🔻خرج کردن در روز غدیر🔻
✍ هر درهمی که در راه خدا خرج کنیم💰:
☜ صدقه بدیم، انفاق کنیم، هدیه بدیم یا به هر نحوی در راه خدا خرج کنیم، در روزهای عادی ۱۰ برابر حساب میشه:👇️
🕋 مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا.
💢 هر کس کار نیکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد.
🌴سوره انعام، آیه ۱۶۰🌴
✨✨✨✨✨
⁉️ حالا ببینیم ثواب خرج کردن در روز #عید_غدیر چقدره؟!🤔
امام صادق (ع) فرمود:
⚡️ «فَالدِّرْهَمُ فِیهِ بِمِائَتَیْ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ الْمَزِیدُ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَل.»
💢 «هر درهمی که در روز #غدیر، در راه خدا هزینه کنید، دویست هزار برابر، برایتان حساب میشود، بلکه بیشتر!»
📚 مصباح الزائر، سید ابن طاوس.
✔️ یعنی با یک حساب سر انگشتی،🖐
👈 اگر کسی در روز غدیر، و برای غدیر، هزار تومن خرج کنه، «فقط هزار تومن»،☝️ خدا «دویست میلیون تومن» براش حساب میکنه.😨
☝️ یعنی انگار دویست میلیون تومن در روزهای عادی، در راه خدا خرج کرده.
حالا این پول💰 میتونه:👇
✔ صدقه به یک نیازمند
✔ هدیه به یک مؤمن
✔ تخفیف دادن به یک مشتری
یا... باشه.
خلاصه هر کس، به هر نحوی، برای احیایِ #غدیر خرج کنه، دویست هزار برابرِ روزهای عادّی حساب میشه.😲😮
#تبلیغ_غدیر_واجب_ست
💕🧡💕🧡
🍛خورشت رنگارنگ🍛
مواد لازم برای۴ نفر
گوشت (خورشتی و خرد شده) ۷۰۰ گرم
عصاره گوشت ۱ بسته
پیاز ۲ عدد
سیر ۲ حبه
کره ۱۵۰ گرم
برنج 0.5 کیلوگرم
روغن به مقدار لازم
فلفل دلمه ای (رنگارنگ و نگینی شده) ۳ عدد
نمک و فلفل به مقدار لازم
رب گوجه فرنگی ۲ قاشق سوپ خوری
زعفران به مقدار لازم
🥘(طرز تهیه)
۱- ابتدا در ظرفی مناسب نیمی از كره ها را ذوب كرده و پیاز نگینی شده را در آن كاملا سرخ میكنیم و سپس گوشت خرد شده را تا حدی تفت میدهیم تا تغییر رنگ دهد.
۲- سپس عصاره گوشت را در آب مخلوط كرده و به گوشت اضافه میكنیم و اجازه میدهیم خوب بپزند.
۳- فلفل ها را در ظرفی جداگانه تفت میدهیم تا كمی نرم شوند و رنگشان تغییر كند .
۴- سپس رب گوجه فرنگی ، زعفران و ادویه را به آنها اضافه كرده و دراواخر پخت گوشت به خورش اضافه میكنیم.
۵- برنج را در ظرف مناسب دم میكنیم و به صورت پلو خورش غذا را سرو میكنیم.
.
🍆سرخ کردن بادمجان با کمترین روغن
🔘بادمجانها را بشویید و پوست بگیرید و به مدت نیم ساعت در آب نمک قرار دهید. پس از نیم ساعت آنها را آبکش کنید و آب اضافی آن را بگیرید.
در یک تابه روغن بریزید و صبر کنید تا حسابی داغ شود، سپس بادمجانها را در روغن با حرارت بالا سرخ کنید.
یک قابلمه آب بگذارید تا بجوشد سپس بادمجانهای سرخ شده را به مدت یک دقیقه در آب جوش بگذارید و سپس از آب خارج کنید.
توجه شود در این روش روغن جذب میشود، ولی قرار دادن در آب در حال جوش موجب از دست دادن روغنهای جذب شده میشود.
بادمجان های کم روغن و رژیمی شما آماده مصرف برای انواع غذاهای خوشمزه با بادمجان است.
