eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
21.8هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_چهل_نهم🎬: یوسف با سینی که در آن جام هایی از نوشیدنی بود وا
🎬: در ادبیات دینی و البته عرف جامعه اشاعه فحشا خیلی بدتر از انجام آن عمل است زیرا باعث شکستن قبح گناه و تبدیل هرکدام از گناه کاران به مبلغ گناه می شود. قبح شکنی گناهی ست بزرگتر از انجام گناه در خفا زیرا قبح شکنی باعث جرأت و جسارت گناه در جامعه می شود. فشار های اجتماعی که روی زلیخا بود او را به سمت قبح شکنی از گناه سوق داد. زلیخا در سخنرانی خود نه تنها گناهش را پذیرفت بلکه اعلام کرد که اگر یوسف در خواست مرا نپذیرد، او را تحقیر کرده و به زندان میاندازم. پس زلیخا به عنوان یکی از الگوهای جامعه به رسانه آشکار دعوت کننده به گناه تبدیل شد و موج سنگینی از برداشتن ترمز های اجتماعی گناه به راه افتاد. از این به بعد جامعه زنان مصر، دعوت یوسف به خود را گناه نمیشماردند بلکه خودشان مشتاق بودند تا با یوسف رابطه ای نزدیک برقرار کنند و آنچه را که زلیخا به آن نرسید، خود به آن برسند و همه ی آن ها درصدد جذب یوسف برآمدند و رقابت سنگینی برای جلب نظر یوسف در میان زنان شکل گرفته بود. همین باعث افزایش فشار اجتماعی گناه بر یوسف شد. در این هنگام، یوسف که جوانی پاکدامن و نبی از انبیاء الهی بود در مخمصه و منگنه ای شدید قرار گرفته بود. شرایط برای یوسف بسیار سخت شده بود و او برای رهایی از این موقعیت با خدا به نیایش پرداخت و گفت: ای خدا! زندان برای من محبوب تر از این آزادی است زیرا با ادامه این وضعیت ممکن است از من کار کودکانه ای از روی جهالت سر بزند. پس خداوند دعای او را اجابت کرد. و از طرفی تا قبل از این تصمیم عزیز مصر سرپوش گذاشتن بر ماجرای یوسف و زلیخا بود اما با تسلیم نشدن زلیخا و اصرار بر خواسته خود، جایگاه او نیز به خطر افتاد پس تصمیم خود را عوض کرد و با به زندان انداختن یوسف موافقت کرد، یعنی حوادث روزگار بر مداری قرار گرفت که خود یوسف از خدا می خواست و دعای او اینچنین به اجابت رسید. صبح زود بود که جارچیان در کوی برزن جار زدند، آنها یوسف را انسان گنهکاری معرفی کردند که پا را از گلیم خود بیرون گذاشته و بر ولی نعمت خود خیانت کرده و برای همین او را به زندانی منتقل می کردند در سخت ترین زندان در کل مصر بود، زندانی که در آن محبوسین در اعماق زمین در جایی بسیار کثیف و نمور و به دور از نور آفتاب به سر نی بردند، نه خبری از خورد و خوراک و پوشاک خوب بود و نه حتی امکانات اولیه ی بهداشتی را داشتند و در طول روز هم با انواع شکنجه ها، آزار می دیدند هر چند حالا تقریبا کل شهر می دانستند که گناه یوسف بی توجهی به زیبا رویان مصر بوده و این دانی بود که زنان هوسران مصر برای یوسف پهن کرده بودند اما زلیخا یوسف را تحقیر اجتماعی کرد، او را با غل و زنجیر در شهر چرخاندند و اعلام کردند که او به جرم گناه به زندان می رود. یوسف به زندانی رفت که هم خدا و هم یوسف و هم عزیز مصر راضی بودند. ادامه دارد... 📝به قلم: طاهره سادات حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