eitaa logo
پروانه های وصال
7.7هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
20.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
امر به معروف و نهی از منکر{۱۹} 4) «گفی بلمرء غوایه أن یأمر الناس بما لا یأمر به وینها هم اعمالا ینه
امر به معروف و نهی از منکر{۲٠} 6) «کن بالمعروف آمرا و عن المنکر ناهیاً و بالخیر عاملاً و للشر مانعاً:[32] آمر به معروف و ناهی از منکر باش، همچنین عامل به خیر(معروف) و تارک(مانع) شر و منکر باش». امام پس از واجب نمودن امر به معروف و نهی از منکر، بلافاصله می‌خواهد که انسان نسبت به خیر یا معروف عامل، و نسبت به شر یا منکر، تارک و مانع باشد. در کلامی دیگر آن حضرت همین نکته را به بیانی دیگر تشریح می‌فرمایند. 7) مکن عاملاً بالخیر ناهیاً عن الشر منکراً شیمه‌الغدر:[33] عامل به خیر، ناهی شر و انکار‌کننده‌ی شیوه‌ی نیرنگ باش». 8) «کن آمراً بالمعروف و عاملاً به ولا تکن ممن یأمر به ولا یعمل به فتبوء یأثمه و تتعرض لمقت ربه:[34] آمر و عامل به معروف باش و از کسانی نباش که به معروف امر می‌کنند، ولی به آن عمل نمی‌نمایند؛ چراکه در این صورت دچار گناه شده و سخط و خشم خداوند را نصیب خود گردانیده‌ای». در صورتی که آمر به معروف عامل به معروف نباشد، مرتکب گناه و معصیت گردیده و سخط و نارضایتی و خشم خداوند را برای خودش خریده است. در ‌واقع امر به معروف به همراه عمل به آن ارزشمند است و چناچه عمل، همراهش نباشد، مجازات و عقاب الهی را در‌پی خواهد داشت.
📚 زمانی که نصرت‌الدوله وزیر دارایی بود، لایحه‌ای تقدیم مجلس کرد که به موجب آن، دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند. او شرحی درباره خصوصیات این سگ‌ها بیان کرد و گفت: این سگ‌ها شناسنامه دارند، پدر و مادر آنها معلوم است، نژادشان مشخص است و از جمله خصوصیات دیگر آنها این است که به محض دیدن دزد، او را می‌گیرد :مدرس طبق معمول، دست روی میز زد و گفت: مخالفم. وزیر دارایی گفت: آقا! ما هر چه لایحه می‌آوریم، شما مخالفید، دلیل مخالفت شما چیست؟ مدرس جواب داد: مخالفت من به نفع شماست، مگر شما نگفتید، این سگ‌ها به محض دیدن دزد، او را می‌گیرند؟ خوب آقای وزیر! به محض ورودشان ، اول شما را می‌گیرند. پس مخالفت من به نفع شماست. نمایندگان با صدای بلند خندیدند و لایحه مسکوت ماند. ❄️🌨☃🌨❄️
📚 روستای ما دو ارباب داشت که همیشه بایکدیگر اختلاف داشتند هر کدام هم کلی چماقدار دور و بر خود جمع کرده بودند یک روز اختلافات بالا گرفته بود و قرار شده بود فردا برای چماق کشی با طرفداران اربابِ مقابل به صحرا برویم اما من یک روز مانده به چماق کشی ، به در خانه ارباب خودمان رفتم . در نیم‌باز بود . باگفتن یاالله وارد حیاط خانه شدم دیدم دو ارباب در حال کشیدن قلیان هستند ! گفتم : ارباب مگر فردا چماق کشی نیست؟! پس چرا با هم قلیان می کشید ؟ ! اربابمان گفت : شماها قرار است دعوا کنید نه ما !!!!! این هم چه حکایت آشناییست در این زمانه ی وانفسا.. 🌨🌨☃🌨❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#درسهایی_ازحضرت #زهرا_سلام_الله_علیها #قسمت_صدوبیست_ششـــــــم💎 سه مرتبه فرمود: وای بر ثعلبه، وای
