eitaa logo
پروانه های وصال
7.5هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
19.7هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢صدقه به نیت امام زمان عجل الله 💚خوشا آن درد که درمانش تو باشی⚘ 🎤
🎥 علامه حسن زاده آملی (رحمت الله علیه) 🍀آفریدگارا می بینم که همه چشم گشوده اند و مرا می بینند و از من آگهی دارند از روی آنها شرم دارم تا چه رسد از روی تو. ⚡(ره) 🍁🍂🍁🍂
~🕊 به‌راستی اگر خداوند گريه را به انسان نبخشيده بود،هيچ‌چيز نمی‌توانست كدورتی را كه با گناه بر آيينه‌ی فطرتش می‌نشيند پاك كند. 🌿 🍁🍂🍁🍂
▪️نجابت و وطن دوستی یعنی همین که خودشون انتظامات شدن و نذاشتن کوچکترین تنشی پیش بیاد و جلوی دشمنان قسم خورده را گرفتند. متد اعتراض کشاورزان اصفهانی الگو شد، برای 💬سید علی موسوی
🔺نگذارید سلطه امریکا و انگلیس برگردد 🔹 اردشیر زاهدی داماد و وزیر محمدرضا پهلوی: این را خطاب به جوان‌ها می‌گویم كه تاریخ ۲۰۰‌ ساله اخیر ایران را بخوانند تا ببینند كه متأسفانه، همیشه اجنبی‌ها به ایران زور گفته‌اند 🔹ایران باید قدرت داشته باشد تا بتواند در مقابل زورگویی خارجی‌ها بایستد. این مردم نجیب كه من واقعا افتخار می‌كنم بگویم ایرانی هستم تمام این مشكلات را تحمل می‌كنند تا خودفروشی نكنند 🔹یادم هست بچه كه بودم، پدر مرا با آن فضاحت دزدیدند و ما همین‌طور ویلان و سرگردان، بدون پدر و مادر مانده بودیم! از خانه می‌خواستیم برویم جایی، باید به سرباز روسی یا انگلیسی یا آمریكایی حساب پس می‌دادیم كه: از كجا آمده‌ایم و كجا می‌خواهیم برویم! توی خانه خودمان، با ما مثل دزدها رفتار می‌كردند. 🔹مرحوم اردشیر زاهدی از شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان قهرمان وطن یاد کرده بود. ✍🏻 اگر انسانیت زنده باشد جزء فطرت هر انسانی است، انسانیت دلیل دوست داشتن وطن است، انسانیت خود را با حب وطن بسنجید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ مدیر گروه مستند بنیاد «روایت فتح» به اصغر فرهادی 🔻شما از موی سر تا نوک پایت مدیون جمهوری اسلامی است 🔹 گمان می کنم آقای فرهادی بهتر از هر کسی می‌داند من هرگز مثل اویی را تمجید نکرده و نمی کنم. صرفاً توصیف کرده ام. این توصیف را نیز سالهای سال است که دهخدا در تعریف واژه کانفورمیست آورده است.آقای فرهادی بهتر می‌داند واپسگرا؟! بودن که تهمت شوخ ایشان به من است بهتر است از طبیعت فرصت طلب و حزب بادی که امروز در آستانه اسکار با فیلمی که شائبه شدید کپی کاری بر آن محتمل شده زور می زند با نظام جمهوری اسلامی فاصله گذاری کند شاید بتواند دوباره چیزی دشت کند. نظامی که از موی سر تا نوک پای فرهادی مدیون وجود اوست. آقای فرهادی ماهم از شما بیزاریم اما شما حتماً نه از ما نه از هیچکس در جمهوری اسلامی نمی توانی بیزار باشید. درست مثل محسن مخملباف. شما از موی سر تا نوک پایت مدیون جمهوری اسلامی است ای کودک لوس، محبوب و غرغروی همه دولت‌ها! جمهوری اسلامی که ما برایش می‌میریم اما شما هم نانش را می خوری هم با فحش دادن به آن برای خود اسکار دست و پا می کنی.
