کردم از عقل سوالی که مگر ایمان چیست؟
عقل بر گوش و دلم گفت که ایمان ادب است...
آدمیزاد اگر بی ادب است آدم نیست...
فرق ما بین بنی آدم و حیوان ادب است...
#سعدی
@parvaanehaayevesaal💕
افسوس برین عمر گرانمایه که بگذشت
ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
عمرما شب شد و روز آمد و بیدارنگشتیم
#سعدی
🌨❄️☃❄️🌨
پاییز نزدیک است و 🌷🍂
هوایی بس دل انگیز
و عمر ما زودگذر
بزن صبحانه ای با چای لبریز
به عمرِ ما رسیده روز دیگر
رها کن بسترو از خواب برخیز
و به طبیعت بنگر
سلام صبحتون پر از مهربانی
🍂🌷دوشنبه تون🌷🍂
مملو از شادی و مهـر
پسری تصميم به ازدواج گرفت ، ليستی از اسامی دوستانش را كه بيش از 30 نفر بودند را به پدرش داد و از او خواست كه با دوستانش تماس بگيردو آنها را برای روز عروسی دعوت كند ، پدر هم قبول ميكند
روز عروسی ، پسر با تعجب میبیند كه فقط شش نفر از دوستانش آنجا هستند ،بشدّت ناراحت شد و به پدرش گفت من از شما خواستم تمامِ دوستانم رادعوت كنيد اما اينها كه فقط شش نفر هستند
پدر به پسر گفت ، من با تك تك دوستانت تماس گرفتم و به آنان گفتم مشكلی برای تو پيش آمده و به كمك آنها احتياج داری
و از آنها خواستم كه امروز اينجا باشند
بنابر اين پسرم نگران نباش ، دوستان واقعی تو امروز همه اينجا هستند
دوست نَبوَد ، آن که در نعمت زند
لاف یاری و ، برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
#سعدی
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
📝#حکایت
پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت
و به هیچ دارو به نمیشد !
مدتها در آن رنجور بود...
و شکر خدای عزّوجل علی الدوام گفتی پرسیدندش که:
شکر چه میگویی؟
گفت:
شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به
معصیتی!
گر مرا زار بکشتن دهد آن یـــار عزیز
تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد
گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد
کو دل آزرده شد از من غـم آنـم باشد
#سعدی
#گلستان
🌿🍁🍂🍁🌿
📝#حکایت
پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت
و به هیچ دارو به نمیشد !
مدتها در آن رنجور بود...
و شکر خدای عزّوجل علی الدوام گفتی پرسیدندش که:
شکر چه میگویی؟
گفت:
شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به
معصیتی!
گر مرا زار بکشتن دهد آن یـــار عزیز
تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد
گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد
کو دل آزرده شد از من غـم آنـم باشد
#سعدی
#گلستان
🌿🍁🍂🍁🌿