❖
"" هیچ وقت "" سه نوع از مردم🍃🌼
رو در زندگیت فراموش نکن:
اونایی که در لحظات
سخت کمکت کردند...
اونایی که در لحظات
سخت رهات کردند...
و اونایی که تو رو توی
لحظات سخت قرار دادند...
خودت بخشنده و مهربان باش.🍃🌼
💕❤️💕❤️
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست؛
شاید آن خنده ڪه امروز،دریغش ڪردیم،
آخرین فرصت خندیدن ماست
هرڪجا خندیدیم،زندگی هم آنجاست
زندگی شوق رسیدن بخداست
خنده ڪن بی پروا...خندههایت زیباست.۔۔
💕💙💕💙
بعضی آدمها باعث میشوند که
خنده شما کمی بلندتر
لبخندتان کمی درخشان تر،
و زندگی تان کمی بهتر شود.
سعی کنید یکی از این آدمها باشید ...
#گراهام_گرین
••✨🌻••
🍃 آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) :
📢... این دنیا کوچه ی بن بست است .
آخرش پیشانی مان میخورد به سنگ لحد ! آن وقت تازه پشیمان می شویم ، می گوییم خدایا ما را به دنیا بازگردان ....¡¡¡
اما خطاب می رسد
⬅"کلّا" .... ساکت شو !
پ.ن : حواسمون هست ؟
هرکجا میخواهیم میرویم
به هر چیزی میخواهیم
دست میزنیم
📢 به هر کسی خواستیم
دروغ و تهمت و.. میگیم ...و
خیلی چیزای دیگه ، آیا نمی ترسیم ❔ یا اعتقاد نداریم که هر روز از دنیا دورتر میشویم و به مرگ نزدیکتر.
✍ آیت الله بهجت ( ره ):
تعجب است از کسی که برای خوابش که مدت کوتاهی است جای نرم تهیه می کند 🛏...!
اما برای آخرتش قدمی بر نمیدارد ❗️❕
[ مالکیت آسمان ، از آن کسی است که هرگز به زمین دل نبسته اند....
آخرت خودتان را به دنیا نفروشید ].
🌹 امام علی علیه السلام :
🕸 اگر مردم می دانستند در #قبرها چه میگذرد حتی یک #گناه هم نمیکردند💯.!•°
#💕💜💕💜
✅تلنگرانه
🌀يه فلج قطع نخاعى از خواب كه بيدار میشه منتظره يک نفر بيدار بشه، سرش منت بذاره و ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگه شو انجام بده. ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار ديگه خودش بتونه راه بره و كاراشو انجام بده...
🌀 يه نابينا از خواب كه بيدار ميشه، روشنايى رو نميبينه، خورشيد و نميبينه، صبح رو نميبينه.
ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار فقط يكروز بتونه نزديكاش و عزيزاش و آسمون و و زندگى رو با چشماش ببينه...
🌀يه بيمار سرطانى دلش ميخواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن هاى قوى زندگى كنه و درد نكشه...
🌀يه كر و لال آرزوشه بشنوه بتونه با زبونش حرف بزنه...
🌀يه بيمار تنفسى دلش ميخواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيزن نفس بكشه...
🌀يه معتاد در عذاب آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره...
الآن مشكلت چيه دوست من؟
دستتو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن
که از قدیم گفتن:
🍂شکر نعمت نعمتت افزون کند
🍃کفر نعمت از کفت بیرون کند
با تمام وجودت از نعمتايى كه خدا بهت داده استفاده كن تو خيلى خيلى خيلى خوشبختى، غر نزن، ناشكرى نكن.
آسونا رو خودت حل كن
سختاشم خدا
🔅ﺧﺪﺍﯾﺎ !🙏
🔹ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ !
🔹ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ !
🔹ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ !
🔶ﮐﻪ :
🔹ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ !
🔹ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ !
🔹ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ !
❤️💕❤️💕
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
✨﷽✨
‼️ یتیم نوازی امام علی (علیه السلام)
✍حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) شبی از کنار خانه زن تهیدستی گذشت که فرزندانی خردسال داشت و آنان از گرسنگی میگریستند و مادرشان آنان را سرگرم میکرد تا بخوابند. آن زن دیگی بر اجاق نهاده بود که در آن جز آب چیزی نبود، تا آنها بپندارند که در دیگ غذایی در حال پختن است(گویا ماموران رسیدگی به این خانواده کوتاهی کرده بود).
