1.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آتش زدن قرآن توسط یک فرانسوی و دفاع یک مسلمان از آن و بلافاصله نیروهای فرانسوی به فرد مسلمان حمله کرده فردی که قرآن را آتش زده فراری میدهند این همان کشوری است حسن روحانی تمام قراردادها را با آنها امضا کرد☝🇮🇷🇮🇷☝
192.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
4.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برخورد دوگانه اوکراینیها با خارجی ها یی که در کشور #اوکراین قصد خروج داشتند را از زبان یک ایرانی بشنوید و قدر #ایران_قوی خودمان را بهتر بدانیم!
بچه كه بوديم .
وقتي لباس ميخريديم تا روز عيد، هر روز تنمون ميكرديم و جلوي آيينه خودمون و نگاه ميكرديم وميگفتيم آخ كه مثل ماه شديم، بعد مامان از اون اتاق بغلي داد ميزد كه: در بيار اون لباساتو فقط همين يه دست رو داريا. ولي خب ميدونستيم كه مامان تابستوني، پاييزي يه دست ديگه هم خريده و واسمون گذاشته كنار.روز اول فروردين اون لباس قشنگا رو ميپوشيديم و دست زير چونه به حباب هايي كه از دهن ماهي ميومد بيرون نگاه ميكرديم، بابامون هم يادمون داده بود كه قرآن رو وا كنيم و چند آيه ازش بخونيم كه سال تحويلمون نوراني بشه.
همه جمع ميشديم و دوربينمون كه فقط ٣٦ تا عكس ميتونست بگيره رو ميذاشتيم رو تايمر و اين ميشد عكس ِسالمون. همه ميرفتيم خونه بزرگايي كه الان نداريمشون و ازشون عيدي ميگرفتيم، بعد ميفهميديم كه "في" عيدي امسال چقدره. مامان هامونم عيدي ها رو ازمون ميگرفتن تا مثلا جمع كنن، ولي بعدا ميديديم كه همون پول نو ها رو به بچه هاي فاميل ميدن!تا سيزدهم شاد بوديم، عيدمون عيد بود، پيك شادي مون تا روز آخر سفيد ميموند اما بازم دلمون خوش بود. اما انگار چند ساله عيد فقط واسمون حكم اينو داره كه تاريخ بالاي سر برگ تقويممون يه دونه زياد تر بشه. لباس دو ماه پيشمون رو بپوشيم با كسي رفت و آمدي نداشتيم كه ديده باشه، ماهي نخريم، ميميره، سبزه نكاريم، ميخشكه.
واسه فاميل هاي دور هم كه تبريك خشك و خالي ميفرستيم اما با كلي استيكر قلب و بوس كه نكنه ذوقِ نداشته مون رو بفهمن! بعد هم كلي خدا خدا كنيم كه برگرديم سر كار و دانشگاه چون حوصله مون سر رفته.
اون روزا، كه زيادم دور نيست، عيد همه چيزمون نو ميشد، روحمون، جسممون، لباسامون، پولمون حتي و مهم تر از همه سالمون.
اون موقع ها اگه وضعمون خوب نبود اما لااقل ذوق و بوسه و عشقمون واقعي بود ...
اون موقع ها ...
#مهتاب_خليفپور
─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
3.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*دختر و پسر جوانی نذر می کنند ، سه روز، روزه میگیرن تا در جشن عروسیشون ناخواسته گناهی صورت نگیرد،از زبان مقام رهبری ، لطفا تا انتهای کلیپ توجه بفرمایید ، خیلی جالبه حتما ببینید👆👆 💠سیاست ناب*
پروانه های وصال
بسم رب الصابرین #قسمت_دهم #ازدواج_صوری گوشی برداشتم شماره وحید گرفتم وحید:سلام آبجی بزرگه -سل
بسم رب الصابرین
#قسمت_یازدهم
#ازدواج_صوری
روزها از پس میگذشت
یه هفته مثل برق و باد گذشت
و الان تو قطار در حال برگشتیم
همیشه وقتی میرم مشهد پراز انرژی و شلوغ کاری میکنم
برگشت خالی از حس های دنیویی اما دلتنگ آقا
بالاخره رسیدیم خونه
ساکم گذشتم تو اتاقم
-مامان میشه سوئیچ بدید برم هئیت
مداحی امام رضای حامد زمانی گذاشتم
بعداز ۱۰دقیقه رسیدم هئیت
دیدم خانما دارن علاوه بر لباس حضرت علی اصغر دارن تو هر بسته عبای کوچک میذارن
منو میگی قاطی کردم کلان
با خشم رو به یکی از خانما گفتم :خانم ستوده کجان ؟
یهو سارا گفت :سلام مشهدی پریا