#سالاد_يونانى 🥗 😋
▫️كاهو پيچ
▫️خيار
▫️گوجه
▫️زيتون
▫️پودر سير
▫️فلفل
▫️پياز
▫️سركه بالزاميك
▫️روغن زيتون بي بو
▫️پنير فتا
🔸براي اين سالاد بايد همه مواد رو درشت خرد كنيد،كاهوها رو كه خرد كرديد پياز (خيلي كم)و گوجه و خيار هم حلقه اي خرد ميكنيد روغن زيتون و فلفل و پودر سير(خيلي كم)وسركه بالزاميك رو اضافه ميكنيد خوب مخلوط ميكنيد داخل ظرف ميريزين روي سالاد چندتا زيتون اضافه ميكنيد (اصل اين سالاد با زيتون سياه هست اما چون زيتون سياه خوب خيلي كم پيدا ميشه ميتونين از زيتون سبز بي هسته هم استفاده كنيد)و پنير رو هم مربع مربع خرد كنيد بهش اضافه كنيد اين سالاد نمك لازم نداره چون پنيرِ توش نمك سالاد رو فراهم ميكنه
فاستر موز😍😍
دو قاشق غذاخوري كره را همراه نصف پيمانه شكر قهوهاي و يكچهارم پيمانه شربت افرا براي چهار تا شش دقيقه روي حرارت ملايم قرار دهيد تا كاراملي شود. سه عدد موز را به اندازه دلخواه خرد كنيد و به مخلوط بالا اضافه كنيد. اجازه دهيد براي یک تا دو دقيقه بپزد تا طلايي شود. یک اسكوپ بستني وانيلي را در كاسه بريزيد و به آن موز و سس كاراملي اضافه كنيد.
.
🍃🌱
همین الان کسانۍ در دنیا هستند
که با شهدا اُنس بیشترۍ دارند
در مشکلات زندگۍ متوسّل به شهدا
مۍشوند و شهدا جواب مۍدهند...🌸
اُنس با شهدا را امروز تجربه کن
با شهدا که انس داشتهباشۍ
یکقدم👣به خدا نزدیکترۍ...
#مقاممعظمرهبرۍ°•❤️
💕💛💕💛
🌱
میگفت↓
هروقتمیخوایدعاکنی،
قبلازاینکهدعاکنیبگوخدایامنازهمه
کساییکهغیبتمنوکردنومنوناراحتکردن
منگذشتم..
توهمازمنبگذر(:
دراجابتدعاخیلیموثره..🌱
✨¦⇠آیتاللهمجتهدی
#تلنگرانه
💕💖💕💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیوه دیدن در بیرون از بدن
تجربه گران مرگ موقت می توانند تجارب خود را به نشانی زیر با ما در میان بگذارند:
وبگاه دریافت تجربه های مرگ موقت :
zendegitv.com
••••
خداوند از مومن ادایِ تکلیف را مۍخواهد ،
نه نوع کار و بزرگی و کوچکی آن را ...
فقط #اخلاص ...
و با دیدِ تکلیفی
بھ وظیفه توجه ڪردن !
#شهیدآقامهدیباکرۍ
پ.ن:
با کارهاے کوچک و سرشار از اخلاص هم میتونیم به بالاترین درجات برسیم :)
«فقط اخلاص براۍ خدا»
💕💝💕💝
🏝ساعت وتلنگر🏝
میدونید چرا اسم عقربههای ساعت رو عقربه گذاشتند؟
⏰چون با هر دقیقهای که میگذره بهت نیش میزنه که یک دقیقه از عمرت بییاد خدا سپری شد
⏰چون یه دقیقه از دنیا دور به آخرت نزدیکتر شدی چه عملی داریم واسه اون روز
⏰چون با هر نیشش تو رو یاد محبوبه حقیقی بندازه
⏰چون با هر نیشش بگه که ای از دنیا بیخبر وقتت در غفلت گذشت در نافرمانی خالق گذشت
⏰چون تو رو یاد مار وعقرب
قبر بندازه
⏰چون بهت یاداوری کنه که دنیا در حال زوال ونابودیه
آره ....
معنی عقربههای ساعت یعنی از این پس به فکر باش قبل از این که عقربههای قبر تو رو از خواب غفلت بیدار کنن
خدایا به تو پناه میبریم از عذابهای قبر.....
✅ده ويژگی باعث ده بلا !