حضرت امام علی (علیه السلام) از حال آن زن باخبر شد و با قنبر به سوی خانه خود رفت و ظرفی خرما و کیسهای آرد و روغن و برنج و نان برداشت و بر دوش کشید. با رسیدن به خانه آن زن، از او اجازه خواست و وارد شد، پس مقداری برنج و روغن در دیگ ریخت و پس از پختن آن، برای کودکان در ظرف غذا ریخت و به آنان با محبت میفرمود: بخورید...
پس از سیر شدن آنان، امام علی (علیه السلام) به صورت چهار دست و پا بر زمین خم شد و کودکان یتیم را دوش خود سوار کرد و گرد اتاق میگشت.کودکان با مشاهده این حالت، بسیار خندیدند و خوشحال شدند. پس از خروج از خانه، قنبر پرسید: سرورم! امشب رفتاری شگفتآور از شما دیدم!!!
حضرت امام علی (علیه السلام) فرمود:
ای قنبر! چون وارد خانه شدم، این کودکان یتیم از شدت گرسنگی میگریستند. دوست میداشتم وقتی از نزد آنان خارج میشوم، آن یتیمان در حال سیری بخندند و خوشحال باشند...
📚 غرر المناقب في فضائل علي بن أبي طالب .
💚💕💚💕
✨﷽✨
✳ غربزدههای بیچارهی ضعیف العقل!
✍ اروپائيان به کجا رسيدند؟ آيا اروپای امروز را که مشتی بیخرد، آرزوی آن را میبرند، بايد جزء ملل متمدنه بهشمار آورد؟ اروپايی که جز خونخوارگی و آدمکشی و کشورسوزی مرامی ندارد و جز زندگی ننگين سرتاسر آشوب و هوسرانیهای خانمانسوز، منظوری در پيش او نيست... اروپايی که ميليونها همجنس خود را در زير تانکها و آتش توپخانهها به ديار نيستی فرستاده و میفرستد... #اروپا به کجا رسيده که از او ستايش میکنيد...
آنچه در اروپا هست، سرتاسر، بيدادگریها و آدمدریها است... آنچه در اروپا هست، ديکتاتوریها و خودسریها است... اروپا به کجا رسيده تا ما #قانون او را با قانون خِرَد تطبيق کنيم. زندگی امروز اروپا از بدترين زندگانیها است که با هيچ قانونی آن را نمیتوان وفق داد. لکن شما بيچارههای ضعيف العقل، يکسره خود را در مقابل آنها باخته و بهطوری که قانون خود را نيز فراموش کردهايد، و آنچه اروپايی میکند، خوب، و ميزان #تمدن را همان میدانيد. و اين از بزرگترين خطاهای شما است.
👤 امام خمینی(ره)
📚 از کتاب کشف الاسرار ص 272
💕💛💕💛
• #حضرت_امام_خامنهای🌱
«مکتب و راه درست است
راهرو باید درست حرکت کند
هر جا اراده داشتیم و خوب عمل کردیم پیشرفت کردیم
هر جا تنبلی کردیم و خوب عمل نکردیم عقب ماندیم
البته دشمنی غربیها و تحریمها در عقب ماندگیها بیتأثیر نبوده است»
۱۴۰۱ / ۳ / ۱۴
💕💜💕💜
میخواست برود سرکار
از پلههای آپارتمان، تندتند پایین میآمد!
آنقدر عجله داشت که پلهها را دوتا یکی رد میکرد! جلوی در خانه که رسید،
بهش سلام کردم گفتم: آرامتر
فوقش یک دقیقه دیرتر میرسی سرِکارت!
سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت
علیآقا! همین یک دقیقه یک دقیقهها
شهادت آدم را یک روز به یک روز به عقب میاندازد!
