eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
21.4هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
هندوانه رویاهایتان شیرین انار موفقیت هایتان پر دانه پسته ی خاطراتتان خندان قصه ی زندگیتان خوش و عمرتان چون یلدابلند باد
👌پنج چیز قلب را نورانی میکند: ①زیاد قل هوالله احد را خواندن ②کم خوردن ③نشستن با علماء ④نماز شب خواندن ⑤و راه رفتن در مساجد 📚مواعظ العددیه ص۲۵۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹﷽🌹 💫حدیث_عشق 💫 هر كه غمى از غم‌هاى دنيا را از دل مؤمنى برطرف سازد، خداوند غمى از غم‌هاى آخرت را از دلش می‌زُداید. "امام رضا(ع)"
🌸امام صادق ع: 1....لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین 87 انبیا 2....ماشاالله لاقوه الابالله....39کهف 3...حسبناالله ونعم الوکیل....173 آل عمران 4....وافوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد...44 غافر 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن روز که یکدیگر را یافتیم، یافتنمان هنر نبود؛ هنر این است که یکدیگر را گم نکنیم...
امیرالمؤمنین عليه السلام: سنگينى [و سبكى‏] عقل، در شادى و غم آزموده می‌شود رَزانَةُ العَقلِ تُختَبَرُ فِي الفَرَحِ وَالحُزنِ عيون الحكم والمواعظ صفحه271
#شادی_آرامش 🌸تا زمانی که یاد نگیرید چگونه با افرادی که با شما موافق نیستند صبور باشید، ❌ نه شاد خواهید بود و نه موفق!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😌 ❤️"فَطُوبَے لِذِي قَلْبـ️ـــ ٍ سَلِیم️ـــ" خوشا به حال ڪسی ڪه قلبے سالم دارد. 📚نهج البلاغه خطبه 214 سعی ڪنیم ، قلب هاے خودمان را ڪه حرمـ خداستــ ... و محل نزول الطاف الهیـ ست ... محل رفت و آمد هر ڪسی نڪنیم ... قلبـ هایمان آنقدر با ارزش باشد ڪه خ️ـدا آن را سند بزند به نام خودش️ و بفرماید : ❤️ ا القلبــ️ــ حرمـ️ـ اللـ️ــه پس مواظبشــــ باشیمـ️ــــ 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#برنامه_ترک_گناه و رسیدن به لذت بندگی ✔️🔷🔶🔷🔶✅ قسمت هشتم "امتحانات الهی" ۴ 🔷امتحانای خودتو تشخیص
و رسیدن به لذت بندگی 🌺🔰🌺✅ قسمت نهم امتحانات الهی ۵ 💠حتما دیدید که بار ها یه گناهی رو کردیم اما "خدا نذاشته موجودات عالم اذیتمون کنن" بعد دوباره همون امتحان رو خراب کردیم🔴 باز خدا "نذاشته اثرات گناه نابودمون کنه" نذاشته آبرومون بره.. بعد دوباره گناه کردیم... 👆⛔️ چقدر ما پر روییم... اما مولای خوبمون هیچ وقت از بنده ای که اونو "با عشق" آفریده دست بر نمیداره.. 😥تو رو خدا تا گناهی کردی برگرد... زود توبه کن... بگو خدا عبد گناه کارت اومده در خونت...😓 یه ذکری هست که قبل از هر نمازی مستحبه بگید: یا محسن قد اتاک المسی.. 🌺👆 ای مولای خوبم، عبد گنهکار تو اومده... راهش میدی؟...😞 مولا عبد گنهکارش رو با آغوش باز میپذیره.. به روش نمیاره... او مولاست.. و مولا عبدش رو خیلی دوست داره... میخوای گناه ترک کنی؟ 🔵 خودت رو "عبد مولا" بدون. با این روحیه زندگی کن. به لذتی میرسی که نگو و نپرس... تمام عالم تماشات میکنن... 🌱🔸🌿▫️🔹🌳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#داستان #دختر_شینا 🌹خاطرات شهیدحاج ستارابراهیمی هژبر #قمست_هفدهم 💞شب ها خسته و بی حال قبل از این