💎 پیغمبر صلی الله علیه و آله دو نفر یکی از بنی سلیم و دیگری از جهینه انتخاب نمود و دستور گرفتن زکات را برای آنها نوشت و فرمود: پیش ثعلبه و مرد دیگری از بنی‌ سلیم بروید و زکات مال آنها را بگیرید. پیش ثعلبه آمدند نامه پیغمبر صلی الله علیه و آله را برایش خواندند و درخواست کردند. ثعلبه فکری کرده و گفت: این جزیه یا شبیه جزیه است فعلا بروید از دیگران که گرفتید، برگردید. پیش مرد سلیمی رفتند، از جریان مطلعذشد از بهترین شترهای خود انتخاب نمود سهمیه زکات را داد. به او گفتند: ترا امر نکرده اند شترهای ممتاز را انتخاب کنی. گفت: من خود مایلم این کار را بکنم. به دیگران نیز رجوع کرده، زکات را گرفتند، آنگاه پیش ثعلبه برگشتند. گفت: نامه را بدهید ببینم. پس از خواندن، باز پاسخ داد که این جزیه یا شبیه آن است. بروید تا من در این باره فکر کنم. فرستگان خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمدند، قبل از نقل جریان، آن جناب فرمود: وای بر ثعلبه و برای سلیمی دعا کرد و سپس آنها تفصیل پیش آمد را به عرض پیامبر(ص) رساندند، و این آیه در مورد ثعلبه بر پیغمبر صلی الله علیه و آله نازل شد: ادامه دارد... 🌨❄️☃❄️🌨
شیرینی بهشتی 🍪 😋 ▫️آرد برنج 100 گرم ▫️آرد نخودچی 60 گرم ▫️تخم مرغ 1عدد ▫️پودر قند 75 گرم ▫️روغن جامد 50 گرم ▫️هل پودر شده نصف ق چ ▫️شیر 1ق غ ، گلاب 1ق م ▫️زعفران با گلاب خیس شده 1ق چ 🔸روغن و پودر قند رو با هم زن میزنیم تا کرم رنگ بشه، تخم مرغ و هل را اضافه و 30ثانیه با دور کند هم میزنیم، آردها را الک کرده و به بقیه مواد اضافه میکنیم با نوک انگشت به آرامی مخلوط میکنیم گلاب و شیر و زعفران را هم اضافه میکنیم تا به صورت خمیر درآید، (زیاد ورز ندین بعد از پخت خشک میشه) خمیر را نیم ساعت درون یخچال استراحت می‌دهیم، فر را با درجه 180روشن کرده کاغذ روغنی درون سینی قرار می‌دهیم، از مواد شیرینی به اندازه های کوچک توی دست گرد کردم و روشو با مهر تزیین کردم و تخم خرفه پاشیدم(میتونید داخل قیف با ماسوره درشت هم شکوفه بزنید،یا مقداری از مواد رو توی دست گرد کنید و روی سینی قرار بدین، سلیقه ایه) 10الی 12دقیقه تو فر گذاشتم، بعد از خنک شدن از کاغذ جدا کردم. اگه خواستین شیرینی تون کاکائویی بشه بجای زعفران پودر کاکائو بزنید، اگه خواستین سفید بشه آرد نخود چی رو حذف و آرد سفید بزنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"بادمجان سوخاری" بادمجان شیرین و بدون تخم تخم مرغ 2 عدد پودر سوخارے و ادویه هاے دلخواه روغن سرخ ڪردنی بادمجان هارو خوب بشورین از وسط برش بدین ساقه ے تهشو جدا نڪنین مثل شڪل برش هاے خلالے بدین اگرم دوست داشته باشین میتونین خلال هارو از ساقه جدا ڪنین حالا لابه لاے بادمجانها نمک بپاشین و بزارین نیم ساعت بمونه تا زهرآبش گرفته شه بعد از نیم ساعت ڪه موند خوب زهرآبشو پس داد بشورینش تا نمڪاش بره تو یه قابلمه بزارین آب جوش بیاد وقتے آب جوش اومد بادمجونارو بندازین تو آب چند دقیقه قل بزنه و نیم پز شه در حد چند دقیقه ڪافیه حواستون باشه ڪه له نشه با چنگال امتحانش ڪنین درحدے ڪه ڪمے نرم باشه ڪافیه زود از آب جوش خارج ڪنین و زیر آب سرد آبڪشش ڪنین بزارین آبش بره تخم مرغهارو تو یه ڪاسه بشڪنین و خوب هم بزنین تا از لختے دربیاد تو یه ظرف دیگه پودر سوخارے و ادویه هارو مخلوط ڪنین تو قابلمه نچسب روغن بریزین و با حرارت ملایم بزارین داغ شه حالا بادمجونا ڪه خوب از حرارت افتادن بزنین تو تخم مرغ و بلافاصله تو پودر سوخارے بغلطونین و داخل روغن با حرارت ملایم سرخ ڪنین.