✍حضرت پيامبر خدا (ص) فرمود:
💥هنگامی که ده ویژگی در امّت من پیدا شود، خداوند آنها را دهگونه عذاب میکند: گفتند: ای رسول خدا، آن ده ویژگی چیست؟ فرمودند:
هنگامی که کم دعا کنند (نسبت به دعا بی اهتمام شوند) بلا نازل میشود، و هنگامی که صدقه دادن را ترک کنند، مریضیها زیاد میشود، و هنگامی که زکات را ترک کنند، مرگ و مير چهارپایان زیاد میشود، و هنگامی که حکومت ستم کند، آسمان از باران دریغ میکند، و هنگامی که در ميان آنها زنا زیاد شود، در ميان آنها مرگ ناگهانی زیاد میشود، و هنگامی که ربا زیاد شود، زلزله زیاد میشود، و هنگامی که بر خلاف حکم خدا، حکم کنند، دشمنانشان بر آنها مسلط میشوند، و هنگامی که پیمان خدا را بشکنند، خداوند آنها را به کشتار مبتلا میکند، و هنگامی که کمفروشی کنند، خدا آنها را با قحطی مؤاخذه میکند.
🔺سپس رسول خدا (ص) این آیه را خواندند:
بواسطه اعمال و کردار خود مردم، فساد در خشکی و دریا پدیدار گشت، تا بعضی از آنچه را انجام دادهاند به آنها بچشاند، شاید که از راه خلاف بازگردند. (الروم: آیه 41)
📚 جامع الأخبار ، ص 509 ، ح1420
💕❤️💕❤️
✨﷽✨
#اثبات_خدا_به_راحتی
✅مگر می شود این عالم خدایی نداشته باشد
✍پادشاهی بود دهری مذهب. وزیری بسیار عاقل و زیرک داشت.هرچه ادله و براهین برای شاه بر اثبات وجود صانع اقامه می کردند که این آسمان ها و زمین را خدا خلق کرده و ممکن نیست این بناهای به این عظمت بدون صانع و خالق موجود شود و ممکن نیست یک بنایی بدون بنا و استاد و معمار ساخته شود، پادشاه قبول نمی کرد.
بنابراین وزیر، بنای یک باغ و درخت ها و عمارتی در بیرون شهر گذارد.بعد از اینکه تمام شد، یک روز پادشاه را به بهانه شکار از آن راه برد.چون چشم پادشاه بر آن عمارت عالی افتاد متعجب شد.
از وزیر پرسید این عمارت را که بنا کرده و چه وقت بنا شده است؟ وزیر گفت کسی نساخته، خودش موجود شده است. پادشاه اعتراض شدیدی کرد. گفت این چه حرفی است که می زنی، چگونه می شود بنایی بدون معمار ساخته شود؟ وزیر جواب داد چگونه یک بنایی کوچک بدون معمار غیر معقول است؟ چگونه می شود بنای این آسمان ها و زمین ها و گردش ماه و خورشید و ستاره ها بدون صانع و خالق موجود شده باشد؟ آن وقت پادشاه تصدیق نمود و مسلمان و موحد شد.
📚منبع:داستان هایی از خدا، نوشته احمد میر
خلف زاده و قاسم میرخلف زاده، جلد 1
💕💙💕💙
پروانه های وصال
#قسمت_بیستم_رمان_تمام_زندگی_من: مرگ خاموش یک زندگی یک ماه و نیم طول کشید تا اومد دنبالم … در ظاهر
#قسمت_بیست_و_یکم_رمان_تمام_زندگی من:
قدم نو رسیده
اسمش رو گذاشت آرتا ... وقتی فهمیدم آرتا، یه اسم زرتشتیه خیلی ناراحت شدم ...
- چطور تونستی روی پسر مسلمان من، یه اسم زرتشتی بزاری؟ ... یعنی اینقدر بی هویت شدی که برای ابراز وجود، دنبال یه هویت باستانی می گردی؟ ... یا اینکه تا این حد از اسلام و خدا جدا شدی که به جای خدا ... که به جای افتخار به چیزهایی که داری ... یه مشت سنگ باستانی، هویت تو شده؟ ...
دلم می خواست تک تک این حرف ها رو بهش بزنم و اعتراض کنم اما فایده ای داشت؟ ... عشقی که در قلبم نسبت بهش داشتم، به خشم و نفرت تبدیل می شد ... و فقط آرتا بود که من رو توی زندگی نگه می داشت ...