#شهید_محسنحججی
💕🧡💕🧡
#تاکوی_مرغ_و_میگو
ابتدا فیله مرغ را نواری خرد میکنیم. با نمک و فلفل و پاپریکا و آویشن و روغن زیتون مزه دار میکنیم. درماهیتابه یک پیاز را خرد کرده و تفت میدهیم بعد مرغ را در تابه ریخته و تفت میدهیم قارچ را به مرغ اضافه میکنیم و تفت میدهیم با حرارت بالا تا قارچ آب نیندازد. بعد فلفل دلمه ای و ذرت را اضافه میکنیم و نمک و فلفل و در انتها یک قاشق سس کچاپ اضافه میکنیم
میگو
میگو را با نمک و فلفل و روغن زیتون مزهدار میکنیم و بعد میگو را در آرد میزنیم بعد در تخم مرغ و بعد در پودر سوخاری میغلتانیم. در روغن فراوان سرخ میکنیم
برای سرو تاکو
ابتدا گوجه و خیار و پیاز را خرد میکنیم و با کمی آبلیمو و نمک مزه دار میکنیم. یک لایه از این مواد را در نان ترتیلا میریزیم و بعد کاهو میریزیم و بعد از مواد مرغ و میگو روی آن میچینیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توپک قهوه
𓂂 ۫ ۪◝❆𓂂 ۫ ۪◝❆𓂂 ۫ ۪◝❆𓂂 ۫ ۪◝❆𓂂 ۫ ۪◝❆𓂂 ۫ ۪◝
موادلازم:
15 عدد خرما
1 قاشق غذاخوری گردو
1 قاشق غذاخوری پودر کاکائو🍷🍫
1 قاشق چایخوری قهوه ترک☕
1 قاشق غذاخوری آرد جو دوسر بدون گلوتن 🌾
چیاسید برای رویهی توپک به میزان لازم
#شکلات_خرمایی
خرمای گوشتی بدون هسته
بیسکوییت پودر شده یک لیوان
ارده نصف ليوان
مغز فندق ياگردوی پودر شده بدون نمک نصف لیوان(جایگزینش پودر بیسکوییت)
شکلات 200 گرم
شکلات رو به روش بن ماری آب کرده با ارده مخلوط میکنیم بیسکوییت رو همراه خرما و مغز دلخواه از چرخ گوشت رد میکنیم. بعد با شکلات و ارده خوب مخلوط کرده و ورز میدهیم تا مواد ومزه ها با هم مخلوط شوند. و خمیری شکل بشه. در آخر در قالب های کوچک سیلیکونی فشرده کرده داخل یخجال یا فریزر میذاریم خودش رو که گرفت از قالب در میاوریم. یا اینکه در سینی لبه دار پهن کرده و بصورت دلخواه برش میزنیم.
نکته. اون شکلات که توعکسه تلخ هست ولی من پرتقالی زدم .
اگه خواستید میتونید مقدار خرمارو کمتر کنید و میزان شکلات رو بیشتر ولی بهتره موادو تغییر ندین.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بستنی_موز_و_توت_فرنگی😍😋
10 عدد توت فرنگی یخ زده
1 عدد موز یخ زده
2 قاشق غذاخوری ماست چکیده سفت و شیرین
عسل 1 _ 2 قاشق غذا خوری
موز یخ زده، توت فرنگی و ماست را در مخلوط کن مخلوط کنید وقتی یکدست شد، با مزه کردن آن به اندازه ای که می خواهید عسل اضافه کنید. سپس آن را در فریزر قرار دهید. ۱ ساعت صبر کنید و لذت ببرید
•°~🌸✨
میگفت:
دوست داشتن حد وسط ندارد
اگر کسے را دوست داشته باشے،
غمگین خواهے شد!
مگر اینکه خدا را بیشتر از همه دوست
داشته باشے، آنگاه به تعادل میرسے...
#استادپناهیان🌱
💕🧡💕🧡
دوست دارم باغهای بزرگ را
رودخانههای خروشان را
دلتنگ رهایی ام
دلتنگ نوشیدن خورشید
بوسیدن خاک
لمس آب
در من یک محکوم به حبس ابد
پیر و خمیده
با ذره بینی در دست
نقشه های فرار را مرور می کند.
" حس خوب در کوچه باغ قدیمی"
💕💛💕💛
#گناه_عملانسان_را_خراب_میکند❗️
❣آیت الله جاودان(حفظه الله):
🔰یک بار آقای حق شناس(ره) مرا صدا کردند و به من گفتند:
🍃من جان ندارم که آنچنان #عبادت کنم ولی سعی میکنم #گناه_نکنم تا آن دو رکعت نمازی که میخوانم بماند!
💠آدم اگر هر روز فقط #یک_آجر بفرستد و آن را خراب نکند بالاخره طی 10سال میتواند یک #خانه بسازد؛ اما اگر هر روز #یک_طبقه بسازد ولی آن را #خراب کند در آخر چیزی نمیماند.!