موز رو با نصف کره تفت میدیم 10دقیقه بعد آرد رو هم تفت می دیم تا قهوه ای شه بعد نصف کره رو به آرد اضافه می کنیم.حالا موز و میریزیم با آرد مخلوط میکنیم وقتی خوب به خورد هم رفتن از رو حرارت بر میداریم و تو یه ظرف میریزیم و بعد از خنک شدن توی قالب ریخته و بذارید یخچال و بعد سرد شدن راحت دربیارید و تزیین کنید. .
✅ ژله پیراهن 😋 برای تهیه این ژله ب شکل پیراهن ک خیلی راحته نیاز داریم ب دو بسته پودر ژله موز ک رنگش و طعمش سلیقه ای من دوس داشتم زرد باشه از ژله موز استفاده کردم طبق دستور روی پاکت دو بسته ژله رو با دو لیوان اب جوش مخلوط کردم و گذاشتم رو حرارت کتری تا ذرات ژله کاملا حل شه بعد یک لیوان بستنی وانیلی ک تو دمای محیط اب شده رو ب ژله خنک اضافه کردم و کاملا مخلوط کردم داخل ظرف یا قالب مورد نظر ریختم و دو ساعت گذاشتم یخچال تا بسته شه توجه کنید ژله باید خنک شده باشه بعد بستنی و اضافه کنید اگه داغ باشه ژله دو رنگ میشه من از خمیر فوندانت اماده استفاده کردم و یقه و دکمه و جیب هارو رو فوندانت بریدم و رو ژله گذاشتم چون سطح ژله خیسه ب راحتی ب ژله میچسبه برش های روی ژله با فوندانته ک فقط کافیه نگاه کنید و ب همون صورت برش بزنید و روی کار بزارید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍂🍂🍂🍂 🍂 #رمان 🍂 #خنده_های_پدربزرگ 🎅🎅 🍃 #قسمت چهاردهم .....................................