درسهایی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) 8⃣6⃣ قسمت شصت و هشتم💎 حضرت فاطمه سلام الله علیها آن گاه به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول‌الله! سلمان از لباس سادها م تعجب کرد. قسم به خدایی که تو را به رسالت در راه حق برانگیخت! من و همسرم علی علیه السلام همواره زندگی ساده را پیشه خود کرده ایم. فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها شترمان بر روی آن علف می خورد و شبها بر روی آن می خوابیم و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است. همچنین روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد منزل حضرت زهرا سلام الله علیها شد و دخترش را مشاهده کرد که روی زمین نشسته، با یک دست فرزندش را در آغوش گرفته، شیر می‌دهد و با دست دیگر با آسیاب دستی گندم ها را آرد می‌کند. از دیدن زندگی ساده اما گرم و پر عاطفه حضرت فاطمه سلام الله علیها اشک در چشمان رسول خدا صلی الله علیه و آله حلقه زد و فرمود: دخترم مشکلات دنیا را به یاد شیرینی و حلاوت زندگی در جهان آخرت بر خود هموار ساز و تحمل کند! حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز عرضه داشت: ای رسول خدا! حمد و سپاس خداوند را در مقابل این همه نعمتی که به ما داده است. البته ساده‌زیستی یک بانوی مسلمان به این معنی نیست که ژولیده و آلوده و بد لباس زندگی کند؛ بلکه سادگی او باید توأم با پاکی و تمیزی باشد. ادامه دارد...
❤️ 🔔 زیبایی و گناه کردن ✅ آیت الله فاطمی‌نیا: روز قیامت حضرت یوسف(ع) و حضرت مریم(س) را به رخ گناه‌کاران میکشند که در اثر جوانی و زیبایی عفت خود را از دست داده و به گناه آلوده شده‌اند و به آنان میگویند: اگر زیبایی باعث انحراف و علت تامه گناه بود این دو بزرگوار هم باید آلوده می‌شدند. زیبایی اقتضا میباشد نه علت تامه! 🍁🍂🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
64 🔹🔸 مادرها نقش بسیار پر رنگی در آموزش مدیریت زمان و مدیریت علاقه ها به بچه ها دارند. ✔️ مادر خانواده که مظهر احساسات شدید هست اگه جلوی بچه ها بتونه گاهی احساسات محبت آمیز یا تنفر خودش رو کنترل کنه خیلی میتونه در تربیت فرزندانش موثر باشه. مثلا مادر خیلی دوست داره که فلان شب بره خونه یکی از فامیلاش ولی پدر خانواده مخالفت میکنه. ✅ اینجا اگه مادر توی اوج ناراحتی و نارضایی یه دفعه ای برگرده به بچه ها بگه: خب باشه اشکالی نداره. من خیلی دوست داشتم امشب بریم مهمونی ولی مهم نیست. خب بچه ها برای شام چی دوست دارید درست کنم؟😊 🔶 وقتی بچه ها این عکس العمل رو از مادر میبینند که چطور تونسته خشم خودش رو کنترل کنه این دیگه یاد میگیره که توی زندگی علاقه هاش رو چطور مدیریت کنه... اون بچه ها خییییلی بزرگ میشن...
