سرنوشت ننوشت ، گر نوشت بد نوشت
سرنوشت را نمیتوان از سر ، نوشت
کاش می شد سرنوشت خویش را از سرنوشت
کاش می شد اندکی تاریخ را بهتر نوشت
کاش می شد پشت پا زد بر تمام زندگی
داستان عمر خود را گونه ای دیگر نوشت
💕❤️💕
یکرنگ بمان..
حتی اگردردنیایی زندگی میکنی
که مردمش برای پررنگ شدن،حاضرند
هزار رنگ باشند...
💕💙💕
﷽
#سلام_امام_زمانم 🌸🍃
روزها بے تو گذشٺ و غربتٺ تایید شد
چون دعاے فرج ما همہ با تردید شد
بارها نامہ نوشتم ڪہ بیا اما حیفـــــ
معصیٺ ڪردہ ام و غیبٺ تو تمدید شد
💚اللهم عجل لولیک الفرج 💚
🔘 حکایت بسیار زیبااا
مردی ساده چوپان شخصی ثروتمند بود
و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد.
یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:
میخواهم گوسفندانم را بفرپوشم چون میخواهم به مسافرت بروم.
و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم.
پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد.
چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت.
چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید.
در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند.
هنگامی که وعده سفرش فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد.
چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند.
لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد.
تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت:
با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟
چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن.
تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند.
اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت.
تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد .
هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند.
صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت.
در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد .
تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟
مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند.
و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند.
آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند .
هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد.
چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟
چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود.
تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت:
خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی.
در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد.
این معنی روزی حلال است
الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان
و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده
💕💙💕
🏖ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زبالهاش دنبال چیزی میگردد. گفت: خدا رو شکر فقیر نیستم.
مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانهای با رفتار جنونآمیز در خیابان دید و گفت: خدا رو شکر دیوانه نیستم.
آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل میکرد گفت: خدا رو شکر بیمار نیستم.
مریضی در بیمارستان دید که جنازهای را به سردخانه میبرند. گفت: خدا رو شکر زندهام.
فقط یک مرده نمیتواند از خدا تشکر کند. چرا امروز از خدا تشکر نمیکنیم که یک روز دیگر به ما فرصت زندگی داده است؟
برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم:
1. بیمارستان
2. زندان
3. قبرستان
• در بیمارستان میفهمید که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست.
• در زندان میبینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست.
• در قبرستان درمییابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد.
زمینی که امروز روی آن قدم میزنیم فردا سقفمان خواهد بود.
پس بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم...
💕💙💕
🔴پیامبر اکرم(ص):
#ترک_غیبت از ده هزار نماز مستحبی نزد خدا محبوب تر است...
📚بحارالانوار
💕💚💕
🔶امام #علی (ع):
💠کسی که موقع یاری رهبرش در خواب باشد، زیر لگد دشمن بیدار می شود.
💐غررالحکم ص 🌺422🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دوربین مخفی
از مردم میپرسن برای چی به روحانی رای دادی؟
پاسخ جالب مردم رو ببینید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #حتما_ببینید ♨️ #کوتا
‼️رئیسی: من رقیب فساد هستم....
مهر علیزاده: تنها رئیسی رقیب من است...
قضاوت به عهده خودتونه این چه معنی داره🤔
#انتخابات #رئیسی #انتخاب_اصلح
﷽
✅8 پیشنهاد ساده برای دعوت به رای
1⃣یک. فریاد بزنید
رای می دهم را فریاد بزنید. زیاد بودن را به رخ بکشید و به چشم بیاورید.
ضدانقلاب می خواهد گرفتار مارپیچ سکوت شوید. احساس کنید در اقلیت اید و اعتماد به نفس تان را از دست بدهید و خودسانسور و ساکت شوید.
2⃣دو. آدرس شوید
👈همه فکر و ذکرتان شود تبلیغ "راه هست". آدرس تغییر شوید. آدرس برون رفت از وضع موجود. هر نامزدی که راه حل داشت سردست بگیرید. فرق نمی کنید چه کسی. موضوعاتی را انتخاب کنید که به زندگی و سفره مردم نزدیک باشد.
تلاش شب و روز ضدانقلاب تنها یک چیز است: بن بست است.
3⃣سوم. افشاگر باشید
هرکس و هرجا که مردم را دعوت به رای ندادن کرد افشا کنید. کلیدواژه افشاگری نیز اینست: "دلسوز نیستند". هرکس با ژست دلسوزی گفت: "رای ندهید" جاهل نباشد، منافق است.
4⃣چهارم. غیرتی باشید
در تولید ادبیات غیرتی باشد. واژه های پرقدرت استفاده کنید. شل از انتخابات دفاع نکنید. مردم سالاری مثل خاک وطن است؛ حرمت دارد.
ضدانقلاب تلاش می کند انتخابات را در ذهن تان رقیق کند تاذهن کمتر درگیر شود. ❗️
5⃣پنجم. یادآور گذشته باشید
خاطره این 8 سال را تداعی کنید. توضیح دهید که "اگر روحانی نبود" چنین و چنان نبویدم. مهمتر از یادآوری تلخی ها، علت ها است. اینکه دولت چه خطاهائی کرد که منجر به 8 سال خاطره آزاردهنده برای مردم شد.
ضدانقلاب تلاش می کند این خاطرات تلخ را با خطای تعمیم به پای ساختار بنویسد تا مردم از صندوق قهر کنند. شما برعکس، علت خطاها را بدون بزرگنمایی دقیق کنید و نقش دولت و روحانی را تصریح کنید.
