#تڪحرفـــــ🌿
☆∞🦋∞☆
انقلابے مثبتـــــ ،
حتے اگر هیچڪاره هم باشد،
خودش را مسئولترین افراد میداند و
واردِ میدان مےشود'!
-امامخامنہاے🌿
💕💜💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ کار بزرگ رئیسی با سند تحول قضایی+ فیلم
🔴 شبهه :
رای ندادن یعنی اعتراض به وضع موجود
🔵پاسخ:
یعنی شما اگه معلم مدرسه فرزندتون بد باشه مدرسه رو تحریم میکنید و دیگه بچه تون رو هیچ مدرسه ای نمی فرستید؟
جالبه مریم رجوی سرکرده منافقین هم همین توصیه رو کرده
دشمنت رو بشناس
#من_رای_میدهم
#ما_همه_اثر_گذاریم
🌷 ۴ انگیزه برای نماز:
🌷۱.نمازشکر:
🌷عبادت کنیدخداراکه به شماغذا وامنیت داد..3و4سوره قریش
🌷۲.نمازبرای رشد:
نماز بخوانیدکه مانع از گناه میشود....45عنکبوت
🌷۳.نمازبرای أُنس
اقم الصلوه لذکری.................14طه
نمازبخوان به خاطریادمن
🌷۴.نمازبرای قُرب
واسجدولله واقترب...............19علق
سجده کن برای خدا ونزدیک شو
💕💙💕
#مرغ_کره_ای_با_سس_سیر_لیمو
.
طرز تهیه :
_ 3 الی 6 تکه مرغ بدون پوست
_لوبیا سبز 450 گرم
_3 قاشق غذاخوری کره
_4 حبه سیر خرد شده
_1 قاشق چای خوری پاپریکا
_1 قاشق چای خوری پودر پیاز
_نمک و فلفل
_نصف یک لیمو
_1/2 فنجان آب مرغ
_1 قاشق غذاخوری سس کچاب تند (دلخواه)
_جعفری خرد شده نصف فنجان _فلفل قرمز خرد شده، اختیاری
در یک کاسه کوچک، پودر پیاز، پاپریکا، نمک و فلفل را ترکیب کنید. مرغ ها را با ترکیب ادویه مخلوط کنيد و کنار گذاشته . لوبیا ها را در این فاصله بخار پز کرده . نصف کره با کمی روغن را به تابه اضافه کرده وتکه های مرغ را با حرارت متوسط سرخ کنید . سپس مرغ ها را از روغن خارج کرده .مابقی کره ، سیر ، جعفری ، لوبیا ، نمک و فلفل و سس تند را اضافه کرده و مجددا تفت داده سپس آب مرغ و آب لیمو را اضافه کرده کمی که غلیظ شد مرغ ها را اضافه کنید و نوش جان کنید
خوش به حال اونی که..
از فرمان های خدا بدونِ
اطاعت نمیگذره....!🌱
دونه دونه اش رو با جون و دل
میخونه و میگه : آ خدا...
چشم، هرچی تو بگی ؛)♥️
+ اینه اوج نشون دادن غیرت
و محبت به خالق🤍✨
- جُز چَشم؛ نباید گفت!😎🌿
#یاد.شہدا.با.صلواٺ
💕💙💕
☆∞🦋∞☆
میگن هروقتـــــ از پیامبر میپرسیدن
|چطورے؟!|
میفرمودن:
•| الحمدللهعلےڪلحال ♡ |•
بچه مسلمون از پیامبرش الگو میگیره :)
درهرشرایطے #خوبـــــ_باش
💕💙💕
هميشه خودت را " نقد " بدان
تا ديگران تو را به " نسيه " نفروشند
سعي كن استاد " تغيير " باشي
نه قرباني " تقدير "
در زندگی به كسی اعتماد كن كه
بهش " ايمان " داري نه " احساس "
هرگز به خاطر مردم " تغيير نكن "
اين جماعت هر روز تو را جور ديگري مي خواهند
شهري كه همه در آن " ميلنگند "
به كسی كه "راست" راه می رود "می خندند"
ياد بگير تنها كسی كه لبخند تو را مي خواهد
" عكاس است "
كه او هم پولش را ميگيرد
به چيزی كه دل نداره " دل نبند "
هرگز تمامت را براي كسی رو نكن
بزار كمی " دست نيافتنی " باشي
"ادمها تمامت كه كنند رهايت می كنند."
و در اخر " خودت باش
💕💙💕
امیرالمؤمنین عليه السلام:
پيروزى، با دور انديشى و اراده پايدار به دست مى آيد
الظَّفَرُ بالحَزْمِ و الجَزْمِ
ميزان الحكمه جلد3 صفحه 54
💕💜💕
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
#خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور
سن شهادت: 25 سال
اهل شهرستان اصفهان
#قسمت 6⃣2⃣
کارت عروسی
🍃یک کارت عروسی هم به نیابت از حضرت زهرا برد انداخت داخل ضریح حضرت معصومه. و گفت از همه معصومین بخصوص حضرت زهرا دعوت کردم تا در مراسم ما شرکت کنند! روز بعد از عروسی گفت خواب عجیبی دیدم! در عالم رویا دیدم مجلس عروسی ما برقرار شده. جلوی در ایستادم. چندین بانوی مجلله که بسیار نورانی بودند وارد مجلس عروسی شدند. فهمیدم دعوت ما را جواب داده اند. با خوشحالی به استقبال آنها رفتم. با احترام گفتم: خانم شما به مجلس ما آمده اید!؟ مادر سادات هم با خوش رویی گفتند: مجلس شما نیاییم کجا برویم؟!
📚 کتاب مصطفی، صفحه 160 الی 161
ادامه دارد...✒️
💕❤️💕
هر كى تركت کرد
بهت ياد ميده چطور روى پاهاى خودت
بايستى.
هر چیزی که اذيتت ميكنه
داره صبر رو بهت ياد ميده.
هر چى عصبانيت کرد
داره بخشش و شفقت رو بهت ياد ميده.
هر چى روى تو اِعمال قدرت داره،
بهت ياد ميده چطور قدرتت رو پس
بگيرى.
چيزى كه ازش متنفرى
داره عشق بى قيد و شرط رو بهت ياد
ميده.
از هر چى ميترسى
داره شجاعت غلبه بر ترست رو بهت ياد
ميده.
هر چى كه نميتونى كنترل كنى
داره رها كردن رو بهت ياد ميده
💕💚💕
💥دقت کردین این روزها گیرهای عجیبی به جناب رئیسی میدن؟!😉
مثلا #طرف زده بورس رو نابود کرده؛
ملت👈 چرا ریسی کاری نمی کنه؟
بنزین رو گران کرده ؛
👈چرا رئیسی کاری نمی کنه
فک و فامیلش اختلاسگر و رانتخوارن ؛
👈چرا رئیسی کاری نمی کنه؟
زده صنعت برق و هسته ای و نابود کرده ؛
👈چرا رئیسی کاری نمی کنه.
کالاهای اساسی رو اجازه ترخیص نمی ده قیمتها سر به فلک کشیده ؛
👈 چرا رئیسی کاری نمی کنه ؟
خلاصه هی #طرف خرابکاری می کنه ؛ هی ملت
👈چرا رئیسی کاری نمی کنه ؟😲
جناب رئیسی بیاد کاری کنه ؛همون #طرف میگه؛ 👈نمیزارن کار کنیم 😳
‼️بابا یکم تفکیک قائل بشیم
یکیش رئیس قوه مجریه ست که تقریبا تمام اختیارات کشور دستشه ؛
👈 اون یکی باید شاکی و جرمی باشه تا رسیدگی کنه
🚫راستی یادمون نرفته که ۲۴ میلیون نفر به #طرف رای دادن و بعدش چند شبانه روز رقص و پایکوبی کردن😕
💢 به کسی بر نمی خوره یکی عزلش کنه یا محاکمه ش کنه یا بهش از گل نازکتر بگه ؟؟؟
❇️اونوقت چند نفر در نمیان بگن پس احترام به رای من کو ؟
❌خلاصه اینکه مراقب باشیم جای شهید و جلاد ؛ ظالم و مظلوم و بدهکار و طلبکار عوض نشه
یا علی
💕💜💕
پروانه های وصال
قسمت هشتم: هم سلولی عرب توی زندان اعتیادم به مواد رو ترک کردم ... دیگه جزء هیچ باندی نبودم و از
قسمت نهم: تصویر مات
ساکت بود ... نه اون با من حرف می زد، نه من با اون ... ولی ازش متنفر بودم ...
فکر کنم خودشم از توی رفتارم اینو فهمیده بود ... یه کم هم می ترسیدم ... بیشتر از همه وقتی می ایستاد به نماز، حالم ازش بهم می خورد ...
هر بار که چشمم بهش می افتاد توی دلم می گفتم ...
- تروریست عوضی ...
و توی ذهنم مدام صحنه های درگیری مختلف رو باهاش تجسم می کردم ...
حدود 4 سال از ماجرای 11 سپتامبر می گذشت ... حتی خلافکارهایی مثل من هم از مسلمون ها متنفر بودن ... حالا یه تروریست قاتل، هم سلولی من شده بود ...
یک سال، در سکوت مطلق بین ما گذشت ... و من هر شب با استرس می خوابیدم ... دیگه توی سلول خودم هم امنیت نداشتم ...
خوب یادمه ... اون روز هم دوباره چند نفر بهم گیر دادن ... با هم درگیر شدیم ... این دفعه خیلی سخت بود ...
چند تا زدم اما فقط می خوردم ... یکی شون افتاده بود روی من و تا می تونست با مشت می زد توی سر و صورتم ...
سرم گیج شده بود ... دیگه ضربه هایی که توی صورتم می خورد رو حس نمی کردم ... توی همون گیجی با یه تصویر تار ... هیکل و چهره حنیف رو به زحمت تشخیص دادم ...
اون دو تا رو هل داد و از پشت یقه سومی رو گرفت و پرتش کرد ... صحنه درگیریش رو توی یه تصویر مات می دیدم اما قدرتی برای هیچ کاری نداشتم ... هیچ کاری ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
قسمت نهم: تصویر مات ساکت بود ... نه اون با من حرف می زد، نه من با اون ... ولی ازش متنفر بودم ...
قسمت دهم: کابوس های شبانه
بعد از چند روز توی بیمارستان به هوش اومدم ... دستبند به دست، زنجیر شده به تخت ... هر چند بدون اون هم نمی تونستم حرکت کنم ... چشم هام اونقدر باد کرده بود که جایی رو درست نمی دیدم ... تمام صورتم کبودی و ورم بود ... یه دستم شکسته بود ... به خاطر خونریزی داخلی هم عملم کرده بودن ...
همین که تونستم حرکت کنم و دستم از گچ در اومد، منو به بهداری زندان منتقل کردن ... اونها هم چند روز بعد منو فرستادن سلولم ...
هنوز حالم خوب نبود ... سردرد و سرگیجه داشتم ... نور که به چشم هام می خورد حالم بدتر می شد ... سر و صدا و همهمه به شدت اذیتم می کرد ... مسئول بهداری به خاطر سابقه خودکشی می گفت این حالتم روانیه اما واقعا حالم بد بود ...
برگشتم توی سلول، یه نگاه به حنیف کردم ... می خواستم از تخت برم بالا که تعادلم رو از دست دادم ... بین زمین و هوا منو گرفت ... وسایلم رو گذاشت طبقه پایین ... شد پرستارم ...
توی حیاط با اولین شعاع خورشید حالم بد می شد ... توی سالن غذاخوری از همهمه ...
با کوچک ترین تکانی تعادلم رو از دست می دادم ... من حالم اصلا خوب نبود ... جسمی یا روحی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
هدایت شده از قرارگاه هدایت سیاسی ثامن زکیه (س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | خرمشهرها در پیش است
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «جوانهای عزیز! بچههای عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه] در یک میدانی که از جنگ نظامی سختتر است. البتّه ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختیاش بیشتر است.»