🥯 😋 🔸۱. ۵۰ گرم مغز گردو، ۳۰ گرم پودر قند، ½ ق.چ دارچين و ۱ ق.س آردنول الک شده را در آسياب برقي بريزيد تا گردو پودر شود. ۲. ۱ عدد سفيده تخم مرغ را در ظرفي ريخته و با همزن برقي هم بزنيد تا پُف کند سپس ۵۰ شکر را به تدريج به آن بيافزاييد و مجدداً هم بزنيد تا فرم بگيرد. مخلوط گردو را به آن اضافه کرده و با ليسک هم بزنيد تا يکدست شود. ۳. مخلوط گردو را در قيف قنادي با سرماسوره ساده بريزيد و روي خمير شيريني داخل سيني را با آن تزيين کنيد. ۴. سيني را ۷ تا ۸ دقيقه در طبقه وسط فري که از ۱۵ دقيقه قبل، روي حرارت ۱۸۰ درجه سانتيگراد گرم کرده ايد، قرار دهيد تا بيسکوييتها بپزند و لبه آنها طلايی شوند. ۵. پس از اين مدت، سيني را از فر خارج کرده و بگذاريد ۱۵ دقيقه بماند تا بيسکويیت ها خنک شوند. بيسکوييت هاي گردويي را در ظرف مورد نظر بچينيد سپس روي آنها، عسل گرم بماليد و با گلهای تزييني فوندانت، تزيين و سرو کنيد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 ✨تاجری بود کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه. بازرگانان دیگر به او حسودی میکردند؛ یک روز یکی از بازرگانها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه ی تاجر دستبرد زد. شب تا صبح پنبه ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه ی خودش انبار کرد. ✨صبح که شد تاجر پنبه خبردار شد که ای دل غافل تمام پنبه هایش به غارت رفته است. به نزد قاضی شهر رفت و گفت : خانه خراب شدم . قاضی دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیدا کنند. اما نه دزد را پیدا کردند و نه پنبه ها را . ✨قاضی گفت:به کسی مشکوک نشدید؟ ماموران گفتند: چرا بعضی ها درست جواب ما را نمی دادند ما به آنها مشکوک شدیم. قاضی گفت: بروید آنها را بیاورید. ماموران رفتند و تعدادی از افراد را آوردند. ✨قاضی تاجر پنبه را صدا کرد و گفت به کدام یک از این ها شک داری؟ تاجر پنبه گفت به هیچ کدام. قاضی فکری کرد و گفت: ولی من دزد را شناختم. دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آیینه برود و پنبه ها را از سر و ریش خودش پاک کند. ✨ناگهان یکی از همان تاجرهای دستگیر شده دستش را به صورتش برد تا پنبه را پاک کند . ✨قاضی گفت: دزد همین است و به تاجر گفت: همین حالا مامورانم را می فرستم تا خانه ات را بازرسی کنند. یکساعت بعد ماموران خبر دادند که پنبه ها در زیر زمین تاجر انبار شده است و او هم به جرم خود اعتراف کرد. ✨از آن به بعد وقتی می خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می دهد می گویند: پنبه‌دزد دست‌به ریشش میکشد ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍁🍂🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان جدید😍👇👇
بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ اول# از خواب پاشدم تو آینه ب خودم نگاه کردم بخاطر گریه های دیشبم چشمام پف کرده بود موهامو شونه کردم وارد پذیرایی شدم -مـــــــــــــــامــــــــــــــان هیچ صدای نیومد یادم اومد امروز پنجشنبه است مامان رفته سر مزار بابام 😢😢 دیشب خیلی بهانشو میگرفتم تا دم دمای اذان گریه کردم پدرم زمانی ک من ۲۰روزم بوده تو گیلانغرب ب شهادت رسیده اون موقعه مادرم همش ۲۵سالش بوده یه زن جوان باسه تا بچه کوچک حسین -زینب -رقیه زمان شهادت پدر حسین ۵سالش بوده زینب ۴ منم ک همش ۲۰روزم بوده از بابام برای من همش یه نامه و یه انگشتر مونده این نامه تنها محرم منه از کله مهر پدری که هیچ وقت نچشیدمش😔 شماره مامان گرفتم با بوق سوم برداشت مامان:سلام دخترگلم از خواب بیدارشدی ؟ -سلام مامان گلی اوهوم رفتی پیش بابا؟ مامان:آره دخترم پیش باباتم بعد میرم خونه باغ بیا اونجا کارای نذری با خاله ها انجام بدیم -چشم مامانی کار نداری ؟ مامان:نه گلم مراقب خودت باش -چشم فدات بشم یاعلی نویسنده :بانو...ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