🚫گناه؛ عمل انسان را #خراب میکند!
✨﷽✨
✅چکار کنيم که در روز قيامت برهنه محشور نشويم؟
✍ مساله ي عريان بودن در قيامت و نه در برزخ در روايات بسيار زيادي مطرح شده است. در روايتي داريم که يکي از همسران پيامبر همين سوال را از پيامبر اکرم (ص) پرسيد، پيغمبر (ص) فرمود: آنجا هر کسي به فکر خود است و وحشت بسياري وجود دارد. اين مسئله آنقدر افراد را از يکديگر باز مي دارد که مانند نظام دنيا چشم چراني و نگاه وجود ندارد.
اما نکته ي مهمتر اين است که در روايات داريم که شيعيان و مومنين خالص که ولايت اهل بيت (ع) را دارند مستور هستند. در روايتي از پيامبر اکرم (ص) است که فرمود: شيعيان علي (ع) کساني هستند که با لباس هاي سفيد در قيامت از قبر ها برانگيخته مي شوند. اين لباس هاي سفيد يا همان کفن ها است ويا اينکه به قدري نور آنها را فرا گرفته که بدن آنها قابل ديدن نيست. درروايت ديگري از امام صادق (ع) داريم که شيعيان ما از قبور برانگيخته مي شوند در حالي که بدن آنها مستور و پوشيده هستند.
💥بنابراين بايد ولايت خود نسبت به اهل بيت (ع) را تقويت کنيم و جزو همين شيعياني باشيم که مستور هستند..
📚حجت الاسلام عالی
💕💙💕💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارزش و احترام مادر در آن دنیا
قسمت بیست و یکم آقای زهیری
تجربه گران مرگ موقت می توانند تجارب خود را به نشانی زیر با ما در میان بگذارند:
وبگاه دریافت تجربه های مرگ موقت :
zendegitv.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امکان متعرض شدن شیاطین و آزار و اذیت آنهاحتی برای مومن هم در عالم پس از مرگ وجود دارد
.
حجت الاسلام محمدی کارشناس مذهبی مباحث برزخ معاد و عالم غیب
.
تجربه گران مرگ موقت می توانند تجارب خود را به نشانی زیر با ما در میان بگذارند:
وبگاه دریافت تجربه های مرگ موقت :
zendegitv.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #سخنرانی_مذهبی
💠 روایت جالب از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در خصوص همت بلند داشتن
🎙استاد #عالی
.
🔰مرحوم دولابی
هر جا غصه دار شدی استغفار کن
استغفار امان انسان است
به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای . اذیتت کرده اند؟ گناهی کردی؟
محزون که شدی استغفار کن .
چه غم خود را داشته باشی و چه غم مومنین را
استغفار غم ها را از بین می برد همانطور که وقتی خطا می کنی همه صدمه میخورند ، مثلا وقتی چند نفر کفران می کنند به همه ضرر می رسد ، استغفار که می کنی به همه ما سوای خودت نفع می رسانی.
استغفار:( اَستَغْفُراللهَ رَبّی و اَتوبُ اِلَیه)
💕💚💕💚
پروانه های وصال
#قسمت_صد_و_بیست_و_یکم_رمان_ نسل سوخته: ژست یک قهرمان هر چند بعد از جمله محکمی که به سعید گفتم ... ج
#قسمت_صد_و_بیست_و_دوم_رمان_ نسل_سوخته: فیل و پیری
خسته از دانشگاه برگشته بودم ... در رو که باز کردم ... یه نفر با صدای مضطرب و ناراحت صدام کرد ...
آقا مهران ...
برگشتم سمتش ... انسیه خانم بود ... با حالت بهم ریخته و آشفته ...
- مادرت خونه نیست؟ ...
نه ... دادگاه داشتن ...
بیشتر از قبل بهم ریخت ...
چی شده؟ ... کمکی از دست من برمیاد؟ ...
سرش رو انداخت پایین ...
هیچی ...
و رفت ...
متعجب ... چند لحظه ایستادم ... شاید پشیمون بشه ... برگرده و حرفش رو بزنه ... اما بی توقف دور شد ...
رفتم داخل ... سعید چند تا از هم کلاسی هاش رو دعوت کرده بود ... داشتن دور هم فیلم نگاه می کردن ... دوست هاش که بهم سلام کردن تازه متوجه من شد ... سرش رو آورد بالا و نگاهی بهم کرد ...