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍂🍂🍂🍂 🍂 🍂 🎅🎅 🍃 پانزدهم ..........................................................🍃 🍃اثری از ........................................ +میتونی این چوبا رو هم ببری پیش آتیش باباجون؟🎅 -آره.... اومدم... 🍃دراز کشیده بودم تو خاک ، زیر سایه درختی و آسمون رو نگاه میکردم تا حالا اینقدر آرامش از طبیعت نگرفته بودم 🍃بوی دود آتیش زیر کتری، بوی خاک خیس، بوی برگ درختها، بوی عطر گل هایی که در اطرافم بودن بوی علف هایی که زخمی شده بودن بوی روستا 🍃🍃 🍃همه اینا با صدایی که از زنگوله گوسفندها از دور بگوش میرسید صدای بلبلهای داخل شاخه ها بعضی وقتها قار و قار کلاغ آواز! اُلاغِ تو باغ همسایه صدای پارس سگ های گله و البته صدای مرغ و خروسها... همه یه سمفونی خیلی جالب و هیجان انگیز در عین حال آرام بخش درست کرده بودن 🍃من که همیشه گوشهام با صدای ماشین و موتور و نهایتا آهنگای دوبس!دوبس!! آشنا بود از این فضای سکوتِ صدادارِ! آکنده از بوهای متداخل واقعا لذت میبردم مخصوصا که روی خاکی خوابیده بودم که از شدت خنکی داشتم یخ میکردم 🍃خودم رو تکوندم و یه نگاه خنده دار به لباسای شیک و سوسولیم که دیگه با تکوندن هم تمیز نمیشد کردم😉 -اگه مامان با این سر و وضع ببیندت پوست سرت رو میکنه😁😁 بی اختیار یاد جمله های شیطنت آمیز سوگل افتادم که همیشه دلهره الکی به دلم میانداخت.😮 🍃یه نیشخندی زدم و رفتم سراغ بابامرتضی که با بیلش مشغول جابجا کردن خاک بود ⚡️⚡️⚡️ -بیا خستگیت رو بگیر منم الان برات چایی میریزم +باشه باباجون اینم سیراب کنم اومدم🎅 🍃چوبها رو برداشتم و اومدم سمت آتیش -علفای پای درختا رو گفتی کجا بریزم؟ +قربون دستت بِبَر ته باغ کنار دیوار سمت چپ که درخت نداره تا بعدا بسوزونمش🎅 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 +چقدر این چایی باغی امروز بهم چسبید🎅 دستت درد نکنه خستگی یه عمرم در اومد🎅 -نوش جونت من که فقط ریختم ... خودت دم کردی +آره اما خیلییی قشنگ ریختی!🎅 🍂بی اختیار اشکم جاری شد😥 🍂معلوم بود بعد از فوت مادربزرگ خیلی دل شکسته شده و تنهایی حسابی غصه دارش کرده +بخور باباجون تو هم بخور که بیشتر مزه بده... خداروشکر... هی....🎅 🍂یه آهی کشید و چاییش رو سر کشید صورتم رو قایم کردم که نبینه 🍂🍂🍂 کمی سعی کردم گذشته رو تداعی کنم.... واقعا چرا بابام جای به این باصفایی رو ترک کرده؟؟ چرا تو این چند سال اصلا ما رو اینجا نیاورده؟؟ یعنی اینجا از اتریش دورتر بوده؟؟😏 یا اومدنش سخت تر بوده؟؟ +خیلی فکر نکن باباجون ... خدا بزرگه....🎅 بالاخره تنهایی منم یه روزی تموم میشه... همه میان اینجا.... اینو مطمئنم...🎅 🍂بغض گلوم رو گرفت کاملا منظورش رو فهمیدم😓😪 🍂پیش خودم حس کردم این پیرمرد لحظه به لحظه و قدم به قدم داره غصه میخوره و فکر بچه هاشه که تنهاش گذاشتن آخه چرا!؟؟❓❓ جرات نکردم از بابام بپرسم -بابامرتضی .... چرا عمه فاطمه از پیشتون رفت؟؟ +تو که هنوز چاییت رو نخوردی !!🎅🎅 حالا یه وقت برات تعریف میکنم فعلا اگه دوست داری کمک کن وسایل رو جمع کنیم بریم یه سری پیش مش عیسی کارش دارم رفتم تو فکر!!🤔 مش عیسی برا چی؟؟🤔 دلم نیومد بگم نه .... فکر تنهایی این سالهاش مثل طوفان فکرم رو مخدوش میکرد 💥💥 +غصه نخور ... این دفعه از جای خلوت میریم خیلی اذیت نشی باباجون🎅 -باشه ..... بزار من الان خودم همه رو جمع میکنم ......شما خستگیت رو بگیر☺️😊 .....اصلا چند دقیقه دراز بکش😙 🍃🍃 ....میخواستم با این حرفها دیر رسیدنم! رو جبران کنم حتی نیومدن بابام رو!!... .................................................... 🍃🍃 رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍂🍂🍂🍂 🍂 #رمان 🍂 #خنده_های_پدربزرگ 🎅🎅 🍃 #قسمت پانزدهم .....................................