غریب و تنها ... در کشوری که هیچ آشنا و مونسی نداشتم ... هر روز، تنها توی خونه ... همدم من، کتاب هام و یه بچه یه ساله بود ... کم کم داشتم با همه چیز غریبه می شدم... و حسی که بهم می گفت ... ایران دیگه کشور من نیست ...
و انتخابات 88، تیر خلاص رو توی زندگی ما زد ... اون به شدت از موسوی حمایت می کرد ... رویاهایی رو در سر داشت که به چشم من کابوس بود ...
اوایل سعی می کردم سکوت کنم ... تحمل می کردم اما فایده نداشت ... آخر، یه روز بهش گفتم ...
- متین تو واقعا متوجه نمیشی یا این چیزهایی که میگی انتخاب توئه؟ ...
ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده:سيد طاها ايماني
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
پروانه های وصال
#قسمت_بیست_و_یکم_رمان_تمام_زندگی من: قدم نو رسیده اسمش رو گذاشت آرتا ... وقتی فهمیدم آرتا، یه اسم
#قسمت_بیست_و_دوم_رمان_تمام _زندگی_من:
قتلگاهی به نام ایران
دیگه هیچ چیز برام مهم نبود ... با صراحت تمام بهش گفتم...
- اونها با حزب سبز آلمان ارتباط دارن ... واقعا می خوای به افرادی رای بدی که با دشمن کشورشون هم پیمان شدن؟... کسی که به خاکش خیانت می کنه ... قدمی برای مردمش برنمی داره ... مگه خون ایران توی رگ های تو نیست؟ ...
من با تمام وجود نگران بودم ... ایران، خاک من نبود که حس وطن پرستی داشته باشم ... اما ایران، و مرزهای ایران برای من حکم مرزها و آخرین دژهای اسلام رو داشت ...
حسی که با مشت محکم متین، توی دهن من، جواب گرفت ... دهنم پر از خون شده بود ... این مشت، نتیجه حرف حق من بود ... پاسخ صبر و سکوت من در این سه سال ... به تمام رفتارهای زشت و بی توجهی ها ...
پاسخ تلخی که با حوادث بعد از انتخابات، من رو به یه نتیجه رسوند ... باید هر چه سریع تر از ایران می رفتم ...
وقتی آلمان ها به لهستان مسلط شدن، نزدیک به دو سوم از جمعیت لهستان رو قتل عام کردند ... یکی از بزرگ ترین فجایع بشر ... در کشور من رقم خورد ... فاجعه ای که مادربزرگم با اشک و درد ازش تعریف می کرد ...
و حالا مردم ایران، داشتند با دست های خودشون درها رو برای دشمن قسم خورده شون باز می کردن ... مطمئن بودم با عمق دشمنی و کینه اونها ... این روزها ... آغاز روزهای سیاه و سقوط ایرانه ... و این آخرین چیزی بود که منتظرش بودم ...
باید به هر قیمتی جون خودم و پسرم رو از این قتلگاه نجات می دادم ...
ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده:سيد طاها ايماني
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
پروانه های وصال
#قسمت_بیست_و_دوم_رمان_تمام _زندگی_من: قتلگاهی به نام ایران دیگه هیچ چیز برام مهم نبود ... با صراحت
#قسمت_بیست_و_سوم_رمان_تمام_زندگی_من:
رویای طوفانی
برای فرار زمان بندی کردم و در یه زمان عالی نقشه ام رو عملی کردم ... وسائل و پاسپورتم رو برداشتم و مستقیم رفتم سفارت ... تمام شرایط و اتفاقات اون چند سال رو شرح دادم ... من متاهل بودم و نمی تونستم بدون اجازه متین به همراه پسرم، ایران رو ترک کنم ...
شرایط خیلی پیچیده شده بود ... مسائل دیپلماتیک، اغتشاش های ایران، عدم ثبات موقعیت دولت در ایران که منجر به تزلزل موقت جهانی اعتبار دولت شده بود و ... دست به دست هم داده بود ...
هر چند من دخالتی در این مسائل نداشتم اما احساس گناه می کردم ... که در چنین شرایطی دارم ایران رو ترک می کنم ... هر چند، چاره دیگه ای هم نداشتم ... هیچ چاره ای ...