6⃣ششم. تفاوت ها را نشان دهید
نامزدهای موجود یک تفکر ندارند. اختلاف ها معنا دارست. عادت کردیم در دوقطبی های تخیلی نامزد انتخاب کنیم. این خطاست. اختلاف ها را نشان دهید. کمک کنید مردم تفاوت سلایق را در رقابت موجود احساس کنند و نماینده خود را بیابند.
7⃣هفتم. آرای خاکستری را بیابید
آرای سیاه و ضدانقلاب را رها کنید. فقط اهل تردید و آرای خاکستری. بند دو و پنج برای این گروه است. از نزدیکان و دوستان و فامیل شروع کنید.
8⃣هشتم. جانفدا بسازید
گروه سخت تبلیغی درست کنید. گروه هایی که حاضر باشند برای مشارکت تلاش کنند. برای ایجاد انگیزه، مبانی مردم سالاری دینی را در همین زمان کوتاه از زبان امامین انقلاب تولید و به اشتراک بگذارید و برای جانفداها و گروه وفاداران ایجاد انگیزه کنید. مهمتر از اصلحیت، جمهوریت است. رقیب اصلی نامزد جریان انقلاب، قهر مردم است. ایندوره برای مشارکت تراکت پخش کنید.
#من_رأی_میدهم
#مشارکت_حداکثری
#ما_همه_می_آییم
در درون آدمی دو دل نیست،
که یکی را به دنیا مشغول دارد
و یکی را به حق سبحانه.
در درون آدمی یک دل است
اگر به دنیا مشغول سازد
از حق سبحان بیبهره ماند
و اگر متوجه به حق سبحان گردد
از دل او روزنه به سوی حق گشاده شود
از آن روزنه آفتاب فیض الهی تافتن گیرد
آفتاب که طلوع کرد از مشرق تا مغرب
هر ذره که هست از نور او بهره مییابد
اگر دل حاضر باشد
فیض به وی خواهد رسید
و اگر غافل است،
آن نور از وی در خواهد گذشت.
دوست به هر لحظهای در تو نظر میکند
چون تو ازو غافلی از تو گذر میکند
💕💚💕
⛱محققان میگویند:
افرادیکه بیش از حدفکرمیکنند،تمایل زیادی به ایجادمشکل برای خودشان دارند مشکلاتی که از ابتدا وجود نداشته!
نکته: 99 درصد چیزای بدی که بهش فکرمیکنید اصلااتفاق نمی افته!!!
💕💛💕
#طنزانه🤭
زنی از شوهرش پرسید: #اصلاح_طلب کیه؟
- شوهرش گفت: یادته ازت خواستگاری کردم و قول دادم تمام آرزوهایت را برآورده کنم، و همه جا ببرمت و همه چیز برات بخرم و بذارمت رو چشام.
زن گفت: آره، ولی هیچ کدامو انجام ندادی.
- شوهرش گفت: اونم همینه!
#سرطان_اصلاحات
#ارباب_وعدهها
💕💛💕
#كوكو_بادمجان 🍆
بادمجان سه عدد
سيب زميني دوعددمتوسط
پياز يك عدد
سير دوحبه
نمك فلفل سياه زرچوبه
تخم مرغ يه عدد
همه مواد داخل ميكسر بريزيد خوب ميكس كنيد و در تابه سرخ كنيد
در مقابل تقـــــدیر خـــــداوند
مثل کودکی یک ساله باش
وقتی او را به هوا می اندازی,
می خندد!
چون ایمـــــان دارد
که او را خـــــواهی گرفت.
💕💛💕
استادی میگفت:
صبحها که دکمه های لباسم را می بندم,
به این فکر میکنم که
چه کسی آنها را باز خواهد کرد؟
خودم یا مرده شور؟!
دنیا همین قدر غیر قابل پیش بینی است..
به آنهائى که دوستشان دارید,
بی بهانه بگوئيد :"دوستت دارم."
بگوئيد: در این دنیای شلوغ,
سنجاقشان کرده اید به دلتان.
بگوئيد: گاهی فرصت با هم بودنمان
کوتاهتر از عمر شکوفه هاست.
بگوئيد: بودن ها را قدر بدانيم،
نبودن ها همين نزديكى است...
💕💛💕
سکوت
سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده،
اعتراف به عشقهای نهان
وشگفتیهای بر زبان نیامده.
📓 سکوت سرشار از ناگفتههاست
👤 مارگوت بیکل
💕💛💕
#حرفـــــ_حسابـــــ🌿
وقتے تنها شدے با خدا باش!
وقتے هم تنہا نبودے بےخدایے نڪن،
بےخدا باشے ضرر میڪنے
-اُستادپناهیان🌿-
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج
💕🧡💕
•
.
از حـٰاج قاسم شنیده بود:
دنبال شھادتـــــ نرو
کـه اگـه دنبالش برے بھش نمیرسـے
یِ ڪارے ڪن..
#شـــــھـٰادتدُنبالِتوباشـه:)
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
💕🧡💕
✅ #وصیتـــــ_شهدا
شهیـد شعبان نصیرے:
♨️ شهادتـــــ مے دهم امام خامنهاے جانشین بر حقِ فرستادهٔ غائبـــــ توسـتـــــ.
سعے ڪـردم گمنــام در
مسیــرے گام بــردارم ڪـه لبخنـد
را بر لبانِ او 💕 مےنشاند
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
💕💛💕