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍂🍂🍂🍂 🍂 🍂 🎅🎅 🍃 شانزدهم ..........................................................🍃 🍃اثری از ........................................ 🍃🍃🍃 سر و صدای گنجشک ها توکوچه باغ اونقدر زیاد بود که به سختی صدایی شبیه اذان قابل شنیدن بود 🍃🍃🍃🍃 اگه میخواستی شاخه ها تو صورتت نخوره باید از وسط کوچه رد میشدی پیچ و خم جاده اجازه نمیداد بیشتر از 20 متر جلوتر رو ببینی 🍃🍃 +باباجون صد متر جلوتر امامزاده هست من میرم نماز میخونم و بعد میریم🎅 🍃🍃🍃🍃 🍃این رو گفت و سرعتش رو بیشتر کرد مردد بودم که پا به پاش برم یا آروم برم تا نمازش رو بخونه بعد بهش برسم -چشم نمیدونم شنید یانه خیلی عجله داشت 💥وقتی چشم رو گفتم که حداقل 10قدمی ازم دور شده بود 🍃🍃 دیگه صدای اذان نمیومد اما گلدسته ها معلوم شد 🍃چند نفری از دور و اطراف داشتن خودشون رو به امام زاده میرسوندن 🍂نفر که میبینم خودبخود دست رو صورتم میبرم دوباره داغم تازه میشه 🍂من که داشتم بیخیال از غم چهره از مناظر لذت میبردم دوباره حالم بد شد مجبور شدم سرم رو برگردونم 🍂رفتم یه گوشه نشستم که توی دید نباشم 🍃🍃🍃🍃🍂🍂🍂🍂🍂 +باباجون ببخشید تنها موندی پاشو تا بریم🎅 -ایرادی نداره +کاش میومدی داخل خیلی باصفاست آرامش عجیبی داره🎅 با خودم گفتم کاش میرفتم اما میدونستم چی مانعمه ⚡️⚡️⚡️⚡️ -سلام حاج مرتضی ....خوبی.... + سلام....سید باقر....زیارت قبول...کی اومدی؟؟🎅🎅 -سلامت باشی... قسمت خودتون بشه....دوسه ساعت پیش رسیدم ... گفتم اول بیام امامزاده عرض ادب کنم.. 🍂🍃 من دیگه نمیتونستم خودم رو قایم کنم فقط کمی عقب تر از دوتا پیرمرد باصفا حرکت میکردم... 🍃🍃🍃 +سیدجان نوه گلم رو دیدی؟...ارشیاخان! -س..سلام آقا سید... --سلام پسر گلم... ماشاءالله....ماشاءالله.. حاج مرتضی چه نوه رشیدی داری خدا بهت ببخشه + سلامت باشی...خوب تعریف کن ببینم سفر خوش گذشت...سلام ما رو رسوندی به آقا...🎅 🍃🍃🍃 دوتا پیرمرد گرم صحبت بودن اما من غرق در افکار... یعنی اینم صورتم رو ندید ؟؟ 🍃🍃💥💥 دیگه اینقدر فکرم درگیر بود که رد شدن مردم از کنارم رو هم متوجه نمیشدم فقط گاهی جواب سلام بابامرتضی منو بخودم میاورد... 💥💥🍃🍃 +یا الله....مش عیسی!!!....یا الله... کسی خونه نیست... ⚡️💥⚡️💥⚡️💥 تا بخودم اومدم دیدم پشت سر بابامرتضی تو یه حیاط بزرگ وایسادم... .................................................... 🍃🍃 رمان های عاشقانه مذهبي بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍂🍂🍂🍂 🍂 #رمان 🍂 #خنده_های_پدربزرگ 🎅🎅 🍃 #قسمت شانزدهم .....................................
