانی که شما را ترک كردند
متشکر باشيد.
آنان به شما آموختند که هیچ چیز
تا ابد ماندنی نیست...
ازکسانی که با شما میمانند
سپاسگزار باشيد
آنان به شما معنای بودنِ
واقعى رانشان دادند...
💕❤️💕
#آبروی_کسی_را_نَبَر
فرزند يكی از علمای بزرگ تعـريف ميكرد روزی به پـدرم گفتم شمـا كه دريای علـم هستی، اگر بنا باشـد يك #نصيحت كنی، چيست؟ می گفت پدرم سـرش را مـدتی پايين انـداخت و فرمـود آبـروی كسی را نبر
اسلام میخواهد آبروی افراد حفظ شود. آنقـدر راحت آبروی ديگـران را نبريم اين گناه #آبرو بـردن آنقـدر نحـس اسـت كـه صاحبان آن گاهی موفق بهتوبه نميشوند
امـام رضـا عليـه السـلام فـرمـودنــد مَـن كَفَّ عَناَعراضِالمُسلِمينَ اَقالَهُ اللهُ عَثرتَهُ يَـومَ القِيامـة
کـسی کـه از آبـروريـزی و لطـمـه زدن بـه حيثيت مسلمانان خودداری کـند خداوند از #لغزش های او در روز قيامت گذشت خواهـد نمود. بحار ، جلد ٧٥ صفحه ٢٥٦
💕💜💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨چرا سیدابراهیم #رئیسی در قوه قضائیه باقی نماند و به عرصه اداره دولت آمد؟
🔰سخنان منتشر نشده رئیسی از علت حضورش در انتخابات ۱۴۰۰
943.7K
👆👆
🔰 تشریح دلایل رد صلاحیت لاریجانی و پاسخ به صحبتهای آیتالله صادق آملی لاریجانی و همچنین چگونگی احراز صلاحیت زاکانی و مهرعلیزاده در حالیکه درمجلس رد شده بود
از زبان آیت الله شب زنده دار فقیه شوری نگهبان
#نماز_شب
💠آیت الله توکل؛
🔹مقام محمود به انسان هایی که خود را مکلف به خواندن نمازشب می کنند، داده می شود.
برکات نماز شب آنقدر زیاد است که برای انجام قضای نمازشب فوت شده هم تاکیدهای زیادی وجود دارد.
🔹 ارزش نماز شب از اسرار مخفی اهل بیت علیهمالسلام است که انسان ها از آن غافل هستند.
درب های بسته و گره های کور بنا به روایات با نمازشب برای انسان باز می شود.
#نماز_شب
💕💜💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫در این شب دعا میکنم
✨شبتون پر امید
💫بختتون سپید
✨عشقتون خدا
💫زندگیتون پویا
✨حاجتتون روا
💫و لحظه هاتون پر از آرامش باشه
✨شبتون بخیر وستاره بارون