پروانه های وصال
🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈 #قسمت_آخر چند وقتی بود که پدرم تصمیم گرفته بود که من و مادرم را به خانه ی عمه ام
🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈
#ادامه_قسمت_آخر
خیلی خسته بودم دلم می خواست زود بخوابم اما خانواده ی عمه ام اهل خواب زود نبودند تا نیمه شب بیدار بودند ک فیلم تماشا می کردند وقتی بعد از چند ساعت به رخت خواب رفتم به آرامی چشمانم را بستم تا هیچ فکری سراغم نیاد فردا صبح وقتی از خواب بیدار شدم به کنار پنجره اتاق خواب رفتم وقتی آن رادباز کروم هوای آلوده در دهانم آمد و به سرفه افتادم چون من همیشه صبح در کنار پنجره نفس عمیقی می کشم و هوای تازه تنفس می کنم اما این بار بر عکس بود به آشبرخانه رفتم بعد از سلام و احوال پرسی به اهل خانه به عمه ام کمک کردم تا صبحانه را با هم بخوریم وسایل را روی میز چیدم پنیر ، کره ، شیر البته همه ی آن ها پاستوزیزه بود در صورتی که در روستا همه مواد به صورت تازه مصرف می شود بعد از صبحانه کمی با عمه ام صحبت کردم و از خاطرلتش در شهر می گفت که بیست سال پیش به شهر آمده دلش برای روستا تنگ شده است چند روزی در شهر ماندیم یکبار دیگر به پارک برزگی رفتیم و کمی تفریح کردیم اما باز هم لذت چندانی نداشت چون در روستا طبیعت وسیعی وجود دارد که تا چشم کار می کند تمام شدنی نیست روز برگشت ره روستا خیلی هیجان داشتم خوشحال بودم که زودتر به روستا بر می گردم طبق قبل با چند وسیله قرار شد به روستا برویم هنگام خدا حافظی از عمه ام حسابی تشکر کردم ک این چند روز زحمتش دادیم دختر عمه ام کلاس بود و نتوانستم با خدا حافظی کنم بعد از چند ساعت وقتی به روستا برگشتیم خیلی خوشحال بودم خدا را شکر می کردم بخاطر نعمت ها ی آرامشی که در این روستا دارم
الان بیست و پنج سال از آن خاطرات می گذرد و اکنون که ۳۲ دارم شروع به نوشتن خاطرات سالهای نوجوانی خود کردم چون اکنون در روستا زندگی نمی کنم و در شهر مشغول تحصیل هستم یاد آن روز ها احساس دلتنگی زیادی در وجودم ایجاد می کند
#پایان
نویسنده ترنم باران 🌈💚
کپی رمان ممنوع 🚫🚫🚫
فقط در صورتی که با نویسنده صحبت کنید
لطفا نظرات پیشهادات، انتقادات را شناسه ی زیر بفرستید 🦋🌹
@dather_110
سخت است همیشه بخواهی درک کنی. هرچقدر هم که آگاه به شرایط و حال آدمها باشی، هرچقدر هم که به پختگی عاطفی و روانی رسیدهباشی و توقعی نداشتهباشی؛ گاهی دلت میخواهد آزادانه احساساتت را مطرح کنی، بگویی چقدر دلت توجه میخواهد، چقدر دلت میخواهد پناه ببری به کسی تا تو را آرام کند.
گاهی لازم داری بزنی زیر همه چیز و فاصله بگیری و نباشی و دنبالت بگردند و برای کسی اهمیت داشتهباشد که چرا حالت خوب نیست؟!
هرچقدر هم که درک کنی، جایی از مسیر، نیاز داری که درک شوی، از جادهی اقتدار بزنی بیرون و اعتراف کنی کم آوردهای و دلت آغوشی امن و آرام میخواهد. اعتراف کنی دلت میخواهد دوست داشته بشوی، دلت میخواهد به تو برای خستگی و اندوه عمیق و ریشهداری که از بخش ناهشیار ذهنت سرریز میشود حق بدهند و حق بدهند کمی هم لابهلای اینهمه قوی بودن، ضعیف باشی.
#نرگس_صرافیان_طوفان
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
زمان:
حجم:
1.09M
💔نداری گدایی به رسوایی من
امید غریبان تنها کجایی💔
💛تعجیل در امر ظهور صلوات💛
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نخبهای که وطن را به دعوت فرانسویها نفروخت و جایش در #دیدار_نخبگان خالی بود
✅ #شهید_مهدی_زینالدین بنا بر تکلیف الهی هیچ وقت دعوت بیگانگان را نپذیرفت.
💢 زندگی تکلیفمحور معیار شهدای ماست.
شهدا از وفادارترین یاران #امام_زمان هستند.
2.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ دست راست رهبر انقلاب که در سال ۶۰ در جریان ترور توسط سازمان منافقین آسیب دیده، از کار افتاده و حس ندارد. ایشان در جریان #دیدار_نخبگان، چون غرق در بیان مطالب برای پیشرفت ایران بودند، بدون اینکه متوجه شوند انگشتر از دستشان میافتد و بعد از چند دقیقه متوجه میشوند و انگشتر را بر میدارند.
✍🏻 رهبر عزیزمان ان شاء الله به مدد #امام_زمان به سلامتی کامل دست بیابند... دستت اما حكايتي دارد...رَحِمَ اللهُ عَمِي العباس!💔 یک جهان دوستت دارند ای کاش در داخل هم راز ماندگاری و #نفوذ مردمی شما را همه قدر بدانند و گوش به فرمانتان باشند آن موقع است که از هر نظر در جهان زبانزد همگان خواهیم شد ... بعد از سالها تجربه های تلخ مشخص شده هر جا پیشرفت صورت نگرفته به علت گوش ندادن به فرامین پدرانه شما بوده💔
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📿 نماز شب ، بهترین راه رسیدن به قرب الهی
🎙 حضرت آیت الله جوادی آملی
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#شبتون_مهدوی
#التماس_دعا