eitaa logo
پروانه های وصال
7.7هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
20.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
...🕊💌 کم نکن سایه ی لطفت ز سرم آقاجان گرچه من جنس خرابم بخرم آقاجان آنقَدر فکر و خیالم شده دنیا دیگر از غم و غصه ی تو بی خبرم آقاجان یک قدم محض رضای تو نشد بردارم اصلا انگار فقط دردسرم آقاجان در بساط غمتان مدعی ام اما حیف غافل از ناله و اشک سحرم آقاجان پروبالم شده زخمی به زمین افتادم کمکی کن که  به سویت بپرم آقاجان غیر این خانه پناه دگری نیست مرا باز کن دربه رویم  پشت درم آقاجان تا به اینجا که رسیدم مدد سلطان است راهی ام کن دم ایوان حرم آقاجان بعد مشهد سفر کرببلا میچسبد یک شب جمعه بیا و ببرم آقاجان در شب اول قبرم به شما محتاجم گر نیایی بخدا در خطرم آقاجان @parvaanehaayevesaal💕
...🕊💌 دل باختم و تخته و تاسم گم شد هنگام درو، دسته ی داسم گم شد بعد از تو تمام "من" به هم ریخته شد در آینه روح ناشناسم گم شد جز واهمه هیچ یادگار از تو نماند با بودن تو هول و هراسم گم شد تو شاه دلم بودی و من بی بی خشت بی خال لبت، برگه ی آسم گم شد در پیچ و خم رفتنت این مردم شهر بیگانه و عامند؛ خواصم گم شد کافر شدم و شعله به این خانه زدم بعد از تو دل خداشناسم گم شد آن دل که به تو سپردمش یادت هست؟ آن شیشه شکست و عطر یاسم گم شد هر دم، همه جا، حواس من پیش تو بود یکباره چه شد هوش و حواسم گم شد؟! گفتم غزلی گویم و خود را بکشم همراه غزل، حکم قصاصم گم شد حالا چه کنم بی تو در این شهر شلوغ؟ عریان شده ام؛ رخت و لباسم گم شد! @parvaanehaayevesaal💕
...🕊💌 ❣ نگاهم کن که تا فردای شعرم در تو بیدارم و معنا کن تماشارا برای چشم بیمارم به ادمهای سیمانی ندارم اعتماد اما تو چشمت اسمان دارد به رویش ماه می کارم فقط اندازه لبخند با من مهربان تر باش بیا تا سمت گیسویم که مریم در بغل دارم دلت قصد سفر دارد برایت عشق می بندم نکوچ ای اشنا از من منی که از تو سرشارم به اتش می کشی امشب غزلهای نجیبم را ولی خورشید می بارد مدام از چشم افکارم زبانم لال شاید حرفهایم را نمی فهمی و یا شاید نمی دانی که من هم دوستت دارم 💕💕💕
...🕊💌 ❣ تا به دامان تو ما دست تولا زده ایم به تولای تو بر هر دو جهان پا زده ایم تا به کوی تو نهادیم سر از روی نیاز پشت پا بر حرم و دیر و کلیسا زده ایم در خور مستی ما رطل و خم ساغر نیست ما از آن باده کشانیم که دریا زده ایم همه شب از طرب گریه ی مینا من و جام خنده بر گردش این گنبد مینا زده ایم نشوی غافل از اندیشه شیدائی ما گرچه زنجیر به پای دل شیدا زده ایم تا نهادیم سر اندر قدم پیر مغان پای بر فرق جهان از سر دار آمده ایم جای دیوانه چو در شهر ندادند «هما» من و دل چند گهی خیمه به صحرا زده ایم
...🕊💌 ❣ کاش می‌شد بنویسم بزنم بر در باغ که من از این‌همه دیوار بدم می‌آید دوست دارم به ملاقات سپیدار روم ولی از مرد تبردار بدم می‌آید ای صبا! بگذر و بر مرد تبردار بگو که من از کار تو بسیار بدم می‌آید عمق تنهایی احساس مرا دریابید دارد از آینه انگار بدم می‌آید آه، ای گرمی دستان زمستانی من بی‌تو از کوچه و بازار بدم می‌آید لحظه‌ها مثل ردیف غزلم تکراریست آری از این‌همه تکرار بدم می‌آید @parvaanehaayevesaal💕
...🕊💌 ❣ آمدی لیلی ولی مجنون از اینجا رفته است خسته شد از بی وفایی کوله بارش بسته است آمدی لیلی ولی این آمدن بی فایده است عشق هامان گو چرا بوی خیانت داده است آمدی لیلی ولی اینجا شقایق خسته است تا ابد رخت عزا بر مرگ عشق پوشیده است آمدی لیلی ولی شهردلم بی حوصله است نوش دارویی ولی ،سهراب تو که مرده است آمدی لیلی ولی این آمدن بی پرده است چون که مجنونت دگر از زندگانی رفته است مثل هرشب غصه ام تنهاییم را رانده است تا سپیده پیش من آن با وفایم مانده است یک نفر نام من سنگ صبورم خوانده است بعد مرگم شعر هایم یادگاری مانده است
💞 ...🕊💌 ❣ حیران شدم در کار تو، درمانده از رفتار تو هم می گشایی پای را، هم قفل و بستم میکنی با من نگویی چیستی، اهل کجا یا کیستی گاهی بلندم میکنی، گاهی تو پستم میکنی آتش زدی کاشانه را،بردی دل دیوانه را هم شاد شادم ای صنم،هم غم پرستم میکنی بگرفته ای جان مرا، کردی به زندانت مرا می بخشیم عالم به من، گه ورشکستم میکنی دل را به زاری می بری، اندر خماری می بری خوبم که آزردی مرا، آنگه تو مستم میکنی
هدایت شده از پروانه های وصال
...🕊💌 ❣ آمدی لیلی ولی مجنون از اینجا رفته است خسته شد از بی وفایی کوله بارش بسته است آمدی لیلی ولی این آمدن بی فایده است عشق هامان گو چرا بوی خیانت داده است آمدی لیلی ولی اینجا شقایق خسته است تا ابد رخت عزا بر مرگ عشق پوشیده است آمدی لیلی ولی شهردلم بی حوصله است نوش دارویی ولی ،سهراب تو که مرده است آمدی لیلی ولی این آمدن بی پرده است چون که مجنونت دگر از زندگانی رفته است مثل هرشب غصه ام تنهاییم را رانده است تا سپیده پیش من آن با وفایم مانده است یک نفر نام من سنگ صبورم خوانده است بعد مرگم شعر هایم یادگاری مانده است