#دلنوشته
" يــا صاحـــب الـــزمــــان "
آقاي مـن !
مــولاي مـن !
از قـديــم گفته انـد :
" خلايـــق هــرچه لـــايــق " بي راه نگـــفـته انــد .
اقرار مـــي ڪنيم هنوز ليـــاقت حضور در محـــضر شما را پيدا نڪرده ايــــم
ڪه اگرغيـــر از اين بـــود
هم اينـــک در زمان ظهـور و در حـــضور شما به سرمي برديـــم .
" از ماســت ڪه برماســــت "
آري، ما مـــستحق بلــــاي غيبـــتيـم ؛
سزاوار چنــيـن سرنوشــتي هستـــيم ؛
تــو را نخواســته ايم ؛ به بي امامـــي " عــادت " ڪـرده ايم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
" تا نيايي گره از ڪـار بشر وا نــشــود "
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
@parvaanehaayevesaal💕
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#دلنوشته
" يــا صاحـــب الـــزمــــان "
آقاي مـن !
مــولاي مـن !
از قـديــم گفته انـد :
" خلايـــق هــرچه لـــايــق " بي راه نگـــفـته انــد .
اقرار مـــي ڪنيم هنوز ليـــاقت حضور در محـــضر شما را پيدا نڪرده ايــــم
ڪه اگرغيـــر از اين بـــود
هم اينـــک در زمان ظهـور و در حـــضور شما به سرمي برديـــم .
" از ماســت ڪه برماســــت "
آري، ما مـــستحق بلــــاي غيبـــتيـم ؛
سزاوار چنــيـن سرنوشــتي هستـــيم ؛
تــو را نخواســته ايم ؛ به بي امامـــي " عــادت " ڪـرده ايم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
" تا نيايي گره از ڪـار بشر وا نــشــود "
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
@parvaanehaayevesaal💕
#دلنوشته
✨ســـــلام مــــولاےخوبمـ ...
✨این روزها که همچون باد میگذرد
✨هر لحظـہ اش نبودنت را
به رخ دلــــ♥ـــمـ میکشد...
✨دلــ♥ــمـ بین نبــودن و بـودنت ســــرگردان است ...
✨نیستے و نمے بینمت، هستے و حست میکنم...
✨هر سہ شنبـہ در توسل هاےدلتنگے ...
✨هر جمعـہ در ندبـہ هاے فراق ...
✨هر روز ؛ هر لحظــہ سخت است مولا ...
✨سخت است این که تو باشے همین اطراف
✨و من محروم باشم از تو ...
از دیدنت ... از شنیدن صدایت و ...
✨خستــہ ام...
خستـہ از غرق شدن در روزمرگـــے ها...
✨و ترس از غفلت از شما...
خستـہ از شهرے خاکسترے ؛
✨ آقـــــاے من ...
گاهے حس وصلہ اے ناجـــــور را دارم...😔
✨مےترسم از "جــــور" شدن با این دیار ...
این دیارِ بے تو ...
✨مولاے نازنینم ... مهربانم!
دلـــــــ♥ـــــمـ گرفتــہ از اینجا
دلــــــ♥ــــمـ فقط تـــو را میخواهد ...
فقط تو را ...
اللهم عجل الولیک الفرج
#دلنوشته
مهدی جان سلام!
گل نرگسم سلام!
آقا جان...!
می دانم که دیر کردیم...
می دانم که هنوزم که هنوز است، در انتظار آمدن مان صبر می کنی...!
می دانم که با این همه انتظار و انتظار کردن مان، هنوز هم الفبای انتظار را نیاموخته ایم...!
امّا شما... امّا شما هنوز هم چشم امیدتان به ما مردم زمانه است...!
مولا جان...!
سال هاست کنارمان بوده ای!
سال هاست که در کوچه ها و خیابان هایمان، از کنارمان به آرامی گذشته ای....
سال هاست برایمان دعا می کنی و واسطه ی فیض ما با آسمانی...!
یا صاحب الزمان...