دستش گرفتم بردم یه گوشه این عباها از کجا اومده
سارا:طرح آقا صادق هست
بدون معطلی شماره عظیمی گرفتم بدون سلام علیک بهش گفتم
-آقای عظیمی شما طراح هئیتی ؟
عظیمی:چی شده خواهر احمدی؟
-تو کدوم مقتل و کتاب اومده حضرت علی اصغر عبا پوشیدن
این چه طرحیه دادید
😡😡😡😡
عظیمی:خواهراحمدی
-هیچ دلیلی پذیرفته نیست
لطفا هم دیگه تو کاری که ب شما مربوط نیست دخالت نکنید😡😡😡
الانم زنگ میزنم به وحید میگم اگر قراره این عباها باشه برای همیشه من از این هئیت میرم
عظیمی:خواهر احمدی
نذاشتم حرف بزنه گوشی قطع کردم
سرم گذاشتم رو میز اشکام جاری شد
خدایا 😭😭
چرا این پسره همیشه میخاد حرص و اشک منو در بیاره
گوشیم زنگ خورد
اسم وحید نمایان شد با صدای گرفته گفتم :بله
وحید:سلام آجی چی شده ؟
-یا میای تا نیم ساعت دیگه تمام عباهارو جمع میکنی یا من دیگه کاری به کار این هئیت ندارم
وحید:باشه آروم باش اومدم
تا ساعت ۲-۳طول کشید کار دوخت عباها متوقف بشه
اما من واقعا ناراحت و عصبی بودم
نویسنده :بانو....ش
آیدی نویسنده 👇
@Hajish1372
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
پروانه های وصال
بسم رب الصابرین #قسمت_یازدهم #ازدواج_صوری روزها از پس میگذشت یه هفته مثل برق و باد گذشت و الان
بسم رب الصابرین
#قسمت_دوازدهم
#ازدواج_صوری
دیگه عباها درحال ارسال به انباری هئیت بودن
که وحید گفت:دخترخاله یه فکری برای این عباها کن
والا پول رفته سرش
در حینـ حرف زدن بودیم که آقای عظیمی خجل وارد حسینه شد
باهم لج بودیم اما اصلا قشنگ نبود وسط اینـ همه بچه ازمنی که چندسال ازش کوچکترم عذرخواهی کنه
درحالی که سرش زیر بود صداش پراز معذرت خواهی بود
برادر عظیمی:خواهراحمدی ببخشید فقط میخاستم بسته ها پربارتر بشه
-ایرادی نداره
آقاوحید حناها بخرید گلهارو خشک کنید برای شب حضرت علی اکبر با حناها بسته بندی کنیم
آقاوحید:بله حتما
زد به شانه برادر عظیمی و گفت :برادر صادق برید بازار گل تهران ۷۰۰-۱۰۰۰شاخه گل بخرید
بیارید همه باهم خار و خاشاک گل قیچی کنیمـ
برادر عظیمی:چشم
وحید:چک بنویسم دیگه
برادر عظیمی: نه هست
فعلا یاعلی
نویسنده:بانو....ش
آیدی نویسنده :👇
@Hajish1372
🚫کپی فقط باحفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
پروانه های وصال
بسم رب الصابرین #قسمت_دوازدهم #ازدواج_صوری دیگه عباها درحال ارسال به انباری هئیت بودن که وحید گ
بسم رب الصابرین
#قسمت_سیزدهم
#ازدواج_صوری
تا برادر عظیمی بره گلها بخره بیاره چندساعت طول کشید
منم تمام اون چندساعت فکرم درگیر این بود که بااین همه عبای فنقلی چی کنیم
أه انقدر فکر کردم مخم هنگید الله اکبر
-سارا سارا
سارا:بله چی خواهر؟
-کدوم ائمه تو سن کودکی ب امامت رسیدن؟
مخم هنگ به خدا
سارا: آقاامام جواد و آقا حضرت صاحب الزمان
-ایول سارا
پاشدم رفتم سمت بیرون هئیت و پسرخاله ام پیدا کردم
چون پیش چندتا آقا بود فامیلیش صدا کردم
-برادر جوادی
فامیلی وحید ، جوادی بود
وحید:بله
-پسرخاله فهمیدم این عباهارو نگهداریم برای نیمه شعبان به پسر بچه ها میدیم
وحید:یعنی برنامه شاخه گل لغو میشه ؟
-نه اون سرجاشه اینم اضافه میشه
وحید :باشه ممنون
ساعت ۴بعدازظهر که برادر عظیمی از تهران برگشت
همه نشستیم به قیچی خارهای گلا
تا ساعت ۹شب طول کشید
ساعت ۹گلا گذاشتیم تو ماشین من
چون ما یه بهار خواب خیلی بزرگ داشتیم
وقتی رسیدم خونه ب کمک مامان و بابا گلهارو تو بهار خواب جا دادیم
تا خشک بشه
نویسنده :بانو.....ش
آیدی نویسنده :
@Hajish1372
🚫کپی بدون حفظ نام و آیدی حرام است 🚫
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
بامــــاهمـــراه باشــید🌹