متین خبردار شده بود ... اومد سفارت اما اجازه ملاقات بهش ندادن ...
دولت و وزارت خارجه هم درگیرتر از این بود که بخواد به خروج بی اجازه یه تبعه عادی رسیدگی کنه ... و من با کمک سفارت، با آرتا به لهستان برگشتم ...
پام که به خاک لهستان رسید از شدت خوشحالی گریه ام گرفته بود ...
برام هتل گرفته بودن و اعلام کردن تا هر زمان که بخوام می تونم اونجا بمونم ... باورم نمی شد ...
همه چیز مثل یه رویا بود ... اما حقیقت اینجا بود ... یه رویا فقط تا پایان خواب ادامه داشت ... جایی که بالاخره یه نفر صدات کنه و تو از خواب بیدار بشی ... مثل رویای کوتاه من، رویایی که کمتر از یک ماه، طوفانی شد ...
کم کم سر و کله افراد عجیبی پیدا شد ... افرادی که ازم می خواستن علیه اسلام، حقوق زنان، حقوق بشر و ... در ایران صحبت کنم ... هنوز ایران درگیر امواج شدیدی بود اما اونها می خواستن با استفاده از من ... طوفان دیگه ای راه بندازن ...
افرادی که می خواستن من رو به اسطوره آزادی خواهی در تقابل و مبارزه با جامعه ایرانی تبدیل کنن ...
ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده:سيد طاها ايماني
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
پروانه های وصال
#قسمت_بیست_و_سوم_رمان_تمام_زندگی_من: رویای طوفانی برای فرار زمان بندی کردم و در یه زمان عالی نقشه
#قسمت_بیست_و_چهارم_رمان_تمام_زندگی_من:
دوربین های زنده
روز اول یه زن مسلمان اومد سراغم ... لهجه اش شبیه مردم خاورمیانه بود ... خودش رو معرفی کرد ... نشست و شروع کرد به صحبت کردن ...
راست یا دروغ، از زندگی و سرگذشتش تعریف می کرد ... بعد از چند ساعت حرف زدن، بخش اصلی حرف هاش شروع شد ...
- ما باید به عنوان زنان شجاع و مبارز ، حرف مون رو به گوش دنیا برسونیم ... ما باید به دنیا بگیم توی کشورهای مسلمان داره چه بلایی بر سر زن ها میاد ... چطور مردها، زن ها رو به بند می کشن و استثمار می کنن ... ما باید ...
با هیجان تمام و پشت سر هم حرف می زد ... و ازم می خواست بیام جلوی دوربین های تلوزیون و ماهواره بشینم و حرف بزنم ... و از حق خودم و زن هایی مثل خودم دفاع کنم... نمی دونستم از این کار چه نیتی داره و چه افرادی پشت این حرکت هستن ... برای همین خودم رو زدم به اون راه ...
- شما از کدوم کشور مسلمانی؟
- چه فرقی می کنه ... مهم سرنوشت های یکسان ماست ... سرنوشتی که گریبان گیر تمام دختران و زنان مسلمانه ...
- ولی شوهر من، مسلمان نبود ...
- مگه شوهر شما ایرانی نبود؟ ...
- چرا ... ایرانی بود ...
- مگه شوهر شما مسلمان نبود؟ ...
- نه، پدرشوهرم مسلمان بود ...
گیج می خورد نمی فهمید چی دارم بهش میگم ...
- من اصلا متوجه منظور شما نمیشم ... میشه واضح حرف بزنید ...
- فکر می کنم این شما هستی که باید واضح صحبت کنی... من به خاطر سرنوشت تلخ شما واقعا متاسفم ... اما واقعا ما تلخ ترین سرنوشت زنان دنیا رو داشتیم؟ ... چیزی که من متوجه نمیشم اینه ... چرا ازم می خوای برم جلوی دوربین تلوزیون و حرف بزنم؟ ... زنان زیادی توی دنیا، سرنوشتی مشابه یا بدتر از من دارن ... چرا با اونها حرف نمی زنید؟ ...
ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده:سيد طاها ايماني
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
پروانه های وصال
#قسمت_بیست_و_چهارم_رمان_تمام_زندگی_من: دوربین های زنده روز اول یه زن مسلمان اومد سراغم ... لهجه اش
#قسمت_بیست_و_پنجم_رمان_تمام_زندگی_من:
مرزهای آزادی
کلافه شده بود ... از هر طرف که جلو می رفت، من دوباره برمی گشتم سر نقطه اول ... اون از من می خواست حقیقت رو بگم ... ولی مهم این بود که چه کسی و برای چه اهدافی قصد داشت از این حقیقت استفاده کنه ...
چیزی که اون روز، من موفق نشدم از توی حرف های اون به دست بیارم ...
چند روز بعد، دوباره چند نفر خانم دیگه اومدن ... بین تمام حرف های اونها یه چیز مشخص بود ... اونها اسلام رو هدف گرفته بودن ... موضوع، خشونت و ظلم علیه جامعه زنان نبود...
اونها می خواستن من بیام جلوی دوربین ها و تمام اتفاقاتی رو که برای من افتاده بود رو به اسلام نسبت بدم ...
همین طور که داشتن حرف می زدن ... با آرامش به پشتی صندلی تکیه دادم ...
- متاسفم ... من نمی تونم با شما همکاری کنم ...
با تعجب بهم نگاه کردن ...
- چرا خانم کوتیزنگه؟ ...
- چون کسی که مسلمان بود ... من بودم، نه همسرم ... من، پدرشوهر و مادرشوهرم مسلمان بودیم ولی اون نبود ...
- اما در ایران، زنان زیادی مثل شما هستن ... زنانی که از حق مسلم آزادی برخوردار نیستن ...
خنده ام گرفت ...
- و اتفاقا زنانی هم هستن که اونقدر آزادن که به خودشون اجازه میدن ... خارج از چارچوب دین و اخلاق ، با یه مرد متاهل، ارتباط داشته باشن ... مهم آزادی نیست ... مهم مرزهای آزادیه ... مرزهای آزادی شما کجا تعریف میشه؟ ...
ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده:سيد طاها ايماني
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
پروانه های وصال
💯 مسئله مسخ شدن خیلی مهم است مسخ یعنی چه؟ 🧔🐷 (قسمت پنجم) #عالی 🐖انسانی که مانند یک بهیمه و چ
💯 مسئله مسخ شدن خیلی مهم است
مسخ یعنی چه؟ 🧔🐷
(قسمت ششم) #عالی
🌑در روز قیامت مردم گروه گروه مبعوث و محشور میشوند. مکرر در مکرر پیشوایان دین گفتهاند
❗️👤که فقط یک گروه از مردم به صورت انسان محشور میشوند.
🐜گروههایی به صورت مورچگان،
🐷گروههایی به صورت بوزینگان،
🦂گروههایی به صورت عقربها،
🐍🐯گروههایی به صورت مارها و گروههایی به صورت پلنگها مبعوث میشوند، چرا؟
❓🐝مگر ممکن است خدا انسانی را بیجهت به صورت آنها درآورد؟ آن که در دنیا جز گزندگی کاری ندارد
🦂و تمام لذتش آزاررسانی است، به صورت واقعی خودش که عقرب است محشور میشود
{ #استاد_مطهری ادامه دارد 💫 }
پروانه های وصال
💯 مسئله مسخ شدن خیلی مهم است مسخ یعنی چه؟ 🧔🐷 (قسمت ششم) #عالی 🌑در روز قیامت مردم گروه گروه م
💯 مسئله مسخ شدن خیلی مهم است
مسخ یعنی چه؟ 🧔🐷
(قسمت هفتم) #عالی
🐵و آن کس که در دنیا کاری جز میمون صفتی ندارد، در قیامت قطعاً به صورت یک میمون محشور میشود
🐶و کسی که در دنیا مانند یک سگ است، به صورت یک سگ محشور میشود.
✨👥یحْشَرُ لنّاسُ عَلی نِیاتِهِمْ مردم در قیامت مطابق منویات و مقاصد و خواستهها و مطابق خصلتها و صفات واقعیشان محشور میشوند.
⁉️🤲شما در این دنیا چه هستید؟ چه میخواهید باشید؟ چه چیز را میخواهید؟
⚠️🦉آیا خواستههای شما خواستههای یک انسان است یا خواستههای یک درنده است
🐑❕یا خواستههای یک چرنده؟ هرچه که خواسته شما باشد، شما همان هستید و همان محشور میشوید که هستید.
{ #استاد_مطهری ادامه دارد 💫 }