بسم رب الشهدا من _کجایی؟ دوم # صبحونه دو تا لقمه به زور خوردم که حالم تو مزارشهدا بد نشه ب سمت کمدم حرکت کردم بهترین مانتو و روسریم درآوردم بعداز پوشیدن کامل لباس چادرم برداشتم اول بوش کردم بعد بوسیدمش عطر چادر مادر خانم زهرا میده همیشه چادرم حالم رو خوب میکرد با اون حسی داشتم که هیچ جای جهان پیدا نمیشه با یک حرکت چادرم رو روی سرم گذاشتم کیف پولم رو چک کردم گوشیمو برداشم با آژانس تماس گرفتم ماشینی برای گلزار شهدا گرفتم زنگ در به صدا در اومد برای اخرین بار تو آینه خودم رو برنداز کردم ماشین به سمت جایی حرکت کرد که پدرقهرمانم انجا ارام به خواب رفته بود توی راه کل حرفهایی که قرار بود به باباییم بگم مرور میکردم از ورودی مزار گلاب خریدم و چند شاخه گل یاس اخه از مامان شنیدم که بابا خیلی گل یاس رو دوست داشت مامان میگفت بابا برای خواستگاری یه دست گل بزرگ گل یاس اورده بود ب سمت مزار پدر حرکت کردم وقتی درست رسیدم رو به روی مزار پدر اروم کنار مزارش زانو زدم گلاب رو،روی مزار ریختم و با دست مزار رو شستم درحال چیدن گل ها روی مزارش شروع کردم به صحبت کردن -سلام بابایی دلم برات تنگ شده بود😢😢 بابا ی عالمه خبر برات دارم یسنا کوچولو نوه ات راه میره بابا انقدر جیگره راستی بابا کارنامه ام دیدی این ترمم همه نمرات بالا ے۱۷است بابا حسین داداشی بازم رفته بازم دلشوره نگرانی شروع شد بابا توروخدا دعاکن داداشم سالم بگرده راستی فدایی بابا بشم از امشب نذرت میدیما خم شدم مزار بوسیدم اشکم پاک کردم و تمام قد جلوی بابا ایستادم کمی چادرم رو با دستم پاک کردم تا گردو ختکش برطرف شه و ب سمت خونه خاله راه افتادم دیگ دیگ -سلام زهلا دون خم شدم لپشو بوسیدم سلام خانم خوبی؟ -مرشی دختر خاله یلدا ۵سالش بود عاشقش بودم بعضی از حروف نمیتونه بگه -خب یلدا خانم بقیه کجان سرش خاروند گفت :تو حیاطن نویسنده بانو....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ سوم# دست یلدا گرفتم تو دستم وارد حیاط پشتی شدیم چادرم گذاشتم رو تخت -سلامممممممم بر همه خسته نباشید خاله :سلام زهرا جان خوبی خاله ؟ -ممنون شماخوبی؟ خاله؛شکر -خاله مامان کجاست؟ رفته از داخل خونه خلال پرتقال،بادام .... بیاره یهو صدای مامان اومد:رقیه جان اومدی دخترم؟ دستامو دور گردنش حلقه کردم بوسیدمش :مامان تو راهم معلوم نیست ؟ خخخخخخ مامان:‌ای شیطون صدای زنگ بلند شد حتما آقاسید و زینب هستن خانما حجابتون رعایت کنید به سمت در رفتم در که باز کردم یسنا فنقل گرفتم بغلم جوجه خاله ۱۴ماهشه گرفتم بغلم لپشو محکم بوسید م توپول خاله عشق خاله صدای جیغش دراومد: ماما ماما صدای خنده سیدجواد بلندشد خخخخخ آجی خانم مارو دیدی؟ -ای وای خاک عالم سلام آقاسید فاطمه آجی: این خواهرزادهش میبنه خواهر و شوهر خواهرشو یادش میره سیدجان -حالا بفرمایید داخل سیدجواد:یاالله یاالله سلام مادر مامان:سلام پسرم فاطمه:‌سلام مامان خسته نباشید ممنون بچه ها بیاید میخام برنج بریزم تو آب خاله:برای شادی روح شهید محمدجمالی صلوات اللهم صلی محمد و ال محمد سیدجواد:برای سلامتی تمام مدافعین حرم از جمله حسین آقاع صلوات اللهم صلی علی محمد و ال محمد نویسنده بانو....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺سخنرانی حاج آقا قرائتی ✍️موضوع: صبر در برابر گناه و معصیت ..