فقیری به نزد هندوانه فروشی رفت
و گفت هندوانهای برای #رضای خـــــدا به من بده، فقیرم و چیزی ندارم ...
هندوانه فروش در میان هندوانهها گشتی زد
و هندوانهٔ خراب و بدرد نخوری را به فقیر داد
فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد!
مقدار پولی که به همراه داشت به هندوانه فروش داد و گفت به اندازه پولم به من هندوانهای بده...
هندوانه فروش هندوانه خوبی را وزن ڪرد
و به مرد فقیر داد
فقیر هر دو هندوانه را
رو به آسمان ڪرد و گفت:
خداوندا بندگانت را ببین...
این هندوانهٔ خراب را بخاطر تـــو داده
و این هندوانهٔ خوب را بخاطر پول❗️
#خــدایـا
ما بندههای خوبی نیستیم!!!
خودت ما را سر به راه کن
💕❤️💕