امّا ما زمینیان، با صاحب و امام مان چه کردیم!؟
آیا این ما نبودیم که با گناهان مان، شما را آزردیم و هر چه بیشتر بر دوران غیبت تان افزودیم...!؟
یا بقیة الله...
ما همان هایی هستیم که اَمان خویش را گم کردیم، امّا حقیقتاً به جستجویش برنخاستیم...!
ما همان هایی هستیم که در سایه ی نام شما، روزگار گذراندیم، امّا قدمی برای زدودن نقاب غیبت از روی دلنشین شما برنداشتیم...
آقا جان...
می دانم که همه ی حرف هایمان ادّعایی بیش نبوده است...
امّا...
ای گل نرگسم...
با همه ی نبودن ها و ادّعاهایمان...!
با همه ی بی مهری ها و ظلم هایی که در حق شما روا داشتیم...!
باز هم بر ما گران است که شما را ببینیم امّا شما را نشناسیم...!
بر ما گران است که صدای همگان را بشنویم، امّا صدای دلنشین شما را نشنویم...!
مهدی جان...
بر ما گران است که الطاف شما را به عینه در زمین ببینیم، ولی دشمن بر ما طعنه زند و حقایق بودن تان را انکار کند...
ای اَمان آسمان و زمینیان....
بر ما بتاب ای خورشید امامت...
یا صاحب الزمان، عجل علی ظهورک...
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
@parvaanehaayevesaal💕
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#دلنوشته
مولای من
عاشق دل خسته وحزینت مُنتَظِر است تا منتِظر برگردد
ان مولای نطق وناطق قران برگردد
مولاجان
خسته وحزین رو به هرسو نهم تا یار ودلدار برگردد
رو به هرسوسویی بنگرم تا که تا آفتاب عالمتاب برگردد
به خسته دلان باز گویید که:
مولای عشق با عبای محمدی وذولفقار علوی برگردد
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹
#دلنوشته
🌼دیشب از ستاره ای خواستم که بنشیند پای حرف هایم تا از محبوبم برایش بگویم،
🌼برایش از شماگفتم،
از بار ها مهربانی ای که در حقم کرده اید،
از الطافتان،
از اینکه
همیشه حواستان هست به من،
از اینکه به وجود شما ثابت مانده است
زمینی که من در آن زندگی میکنم
و آسمانی که ستاره در آن!
🌟برای ستاره از دلتنگی گفتم،
گفتم
که در این چند سالِ زندگی
ندیده ام حتی یک بار هم
روی ماهتان را؛ 😔
داشتم برایش از حکایت انتظار می گفتم که...
با صدایی حزن آلود زمزمه کرد:
أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَالسَّماءِ؟
کجاست آن وجود مقدسی که سبب اتصال بین زمین و آسمان است!؟ 😔
و من هم با چشمان بارانی ادامه دادم:
أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ؟
کجاست جلوه خدا،که دوستان به سویش روى آورند!؟ 😔
و بعد
آسمان وزمین با ما هم نوا شدند
که:
"أین صاحبنا!؟ "
"کجاست صاحب ما؟ "😔
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
🌷 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷
توچه ميداني #درد چيست؟
درد يعني:
رفيق شفيقت جلوي چشمانت له بشودزير شني هاي تانك,
وتو تنها #يا_زهرا گفتنش را
بشنوي و نتواني كاري كني...
#دلنوشته
#جانباز_مدافع_حرم_حبیب_عبداللهی
💕💕💕
با چادر سیاهم وقتی در خیابان ها،
میان این عروسکهای رنگی راه می روم...
طعنه ها،
چادرم را نشانه می گیرند...🥀
اما چادرمن محکم ترازاین حرفهاست که با این طعنه ها،
خراش بردارد...❤️
چادر من...
ازیاد نبرده چفیه هایی راکه برای
چادری ماندنم خونی شده اند.🌹
..#چادری
#پروفایل_دخترونه🍃🌸
#فانتزی
#دلنوشته
إن أدْخَلْتَنی النّارَ أَعْلَمْتُ أهْلَها انّی اُحِبُّکَ
ای خدای بزرگ!
اگر مرا وارد آتش جهنم کنی
به اهل آنجا هم می گویم
که عاشقت هستم :)
#دلنوشته
💕💕💕
#دلنوشته
هر صبح تند تند دعای عهد را چشم بسته زمزمه می کنم.
به ران پایم می زنم و زبانم "العجل" می گوید،
دلم❤️ اما...
چیز دیگری می گوید انگار...
رفتارم این طور نشان می دهد...
.
.
به خیالم با ۴۰ صبح دعای عهد خواندن یارتان می شوم اما...
آخر کدام یاری جمعه را تا لنگ ظهر می خوابد ...؟😔
.
.
چه کنم آقا!؟
من یار نیستم، قبول!
اما شما مولایی، تا همیشه...
چه کنم که گناهانم سد شده بین من و شما...
پرده شده بر چشمم که جمالتان را نمی بینم...
اصلا
"خوب کردی که رخ از آینه پنهان کردی،
هر پریشان نظری [مثل منی] لایق دیدار تو نیست..."
.
.
.
حکایت من هم شده قصه ی آن غلامی که هم دزدی می کرد و هم
عاشق حضرت حیدر بود...
تو هم بیا و مرا قصاص کن...
فقط بیا!
فقط نگذار این قصاص دوری از تو باشد...💚
💕💕💕
| #دلنوشته♥️ |
این روزا..
اگر ڪھ دیدید
حالمون خوش نیست؛
بے قراریم!
همش تو فڪریم..
چیزے نیست!
اینا طبیعیه
آخھ
ما
ڪربلامون
دیر شدھ
دیرھ دیرم نھ هـا
ڪم شده...
راستش
این وسـطا
بعضیـامون هستن!
تا حالا ڪربلا نرفتن..
اصلا ما هیچ!
بھ حالِ کربلا نرفته ها
دعا ڪنین..
#التماسدعایحالخوب🌿
💕💕💕
🌾 #دلنوشته
در شهر شهره شدم
من به نام تو ...!
شرمنده ام که باعث
بدنامی ات شدم ...
شرمنده ام که به سیم خاردارهای
نفس گیر کردم و زخمی شدم !
شرمنده ام که هرروز شمارا میبینم اما ...
شرمندگی چه فایده
چه فایده که عکس علم الهدی ها و علمدار ها و ابراهیم هادی هارا
هرروز میبینم اما عکسشان عمل میکنم ...!
از خودم خجالت میکشم ؛
💕💕💕
هدایت شده از پروانه های وصال
نصیری پور:
✍ #دلنوشتــــــه
گفت: راستی جبهه چطور بود؟؟
گفتم : تا منظورت چی باشه ...
😄😄
گفت: مثل حالا رقابت بود؟؟ گفتم : آره ...
گفت : در چی؟؟ گفتم :در خوندن نماز شب...
گفت: حسادت بود؟؟ گفتم: آره ...
گفت: در چی؟؟ گفتم: در توفیق شهادت ...
گفت: جرزنی بود؟؟😉😉 گفتم: آرره ...
گفت: برا چی؟؟ گفتم: برا شرکت در عملیات ...
گفت: بخور بخور بود؟؟ گفتم: آره ...😊😊
گفت: چی میخوردید؟؟ گفتم: تیر و ترکش ...
گفت: پنهان کاری بود ؟؟گفتم: آرره ...
گفت: در چی ؟؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها ...
گفت: دعوا سر پست هم بود؟؟گفتم: آره پس چی ...
گفت: چه پستی؟؟ گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین ...
گفت: آوازم می خوندید؟؟ گفتم: آره ...
گفت: چه آوازی؟؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل ...
😢😭
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ گفتم: آره که بودیم ...
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب ...
😭😭
گفت: استخر هم می رفتید؟؟ گفتم: آره ...
گفت: کجا؟؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون ...
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آره ...
گفت: کجا؟؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه...
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟؟😁😁 گفتم: آره چه جورم ...
گفت: کی براتون برمی داشت؟؟ گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه ...
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😂😂 گفتم: آره میزدیم ...
خندید و گفت: با چی؟؟ گفتم: هنگام بوسه برپیشونی خونین دوستان شهیدمون😢
سکوت کرد...گفتم: بگو ...بگو ...
زیر لب گفت:
شهدا شرمنده ام ...😢😢
هدایت شده از پروانه های وصال
نصیری پور:
✍ #دلنوشتــــــه
گفت: راستی جبهه چطور بود؟؟
گفتم : تا منظورت چی باشه ...
😄😄
گفت: مثل حالا رقابت بود؟؟ گفتم : آره ...
گفت : در چی؟؟ گفتم :در خوندن نماز شب...
گفت: حسادت بود؟؟ گفتم: آره ...
گفت: در چی؟؟ گفتم: در توفیق شهادت ...
گفت: جرزنی بود؟؟😉😉 گفتم: آرره ...
گفت: برا چی؟؟ گفتم: برا شرکت در عملیات ...
گفت: بخور بخور بود؟؟ گفتم: آره ...😊😊
گفت: چی میخوردید؟؟ گفتم: تیر و ترکش ...
گفت: پنهان کاری بود ؟؟گفتم: آرره ...
گفت: در چی ؟؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها ...
گفت: دعوا سر پست هم بود؟؟گفتم: آره پس چی ...
گفت: چه پستی؟؟ گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین ...
گفت: آوازم می خوندید؟؟ گفتم: آره ...
گفت: چه آوازی؟؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل ...
😢😭
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ گفتم: آره که بودیم ...
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب ...
😭😭
گفت: استخر هم می رفتید؟؟ گفتم: آره ...
گفت: کجا؟؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون ...
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آره ...
گفت: کجا؟؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه...
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟؟😁😁 گفتم: آره چه جورم ...
گفت: کی براتون برمی داشت؟؟ گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه ...
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😂😂 گفتم: آره میزدیم ...
خندید و گفت: با چی؟؟ گفتم: هنگام بوسه برپیشونی خونین دوستان شهیدمون😢
سکوت کرد...گفتم: بگو ...بگو ...
زیر لب گفت:
شهدا شرمنده ام ...😢😢
#دلنوشتہ💚⃟🌱
+یعنـے میشـھ [•°امـام زمـاݧ﴿؏﴾°•]
باخۅدکاࢪ سبـز🌱
دۅࢪ اسمِمـۅݧ خطـ بکشـھ¡¿•
بگھ اینـم نگـھ داࢪیم…
شاید بـھ دࢪد خۅࢪد…
شایدحسینے شد یـھ ࢪۅز'(:
دۅࢪ گناھ ࢪۅ خطـ کشید♥️🕊
💕💛💕
╲\ ╭``┓
╭``🖤``╯
┗``╯ \╲
#دلنوشته
🎐مادرش زولبیا دوست داشت ،
و پدرش بامیه !
نیم کیلو بامیه خرید ، و نیم کیلو زولبیا و رفت خانه !
کلید انداخت ، در را باز کرد و رفت سمت آشپزخانه ،
وسایل سفره افطار را آماده کرد ، و همه چیز را سر جایش گذاشت!
زولبیا، بامیه، پنیر، نان، سبزی و گردو،
نشست سر سفره،
دو قاب عکس را آورد،
یکی کنار زولبیا و دیگری کنار بامیه...😔
قدر عزیزانمون رو تا کنارمون هستن بیشتر بدونیم....و اگر از دنیا رفتند براشون طلب مغفرت کنیم
📜در روایات پیامبر خدا و اهل بیت گرامیاش (علیهم السلام) تأکید شده است که دعای فرزند سبب فزونی جایگاه والدین در سرای دیگر میشود به گونه ای که باعث شگفتی شان خواهد شد. برای نمونه از رسول خدا نقل شده است که فرمود:"خداوند تبارك و تعالى هنگامى كه بنده را درجه اى بالا مى بَرَد، بنده مى گويد: خداوندا! اين درجه، ازچه روى به من داده شده است؟ خداوند مى فرمايد: به سبب دعای فرزندت در حقّ تو".
📚 السنن الكبرى: ج۷، ص۱۲۶
🌼"رَبَّنَا اغْفِرْ لي وَ لِوالِدَيَ وَ لِلْمُؤْمِنينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِساب" یعنی: "پروردگارا من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را روزي كه حساب بر پا می شود بيامرز".(سوره ابراهیم، آیه ۴۱)☘
🌸شادی روح تمام پدران و مادران آسمانی #فاتحه_و_صلواتی ره توشه ميکنيم...باشد که پروردگار بيامرزدشان و بيامرزدمان...🌹
💕💙💕💙
#دلنوشته ✍🏻💔
دیگہداࢪهزمانآمدنت
دیࢪمیشہآقا
دیگہداࢪهزمونآمدنبهاࢪواقعیدیࢪمیشود
دیگࢪنیامدنیامدنیامد.......
ومنبازچشمبہࢪاهموندمتاجمعہ
دیگࢪ💔😔
#امام_زمان
#بهار_مهدوی
﴿أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج﴾
💕💛💕💛
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#دلنوشته
🌹آقای مهربانم، یا صاحب الزمان!
چقدر دردناک است که سرور و آقای عالم باشی، اما تنها و بی کس و غریب واقع شوی
وای بر ما
که اینگونه در خواب غفلت باشیم و
هر لحظه ندای "کیست مرا یاری کند؟"
را بشنویم!!!
اما دریغ از این که باید "بیدار"
شویم و دنبالت بگردیم و ندای مظلومیتت را لبیک گوییم!!!
✧════•❁❀❁•════✧
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
#💕💙💕❤️
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#دلنوشته
❗️مضطر باشیم
از جمله مهمترین شرایط استغاثه
👈رسیدن به مقام اضطرار است.
رسیدن به مقام اضطرار بسیار مهم
و تعیین کننده است،
البته نه اضطرار ظاهری،
✅ یعنی واقعا در هنگام استغاثه
مضطر و مستاصل باشد.
و هیچ امیدی به راههای عادی واسباب
معمولی نداشته باشد.
✅ مصداق بارز اضطرار حقیقی شخصی است که در حال غرق شدن در دریاست
و در آن زمان آخر به این نتیجه می رسد
که دیگر هیچ کس نمی تواند
به فریاد او برسد.
👈مگر قدرت بی نظیری که آن هم
خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم السلام هستند
❓ما شیعیان در نبود امام زمانمان
علیه السلام چطوریم!؟
🕊🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹🕊
✧════•❁❀❁•════✧
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
#💕💖💕💖
💢اگر دوستش داری!
✨بايد به امام زمانت علیهالسّلام محبّت پيدا كني!
بايد او را دوست بداري!
اگر دوست داشتي، صفحهی وجودت عوض ميشود!
✨اگر دوست داشتي، او را بزرگش ميكني! تو بچّهات را دوست ميداري، دلت ميخواهد توي هر مجلس، نام بچّهات برده شود، تعظيم از فرزندت شود، و او بزرگ شود!
در هر مجلسي دلت ميخواهد كارهاي برجستهی بچّهات را به گوش مردم برساني!
✨اينها همه معلول محبّت است!
اگر يك سر سوزن محبّت به امام زمان علیهالسّلام پيدا كني، آب و نان از دهانت ميافتد، ذكر جلال و جمال و فضائل و كمالات و عظمت او از دهانت نميافتد.🌱
#دلنوشته 🕊
پروانه های وصال
#دلتنگی_شهدایی 🌸🌿 عشق آݩ بُغضِ عجیبیسٺ ڪه از دوریِ یار نیمہ شب بینِ گلو مانده و جاݩ مۍگیرد #شهید_ج
حرف هایم را گفته ام ...
تو شنیده ای ... لبخند زده و رفته ای ...
نزدیک باش !
دوری درد ناعلاجی است که دوستش ندارم ...
رفتنت به معنای رفتن نیست ...
فقط دوری ...!
کاش این واژه تلخ دوری را از لغت نامه ها پاک می کردیم ؛ خود این کلمه تلخ است چه برسد به چشیدنش (:💔
همه رفته اند ...
ما مانده ایم ! و کاش رفتن بود قسمت همه مان (:
رفتن و رفتن و رفتن و رفتن !
و در آخر بالاخره رسیدن ...
رسیدنی که مانده ها را خون دل کرده ...
در عاشقانه های خود غرق و جز ارزوی رسیدن مگر چاره ای هست ؟!
رفته ها در خون خود غلت می زنند و مانده ها در دل خون خود زار (:💔
و خوش به حال رفته ها که می میرند و بیچاره مانده ها که زجر کش می شوند و به مردن نمی رسند .
عشقی که می گویم آن قدر ها هم تلخ و بی رحم نیست ...
دست کریمان به دور ها هم می رسد (:
بعد منزل نبود در سفر روحانی 💔
ولی خب اون قرب جسمانی و روحانی کنار هم خیییییلی دلچسبِ ...
مخصوصا ادمی که چشماش عاشق دیدن روی یارِ ...!
و چه مشتاقم من به مرگ اگر تو را نشانم دهند بعد از ان (((:
چه می میرم خوبی 🚶♂💔
#دلنوشته
•
.
#دلنوشتہ ⇜{✍🏻}
-میگنچرامیخواۍشھیدشۍ؟!
+میگمدیدیدوقتییهمعلمرودوستدارۍ
خودتومیڪشۍتوڪلاسشنمره²⁰بگیرۍ
ولبخندرضایتشدلتروآبکنہ؟!
منمدلمبرالبخندخدامتنگشده(:"
میخوامشاگرداولڪلاسششم♥️🌿
💕💛💕💛
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#دلنوشته
میدانی آقاجان❗️
خواب مانده ایم😔
ازهمان روز اول همان روز در سقیفه
همان موقع کنار در خانه
میدانی اگر خواب نبودیم😔
◄کار به پهلوی مادر نمیرسید
◄به خار در چشمان پدر نمیرسید
◄به جگرِ سوخته مجتبی
◄به ظهر عاشورا
◄به زندان
◄به زهر
◄به غربت یتیمی نمیرسید
اگرخواب نبودیم❗️
کار به انتظار شما نمیرسید...😔
این مداد دست من است✏️
و پاک کن دست شما🖱
خط خطی کردن کارمن است
و رو سفید کردن کار شما
اگر شما نبودی آبرویم آب میشد
بازهم مراببخش
سربه زیر سلامت میکنم😔
الســــلام عــــلــــیــــک یـــا ابــــاصــــالـــــح الـــــمـــــــهـــــــدی
#ڪپی_با_ذڪر_صلوات_مانعی_ندارد
💞سلامتی امام زمان صلوات
🍁🍂🍁🍂
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
#دلنوشته
💕نیمه شب
کاش نیمه شب ها آزاد بودم از بند دنیا، مثل غلام سیاهی رها شده.
😞😔
” خدااااا… باز این گنهکار آمده با همان کوله بار گناه ديشبي قدری بیشتر، خدا، ببین… دوباره این روسیاه آمده “.
جزئیات پرونده ام به خاطرم می آمد، ناله هایم ضجه می شد، بالا می گرفت، خودم را می رساندم به زمین، این صورت آن صورت روی مهر تربت، در گوش سجاده پچ پچ می کردم، صدایم در آسمان می پیچید، التماس و انکسار موج می زد در هروله شبانه ام بین قنوت و سجود؛ “ای خدای علی، بحق علی، بگذر…. “
😭😭😭
اشک هم می دانست کی سرازیر شود تا به رحم بیاید دل مالکی از مملوکش، خالقی از مخلوقش.
⚜مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمالِكُ وَاَ نَا الْمَمْلُوكُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَمْلُوكَ اِلا الْمالِكُ…
کاش هر نیمه شب مناجات هایم اینچنین بود، بعد از یک روز ظلماني، شبی پر از نور را تجربه می کردم.