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍂🍂🍂🍂 🍂 🍂 🎅🎅 🍃 هفدهم ..........................................................🍃 🍃اثری از ........................................ 💥💥💥💥💥 برا بار آخر تو آیینه خودم رو مرتب کردم🤗 ⚡️حسِ «از همه بهترم» تموم وجودم رو گرفت☺️ ⚡️فقط یه جوش کوچولو داشت دماغم رو بیریخت میکرد😥 ⚡️ اما وقتی نیم رخ میشدم پنهانش میکردم🌜 -آهان! حالا پوستری شدم!😎 💥💥💥 احساس کردم یکی پشت سرمه!.... قیافه اش از تو آینه واضح نبود..... اما تو دستش چیزی بود.... -اِ...اِ.....اِ.....اون دیگه کیه پشت سرم؟؟👺 💥💥💥 -پرت نکنی!....نامرد....👺 -سنگ رو بنداز دور...........-👺 -آی....آخ.....🤒 🎴🎴🎴🎴 🎴 با دیدن رنگِ خون و ترس صورتم توی هزار تکه آینه بشدت ترسیدم جیع کشیدم و فرار کردم به سمت حیاط پشت سرم....😱 🐮صدای ما....ما....ماهای فراوون بیشتر ترسوندم -....نیگا..... کنین.... حتی.... گاوها.....🐮 هم ...از.... قیافه ......خوشگلش!! ....میترسن....👺👺 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 -هه.........هه..........هه......... +باباجون باز چی شد؟؟.... عزیزِ باباجون!!... پاشو...🎅 +چرا اینقدر تو خواب داد میزنی؟؟...🎅 🍃🍃🍃 +اللهم صلی علی محمد و آل محمد🎅 +لعنت خدا به شیطون🎅 🍃🍃🍃🍃 +صلوات بفرست باباجون🎅 +بیا یه کم آب بخور 🍃🍃🍃 - دستت درد نکنه باباجون! 🍃🎅 +اِ... به به.... چه خوب!!!... نصف شبی شدم باباجون!!🎅 +...جون باباجون!... جونم!..... نوش جونت!....🎅 +بگیر بخواب باباجون دوباره خواب بد دیدی... ایراد نداره... راحت بخواب عزیزم...🎅 +اگه دوست داشتی میتونی اون پارچه رو بندازی تو صورتت و آروم بخوابی🎅 +باباجون من دیگه برم برا نماز!.. ......چیزی تا اذان نمونده🎅 🍃🍃 -باباجون؟!!... +چیه باباجون کار دیگه ای داری؟🎅 🍃 -آره....میشه بگی!؟ ..... میشه بگی این پارچه جریانش چیه!!؟ 🍃 +...باشه باباجون....پس بزار بنشینم..... +خوب ..... من میگم....اما ...اما تو هم میتونی برام این جریان کامبیز که اینقدر تو خواب صداش میکنی رو تعریف کنی؟🎅 .... البته.....البته اگه دوست داری؟؟🎅 🍂 -اِ.....مگه بابام نگفته بهتون!؟.... ....مگه جریان رو نمیدونید باباجون؟!!! +یه چیزایی گفت اما نه واضح....🎅 +از زبون پسر گلم بشنوم بهتره....🎅 🍃🍃 +آخه تا اونجایی که من فهمیدم کار بزرگی انجام دادی.... برا همین داری تاوانش رو میدی.....🎅 +کارهای بزرگ تاوان بزرگ داره.....هِییییی.....🎅 💥💥💥🍃💥🍃🍃 داشتم گیج میشدم...... -من و کار بزرگ؟؟..... سربه سرم میزاری باباجون!!؟؟؟ -من؟.....کار بزرگ؟😂....ممنون نصف شبی روحیه ام رو شاد کردی😂 ....اما وقتی میخندم ماهیچه های صورتم زیادی تحریک میشه😂..... 🍃 +نه باباجون..... شوخی نکردم..🎅 ..... خدا کنه همیشه دلت شاد باشه....🎅 ....اما من هرگز دروغ نگفتم....🎅 🍃🍃 +حالا چون نزدیک اذان شده من برم نمازم رو بخونم هر موقع دیدی وقت داری بنشینیم تعریف کنیم....🎅 -باشه باباجون....🤔 😴. 😊 🙂. 🤔 🍃🍃🍃🍃 +...یاعلی مدد....الله اکبر و الله اکبر.... .................................................... 🍃🍃 رمان های عاشقانه مذهبي بامــــاهمـــراه باشــید🌹