- چیه قیافه ات شبیه علامت سوال شده؟ ...
نشستم کنارشون و یه مشت تخمه برداشتم ...
هیچی دم در انسیه خانم رو دیدم ... خیلی بهم ریخته بود... چیزی نگفت و رفت ... نگرانش شدم ...
با حالت خاصی زل زد بهم ...
تو هم که نگران هر احمق بیشعوری که رسید بشو ...
و بعد دوباره زل به صفحه تلویزیون ...
حقشه بلایی که سرش اومده ... با اون مازیار جونش ...
- برای مازیار اتفاقی افتاده؟ ...
نه ... شوهرش می خواد دوباره ازدواج کنه ... مردک سر پیری ... فیلش یاد هندستون کرده ...
و بعد دوباره با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... چشم هاش برق می زد ...
- دختره هم سن و سال توئه ... از اون شارلاتان هاست ... دست مریم رو از پشت بسته ...
.ادامه دارد...
🌟نويسنده:سيدطاها ايماني🌟
رمان های عاشقانه مذهبی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
#قسمت_صد_و_بیست_و_دوم_رمان_ نسل_سوخته: فیل و پیری خسته از دانشگاه برگشته بودم ... در رو که باز کردم
#قسمت_صد_و_بیست_و_سوم_نسل سوخته: ریش سفیدها
براشون یه وکیل خوب پیدا کردم ... اما حقیقتا دلم می خواست زندگی شون رو برگردونم ... برای همین پیش از هر چیزی ... چند نفر دیگه رو هم راه انداختم و رفتیم سراغ شوهر انسیه خانم ... از هر دری وارد شدیم فایده نداشت ...
این چیزی نیست که بشه درستش کرد ... خسته شدم از دست این زن ... با همه چیزش ساختم ... به خودشم گفتم ... می خواستم بعد از عروس شدن دخترم طلاقش بدم ... اما دیگه نمی کشم ... یهو بریدم ...
با ناراحتی سرم رو انداختم پایین ...
بعد از این همه سال زندگی مشترک؟ ... مگه شما نمی گید بچه هاتون رو دوست دارید و به خاطر اونها تحملش کردید ...
نمی دونم چی شد ... یهو به خودم اومدم و سر از اینجا در آورده بودم ... اصلا هم پشیمون نیستم ... دو تا شون اخلاق ندارن ... حداقل این یکی پاچه مردم رو می گیره ... نه مال من رو که خسته از سر کار برمی گردم باید نق نق هم گوش کنم ...
از هر دری وارد می شدیم فایده نداشت ... دست از پا درازتر اومدیم بیرون ... چند لحظه همون جا ایستادم ...
- خدایا ... اگر به خاطر دل من بود ... به حرمت تو ... همین جا همه شون رو بخشیدم ... خلاصه خلاص ...
امتحانات پایانی ترم اول ... پس فردا یه امتحان داشتم ... از سر و صدای سعید ... یه دونه گوشی مخصوص مته کارها ... از ابزار فروشی خریده بودم ...
روی گوشم ... غرق مطالعه که مادرم آروم زد روی شونه ام... سریع گوشی رو برداشتم ...
- تلفن کارت داره ... انسیه خانمه ...
از جا بلند شدم ...
- خدایا به امید تو ...
دلم با جواب دادن نبود ... توی ایام امتحان ... با هزار جور فشار ذهنی مختلف ...
اما گوشی رو که برداشتم ... صداش شادتر از همیشه بود ...
شرمنده مهران جان ... مادرت گفت امتحان داری ... اما باید خودم شخصا ازت تشکر می کردم ... نمی دونم چی شد یهو دلش رحم اومد و از خر شیطون اومد پایین ... امروز اومد محضر و خونه رو زد به نام من ... مهریه ام رو هم داد ... خرجیه بچه ها رو هم بیشتر از چیزی که دادگاه تعیین کرده بود قبول کرد ... این زندگی دیگه برگشتی نداره ... اما یه دنیا ممنونم ... همه اش از زحمات تو بود ...
دستم روی هوا خشک شد ... یاد اون شب افتادم ... "خدایا به خودت بخشیدم" ... صدام از ته چاه در می اومد ...
- نه انسیه خانم ... من کاری نکردم ... اونی که باید ازش تشکر کنید ... من نیستم ...
ادامه دارد...
🌟نويسنده:سيدطاها ايماني🌟
رمان های عاشقانه مذهبی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