🌹خاطرات شهیدحاج ستارابراهیمی هژبر 💞چند هفته ای بیشتر به عید نمانده بود که سربازی صمد تمام شد. فکر می کردم خوشبخت ترین زن قایش هستم. با عشق و علاقه زیادی از صبح تا عصر خانه را جارو می کردم و از سر تا ته خانه را می شستم. با خودم می گفتم: «عیب ندارد. در عوض این بهترین عیدی است که دارم. شوهرم کنارم است و با هم از این همه تمیزی و سور و سات عید لذت می بریم.» صمد آمده بود و دنبال کار می گشت. کمتر در خانه پیدایش می شد. برای پیدا کردن کار درست و حسابی می رفت رزن. یک روز صبح که از خواب بیدار شدیم و صبحانه خوردیم؛ مادرشوهرم در اتاق ما را زد. بعد از سلام و احوال پرسی دوقلوها را یکی یکی آورد و توی اتاق گذاشت و به صمد گفت: «من امروز می خواهم بروم خانه خواهرت، شهلا. کمی کار دارد. می خواهم کمکش کنم. این بچه ها دست و پا گیرند. مواظبشان باشید.» موقع رفتن رو به من کرد و گفت: «قدم! اتاق دم دستی خیلی کثیف است. آن را جارو کن و دوده اش را بگیر.» صمد لباس پوشیده بود که برود. کمی به فکر فرو رفت و گفت: «تو می توانی هم مواظب بچه ها باشی و هم خانه تکانی کنی؟!» 💞شانه هایم را بالا انداختم و بی اراده لب هایم آویزان شد. بدون اینکه جوابی بدهم. صمد گفت: «نمی توانی هم خانه را تمیز کنی و هم به بچه ها برسی.» کتش را درآورد و گفت: «من بچه ها را نگه می دارم، تو برو اتاق ها را تمیز کن. کارت که تمام شد، من می روم.» با خودم فکر کردم تا صبح زود است و بچه ها خوابند. بهتر است بروم اتاق ها را تمیز کنم. صمد هم ماند اتاق خودمان تا مواظب بچه ها باشد. پنجره های اتاق دم دستی را باز گذاشتم. لحاف کرسی را از چهار طرف بالا دادم روی کرسی. تشک ها را برداشتم و گذاشتم روی لحاف های تازده. همین که جارو را دست گرفتم تا اتاق را جارو کنم، صدای گریه دوقلوها درآمد. اول اهمیتی ندادم. فکر کردم صمد آن ها را آرام می کند. اما کمی بعد، صدای صمد هم بلند شد. ـ قدم! قدم! بیا ببین این بچه ها چه می خواهند؟! جارو را انداختم توی اتاق و دویدم طرف اتاق خودمان که آن طرف حیاط بود. دوقلوها بیدار شده بودند و شیر می خواستند. یکی از آن ها را دادم بغل صمد و آن یکی را خودم برداشتم و بچه به بغل مشغول آماده کردن شیرها شدم. صمد به بچه ای که بغلش بود، شیر داد و من هم به آن یکی بچه. بچه ها شیرشان را خوردند و ساکت شدند. 💞از فرصت استفاده کردم و رفتم سراغ جارو زدن اتاق. هنوز اتاق را تا نیمه جارو نزده بودم که دوباره صدای گریه دوقلوها بلند شد. حتماً خیس کرده بودند. مجبور شدم قبل از اینکه صمد صدایم کند، بروم دنبال بچه ها. حدسم درست بود. دوقلوها که شیرشان را خورده بودند حالا جایشان را خیس کرده بودند. مشغول عوض کردن بچه ها شدم. صمد بالای سرم ایستاده بود و نگاه می کرد. می گفت: «می خواهم یاد بگیرم و برای بچه های خودمان استاد شوم.» بچه ها را تر و خشک کردم. شیرشان را هم خورده بودند، خیالم راحت بود تا چند ساعتی آرام می گیرند و می خوابند. دوباره رفتم سراغ کارم. جارو را گرفتم دستم و مشغول شدم. گرد و خاکْ اتاق را برداشته بود. با روسری ام جلوی دهانم را