جان زهرا تومرا كرب وبلا زائــركن باهمين اشك شب جمعه مرا طاهركن گم شده هويتم بس كه گنهكار شدم المثناى مــــرا با كرمت صـــادر كن شب جمعست هوایت نکنم میمیرم السلام علیک یا اباعبدالله(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماز‌شب‌اڪسیر‌اعظم‌است. در‌میان‌نمازها، اڪسیرۍ‌ دیگر‌است. هرڪسے‌به‌هرجایی‌رسیده‌از‌برڪات شب‌رسیده‌‌است. نماز‌شب‌آدم‌را‌به‌طهارت‌مطلق،به‌مقام‌ محمودیت‌مطلق‌ڪه‌مقام‌شفاعت‌است میرساند! ❄️🌨☃🌨❄️
4_5981072586262446644.mp3
7.81M
💢 خوشبختی یعنی تو زندگیت امام حسین داری(شور بسیار شنیدنی) 🎤 کربلایی حسین سیب سرخی ❤️ شب زیارتی امام حسین(ع) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️ خــدایــا صــفــحه ای دیــگــر از عــمــرمــان ورق خــورد روز را در پــنــاهت بــه شــب رســانــدیــم ⭐️ پــروردگــارا شــب را بــر همــه عــزیــزانــمــان ســرشــار از آرامــش بــفـــــرمــا و در پــنــاهت حــافــظــشــان بــاش 🌷شب زیباتون در پناه خدا 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕یادخدا 💫آرام بخش دلهاست 💕روزت را متبرک كن 💫با نام و ياد خدا 💕خدا صداى 💫بنده هايش را دوست دارد 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 💫الهـی به امیـد تـو 🌸🍃
سـ❄️ـلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 امروز جمعه ☀️ ١٣ اسفند ١۴٠٠ ه. ش 🌙 ١ شعبان ١۴۴٣ ه.ق 🌲 ۴ مارس ٢٠٢٢ ميلادى 🌷🍃
🌺جمعه واولین روز ماه مبارک شعبان ✨زندگیمان را پر برکت و 🌺بیمه کنیم با ذکر شریف صلوات بر ✨حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ و خاندان مطهرش 🌺 (🌺)اللّهُمَّ ✨(🌺)صَلِّ ✨✨(🌺)عَلَی ✨✨✨(🌺)مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨(🌺)وَ آلِ ✨✨✨✨✨(🌺) مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨(🌺)وَ عَجِّلْ ✨✨✨(🌺)فَرَجَهُمْ ✨✨(🌺)وَ اَهْلِکْ ✨(🌺)اَعْدَائَهُمْ (🌺)اَجْمَعِین 🌺🍃
🌸🍃بنازم ماه شعبان را که با شادی قرین باشد 🎊در او میلاد عباس(ع) و حسین (ع) و ساجدین باشد 🌸🍃به نیمه چون رسد شعبان مهش تابنده تر گردد 🎊چرا که چشم زهرا(س) روشن روی پسر گردد 🌷🍃آغاز ماه مبارک شعبان ماه رسول خدا (ص) 🌷🍃و اعیاد شعبانیه را به همه مسلمانان شادباش می گویم. 🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼 🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا