eitaa logo
پروانه های وصال
7.7هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
21.5هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
✨✨ ✨ #ما_ثابت_میکنیم_مذهبی_ها_عاشقترند 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 #قسمت_سی_و_هشتم_اینک_شوکران۱ منو
✨✨ ✨ 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 ۱ دلم که میگیره،😔 میرم پشت بوم... از وقتی منوچهر رفت🚶 تا یه سال آرامش نشستن نداشتم.🙇‍♀ مدام راه می رفتم🚶‍♀ به محض اینکه می رفتم بالا کمی که راه می رفتم، می نشستم روی سکو و آروم می شدم،😌 همون که منوچهر روش می نشست... روبروی قفس کبوترا🕊 می نشست، پاهاش رو دراز می کرد و دونه می ریخت🍟 و کبوترا میومدن روی پاش می نشستن و دونه بر می چیدن... کبوترا سفید سفید بودن🕊 یا یه طوق گردنشون داشتن. از کبوترای سياه و قهوه ای خوشش نمیومد..😒 می گفتم: تو از چیه این پرنده ها خوشت میاد؟ میگفت: از پروازشون.🕊 چیزی که مثل مرگ دوست داشت لمسش کنه. دوست نداشت توی خواب بمیره. دوستش ساعد که شهید شد تا مدتها جرات نمی کرد شب🌙⭐️ بخوابه... شهید ساعد جانباز بود. توی خواب نفسش گرفت😷 و تا برسه بیمارستان شهید شد.😔 چند شب متوجه شدم منوچهر خیلی تقلا می کنه. بیخوابه.... بدش میومد هوشیار نباشه و بره... شبا بیدار می موندم تا صبح⛅️ که اون بخوابه. برام سخت نبود با این که بعد از اذان صبح فقط دو سه ساعت می خوابیدم،😴 کسل نمی شدم. شب اول منوچهر بیدار موند. دوتایی مناجات حضرت علی🙏 می خوندیم. تموم که می شد از اول می خوندیم، تا صبح.....🌤 شباي دیگه براش حمد می خوندم تا خوابش ببره.😴 مدتی بود هوایی شده بود. یاد دوکوهه و بچه های جبهه🔫💣 افتاده بود به سرش. کلافه بود. یه شب تلویزیون📺 فیلم🎥 جنگی🔫 داشت. یکی از فرمانده ها با شنیدن اسم رمز فریاد زد😲 «حمله کنید، بکشیدشون، نابودشون کنید »....✌️ یهو صدای منوچهر رفت بالا که «خاك بر سرتون با فیلم این ساختنتون!😑  کدوم فرمانده جنگ می گفت حمله کنید؟😠 مگه کشور گشایی بود؟ چرا همه چیزو ضایع می کنید؟....» چشماشو بسته بود و بد و بیراه می گفت....😵 تا صبح☀️ بیدار بود فردا صبح زود رفت بیرون.🚶 باغ🌴🌲🌳 فیض نزدیک خونمون بود. دوتا امام زاده داره. می رفت اونجا. وقتی برمی گشت چشم هاش پف کرده بود....🤕 نون بربری🍕 خریده بود. حالش رو پرسیدم گفت: خوبم، خستم، دلم می خواد بمیرم...☠ به شوخی گفتم: آدمی که میخواد بمیره نون نمی خره!😉 خندش گرفت.....!🙂 گفت: یه بار شد من حرف بزنم تو شوخی نگیری؟!🤗   اما اون روز هر کاری کردم سر حال نشد. خواب بچه ها رو دیده بود. نگفت چه خوابی.....🤔 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 ❣ ✨ بامــــاهمـــراه باشــید🌹