بستم. آفتاب کم رنگی به اتاق می تابید و ذرات گرد و غبار زیر نور خورشید و توی هوا بازی می کردند. فکر کردم اتاق را که جارو کردم، بروم تشک ها را روی ایوان پهن کنم تا خوب آفتاب بخورند که دوباره صدای گریه بچه ها و بعد فریاد صمد بلند شد. ـ قدم! قدم! بیا ببین این بچه ها چه می خواهند. جارو را زمین گذاشتم و دوباره رفتم اتاق خودمان. بچه ها شیرشان را خورده بودند، جایشان هم خشک بود، پس این همه داد و هوار برای چه بود؟! ناچار یکی از آن ها را من بغل کردم و آن یکی را صمد. شروع کردیم توی اتاق به راه رفتن. نگران کارهای مانده بودم ✍ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بزرگی را گفتند: تو برای تربیت فرزندانت چه میکنی؟! گفت: هیچ کار گفتند: مگر میشود؟! پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟! گفت: من در تربیت خود کوشیدم، تا الگوی خوبی برای آنان باشم. فرزندان راستی گفتار و درستی رفتار پدر و مادر را می بینند، نه امر و نهی های بیهوده ای که خود عمل نمیکنند. تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند، پایان زندگیست. ولی اگر با نیروی داخلی بشکند، آغاز زندگیست. همیشه بزرگترین تغییرات از درون شکل میگیرد. درون خود را بشکن تا شخصیت جدیدت متولد شود. آنگاه خودت را خواهی دید.... 💕💕💕
💕💕💕 اهل دلی میگفت: تاریخ تولدت مهم نیست، تاریخ تحولت مهم است. اهل کجا بودنت مهم نیست، اهل و بجا بودنت مهم است. منطقه زندگیت مهم نیست، منطق زندگیت مهم است. درود بر کسانی که دین دارند و تظاهر ندارند. دعا دارند و ادعا ندارند. نیایش دارند و نمایش ندارند. حیا دارند و ریا ندارند. رسم دارند و اسم ندارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅═══❁☀❁═══┅┄ 💕دنیا به"شایستگی هایت" پاسخ میدهد نه به "آرزوهایت" پس شایسته آرزوهایت باش. ┄┅═══❁☀❁═══┅┄
پروانه های وصال
‍ ⇝✿✵•°•❀✵•﷽•✵❀•°•✵✿⇜ #اسـتـغـفــار شبــ🌙ــانـہ حضـرت عـلـی عـلیـه‌السـلام
⇝✿✵•°•❀✵•﷽•✵❀•°•✵✿⇜ شبــ🌙ــانـہ حضـرت عـلـی عـلیـه‌السـلام 💢↶ بـنـــ5⃣2⃣ـــــد ↷💢 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 《اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَعْقُبُ الْحَسْرَةَ وَ یُورِثُ النَّدَامَةَ وَ یَحْبِسُ الرِّزْقَ وَ یَرُدُّ الدُّعَاءَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ》 🦋 بــار خـدایــا 🦋 از تو آمرزش می‌طلبم برای هر گناهی که موجب حسرت و سبب پشیمانی می‌گردد و باعث بند آمدن روزی و رد شدن دعا می‌گردد. پس بر محمـد و آلش درود فرست🌷 و اینگونه گناهانم را بیامرز ای بهتـریـن آمـرزنـدگـان✨ ◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️ 📘 استغفـار هفتـادگـانـه امیـرالمؤمنین علـی علیـه‌السلام💚 ✍ تالیـف: سید ضیاءالدین تنکابنی
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 شب ها در خانه خدا را بکوب و دلت را به او بسپار تنها جایی است که " ساعت کاری " ندارد و ورود برای عموم آزاد است... شبتون پر از نگاه خدا 🌙 ┄┅═══❁☀❁═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالیُ بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان